تاریخ انتشار : ۲۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۷  ، 
کد خبر : ۲۸۵۸۵۷
گفت‌وگو با عبدالباری جهانی وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان

خط قرمزهای‌مان زیاد نیست

اشاره: عبدالباری جهانی، وزیر فرهنگ و اطلاعات افغانستان، قندهاری است. هرچند با زبان فارسی- دری- بیگانه نیست اما با دشواری به این زبان سخن می‌گوید. وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان فارغ‌التحصیل کارشناسی زبان و ادبیات پشتو از دانشگاه-پوهنتون-کابل است. او ازجمله شاعران و نویسندگان شناخته‌شده افغانستان است و اشعارش بیشتر به زبان پشتو منتشر شده است. جهانی، رباعیات حکیم عمر خیام را به زبان پشتو منتشر کرده و شاعر سرود ملی افغانستان نیز است. او در سال ۱۹۸۱ افغانستان را ترک و به پاکستان مهاجرت کرد پس از آن در سال ۱۹۸۳ به آمریکا رفت. وی پیش‌تر به‌عنوان خبرنگار بخش پشتوی یکی از رسانه‌های ایالات‌متحده، فعالیت داشته است. وزیر اطلاعات و فرهنگ جمهوری اسلامی افغانستان می‌گوید که کشورش در یک‌ دهه گذشته شاهد رشد بی‌نظیر کمی‌وکیفی رسانه‌ها بوده است و قانون رسانه‌های همگانی این کشور در منطقه مانند ندارد. به گفته جهانی، مطابق این قانون‌ گرفتن مجوز انتشار رسانه‌ها ساده‌ترین کار ممکن است و هیچ نهاد دولتی در محتوای نشریات قبل و پس از چاپ، دخالت نمی‌کند. هرچند به گفته او طبق قانون اساسی محتوای کتاب‌ها و برنامه‌های رادیو - تلویزیون و نشریات باید در چارچوب احترام به دین اسلام و منافع و حاکمیت ملی باشد و در غیراین صورت با آنها برخورد می‌شود. او با بیان اینکه افغانستان امروز به وحدت ملی نیاز دارد می‌گوید: «به باور من ایجاد وحدت ملی در کشور، جهاد امروز ماست ».
پایگاه بصیرت / فریبا پژوه

(روزنامه شرق - 1394/05/28 - شماره 2375 - صفحه 11)

* ایران و افغانستان در یک حوزه تمدنی مشترک قرار دارند و نمی‌توان از کنار مشترکات فراوان تاریخی، زبانی و فرهنگی این دو کشور به‌سادگی عبور کرد. با توجه به این اشتراکات تاریخی و زبانی، چه زمینه‌هایی بین دو کشور برای همکاری‌های فرهنگی وجود دارد؟

** برای فعالیت‌های مشترک فرهنگی بین دو کشور زمینه‌های بسیار زیادی وجود دارد. به نظر من تبادل جوانان دانشجو بین افغانستان و ایران از «پوهنتون»ها، دانشگاه‌های افغانستان به ایران می‌تواند زمینه تبادل فرهنگی مؤثری را بین دو کشور ایجاد کند. آنچه پیداست اینکه آنقدر که جوانان و مردم افغانستان نسبت به لایه‌های مختلف ایران آشنایی دارند، مردم و جوانان ایرانی، همسایه شرقی خود را کمتر می‌شناسند. البته در سال‌های اخیر به علت ناامنی و جنگ‌های طولانی، بخش‌هایی از مردم افغانستان به ایران مهاجرت کرده‌اند. بخشی از آنها در ایران تحصیل کرده و پس از بازگشت به افغانستان فرهنگ ایرانی‌ها را با خود آورده‌اند. فکر می‌کنم اولین زمینه‌ای که می‌توان نسبت به آن سرمایه‌گذاری کرد تبادل جوانان میان دو کشور است.

