(روزنامه آفتاب يزد – 1396/05/02 – شماره 4948 – صفحه 13)
و در بخش دیگری از این نامه آمده: «بدون شک نخستین گام ترسیم ویژگیها و مبانیِ «نواصولگرایی» است» او سپس بهزعم خود در این باب چند پرسش و دغدغه جدی را درمیان میگذارد تا در عرصه عمومی و در صورت تمایل بهصورت خصوصی، جواب آنها را به بحث و گفتگو گذاشته شود.
قالیباف به خیال خودش بهدنبال آسیبشناسی «اصولگرایی» رفته و اینکه چه ضعفهای ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آنها را اصلاح کرد؟ و اینکه «نواصولگرایی» در این سه مورد کدام دغدغهها را باید مورد توجه قرار دهد؟
برخی میگویند ظاهرا قالیباف از جریان اصولگرای فعلی دل پری دارد که به فکر شکل متفاوت و جدیدی از این جناح افتاده. جناحی که باید باب میل او باشد.
هرچند این نامه واکنشهای اصلاحطلبان را نیز به همراه داشته است درست مثل واکنش علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت که پس از این بیانیه گفته است: «نواصولگرایی یعنی جذب حامى و هوادار با هر نوع باور و هر نوع سبک زندگى. یعنی هر شکل و هر جور میخواهی باش، اما فقط با ما باش و به ما راى بده!» و یا صادق زیباکلام که گفته: «آقای قالیباف به در و دیوار میزند تا شاید یک فضا و جایگاه سیاسی را برای خودش بهوجود آورد. حرکت قالیباف را هم نمایشی تبلیغاتی میتوان نامید و هم تلاشی برای ایجاد یک جایگاه سیاسی است. اگر از نگاه آقای قالیباف نگاه کنیم، میبینیم او نزدیک به 12 سال شهردار بوده، قبلش نیز رئیس پلیس بود، الان هم آنقدر پیر نشده که برود بازنشسته شود، بنابراین خیلی سخت است که قدرت را رها کند و دیگر در قدرت نباشد، ولی در عین حال میداند هیچ شانسی ندارد حتی بعید است بتواند نماینده مجلس شود.»
واکنش منفی اصلاحطلبان به نیت قالیباف امری طبیعی است، اما اصل ماجرا از زمانی آغاز میشود که این نامه حتی به مذاق اصولگرایان هم خوش نیامده است. مثلا وحید یامینپور، مجری جبهه پایداری درباره این نامه گفته است: «آقای قالیباف در نامهاش از اقدامات بالا به پایین راس و سازمان اصولگرایی عبور کرد ای کاش از لفظ اصولگرایی هم عبور میکرد.» در حالی که روز گذشته هم، تمام روزنامههای اصلاحطلب به بررسی و نقد صحبتهای قالیباف پرداختند، اما سکوت معنادار رسانهها و مطبوعات اصولگرایی درباره این نامه و وتوی خبری و بایکوت آن جای پرسش بسیار دارد. از کیهان تا وطنامروز گرفته این رسانهها به تفسیر و تحلیل این موضوع نپرداختهاند حتی برخی از رسانههایی هم که این کار را کردهاند تنها به شرح نامه اکتفا کردهاند و بس. این موضوع خود بیانگر آن است که اکنون جریان اصولگرا در این مانده که با نامه اخیر دستپرورده خود چه کند؟ حتی نظراتی که درباره این نامه در برخی از رسانههای اصولگرا درج شده هم قابل توجه است، نظراتی مثل اینکه «ایشان چندی استراحت میکرد خوب میشد» یا «خودمان را درگیر لفظهای اصولگرا و اصلاحطلب میکنن، اشتباه استراتژیک است.»
قالیباف که میپنداشت با چنین نامهای میتواند گروههایی از اصولگرایی را جذب خود کند اکنون باردیگر در تیررس حملات قرار گرفته اینبار نه فقط از جانب اصلاحطلبان بلکه از سوی اصولگرایان. اما چرا حتی جریان راست هم به نامه قالیباف رو ترش کرده و استقبالی از این موضوع نکرده است؟
من بارها گفته بودم
ابوالقاسم رئوفیان، فعال سیاسی اصولگرا و دبیرکل حزب اسلامی ایران زمین با بیان اینکه صحبتهای قالیباف کلام درستی از وضع موجود جریان اصولگرایی است به آفتابیزد گفت: «ارائه مدل نئواصولگرایی برای برونرفت از وضع موجود، حقیقتی است که باید هر چه زودتر اتفاق بیفتد. من در گذشته نیز همین مسائل را به طرق مختلف مطرح کردم و به ضرورت بازتعریف جریان اصولگرا تاکید داشتم. مدل فعلی جریان اصولگرایی نتیجهای نمیدهد و اگر قالیباف امروز به این نتیجه رسیده است، من از سال 88 به این جمعبندی رسیدم. بارها نظرم را به دستاندرکاران جریانات اصولگرا اعلام کردم.»
وی ادامه داد: «تشکیل جمنا فروپاشی اصولگرایی را نوید داد. تعجب میکنم، چرا قالیبافی که امروز این نامه را نوشته و این صحبتها را مطرح میکند چند ماه پیش در جبهه جمنا قرارگرفت و میثاقنامهشان را هم امضا کرد، ولی حالا که در انتخابات شکستخورده، از تغییر در مشی و روش اصولگرایی و آغاز نئواصولگرایی سخن میگوید؟»
این فعال سیاسی افزود: «از سویی دیگر نامه اخیر قالیباف را باید به منزله تلاشش در تطهیر رفتار و مواضع خود بعد از پیوستن به جمنا و عملکردش در مناظرات انتخابات ریاستجمهوری 96 برشمرد.»
