(روزنامه آفتاب يزد ـ 1395/07/18 ـ شماره 4730 ـ صفحه 3)
** یکی از دستاوردهای خیلی خوبی که اصلاحطلبان به آن دست یافتند انسجام آنها در سال 92 و 94 بود. همه هم میدانند این انسجام به خاطر اصلاحات و شورای مشاوران ایجاد شد.
هیچکس انتظار نداشت که اصلاحطلبان در سال 92، از کاندیدایی حمایت کنند که خودش را اصلاحطلب نمیداند. طبیعی بود که درآن سال همه باید از عارف حمایت میکردیم. اما به دلیل آنکه در برهه ای قرار داشتیم که باید منافع ملی بر هر چیزی ارجحیت داده میشد، از روحانی حمایت کردیم و این نگاه نیز روز به روز تقویت شد. با وجود آنکه شورای هماهنگی در قالب احزاب و شورای مشورتی در قالب اشخاص اصلاحطلب فعالیت میکردند، جهت انسجام بیشتر اصلاحطلبان، شورای سیاستگذاری در رابطه با انتخابات مجلس دهم ایجاد شد.
* البته شاید هم نه تنها انسجام اصلاحطلبان باعث تشکیل شورای سیاستگذاری نشد، بلکه اختلاف بین شورای هماهنگی و مشورتی بود که تاسیس شورای سیاستگذاری را رقم زد.
** اسمش را اختلاف نگذاریم. میتوانیم نسبت به این موضوع دو نگاه سلبی یا ایجابی داشته باشیم.
حقیقت این است؛ در جاهایی که شورای مشورتی یا مشاوران وجود داشت برخی این تلقی را داشتند که ممکن است نقش شورای هماهنگی یا احزاب اصلاحطلب، تضعیف شود، بنابراین جهت جلوگیری از هرگونه ناهماهنگی کمیته راهبردی شورای مشورتی که متولی امر انتخابات بود با شورای هماهنگی اصلاحطلبان عهدهدار امر انتخابات شدند و این مجموعه با نام شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان به فعالیت پرداختند.
البته این را فراموش نکنیم؛ بسیاری از کسانی که در شورای هماهنگی هستند در شورای مشورتی هم حضور داشتند. دلیل تشکیل شورای مشورتی هم این بود که در اوج محدودیتهای احزاب، شورای مشورتی جای خالی اشخاص یا احزابی را پر کند که نمیتوانستند فعالیت کنند و به گونهای یاری رسان احزاب باشد. اما شورای مشاوران هرگز قصد اینکه جای احزاب را بگیرند و آنها را کنار بزنند، نداشت. از یاد نبریم که در آن سالها موانع زیادی، بر سر راه وجود داشت که از طریق شورای مشورتی تسهیل شد. آنچه مهم است حفظ انسجام بین اصلاحطلبان در هر دو انتخابات 92 و 94 بود. درحالی که اصولگرایان نتوانستند وحدت خودشان را نه در سال 92 و نه در سال 94 حفظ کنند.
البته برای انتخابات مجلس در سال 94 این موضوع مطرح شد که شورا ماموریت خودش را به پایان برساند، اما برای پیروزی و هماهنگی در انتخابات مجلس، روند کار شورا تداوم یافت.
بحث به انتخابات سال 96 ریاست جمهوری رسید، در این موقع هم این موضوع بین افراد مختلف بحث شد که آیا شورا بماند یا نه! و دیدیم که باز هم جمعبندی اکثریت اصلاحطلبان بقای شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان بود.
این را هم باید بدانیم که وقتی از دموکراسی صحبت میکنیم یعنی باید به کار جمعی احترام بگذاریم. وقتی اکثریت با یک موضوع موافقاند، بعدا نباید یک نفر یا یک حزب مرتب بگوید «مخالفم». چون این مخالفت را آن حزب قبلا در جلسات اعلام کرده است. ساز مخالف زدن به معنای عدم پذیرش کار جمعی است.
همانطور که گفتم برای انتخابات 96، اینکه فعالیت شورای سیاستگذاری تداوم داشته باشد یا نه! مطرح شد و مخالف و موافق حرفهایشان را زدند و سرانجام، تصمیم جمعی به تداوم فعالیت شورا بود. ضمن آنکه همه نظرها قابل احترام هستند ولی وقتی که به یک جمعبندی میرسید باید از جمعبندی حمایت شود و نگاهها به آینده باشد. شورای سیاستگذاری نیز همین نگاه به آینده را دارد.
* اما آقای کاشفی! به نظر میآید که بیانیه اخیر احزاب اصلاحطلب نشان میدهد که شورای سیاستگذاری نتوانست هدف اصلی خودش که راضی نگه داشتن احزاب اصلاحطلب بود را تحقق بخشد، به بیانی دیگر هنوز هم مشکل پیشین بین شورای مشورتی و هماهنگی اینبار در شورای سیاستگذاری وجود دارد؟
** این بیانیه به آن معنا نیست که شورای سیاستگذاری نتوانسته موفق عمل کند فراموش نکنیم بخشی از شورای سیاستگذاری را شورای هماهنگی تشکیل میدهد.