* جوانان افغانستانی که در ایران تحصیل کرده‌اند چه موقعیتی در فرهنگ افغانستان داشته‌اند و امروز چه جایگاهی در عرصه‌های مختلف فرهنگی مثل شعر و موسیقی و سینمای افغانستان دارند؟

** البته در سال‌های گذشته به علت مشکلات زیادی که افغانستان با آن مواجه بوده ما هنوز به یک سینمای مستقل نرسیده‌ایم. سینما در افغانستان در سال‌های گذشته بسیار ضربه دیده است. برنامه من به‌عنوان وزیر اطلاعات و فرهنگ افغانستان این مسئله مهم است که برای رشد و انکشاف و توسعه سینمای افغانستان تلاش کنم.

در این زمینه یگانه کشوری که ما می‌توانیم از آن در باب رشد صنعت سینمای افغانستان کمک بگیریم ایران است. در بسیاری از شهر‌ها در افغانستان مردم به زبان فارسی صحبت می‌کنند و بنابراین زمینه‌های مشترک بین دو کشور برای تولید فیلم وجود دارد. با توجه به سابقه طولانی ایران در عرصه سینما می‌توان فرصتی را در اختیار سینماگران و دانشجویان افغانستان برای دوره‌های آموزشی در ایران فراهم کرد و من فکر می‌کنم ما به این مسئله نیاز داریم.

* این‌روزها اقشار مختلف در افغانستان مسئله آزادی بیان را در این کشور یاد‌آوری می‌کنند و از آن سخن می‌گویند. با اینکه آزادی بیان و رسانه در افغانستان وجود دارد اما رسانه‌ها به‌ویژه رسانه‌های مکتوب مخاطبان زیادی ندارند. وضعیت آزادی بیان و رسانه‌ها در افغانستان چگونه است و وزارت اطلاعات و فرهنگ چه اقداماتی برای افزایش تأثیر روزنامه‌ها و رسانه‌های مکتوب بر افکار عمومی داشته است؟

** فکر می‌کنم یکی از مسائلی که افغان‌ها به آن افتخار می‌کنند وجود آزادی بیان در این کشور است. در ١٤ سال گذشته و پس از سقوط حکومت طالبان، مردم طعم آزادی بیان را چشیدند. تصور نمی‌کنم آزادی بیان و مطبوعات در این بازه زمانی در کشورهای منطقه سابقه داشته باشد.

تعداد و عناوین روزنامه‌ها و مجلاتی که فقط در کابل منتشر می‌شود بسیار زیاد است. تلویزیون‌ها و رادیوها نیز در افغانستان به‌صورت خصوصی فعالیت دارند. تأکید می‌کنم در این زمینه هیچ کشوری در منطقه با افغانستان قابل قیاس نیست و به این حد از آزادی مطبوعات نرسیده است.

* در افغانستان برای نشر روزنامه و کتاب یا ساخت فیلم‌ها چه قوانینی وجود دارد؟ آیا حتما باید برای این فعالیت‌های فرهنگی از دولت مجوز دریافت کرد؟ دولت چه نظارتی برای این نوع فعالیت‌های فرهنگی دارد؟

** البته در همه کشور‌ها برای انتشار کتاب و نشریات قوانینی وجود دارد. در افغانستان هم قوانینی برای این نوع فعالیت‌های رسانه‌ای و فرهنگی وجود دارد.

بااین‌حال به جرئت می‌توانم بگویم دریافت مجوز روزنامه و نشریه و حتی تلویزیون در افغانستان نسبت به ایران و پاکستان به مراتب آسان‌تر است و محدودیت‌ها، بسیار کم. اگر کتابی بخواهد از طریق انتشارات دولتی منتشر شود باید مجوز داشته باشد درغیراین‌صورت برای نشر کتاب مجوز خاصی نیاز نیست.

* رسانه‌ها در افغانستان موظف به رعایت چه خطوط قرمزی هستند و محدودیت آنها در کدام حوزه‌ها است؟

** خط قرمزها در افغانستان آن‌قدر زیاد نیستند. صاحبان قلم و رسانه‌ها طبق قانون نباید علیه دین اسلام و حاکمیت ملی و منافع ملی مطلبی منتشر کنند. آن‌طور که در افغانستان از حکومت انتقاد می‌شود و رسانه‌های نوشتاری و تصویری حکومت و مسئولان را نقد می‌کنند حتی در هندوستان هم این مسئله دیده نمی‌شود.