رئوفیان ادامه داد: «دیدیم قالیباف علیرغم آنکه به نفع رئیسی کنار رفت، اما مجموع آرای رئیسی و او نشان داد که پایگاه اصلی اصولگرایی فعلی متاثر از مواضع غیرحرفهای جمناییها آسیب جدی دیده است.»
موسس و عضو ارشد جبهه اعتلای نوین ایران (جانا) اضافه کرد: «قالیباف از طریق انتشار این نامه بنا دارد این اشکال عمده را به گفتمان جریان اصولگرایی وارد کند تا خودش را بهعنوان تئوریسین نئواصولگرایی مطرح کند.»
رئوفیان گفت: البته من معتقدم امکان حرکت روبه جلو برای اصولگرایان میسر نیست، مگر آنکه عقلای اصولگرا به سراغ ناطق نوری بروند و از او بخواهند بهعنوان رهبر جریان اصولگرا به عرصه سیاستورزی وارد و در جهت ترسیم نقشه راه و گفتمانی که منطبق بر دغدغههای مردم و مبتنی بر آرمانهای اصولگرایی باشد، اقدام کنند.»
وی عدم استقبال اصولگرایان از نامه قالیباف را دوری از ریزش افکارعمومی در چنین شرایطی میداند و میگوید: «هر اقدامی با واکنشهای متفاوتی مواجه میشود این موضوع در ارتباط با همه جناحها و شخصیتهای سیاسی اتفاق میافتد، طبیعی است که برخی از اصولگرایان نامه قالیباف را بهویژه بعد از رفتار قالیباف در انتخابات برنمیتابیدند.»
آمادهسازی فصل جدید
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز درباره نامه قالیباف به آفتابیزد میگوید: «نامه آقای قالیباف ادامه همان نحوه حضور او در تبلیغات انتخاباتی است. در آن زمان هم پیشبینی میشد قالیباف با
دو انگیزه وارد انتخابات شده است؛ یکی طراحی آینده سیاسی خودش و دوم مقابله با دولت و ارائه تصویری از حسن روحانی که خلاف واقع و علیه او (روحانی) است وگرنه او این موضوع را میدانست که در انتخابات شانسی برای پیروزی ندارد.»
ناصری گفت: «قالیباف میداند که باید درصدد آمادهسازی فصل جدید سیاسی خود پس از شهرداری تهران باشد. قالیباف در 29اردیبهشت چندین شکست را متحمل شد؛ نخست آنکه برخلاف تصور جریان اصولگرا او را به جای رئیسی وادار به کنارهگیری از انتخابات کردند در حالی که وی معتقد بود اوست که رای دارد و میتواند رقیب جدی روحانی باشد.»
وی افزود: «دوم آنکه در کارزار انتخاباتی دوازده سال مدیریت ایشان بهطور جدی به چالش کشیده شد، نه تنها دوازده سال مدیریت شهری، بلکه دوران سمت قبلی او هم مورد نقد افکارعمومی قرارگرفت.»
وی افزود: «اکنون قالیباف روی جوانان اصولگرا تمرکز کرده است، جوانان این جبهه بعد از دوران احمدینژاد یک چرخش جدی در برابر اصولگرایی و گفتمان مقاومت پیدا کردند.»
ناصری گفت: «قالیباف میداند که او دیگر در جریان اصولگرا به عنوان شخصی ارزشی مطرح نیست و بخش ارزشی این جریان، جلیلی یا حتی احمدینژاد را به او ترجیح میدهد.»
وی اضافه کرد: «مسئله دیگری که باید در نظر گرفت این است که قالیباف با توجه به بیبرنامگی و به همریختگی جریان اصولگرای مخالف دولت، بهدنبال اظهار وجود است تا بخشی از جبهه این جریان از هم گسسته را از آن خود کند.»
ناصری افزود: «البته این نامه در چنین مقطعی بیارتباط با تحتالشعاع قرارگرفتن مسائل اخیر جریان اصولگرا نمیتواند باشد.»
وی درباره اینکه چرا جریان اصولگرایی به نامه قالیباف روی خوشی نشان نداد و از آن استقبال نکرد، گفت: «واژههای نئواصولگرایان و نئواصلاحطلب در بین هیچ یک از این دو قشر خریدار ندارد، اساسا دو جبهه تاریخی بعد از انقلاب شکل گرفته که همیشه با توجه به عقلای خود بازسازی کنند این روند در جریان اصلاحات مدرن یافتهتر است، بخشی از جبهه اصولگرا نیز، با چرخش به سمت اعتدال عملا این بازسازی را انجام داده است، بنابراین از آنجایی که آقای قالیباف درحال آب درهاون کوبیدن در جهت طرح سیاسی خود است شاهد آن هستیم که چنین استقبالی هم از نامه او نشده است.»
ناصری ادامه داد: «فراموش نکنیم آقای قالیباف برای اصولگرایان چه در شهرداری و چه در نامزدشدنهای پیدرپیاش هزینهساز شده بود. او در سال 96 وقتی به نفع شخصی که برای جمعآوری رای با تتلو گفتگو کرد هم، کنار کشید هزینهها را بیشتر کرد.» این فعال سیاسی افزود: «قالیباف در دامن اصولگرایی ارتزاق کرده و هیچگاه مثل احمدینژاد از این جناح اعلام برائت نکرد، برای همین هزینهساز بودن قالیباف است که اصولگرایان نسبت به هرگونه تلاش او برای دوباره مطرح شدن واکنش مثبتی نشان نمیدهند و نسبت به نامه او بیتفاوتاند.»
http://aftabeyazd.ir/?newsid=78922
ش.د9602951