مگر به غیر از این چند حزب که بیانیه دادهاند، باقی احزاب شورای سیاستگذاری، احزاب اصلاحطلب نیستند؟! پس چرا سایر احزاب اصلاحطلب، چنین بیانیهای صادر نکردهاند؟ این یعنی اینکه اکثریت احزاب، نظرشان ادامه فعالیت شورای سیاستگذاری و با آن موافقاند.
پس باید همه را به کار جمعی دعوت کنیم و از آنچه باعث میشود تا انسجام اصلاحطلبان را خدشهدار کند جلوگیری کنیم.
هیئت رئیسه شورای سیاستگذاری، از دوستانی که بیانیه صادر کردند دعوت کند و به آنها بگوید چه اصراری بر جدایی دارید؟ اگر دوستان بیانیهدهنده استدلال و منطقی دارند، حتما باید به آنهافرصت بحث درباره دلیل بیانیه اخیری که دادند، داده شود.
از سویی باید به بیانیهدهندگان توصیه کنیم تا باعث تضعیف کار جمعی نشوند. آن هم در شرایطی که ما حتی میخواهیم با احزاب اصولگرا هم وارد مذاکره شویم.
بنابراین باید همه حرفها زده و بهترین حرفها انتخاب شود. نباید به نفی یکدیگر بپردازیم بلکه در دل گفتگوست که آرامش و توسعه تحزب پدیدار میشود. مطمئن هم باشید که اگر روزی، احزاب جایگاه خودشان را پیدا کنند دیگر نیازی به شورایعالی سیاستگذاری نیست.
* ولی اینطور که پیداست خود اصلاحطلبان نیز چندان به جایگاه احزاب اعتقادی ندارند. آنها با شورای مشورتی و همین طور اصرار بر وجود شورای سیاستگذاری نشان دادند که بیشتر امیدشان بر تاثیرگذاری و رهبری اشخاص کاریزماتیک اصلاحطلب است و نه احزاب.
** نمی خواهیم که حقایق را نادیده بگیریم. اینکه باید کاری کنیم تا فرهنگ حزبی توسعه پیدا کند و مانع تضعیف احزاب نشویم، حرف واضحی است اما نباید از این امر هم غافل شد که برای رسیدن به این مهم، احتیاج به یک بستر داریم، با این اوصاف، اگر ما یک ظرفیت به نام اشخاص کاریزماتیک و اصلاحطلب مردمیداریم و از این ظرفیتها میتوانیم به نفع جامعه استفاده کنیم، چرا از آنها بهره نبریم؟
* پس اعتراف میکنید که هنوز هم اصلاحات به برخی اشخاص وابسته است؟
** اصلا بحث توسعه سیاسی و تقویت احزاب در کشور را چه کسی بیش از همه مطرح کرد؟ اساسا یکی از مهمترین برنامههای اصلاحات در سال 76، تقویت نهادهای مدنی و سیاسی بود. تا جایی که عدهای خرده میگرفتند که چرا مرتب از توسعه سیاسی سخن میگویید؟! بنابراین پذیرفته نیست که بگوییم بعضی از اشخاص اصلاحطلب مانعی بر سر احزاب اصلاحطلب هستند!
ولی حرف ما این است که اگر ما از شخصیتی کاریزماتیک در جریان خود برخورداریم آن هم شخصیتی که اگر چندین حزب در کنار هم قراربگیرند به اندازه او کارآیی ندارند.چرا نباید از چنین شخصیتی بهره ببریم؟
من از دوران دبیرستان کار تشکیلاتی میکنم. درحال حاضر هم عضو شورای مرکزی خانه احزاب هستم، پس بدون تردید من مدافع تحزب و توسعه سیاسی هستم. در شرایط فعلی هم بزرگترین مشکل ما این است که هنوز در کشور احزاب قوی نداریم.
بعضی از احزاب ما چه اصولگرا و چه اصلاحطلب فصلی هستند و تنها در چند ماه قبل از انتخابات فعال میشوند. مسلما نباید چنین وضعیتی داشته باشیم. وقتی یک نفر از یک حزب وارد مجلس میشود باید از یک پشتوانه قوی و نظام مند برخوردار باشد.
وقتی نماینده به یک مجموعه وابسته باشد طبیعی است که میتواند در همه زمینهها با استفاده از پشتیبانی کارشناسان بهتر عمل کند. ضمنا باید از شخصیتهایی که این نقش ویژه را در انسجام اصلاحطلبان دارند تشکر کنیم، باید از وجود رهبران اصلاحطلب استفاده کنیم، به علاوه اینکه این شخصیتها خودشان هیچ توقعی برای داشتن سمت یا قدرت نداشتند و ندارند و خودشان از بزرگترین پشتیبانان احزاب بودند.