* قوه قضائیه و رسانه‌ها و حوزه فرهنگ در افغانستان چه تعاملاتی با یکدیگر دارند؟ آیا قوه قضائیه نظارتی بر رسانه‌ها در افغانستان دارد؟

** فقط یک روزنامه در افغانستان توقیف شد که آن هم به این دلیل بود که این نشریه مطلبی ضد ارزش‌های دینی اسلام منتشر کرده بود. جز در این یک مورد دستگاه قضائی هیچ دخالتی در روند کار رسانه‌ها و نشریات و چاپ کتاب در افغانستان نداشته است. تنها خطوط قرمز در رسانه‌های افغانستان که موظف به رعایت آن هستند احترام به دین اسلام و تمامیت ارضی کشور و حاکمیت ملی است که قانون اساسی هم نسبت به این مسئله صراحت دارد.

* قومیت‌گرایی همچنان یک مسئله مهم در افغانستان است. اولین سؤالی که ممکن است از هرکسی پرسیده شود درباره قوم و قبیله‌اش است. این مسئله مفهوم «ملت» را در افغانستان تحت تأثیر قرار داده است. از سوی دیگر فرهنگ همواره توانسته در این زمینه به تقویت ملیت و هویت سرزمینی واحد کمک کند. برنامه‌های وزارت اطلاعات و فرهنگ برای ایجاد نوعی وحدت ملی در افغانستان چیست؟

** ما به واسطه تبلیغات از طریق رسانه‌ها می‌توانیم در جهت وحدت ملی بیشتر با مردم و مخاطبان سخن بگوییم. من بیش از ٤٠ سال است که شاعر هستم و در تمام نوشته‌ها و اشعارم درباره وحدت ملی سخن گفته و از آن یاد کرده‌ام. در اشعارم همیشه از اقوام مختلف یاد کرده‌ام و به باور من ایجاد وحدت ملی در کشور، جهاد امروز ما است. تا وحدت ملی در کشور به وجود نیاید، وضعیت در افغانستان بهتر نخواهد شد.

ملت‌هایی که نتوانستند از آزادی خود دفاع کنند به‌طور معمول وحدت ملی نداشتند. مثال روشن من در این زمینه وضعیت هندوستان است. اقوام و مذاهب در هند بسیار متنوع و متکثر است. هندوستان چند صد سال مورد تاخت و تاز اقوام مختلف قرار داشته و مردم به این علت که وحدت ملی نداشتند نمی‌توانستند در مقابل دشمن بیرونی مقاومت کنند ولی حالا که وحدت ملی در این کشور وجود دارد مردم خود را از هر نژاد، قوم و مذهبی که هستند، هندی می‌دانند. صدراعظم در این کشور یک سیک است، رئیس‌جمهور یک مسلمان و وزیر دفاع آنها یک عیسوی است.

به همین دلیل فکر می‌کنم وحدت ملی یگانه چیزی است که تمام خواسته‌های مردمان یک کشور را برآورده می‌کند.

* زبان و ادبیات در تحکیم وحدت ملی چه تأثیری می‌تواند داشته باشد؟ به‌نظر می‌رسد زبان فارسی -‌دری- در افغانستان آهسته‌آهسته دستخوش تغییراتی عمیق می‌شود؛ واژه‌های بیگانه به‌شدت وارد زبان نوشتاری در افغانستان شده است. نگاه شما به این موضوع چیست؟

** بسیار مشکل است که دو زبان در همسایگی یکدیگر قرار بگیرند و از هم تأثیر و تأثر نداشته باشند. واژه‌ها در اجتماع به دنیا می‌آید، بزرگ می‌شود و از بین می‌رود.

