(روزنامه جمهوري اسلامي ـ 1390/02/27 ـ شماره 9181 ـ صفحه 12)
اين در واقع بزرگترين سفارتخانه در دنيا در طول تاريخ تلقي ميشود كه عملا يك ارتش را در خود جاي داده و براي تامين مقاصد فرامرزي، امكانات، تسهيلات. تجهيزاتي را به همين منظور در اين فضاي پرتراكم، ايجاد و مستقر خواهد كرد.
حتي در انتخاب نفرات مورد نظر جهت فعاليت در سفارت آمريكا در عراق هم تدابير خاصي انديشيده شده و از جمله قرار است نيروهاي مورد نظر از ميان نظاميان اعزامي به عراق كه با آداب و رسوم و شرايط اقليمي اين كشور آشنائي نسبي داشتهاند، برگزيده شوند. علاوه بر اين، انعكاس رسانهاي و خبرسازي پيرامون اين تصميم، سعي بر اينست كه تدريجا جاذبههاي مالي و شخصي براي حضور در عراق، تقويت شود. چرا كه نظاميان آمريكايي بازگشته از عراق عموما دچار بيماريهاي رواني و مشكلات فزايندهاي هستند كه از وضعيت خفتبار خود در عراق، ذهنيت منفي داشتهاند. موضوع مهمتر ماموريتها و اهدافي است كه براي طيف عظيم كاركنان سفارت عراق تعيين گرديده و از جمله آنها مجاز خواهند بود كه در چارچوب مشاورههاي نظامي ـ امنيتي و حتي بازرگاني ـ خدماتي، در خصوص امضاي تفاهمنامهها، قراردادها بمنظور همكاري در هر زمينه تلاش كنند و مشخصا در عراق و محيط پيراموني، فعاليت نمايند.
بدين ترتيب كاملا آشكار است كه واشنگتن در صدد «تغيير چهره، بدون تغيير ماهيت» حضور همه جانبه در عراق است كه حتي در صورت ظاهري به حضور نظامي خود خاتمه دهد ولي همان تيم با همان ماموريتها، همچنان در عراق باقي بمانند ولي اين بار با دست بازتري به اقدامات نفوذي، عضوگيري و ايجاد شبكههاي اطلاعاتي امنيتي ـ نظامي در عراق بپردازند. برخي گزارشات نشان ميدهد كه واشنگتن از طريق برخي پيمانكاران نظامي و امنيتي از جمله بلك واتر و ايلس ـ اي» و هاليبرتون سعي كردهاند با شناسائي عناصر بعثي و مهرههاي رژيم سابق، به سازماندهي مجدد آنها در چارچوب «شوراهاي بيداري» بپردازند و از اين طريق به ايجاد شبكههاي گستردهاي از نيروهاي مخفي و در عين حال منسجم دست بزنند تا در صورت نياز، از وجود آنها در راه تحقق اهداف آشكار و نهان خود بهرهگيري نمايند.
البته آنچه مطرح ميشود، مسائلي است كه ظاهرا از آينده سخن ميگويد لكن موضوع مهمي كه دقيقا به تحولات امروز عراق مربوط ميشود، اين است كه طرح ايجاد چنين شبكه عظيمي از نيروهاي اطلاعاتي ـ امنيتي آمريكا در عراق هنوز كاملا قابل اجرا نيست و عمدتا زيرساختهاي لازم و مورد انتظار، هنوز به خوبي احداث و مستقر نشده است. اين بدان معني است كه پنتاگون و مقاطعهكاران ارتش و پنتاگون هنوز هم به زمان بيشتري نياز دارند و در نتيجه، فشار مشترك پنتاگون، ارتش آمريكا و دولت اوباما از طريق وزارت خارجه اين كشور بر روي دولت «نوري المالكي» به همين نكته بازميگردد كه آنها بتوانند بهر صورت ممكن، دولت مالكي را به تمديد توافقنامه ابقاي اشغالگران آمريكائي در عراق، وادار كنند.
با وجود آنكه دولت نوري المالكي در اين زمينه موضع صريحي را اعلام كرده، ولي مقامات واشنگتن اميدوارند با اعمال فشار بيشتر در اين زمينه به اهداف خود نزديك شوند. بويژه آنكه اخيرا مجلس ملي عراق بر مصوبه دولت اين كشور مبني بر پرداخت غرامت به آمريكائيهايي كه در جريان جنگ عراق ادعاي خسارت كردهاند، مهر تاييد گذاشت و مقرر نمود كه 400 ميليون دلار به اشغالگران آمريكايي، غرامت بپردازد! اين امر نشان ميدهد كه دولتمردان عراقي عليرغم اتخاذ مردمي، بهر حال تحت تاثير فشار اشغالگران، به تصميماتي تن ميدهند كه با مواضع آنها متفاوت است.
اين تغيير و تحولاتي ساختاري در عراق، بويژه در پرتو تغيير تيم جنگي اوباما از جمله كنارهگيري «رابرت گيتس» از پست وزارت دفاع (پنتاگون» و جانشيني «لئون پانتهآ» به جاي وي و تغييرات زنجيرهاي در رياست «سيا»، رياست ستاد ارتش و سرفرماندهي نيروهاي آمريكائي در عراق و افغانستان، بمنزله تغيير آرايش نظامي آمريكا در چارچوب جابجائي همان مهرههاي قديمي و هميشگي به منظور «نظاميتر كردن ديپلماسي خاورميانهاي آمريكا» قابل ارزيابي است.
با وجود آنكه گفته ميشود اين تصميمات، مطابق يك جدول زماني از پيش تعيينشده، ميباشد ولي هم اصرار واشنگتن به عدم خروج از عراق و هم تغييرات زنجيرهاي اخير در كابينه جنگي اوباما، قاعدتا به تحولات پرشتاب منطقه نيز ارتباط مستقيم دارد.
ش.د9000958