* اشاره به این داشتید که در سال 92 به دلیل محدودیت احزاب اصلاحطلب و اینکه اجازه کار کردن به فعالان حزبی داده نمیشد، شورای مشورتی به یاری محدودیتهای احزاب آمد، این درحالی است که اکنون پس از 3 سال باز هم شورای سیاستگذاری قراراست بخشی از وظیفه احزاب را برعهده بگیرد و به آنها کمک کند، آیا این موضوع به آن معناست که در دولت روحانی محدودیتهای حزبی هنوز هم وجود دارد؟
** طبیعتا دیدگاه آقای روحانی متفاوت با دولت احمدینژاد است. احمدینژاد به طور کلی حزب را نفی میکرد! در دولت گذشته مانع فعالیت خانه احزاب شدند، درحالی که در دولت کنونی از ابتدا برخورد مثبتی با احزاب صورت گرفت. در دولت حسن روحانی خانه احزاب بازگشایی شد، شخص رئیسجمهور هر ساله در ماه رمضان احزاب را (چه اصولگرا و چه اصلاحطلب) طی مراسمیدعوت میکند و این نشان دهنده توجه او به احزاب است، درحالی که دولت سابق یا اعتقادی به حزب نداشت یا حزب را رقیب خود میدانست.
اما این دولت معتقد به فعالیت و تقویت احزاب است و میگوید اگر موانعی بر سرراه احزاب بوده باید برداشته شود، بنابراین دولت فعلی چه در برخورد با نهادهای مدنی و چه در سایر مسائل، قابل قیاس با دولت سابق نیست. این را هم فراموش نکنیم دولت سابق اسناد خانه احزاب را ضبط کرد و در آن خانه را بست. این شد که ما در دولت یازدهم تا مدتها در تلاش بودیم اسناد را مجددا پس بگیریم، یا به دنبال محلی جدید برای خانه احزاب باشیم تا موانعی که برای حزب وجود دارد برطرف شود. اما با تمامیاین احوال دولت حسن روحانی باید فعالیتهای بیشتری در بحث احزاب انجام دهد.
* موانع حزبی که میگویید، در دولت جدید برطرف شدند؟
** ببینید تا زمانی که تکلیف جرم سیاسی مشخص نشود اتفاق خیلی خاصی هم نمیافتد!
وقتی که یک فردی در حزب فعالیت سیاسی میکند اساساً نباید او را به سمت و سوی فضای امنیتی برد. همان طور که در قانون احزاب آمده، اگر مشخص شود حزبی متهم به تخلفی شود، پس از آنکه کمیسیون ماده 10 احزاب مراحل تذکر، اخطار، لغو پروانه و پیشنهاد انحلال حزب را به دادگاه مطرح میکند . طبق ماده 168 قانون اساسی، گفته شده جرائم مطبوعاتی و جرائم سیاسی باید در دادگاه علنی با حضور هیئتمنصفه برگزار شود تا حزب مربوطه نیز بتوان از حقوق خود دفاع کند .
بنابراین انتظار این است که در دوران دولت جدید تکلیف جرم سیاسی مشخص شود.
البته در مجلس سابق با عجله و دستپاچگی چیزی را تحت عنوان تغییر و اصلاح قانون احزاب مطرح کردند! ولی انتظار میرود این دولت زمینهای فراهم کند تا قانون احزاب اصلاح شود و احزاب بتوانند در چارچوب قانون نقش موثرتری ایفا کنند.
و خیلی هم سریع باید به این موضوع پرداخته شود، چون وقت زیادی نداریم. باید جبران مافات کنیم. در مجموع احزاب باید بتوانند با رفع موانع به فعالیتشان ادامه دهند.
نباید احزاب را در قالب مسائل امنیتی ببینیم.هر وقت این مشکل حل شد، آن وقت است که آزادی احزاب معنا پیدا میکند. آن وقت است که احزاب ما جنبه فراگیری پیدا میکنند و میتوانند نقش دولت سایه را داشته باشند و آن وقت است که احزاب همانند همه احزاب کشورهای توسعه یافته میتوانند نقش موثرتری داشته باشند.
* یعنی اگر جرم سیاسی تعریف شد مشکل احزاب ما نیز حل میشود؟
** بخش عمدهای از مشکلات قطعا حل میشود. هزینه کار سیاسی درحال حاضر بالاست. وقتی جرم سیاسی تعریف نداشته باشد، میتوان به هر مطلبی جنبه امنیتی داد.
این در حالی است که احزاب باید از یک چتر امنیتی برخوردار باشند. در غیر این صورت کسی جرات اظهارنظر پیدا نمیکند.
مطمئنا با تعریف جرم سیاسی، احزاب تقویت میشوند و آزادی در گفتار و مواضع حزبی نیز (تاحدی) خود را بروز خواهد داد.
* آقای کاشفی! برگردیم به بحث اولمان، میدانید که بیانیه چند حزب اصلاحطلب در مخالفت با شورای سیاستگذاری باعث خوشحالی رسانههای اصولگرا شده است.
** ما دعا میکنیم که دوستان اصولگرا بتوانند مسائل داخلی خودشان را حل کنند. بهتر است به جای اینکه بیانیه اخیر را مستمسک قرار دهند، فکری به حال مسائل و مشکلات خودشان بکنند. آنها برای آنکه نمیخواهند اختلافات و مباحثی که درحال حاضر گرفتار آن هستند، دیده شود دست به چنین رفتاری میزنند.
* ولی اساساً نباید چنین بیانیهای از سوی اصلاحطلبان علنی میشد و این موضوع به اصلاحطلبان ضربه زد!