معمولا اقتصاد غالب، فرهنگ و سیاست را به‌همراه خود دارد. ٣٥ سال است که سه‌ونیم میلیون افغان در پاکستان زندگی می‌کنند. آنها تأثیرات زبان پشتو را با خود به افغانستان آورده‌اند و همین‌طور مهاجران افغانستانی در ایران نیز فرهنگ ایران را با خود به افغانستان آورده‌اند. کسی نمی‌تواند مانع این مسئله شود. ایران از لحاظ سیاسی، نظامی و اقتصادی از افغانستان قوی‌تر است و بنابراین فرهنگ این کشور به افغانستان نفوذ می‌کند. با وجودی که این دو کشور هزاران اشتراک دارند، ولی نفوذ فرهنگ افغانستان در ایران احساس نمی‌شود. وقتی نشریات به زبان پشتو زیاد شود، از نفوذ لغات انگلیسی جلوگیری می‌شود و وقتی در زبان پشتو نشریات نداشته باشیم و مردم مجبور باشند برای اطلاع خود به منابع فارسی، اردو یا انگلیسی مراجعه کنند طبیعی است که این زبان‌ها در مکالمات مردم رایج می‌شود. هرچقدر یک زبان انتشار کمتری داشته باشد، موردنفوذ زبان‌های دیگر قرار می‌گیرد.

* این روزها منطقه از نوعی بنیادگرایی رنج می‌برد. افغانستان یکی از کشورهایی است که از این مسئله به‌شدت رنج می‌برد و در چند روز گذشته نیز بسیاری از مردم در انفجار‌های عملیات انتحاری بنیادگرایان مذهبی در کابل کشته و مجروح شدند. با توجه به اینکه بنیادگرایی خطر مشترک کشور‌های منطقه است، در مبارزه ریشه‌ای با این مسئله، فرهنگ چه نقشی می‌تواند داشته باشد؟

** فکر می‌کنم مبارزه فرهنگی برای جلوگیری از نفوذ بنیادگرایی بسیار دشوار است. افغانستان به‌طور کلی یک موضوع جداگانه از بقیه کشور‌ها دارد. در افغانستان یک رژیم بنیادگرا در رأس کار بود و آمریکا و متحدانش آن نظام را سرنگون کردند. در وهله اول به نظر می‌آمد با ازبین‌رفتن نظام سیاسی طالبان بنیادگرایی و طرفداران بنیادگرایی در کشور ما ‌رو به زوال بگذارند، ولی تنها پس از گذشت چند سال از سقوط طالبان، آنها از گوشه و کنار کشور ظهور کردند و تقویت شدند.

ضعف نظام سیاسی و فساد اداری در افغانستان یکی از علل مهم ظهور دوباره طالبان در افغانستان است. فساد اداری در افغانستان در هیچ‌کجای دنیا نمونه ندارد. طالبان به آن اندازه قوی نیست که رژیم و حکومت افغانستان ضعیف است. این ضعف نظام سیاسی افغانستان بود که نتوانست در بیش از دو دهه از میلیاردها دلار سرمایه و قوای نظامی آمریکایی‌ها که به افغانستان سرازیر شد، استفاده کند.

تمام پول‌ها به هدر رفت و رژیم در فساد غوطه‌ور شد. نارضایتی مردم افغانستان از حکومت خود است که باعث می‌شود طالب‌ها قدرت بگیرند. اگر مردم از نظام سیاسی خود راضی باشند و با آن همکاری کنند، هیچ وقت نه طالب‌ها و نه داعش نمی‌توانند در افغانستان رشد کنند. به‌خصوص داعش هیچ جایگاهی در افغانستان ندارد. اکثر اعضای آنها افغان نیستند بلکه از سایر کشور‌های منطقه و پاکستانی‌ها و اعراب هستند. بی‌شک این گروه در افغانستان جای پا ندارند و نخواهند داشت. ولی چون حکومت افغانستان خودش در ولایات مختلف ضعف دارد و باعث به‌وجودآمدن نارضایتی مردم می‌شود، بنیاد‌گرایان فرصت پیدا می‌کنند خود را نشان دهند و مردم را به خود جذب کنند و فعال شوند.

* وضعیت زنان در جامعه فرهنگی افغانستان امروز چگونه است و چه محدودیت‌هایی برای حضور زنان در عرصه‌ها ی مختلف به‌ویژه در حوزه‌‌های فرهنگی وجود دارد؟

** از طرف حکومت هیچ محدودیتی برای حضور زنان در عرصه‌های مختلف وجود ندارد. بانوان افغانستان در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی حاضر هستند. حضور خانم‌ها در کابینه وحدت ملی و به‌عنوان والی و استاندار چشمگیر است. از سوی حکومت هیچ محدودیتی برای حضور زنان در عرصه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی وجود ندارد. متأسفانه در کشور ما محدودیت‌های اجتماعی بسیاری برای حضور و فعالیت زنان در جامعه وجود دارد.

