این لطیفه را قبلاً هم به مناسبتی آورده بودیم و اکنون نیز با توجه به ضرورت مقابله با تصمیم اخیر ترامپ، بازگویی آن را وصفالحال میدانیم؛
«دزدی نیمهشب وارد خانهای شده و مشغول جمعآوری اسباب و اثاثیه بود، صاحبخانه که بیدار شده بود به پلیس زنگ زد و ماجرا را درمیان گذاشت و خواستار اعزام نیرو برای دستگیری سارق شد. افسر نگهبان پرسید؛ مطمئن هستید که دزد آمده است؟! صاحبخانه گفت؛ بله قربان! مطمئنم. افسر پرسید؛ شاید از اقوام و آشنایان خودتان باشند! صاحبخانه گفت؛ اقوام و آشنایان که نیمه شب از دیوار بالا نمیآیند و اسباب و اثاثیه را جمع نمیکنند! پرسید؛ شاید دچار توهم شدهاید و یا شاید هم خواب میبینید؟! صاحبخانه که دیگر کلافه شده بود گفت؛ قربان! اصلا اجازه بدهید گوشی را به دست جناب دزد بدهم تا خودش خدمتتان توضیح بدهد که برای دزدی آمده است تا باور بفرمائید»؟! (با پوزش از عزیزان فداکار نیروی انتظامی و یادآوری این نکته که در مثل مناقشه نیست).
دولتهای آمریکا از کارتر تا ترامپ طی چهل سال گذشته کمترین فرصتی را برای کینهتوزی و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران از دست ندادهاند و این کینهتوزیها همه ساله با شتاب بیشتری دنبال شده است که در جای خود از شتاب روزافزون انقلاب اسلامی نیز حکایت میکند . مروری گذرا بر مسیری که طی کردهایم به وضوح نشان میدهد هرجا در مقابل دشمنیها و توطئهها به اقتدار ایستادهایم، حریف ناچار به عقبنشینی شده است و آنجا که از مقابله بهمثل پا پس کشیده و یا به انفعال روی آوردهایم، دشمن را برای برداشتن گامهای بعدی ترغیب کردهایم. وادادگی در مقابل زورگوییها و باجخواهیهای آمریکا در برنامه هستهای کشورمان که تحمیل خسارت محض و فاجعهبار برجام را درپی داشت، نمونهای گویا از این ماجراست.
قرار دادن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی تازهترین اقدام خصمانه و صدالبته، غیرقانونی و احمقانه آمریکا علیه ایران اسلامی است که بیتردید، آخرین نمونه از این دست نخواهد بود.
از این روی بستن تنگه هرمز به روی شناورهای جنگی آمریکا و کشتیهای نفتکش و تجاری عربستان و بحرین و سایر حامیان این اقدام آمریکا، حق قانونی جمهوری اسلامی ایران است که در معاهدات و کنوانسیونهای بینالمللی نیز بهرسمیت شناخته شده است. بعد از طرح این پیشنهاد در کیهان پنجشنبه ۲۲ فروردینماه، برخی از محافل سیاسی این پیشنهاد را باعث واکنش نظامی آمریکا ارزیابی کرده و ساز تخیلی «سایه جنگ» را به صدا در آوردند و توضیح ندادند که
اولا؛ اگر آمریکا جرأت حمله نظامی به ایران را دارد کدام عامل را مانع از حمله میبیند؟! اخلاق؟! رعایت قانون؟! نگرانی از ضربه به ایران؟!... و این پرسش را هم بیپاسخ گذاشتهاند که آمریکا تاکنون به کدامیک از اصول اخلاقی یا قانونی پایبند بوده است؟! و برای دشمنی با ایران اسلامی کدام اهرمی را در اختیار داشته که از آن استفاده نکرده است؟!
ثانیا؛ آمریکا یک بار در جریان جنگ تحمیلی و در حالی که ایران اسلامی در ضعیفترین دوران حیات نظامی خود بود و آمریکا قدرتی به مراتب فراتر از امروز داشت، با همه توان و با همراهی بسیاری از قدرتهای نظامی آن روز به ایران حمله نظامی کرد و طرفی نبست و...
اگر از بستن تنگه هرمز که با استناد به مواد 14 تا 23 کنوانسیون 1958 ژنو و مواد 17 تا 37 کنوانسیون 1982 جامائیکا حق قانونی ما نیز هست، صرفنظر کنیم، باید منتظر گامهای بعدی آمریکا علیه کشورمان باشیم. ما علاوه بر بستن تنگه هرمز بهروی شناورهای دشمن و متحدانش میتوانیم از ظرفیتهای فراوان دیگر نیز استفاده کنیم، ظرفیتها و امکاناتی که در دریای سرخ داریم و ضربه زدن به شرکتهای آمریکايی در منطقه و...
آمریکا انکار نمیکند که براندازی جمهوری اسلامی ایران را بهعنوان یک خط استراتژیک که با تغییر دولتها تغییر نمیکند در دستور کار خود دارد. از این روی اقدامات اخیر آمریکا را باید در همین چارچوب ارزیابی کرد، یعنی تضعیف گامبهگام ایران تا آنجا که زمینه حمله فراهم شود! به نوشته تحلیلی اسپوتنیک «نظامیهای آمریکایی فقط هنگامی وارد یک جنگ میشوند که طرف مقابل در ضعیفترین وضعیت خود باشد» و درباره علت وحشت آمریکا از حمله به ایران مینویسد برای آنکه «امروزه ایرانیها در بهترین شرایط نظامی - تاریخی خود قرار دارند».
حسین شریعتمداری