** خیر! ضربهای نبود و جای نگرانی نیست!
البته خیلی خوب بود که اینگونه عمل نمیشد. آخر مگر قرار است هر جایی که خواسته ما تامین نشد داد بزنیم؟! وقتی کار جمعی میکنیم این رفتارها و دادها معنا ندارد.
حتی در داخل یک حزب هم، همه یک نظر ندارند. ولی طبیعی است که وقتی نظرات موافق و مخالف شنیده شد و به یک جمعبندی رسیدیم، دیگر باید به نظر جمع احترام گذاشت وگرنه دیگر کار حزبی معنایی ندارد.
* اکنون که شورای سیاستگذاری تشکیل شده و شروع به کار مجدد کرده است، این شورا چگونه میتواند دل احزاب اصلاحطلبی که بیانیه دادهاند را به دست آورد؟
** بیانیهدهندگان دوستان ما هستند. پس باید هیئترئیسه شورای هماهنگی و شورای سیاستگذاری با بیانیه دهندگان صحبت کنند! نمیخواهم وارد مسئله این بیانیه و این چند حزب بشوم ولی این را هم بگویم وقتی شورای هماهنگی با ادامه فعالیت شورای سیاستگذاری موافقت میکند و این احزاب بیانیه دهنده هم، خود عضو شورای هماهنگی هستند کارشان مصداق ناهماهنگی است.
پس هماهنگی یعنی چه؟ این کار آنها یعنی اینکه قبول نداریم کار جمعی کنیم.
بنابراین دوستانی که کار جمعی را تضعیف میکنند باید پاسخگو باشند! الفبای کار جمعی این است که اگر در جایی با نظر من مخالفت شد و اکثریت آن جمع، نظری خلاف نظر من داشتند باید تابع نظر جمع باشم.
البته با همه اینها شورا باید با سعه صدر نسبت به این موضوع برخورد کند.
* اگر این احزاب بخواهند از شورا جدا شوند چه طور؟
** اجباری در اینکه یک حزب عضو شورای هماهنگی شود، نیست، احزاب خودشان برای عضویت در شورای هماهنگی تقاضا میدهند، طبیعی است که اگر حزبی بخواهد طبق آییننامه شورای هماهنگی عمل نکند، شورای هماهنگی نیز طبق آییننامه برخورد میکند. معنایی ندارد که حزبی بگوید عضو شورای هماهنگی هستم، ولی هر کاری را میخواهم بدون هماهنگی با شورا(هماهنگی) انجام میدهم، بنابراین باید براساس آیین نامه شورای هماهنگی این موضوع حل و فصل شود.
ولی اصلاحطلبان باید انسجام فعلیشان را حفظ کنند و همین روند وحدت و همافزایی را ادامه دهند و اصلا نباید بحثهای واگرایانه مطرح شود.
* بنابراین اگر تمام احزابی که بیانیه دادند پای حرفشان بمانند طبق آیین نامه میتوانند از شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان جدا شوند؟
** من نمیگویم که این احزاب جدا شوند. من میگویم اگر قرار باشد این روند را که عدهای قلیل پیش گرفته اند به طور افراطی ادامه دهند، ناخودآگاه به جدایی ختم میشود.اما موضوع این است که این بیانیه اگرچه به ظاهر به امضای هفت حزب درآمده، اما حرف این احزاب نیست! مشخصا بعضی از این احزاب اعلام کردند که این بیانیه موضع آنها نیست! و امیدوارم آن چند حزب دیگر هم به مسئله مهم انسجام توجه داشته باشند.
* آقای کاشفی! خانه احزاب دوباره بازگشایی شد. چقدر این موضوع در کشور ملموس بود.
** همان طور که میدانید خانه احزاب هیچگاه تعطیل نشد، فعالیتش در دولت سابق کم شد، ولی شورای مرکزی تشکیل جلسه میداد. در دولت جدید، هم توانستیم اسناد و مدارکی که ضبط شده بود را پس بگیریم و با یک نگاه جدید به خانه احزاب برگردیم. در دوره گذشته اگرچه ما با دولت گذشته مشکل داشتیم، یک بحثی نیز با اصولگرایان داشتیم. آنها(اصولگرایان ) به ترکیب خانه احزاب ایراد داشتند و میگفتند که ترکیب آن اکثرا اصلاحطلب هستند درحالی که ترکیب براساس رایگیری در مجمع عمومیمشخص میشد.
اما در تشکیل دوباره خانه احزاب برای جلبنظر همه جناحها، طرح جدیدی با هماهنگی مسئولان وزارت کشور مطرح شد. این نگاه این بود که فراکسیونی عمل کنیم تا دیگر کسی از این موضوع که یک گرایش نقش بیشتری در خانه احزاب دارد، گلایه نکند. طبق این نگاه، سه فراکسیون اصولگرا، اصلاحطلب و مستقلین تشکیل شد و با توجه به اینکه اعضای شورای مرکزی 21 نفر بودند، هر فراکسیونی 7 نفر از جمع خود انتخاب میکند این 7 نفر در صحن مجمع شورا نیز دوباره انتخاب میشوند. در شورای مرکزی هم تصویب شد تا رئیس خانه احزاب به طور دورهای بوده و این طور نباشد که یک نفر برای هر 3 سال خانه احزاب، رئیس باشد.