* شما برای رفع یا کم‌رنگ‌شدن محدودیت‌های اجتماعی برای حضور هرچه‌بیشتر زنان در جامعه چه برنامه‌هایی دارید؟

** پاسخ به این مسئله بسیار مشکل است. شاید با تبلیغات هرچه‌بیشتر و افزایش آگاهی مردم بتوان گام‌هایی در این راه برداشت. رشد فرهنگی یک اجتماع به زمان زیادی نیاز دارد. جوانان ما که حالا ٣٥ سال دارند، در تمام دوران رشد خود با جنگ و خشونت و تبعات آن دست به گریبان بوده‌اند. بسیار مشکل است که ذهنیت بخش اعظمی از جامعه امروز افغانستان تغییر کند. افغانستان از ابتدا نیز جامعه‌ محافظه‌کار سنتی و مذهبی بود. در ٣٥ سال گذشته این جامع سنتی‌تر شد و تغییردادن آن بسیار مشکل است و به زمان زیادی نیاز دارد.

* چندی‌قبل با توجه به پیشینه فرهنگی سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان صحبت‌هایی از تأسیس یک تلویزیون مشترک بین سه کشور یا یک رسانه مشترک بین این کشور حوزه فرهنگی به میان آمده بود. نظر شما درباره این طرح چیست؟

** من در این زمینه برنامه مشخصی ندارم و اطلاعاتم در این‌باره ناچیز است. البته به‌صورت کلی با این طرح موافق هستم اما از آنجا که در سال‌های گذشته بیشتر در آمریکا زندگی می‌کردم از این مسئله بی‌اطلاع هستم.

* افغانستان و ایران سرزمین‌هایی باستانی هستند. نمی‌توان وجه تمایز پررنگی میان تاریخ این دو کشور قائل شد. تاریخ آثار باستانی این دو کشور -دست‌کم در بخشی از تاریخ- از هم جدایی‌ناپذیرند. با این حال، بسیاری از بناهای تاریخی در سراسر افغانستان در حال ازبین‌رفتن هستند. در کابل همه به ویرانی قصر «دارالامان» اشاره می‌کنند. شما برای نگهداری و مرمت آثار باستانی و معاصر افغانستان چه اقداماتی انجام داده‌اید؟

** قصر ‌دارالامان باید سال‌ها پیش آباد و مرمت می‌شد. حالا کارهایی در این قصر در حال انجام است. البته باید توجه داشته باشیم که ما با مشکلات امنیتی بسیاری در شهرها و ولسوالی‌های افغانستان مواجهه هستیم. با توجه به مسئله امنیت، دولت افغانستان توانایی فعالیت در بسیاری از مناطق باستانی مثل لوگر، هلمند و برخی شهرهای دیگر را ندارد.

* گفت‌وگو را با سؤالی درباره خودتان پایان می‌دهم. شما نزد بخشی از مردم افغانستان به این متهم هستید که به زبان و ادبیات فارسی کمتر علاقه دارید و تلاشی برای گسترش زبان و ادبیات دری- فارسی نمی‌کنید. پاسختان به این اتهام چیست؟

** این اتهام بسیار نابجاست. در ناروابودن این اتهام همین بس که من اشعار عمر خیام شاعر فارسی‌زبان را به زبان پشتو ترجمه کرده‌ام و جالب است بدانید این بهترین ترجمه خیام به زبان پشتو است. اگر می‌توانستم، به زبان فارسی شعر می‌گفتم ولی امروز هم به زبان فارسی نثر می‌نویسم و نوشته‌هایی به زبان فارسی نیز دارم. همچنین دو کتاب من در دست ترجمه از زبان پشتو به فارسی است.

http://www.sharghdaily.ir/News/71087

ش.د9402182

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات