(روزنامه آرمان – 1394/12/27 – شماره 3002 – صفحه 6)
* جبهه اصلاحات از احزاب مختلف تشكيل شده است. وجود اين تكثر در هر صورت ممكن است باعث به وجود آمدن اختلاف شود. اصلاحطلبان با وجود تكثر و اختلافات درون جناحي چگونه در انتخابات به وحدت رسيدند؟
** درك مشترك ميان گروه اصلاحطلبان باعث به وحدت رسيدن آنها در انتخابات هفتم اسفند ماه شد. به اين معني كه هر نوع عدم تفاهم به منزله شكست قطعي اصلاحطلبان بود. اگر در يك حوزه انتخابيه اصلاحطلبان قصد رقابت با يكديگر را داشتند به يقين برنده آن حوزه اصولگرايان بودند. به وجود آمدن اين درك جدي ميان اصلاحطلبان و شرايطي كه در آن قرار داشتيم، راهي جز تفاهم و سازش دروني براي آنها نميگذاشت. البته رشديافتگي نسبي را كه در جناح اصلاحطلب در طول سالهاي گذشته به وجود آمده است نبايد فراموش كرد. به هر حال جبهه اصلاحات جبهه با تجربه سياسي در مقايسه با اصولگرايان است. اصلاحطلبان به اين دليل كه تكثر را پذيرفتهاند متوازن رشد كردهاند. واقعيت اين است كه صداهاي مختلفي در بين اصلاحطلبان وجود دارد ولي هيچ حزبي در جبهه اصلاحات در صدد تحميل اراده خود به سايران نيست.
البته به طور طبيعي اختلافاتي وجود دارد ولي نكته مهم اين است احزاب ضمن اينكه اختلافات خود را مطلع هستند طبعا ميدانند بايد بر سر منافع مشترك سر يك ميز بنشينند و اختلافات را كنار بگذارند. همچنين تجربههاي تلخ گذشته درس بزرگي براي اصلاحطلان بود تجربه شكست سال 84 به دليل تكثير كانديداي اصلاحطلبان تجربه تلخي بود. البته در سال 84 هواداران كانديداهاي چهارگانه اصلاحطلب فكر ميكردند ميتوانند موفق ظاهر شوند ولي واقعيت غير از اين بود. همچنين طرف مقابل نيز اصلاحطلبان را به شكلي تحت فشار قرار داده بود كه اصلاحطلبها ناچار به اتحاد با يكديگر شدند. مجموع اين عوامل باعث شد اصلاحطلبان به صورت واحد و با وحدت در انتخابات حاضر شوند و به پيروزي خوبي بعد از چندين سال برسند
* مهندسي به وجود آمده در شوراي عالي اصلاحطلبان ميتواند سرلوحهاي براي تشكيل حزب واحد اصلاحات تلقي شود؟
** به وجود آمدن حزب واحد اصلاحات نه امكانپذير و نه مطلوب است و نيازي هم به تشكيل حزب واحد اصلاحات نيست. چنين وحدت عملي يك وحدت اتلافي است هر چند وحدت حاصل شده ناشي از وحدت رفتار در عمل بود وحدت به وجود آمده در انتخابات اسفند ماه ناشي از وحدت انديشه نبود. البته اصول تفكر اصلاحطلبان با هم فرق ندارد و ايدههاي مختلف اصلاحطلبها با هم فرقي ندارد ولي طبيعتا اختلافنظرهاي جدي در ميان اصلاحطلبان وجود دارد.
براي مثال در بين افرادي كه در ليست اصلاحطلبان وجود داشتند آقاي محجوب و خانم جلودارزاده نيز بودند كه از نمايندگان با سابقه شهر تهران هستند و راي بالايي به دست آوردند و در واقع جز افرادي بودند كه شهرت قبلي هم به راي آوري آنها كمك شاياني كرد ولي در تفكر اقتصادي در نگاه به مسائل كارگري و مسائل اجتماعي به طور كلي نگاهشان با بسياري از دوستان در جبهه اصلاحات متفاوت است. اين اختلاف يك اختلاف واقعي است و هر دو طرف هم به ديدگاههاي يكديگر احترام ميگذارند اما اين اختلاف مانع نشده كه ما در عمل و در تصاحب كرسيهاي بيشتر با يكديگر همكاري نكنيم در زمينههاي ديگر هم اختلافاتي وجود دارد به عنوان نمونه آقاي مطهري داراي ديدگاههاي خاص فرهنگي هستند كه اين ديدگاهها منطبق بر ديدگاههاي اصلاحطلبان نيست ولي ايشان در ليست اصلاحطلبان حضور داشت. ائتلاف و وحدت عمل نشانه توسعه و رشديافتگي است اما دليل ندارد افرادي كه در يك حركت ائتلافي به مجالس راه يافتهاند انديشهشان به هم نزديك شود.
اصولا چنين كاري ممكن و مطلوب نيست، زيرا باعث شكننده شدن ائتلاف ميشود. همين سيستمي كه اصلاحطلبها از ده الي پانزده سال پيش بر مناي آن عمل ميكنند اگر تا حدودي اصلاح شود و سايران نيز از آن تبعيت كنند و سازمان منسجمتري پيدا كند، كاركرد بهتري در مقايسه با حزب واحد اصلاحات دارد، يعني گروههاي مختلف اصلاحطلب متناسب با افكار و انديشههاي خود دور يكديگر جمع شده و در زمان انتخابات با يكديگر ائتلاف ميكنند و همين تشكيلات فعلي امكانات بيشتري در اختيار اصلاحطلبان قرار ميدهد و با واقعيتهاي متكثر جبهه اصلاحات همخواني بيشتري دارد.
* تعدا قابل توجهي از نيروهاي اصلاحطلب و اعتدالي به مجلس راه يافتهاند. آرايش سياسي مجلس آينده را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
** در مجلس آينده به طور مشخص دو طيف اصلاحطلب و اصولگراي تندرو و همچنين يك طيف ميانهرو اصولگراي سنتي و يك طيف سيال وجود دارد در واقع چهار طيف در مجلس آينده حضو ردارند؛ يك دسته افرادي هستند كه ميثاقنامه اصلاحطلبان را امضا كردند. دستهاي ديگر با امضاي ميثاقنامه اصولگرايان وارد مجلس شدهاند. همچنين طيفي از اصولگرايان سنتي هم در مجلس حضور دارند كه به آقاي لاريجاني نزديك هستند كه احتمالا رابطه خوبي با اصلاحطلبها خواهند داشت. همچنين يك طيف هم افرادي هستند كه به صورت مستقل وارد مجلس شدهاند و بيشتر از شهرستانهاي كوچك به مجلس راه يافتهاند آنچه مشخص است اين است كه دو طيف اصلي يعني اصلاحطلبان و اصولگرايان تندرو تلاش خواهند كرد كه حيطه نفوذ خود را در مجلس برجسته كنند.
طبيعي است كه اصلاحطلبان در اين زمينه وظيفه جدي دارند. من فكر ميكنم دوستان اصلاحطلبي كه وارد مجلس شدهاند بايد بكوشند به شيوه اخلاقي نمايندگان سيال و مستقل را به خود جذب كنند و با اصولگرايان معتدل و تندرو نيز همكاري داشته باشند.
* رقابت در مجلس آينده ميتواند ضربهاي به كليت اعتدالي مجلس وارد كند؟
** در برخي حوزهها رقابت نابجا هم ميتواند به پيكره مجلس ضربه بزند. براي نمونه در تعيين هيات رئيسه مجلس و اعضاي كميسونها بايد يك تقسيم عادلانه صورت بگيرد و سهم هم جناحها بايد رعايت شود و حتي طيف اصولگرايان تندرو را هم نبايد كنار زد كميسيونهاي مهمتر مانند كميسيون بودجه و امنيت ملي بايد از طيفهاي مختلف تشكيل شود و تقسيم كار خوبي صورت بگيرد و در مجلس به صورت عادلانه رفتار شود و اصلاحطلبان به رقابتهاي نابجا از طيف ميانهرو مشغول نشوند و سازش داشته و عادلانه رفتار كنند ولي امتيازي هم به كسي ندهند.
حركتهاي مخفيانه و به دور از اطلاع جناحهاي ديگر ميتواند اعتماد نمايندگان را سلب كند. اگر به طور شفاف سران فراكسيونهاي اصلي با هم رايزني كنند ميتوانند كميسيونها را با هم عادلانه تقسيم كنند. شايد با اصولگرايان تندرو نتوان كنار آمد ولي با سايران به صورت عادلانه ميتوان همانديشي كرد.
* رياست مجلس آينده در دست كدام جناح قرار خواهد گرفت؟
** من شخصا اعتقاد دارم به هيچ وجه صلاح نيست آقاي عارف و لاريجاني به رقابت علني با يكديگر مشغول شوند به وجود آمدن اختلاف كمكي به اصلاحطلبان نخواهد كرد. بايد اين مهم مورد ارزيابي قرار گيرد. در انتخابات دور دوم و بعد از حضور مستقلين در مجلس، به طور طبيعي شخص ديگري نظر به كرسي رياست مجلس نخواهد داشت و رياست مجلس به آقاي عارف خواهد رسيد اما اگر طيف رنگينكماني از نظرات مختلف در مجلس وجود داشته باشد تصور اين است كه بايد با مذاكره و تفاهم افرادي ذينفوذ اين مورد را حل كنند و افراد به رقابت علني مشغول نشوند، زيرا رقابت علني ميتواند منشأ سوء تفاهم شود و رئيس مجلس هم تحت اين رقابتها اقتدار لازم را براي رياست مجلس فارغ از شخص آن نخواهد داشت. بهتر است مذاكرات در سطح سران صورت بگيرد؛ اگر بدنه مجلس و بافت گرايش مجلس نباشد نمايندگان ميتوانند رايگيري استمزاجي كنند و در يك جلسه غير علني از منتخبان مجلس راي بگيرند تا اينكه نظر افراد مشخص شود و آن افراد كانديدا شوند.
اين روش ميتواند مفيد و موثر باشد تا اينكه سنجش مجلس به رايگيري علني منجر شود. اميدوار هستيم به جز آقايان عارف و لاريجاني نام كسي مطرح نباشد و هر كدام از اين دو رئيس مجلس شوند بايد آراي بالايي داشته باشد و رئيس مجلس ضعيف نباشد و بتواند در چانهزني مجلس قوي را به وجود آورد.
* اگر در مجلس آينده مشكلاتي بر سر تصويب طرح و لوايح صورت بگيرد، آنگاه بايد در مقابل اين روش با نهادهاي بررسيكننده رايزني صورت بگيرد؟
** بهتر است به جاي اين كار نمايندگان مواردي كه ممكن است مورد ايراد قرار بگيرد در لوايح خود نياورند تا اينكه مواردي را قرار بدهند و بعد درباره آن به چانهزني بپردازند در يك سال و نيمي كه دولت آقاي روحاني بر سر كار است، نبايد به سمت تصويب طرحهاي چالش برانگيز حركت كرد. طرحهاي سياسي و طرحهايي كه آنها روي آن نظر مخالف دارند به جايي نخواهد رسيد و نتيجه آن اين ميشود به رايدهندگان از راي دادن مايوس ميشوند. مجلس بايد به سمت مسائل اجرايي حركت كند. اگر همين موارد به صورت عادي بررسي شوند كار بزرگي است. در مجلس ششم شاهد بوديم كه از ابتدا با اين علم كه ميخواهيم تغييرات بزرگ انجام دهم وارد مجلس شديم. البته كارهاي جدي انجام شد ولي به هر حال با چالش روبهرو شديم. شخصا ترجيح ميدهيم مجلس وارد چالش نشود.
ش.د9405802...
نكته مهم ديگر اين است كه اگر تعداد موضوعات و موارد و اقدمات ضد استكباري همان سه سال را كه در آن كتاب آمده، بشماريد، قبول خواهيد كرد كه خدمات ايشان بسيار وسيع و شايد كم نظير است.اين بود كه در آن زمان بخشي از مولفان اميركبير را شخصيتي ضد مذهب معرفي ميكردند و من به عنوان يك روحاني مبارزه ميتوانستم اين تهمت را پاك كنم و نگذارم حوزههاي علميه دچار اين اشتباه شوند.
نكته مهم ديگر اين است كه اگر تعداد موضوعات و موارد و اقدمات ضد استكباري همان سه سال را كه در آن كتاب آمده، بشماريد، قبول خواهيد كرد كه خدمات ايشان بسيار وسيع و شايد كم نظير است.
ش.د9405901