بنابراین قرار شد تا ریاست به صورت دورهای متعلق به هر 3 فراکسیون باشد و ریاست هر سال نیز برحسب قرعهکشی تعیین شود. طبق قرعهکشی هم قرار شد تا ریاست سال اول برعهده یک اصولگرا، در سال دوم برعهده یکی از مستقلین و در دوره سوم توسط اصلاحطلبان باشد. در سال اول آقای غفوری فرد از اصولگرایان و در سال دوم هم آقای حشمتیان از اصولگرایان و مستقلین، رئیس خانه احزاب شدند و در سال سوم نیز ریاست،سهم اصلاحطلبان است. مسئولان کمیتههای 7 گانه خانه احزاب هم مشخص شدند و کمیتهها نیز بین فراکسیونها تقسیم میشوند.
* برای سال بعد کاندیدا میشوید؟
** خیر! چون من در دوره ششم این مسئولیت را داشتهام، بهتر است که سایر دوستان اصلاحطلب رئیس شوند. من هم که عضو شورای مرکزی هستم. اساسا آنچه اهمیت دارد شورای مرکزی خانه احزاب است، چون هیئت رئیسه نیز طبق شورای مرکزی خانه احزاب عمل میکند.
امیدوار هستیم با این روند دیگر مشکلات قبلی خانه احزاب را نداشته باشیم و خانه احزاب از سال دوم بیشتر به وظیفه اصلی خودش که توسعه فرهنگ تحزب، حمایت قانونی از احزاب، فراهمکردن بستر رشد احزاب، ارتباطات و همکاری با احزاب است، برسد. با گفتگو و تعامل منشور اخلاقی را نیز در زمینه انتخابات تدوین میکنیم تا وقایع تلخ سالهای گذشته در خانه احزاب تکرار نشود.
* اگر از شما بپرسم که بزرگترین دستاورد خانه احزاب در این یکساله پس از بازگشایی چیست، چه خواهیدگفت؟
** شاید مهمترین دستاورد آن، تعامل و گفتگو و پذیرش یکدیگر بود. در گذشته خانه احزاب به نحوی بود که اصولگرایان در آن حضور پیدا نمیکردند و این طور به نظر میآمد که در قبال آن موضع دارند ولی اکنون به جایی رسیدیم که میتوانیم با هم گفتگو کنیم و به دنبال نفی یکدیگر نباشیم. به نظر من همین که در حال حاضر در خانه احزاب با صبر و حوصله مینشینیم و صحبتهای یکدیگر را گوش میدهیم گام بزرگی بوده است.
* بنابراین خانه احزاب هیچ دستاورد اجرایی نداشته است.
** کارهای اجرایی که برآیند آن در بیرون از خانه احزاب نمایان شود نداشتیم. اما در داخل خانه احزاب، کارهایی صورت گرفته است.
* قبول دارید عملکرد خانه احزاب در دولت جدید و بعد از بازگشایی نیز ضعیف بوده است؟
** ببینید خانه احزاب تازه چند ماهی است که خانهدار شده است.
بنابراین نمیشود از کلمه ضعیف استفاده کرد. براساس ظرفیتی که وجود داشته خانه احزاب عمل کرده و تلاش کرده کارهایی هم صورت دهد. اما برای موفقیت بیشتر نیاز به بودجه و سایر امکانات موردنیاز است.
در خانه احزاب حتی برای گذاشتن یک جلسه هم مشکل وجود داشت، بعضا از بودجه شخصی استفاده میشد، ولی حالا که خانه احزاب یک جا و فضای مشخص دارد باید با سرعت بیشتری به فعالیت بپردازد.
* این روزها به نظر میآید که حسن روحانی، سعی دارد تا به سمت راست و جریان اصولگرا غش کند. با این اوصاف چه اصراری براین است که اصلاحطلبان بی قید وشرط از او حمایت کنند؟
** آقای روحانی از همان اول هم اصولگرا بود.
* ولی شماها میگفتید که گفتمان اصلاحطلبی دارد
** ایشان عضو جامعه روحانیت مبارز است.
* اما در جلساتشان شرکت نمیکند.
** جلسات که چندان مهم نیست. از لحاظ جایگاهی عرض میکنم. آقای ناطق نوری هم به جلسات آنها نمیرود، اما اصولگراییاش مورد قبول همه است. آقای روحانی نیز در سال 92 به عنوان یک اصولگرا وارد انتخابات شد. اما برای اصلاحطلبان صرفا این موضوع که چه کسی اصلاحطلب است مهم نیست. بلکه عملکرد دولت روحانی مهم بوده است. عملکردی که تا حد زیادی خواسته اصلاحطلبان را تامین کرده است. اینکه دولت فعلی، قدرت پذیرش نظرات مختلف را دارد، باعث شد تا در سیاست خارجه موفقیت بزرگی را به دست آورد.
اساسا نوع دیالوگ دولت چه در سطح داخلی و خارجی مناسب است، به هر حال باید بپذیریم که در حال حاضر در کشور ثبات رخ داده. در دولت سابق کسی از فردای کار خود خبر نداشت.دیدیم که دلار زیر هزار تومان چگونه به دلار بالای 3600 تومان رسید. ارزش پول کشور به یکباره به یک سوم تقلیل پیدا کرد! این یک فاجعه بود. البته اینها به معنی آن نیست که امروز با روی کار آمدن دولت روحانی همه این مشکلات رفع شده است. اما میخواهم بگویم اگر دید ما اصلاحطلبان به سمت منافع ملی باشد، با وجود اینکه خود روحانی گفته که من اصلاحطلب نیستم! از او دفاع میکنیم. حسن روحانی کاری را شروع کرده که به آن پروژه ناتمام میگوییم، او باید باهمکاری همه برنامههایش را به اتمام برساند. اگرچه اصلاحطلبان انتقاداتی هم از دولت دارند.
* مثلا؟
** به خصوص بعد از انتخابات مجلس، مردم شعار تغییر را به گوش دولت رساندند ولی...
* ولی برخی از وزرای دولت یازدهم، کاری کردند تا مانع رایآوری عارف به عنوان رئیس مجلس شوند.
** بله! برخی از وزرا به درستی عمل نکردند و پیام مردم را درک نکردند. آقای وزیر! شما اگر به نظر و خواسته مردم که تغییر بود توجه میکردید به گونهای دیگر عمل میکردید!
اما به طور کلی قرار نیست به خاطر این مسئله یا اینکه چرا فلان فرماندار یا استانداری اصلاحطلب نیست قرار باشد دست از حمایت روحانی برداریم، هرگز چنین نیست، بنابراین اگرچه بعضا روحانی از اصولگرایان در کنار خود استفاده میکند، اما قانون را سرلوحه قرار داده است. آنچه در این بین اهمیت دارد، نوع عملکرد مدیران به دور از دخالت دادن گرایشهای سیاسی آنها در حیطه کاری است. امروز ما در شرایطی قرار داریم که باید با تعامل و گفتگو کارها را به پیش ببریم. بنابراین نباید هیچوقت به فکر رقیبتراشی برای روحانی باشیم، چون در رقیبتراشی اصلاحطلبان برای روحانی، احتمال بروز پدیده احمدینژادی دیگر که کشور را به نابودی بکشاند وجود دارد.
* خوشحالید که احمدینژاد دیگر نمیتواند باشد؟
** استقبال میکردم که او به صحنه بیاید! و در اقبال اقدامات انجام داده اش پاسخگو باشد.ولی مطمئنا استقبال نمیکردم که انتخاب شود، چون انتخاب شدن او کشور را به نابودی میکشاند. لااقل در بحث نفت با اطلاعاتی که دارم، میدانم که در دولت او مخازن نفتی ما به دلیل کارهای صیانتی که باید انجام میشد و نشد به چه روزی افتاد و چه سرمایههایی که از بین رفتند، حداقل باید سالی 200 تا 300 هزار بشکه کار توسعهای انجام میشد تا از مخازنمان صیانت کنیم عدم اشتغال، تورم و ناتوانیهای مالی دولت سابق، تنها بخشی از ماجراست.
به همین خاطر نباید به فکر رقیبی برای روحانی باشیم. چون ممکن است دوباره به حالت قبل برگردیم به هر حال روحانی قانونمدار است و اصلاحطلبان نیز به غیر از این چیزی نمیخواهند. برای همین بود که در انتخابات مجلس، استراتژی اصلاحطلبان خروج افراد خاص از مجلس بود. هنوز هم باید چنین کاری را کنیم. روی همین حساب است که نباید سستی به خرج داده و از حمایت روحانی سرباز بزنیم. منتها اینکه رئیسجمهور بخواهد به طیف خاصی بهای بیشتری بدهد، درست نیست بلکه قانون باید اجرا شود تا به نفع کشور باشد.
* مگر تا چه وقت قرار است اصلاحطلبان مسیر ائتلاف با اصولگرایان میانه را در پیش بگیرند؟ آیا در سال 1400 هم باز خواهیم گفت برای دوری از رایآوری یک جریان خاص به کاندیدایی اقبال نشان دادیم که هویت اصلاحطلبی ندارد؟
** اولا همین الان هم دست اصلاحطلبان خالی نیست، همین الان هم اصلاحطلبی که بتواند از عهده ریاست جمهوری بربیاید و از کانالهای خاص (که میدانید) عبور کند، داریم اما برحسب رعایت اخلاق چنین نخواهیم کرد. پس مطمئنا در سال 1400 نیز میتوانیم یک شخص باهویت اصلاحطلبی را معرفی کنیم.
* یعنی بعد از روحانی دیگر خبری از ائتلاف با اصولگرایان نیست؟
** طبیعی است آن موقع (1400)هم که اصلاحطلبان یک فرد را از خودشان انتخاب میکنند باید قانون و اعتدال را دنبال کند. آنچه امروز روحانی بیان میکند را سالها قبل، رئیسجمهور اصلاحات در سال 2001 با عنوان گفتگوی تمدنها گفته بود، حرفی که آن موقع با عنوان «اتحاد برای صلح و نه اتحاد برای جنگ» زده شد حرف پرمعنایی بود بنابراین در سال 1400 هم باید نیرویی با همان خط مشی و منش را معرفی کنیم.
* یعنی چیزی شبیه به دولت اصلاحات و نه رئیسجمهوری که عضو جامعه روحانیت است؟
** بله! اما باید با زمان همراه باشیم و نسبت به شرایط آن موقع رفتار کنیم. یعنی هر طور که به صلاح کشور است باید عمل کرد، در سال 92صلاح بر این بود تا از روحانی حمایت شود و الان هم از انتخاب خود پشیمان نیستیم در سال 1400، نیز بنا به مصلحت سیاست گذاری میکنیم. قاعدتا بعد از روحانی هم دست اصلاحطلبان پرخواهد بود و انشاءالله در آن زمان نیز به گونهای باشیم که نشان دهیم مصلحت کشور را برهر چیز دیگر ترجیح میدهیم.
* اجازه بدهید سوالی که کمیقبلتر پرسیدم را به شکل دیگری بپرسم، اگر کسی بگوید این روحانی نیست که به سمت اصولگرایان غش کرده است، بلکه اصلاحطلبان هستند که به سمت اصولگرایان متمایل شدند!چه میگویید؟
** خیر! به نظرم از این واژه استفاده نکنیم، اصلاحطلبان طالب قانون و اخلاقاند.
* قبول دارید که هویت اصلاحطلبی از بین رفته است، واقعا نمیتوان اصلاحطلبان الان را با سال 76یا 88 مقایسه کرد.
** ببینید! در سال 76، آقای ناطق نوری رقیب رئیسجمهور اصلاحات بود، اما الان چنین نیست. پس اتفاقا این گفتمان اصلاحطلبی است که جذاب بوده است. پس باید
اصلاحطلبان از این موضوع استقبال کنند این به معنای آن نیست که اصلاحطلبان کوتاه آمدند. وقتی آقای روحانی امروز همان گفتمان اصلاحطلبی را داردما اصلاحطلبان باید از آن استقبال کنیم، بنابراین نه تنها اصلاحطلبان به سمت و جهتی غش نکردهاند بلکه حرف و نیتشان دارد به پیش میرود.
* آقای کاشفی! خیلیها میگویند که همه تمرکزها روی ریاست جمهوری است و اصلاحطلبان توجهی به انتخابات شورای شهر ندارند.
** اینکه دوستان این قدر موضوع را پیگیری میکنند جای خوشحالی است، اما چه کسی گفته شورای شهرو روستا فراموش شده است؟ ما هنوز فرصت داریم.اتفاقا از چندی قبل کار گروهی توسط شورای مشورتی و به مدیریت آقای دکتر محمدعلی نجفی تشکیل شد، از دوستان شورای شهر نیز در آن جلسات حضور داشتند و بر روی شاخص گذاریها، کارهای گذشته شوراها، رصد عملکردهای افراد، برای برنامه ریزی در شوراهای سال 96 کارمیکردند. اما بعد از تشکیل شورای سیاستگذاری واینکه این شورا به عنوان متولی انتخابات 96 معرفی شد، طبیعتا بحثی که کارگروه شورای شهر و روستا به پیش برده بود به شورایعالی سیاستگذاری منتقل میشود.در شورای سیاستگذاری نیز قاعدتا بخش ویژه وجود خواهد داشت که به بحث انتخابات شورای شهر میپردازند، بنابراین ما از انتخابات شورای شهر و روستا به هیچ عنوان غافل نشدیم اتفاقا یکی از جاهایی که میتوان ارتباطات مردمیرا ساماندهی و اصل ششم قانون اساسی را پیاده کرد شوراها و شورایاریهاست. شوراهای شهر باید با ارتباط خوبی که با مردم میگیرند و تعامل با کارشناسان مختلف در زمینههای گوناگون، یک هماهنگی درمدیریت شهری به وجود بیاورند، بنابراین برای انتخابات شوراها کارهایی صورت گرفته و کارهایی هم باید درآینده انجام شود و به موقع هم فعالیتها در این حوزه رسانهای خواهد شد.
* در صحبتهایتان به دکتر نجفی اشاره کردید، کسی که گفته شد رئیس ستاد روحانی در سال 96 است، اما بعدا از سوی او تکذیب شد.
** طبیعتا چنین چیزی نباید اعلام میشد باید بگذاریم هر چیزی در زمان خودش و از طریق کسی که باید، اعلام شود. من نمیخواهم بگویم چنین چیزی درست هست یا نه! ولی طرح چنین مطلبی از الان صحیح نیست. هر وقت شخصی در این زمینه حکم گرفت مشخص خواهد شد که رئیس ستاد روحانی است. البته استنباط من از تکذیب آقای نجفی این است که او نگفته رئیس ستاد نیستم یا هستم، بلکه گفته«بگذارید به موقع اعلام میشود.»
* در مجلس فراکسیونی به نام اعتدال و مستقلین اعلام ماهیت کرده که خود را حامی دولت میداند این درحالی است که ما فراکسیون امید را به این نام (حامیان دولت)میشناختیم، آیا تشکیل فراکسیون اعتدال، به معنای اختلاف و تفرقه در بین حامیان دولت در مجلس است؟
** اگر واقعا عدهای خود را حامی دولت میدانند، باید با آن اصلاحطلبانی که نشان داده اند همیشه حامی دولت بوده اند هماهنگ باشند. در داخل مجلس هم همین است اگر کسانی مدعی حمایت از دولتاند باید هماهنگ با فراکسیون امید رفتار کنند. آنچه امروز برای مردم ما مطرح است، همگرایی و وحدت است. مردم از اینکه شما یک چیزی بگویید ولی خلاف آن عمل کنید ناراحت میشوند. وقتی نمایندهای با شعار خاص به مجلس رفته است مردم از او این توقع را دارند تا بر سر همان حرف و شعار بماند به هر حال فراکسیون امید شکل گرفته و انتظار میرفت که حامیان دولت تحت عنوان فراکسیون امید با هم همکاری کنند. حالا هم، اگر عدهای اصرار دارند تا فراکسیون جدایی تشکیل دهند، میتوانند بر روی موضوعات مختلف در جلساتی مشترک با حضور نمایندگان دو طرف (فراکسیون امید و اعتدال) بحث و تبادل نظر کنند. اما اگر قرار باشد هر کدام حرف خودشان را بزنند آن وقت دیگر حمایت از دولت معنا ندارد، بنابراین من معتقدم که در درجه اول باید این دو فراکسیون یکی میبودند اما حالا که به هر دلیلی جدا شدند با هم همکاری کنند.
* تعریف شما از فراکسیون مستقلین چیست و چقدر آن را موفق میدانید، چون در دورههای پیش مجلس نیز صحبت از تشکیل چنین فراکسیونی بود؟
** به هر حال اگر فراکسیون مستقلین تحت عنوان فراکسیون امید بود، میتوانست مثمرثمرتر باشد و طبیعتا وقتی یک فراکسیون تبدیل به فراکسیون کوچکتر میشود، نمیتواند موفقیت قبلی را داشته باشد.
* این روزها در کشور اتفاقات عجیبی رخ داده مثلا نشریهای توهین میکند، کنسرتها توسط عدهای لغو میشود، جلسه یا میتینگ قانونی توسط عدهای به هم میریزد و... اتفاقات بدی که در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی در این دولت افتاده است، در دولت سابق نمیافتاد! این یعنی دولت یازدهم تااین حد در عرصه فرهنگی و اجتماعی ضعیف است؟
** یکی از مشکلات دولت فعلی این است که برخی از نهادها همراه با آن نیستند. درحالی که در دولت سابق میدیدیم که هر خلافی که صورت میگرفت کسی جلو آن را نمیگرفت. در این دولت، عدهای خودشان را دلواپس برنامه هستهای اعلام کردند، البته این حق را هم دارند که دلواپس باشند و اظهار عقیده کنند. اما چرا در سالهای که احمدینژاد بود هیچگاه دلواپس نمیشدند؟
در دوره احمدی نژاد یا با دولت همراه شدند یا لااقل سکوت کردند. درحالی که در دولت جدید نه تنها سکوتی در کار نیست بلکه مشکلاتی هم برای دولت به وجود میآورند.
قانون برای همه باید اجرا شود، اینکه عده ای مانع برگزاری یک مجلسی که مجوز قانونی دارد، بشوند یا عدهای یک جلسه قانونی را به هم بریزند جز هزینه چیزی برای کشور ندارد.
مثلا عدهای میآیند به سفارت عربستان حمله میکنند ! گرچه جایگاه عربستان به لحاظ برخوردهای منطقهای و داخلی اش مشخص است، اما این عرف بین الملل است حال چه موافق یا مخالف سیاستهای یک کشور باشید؛ حق حمله به سفارت را ندارید. به این نوع کارها جز هرج و مرج چیز دیگری نمیتوان گفت. حالا این حمله به سفارت باشد، یا حرفهای زشت یک نشریه باشد، یا لغو کنسرتها توسط عدهای و چه برهم زدن جلسات مجوزدار. همه این برخوردها دارای اشکال است و به صلاح جامعه نیست.
به نظر من انتظار از دولت این است که اگر شخصی بگوید ما در فلان شهر جلو این کار را میگیریم محکم بایستد و بگوید ما قانون داریم! اگر قرار باشد سستی صورت بگیرد و هر کسی در هر شهری حرف خودش را به کرسی بنشاند، دیگر اجرای نظم و قانون به مخاطره میافتد و باید برای حفظ امنیت کشور جلو این قبیل اقدامات گرفته شود. به خصوص در کشوری که ما اقوام و مذاهب مختلفی داریم!
اگر به این منوال پیش رود ممکن است هر قومی بخواهد بیتوجه به قانون، کار خودش را پیش ببرد. این هشدار را باید به دولت داد که اگر امروز جلو این موضوع نایستد، بدعتگذاریهایی که اخیرا عدهای در یک شهر ایجاد کردند، فراگیر خواهد شد.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=52234
ش.د9502220