صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ دی ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۷  ، 
کد خبر : ۳۱۹۲۰۹

ریزش سرمایه اجتماعی اصلاح طلبان در آستانه انتخابات مجلس 98

صحبت ها، رایزنی ها و یادداشت های پی در پی اصلاح طلبان در اولین ماه های سال 98 نشان داد که این گروه هنوز در مقام ورود و یا عدم ورود به انتخابات مجلس 98 در موضع چند دستگی قرار گرفته اند. عدم مشارکت، مشارکت مشروط، مشارکت قطعی سه روشی بود که هر یک به نوبه ی خود طرفدارانی داشت.


 با اتمام زمان ثبت نام از داوطلبان حضور در انتخابات مجلس 98 چیدمان سیاسی انتخابات پیش رو تا حدود زیادی مشخص شده است. ورود برخی چهره‎های جدید و حضور برخی نیروهای سیاسی قدیمی در ساختمان ستاد انتخابات وزارت کشور زنگ این رقابت سیاسی را رسماً به صدا درآورد. دو جناح اصلی سیاست کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان هر یک با ارائه روش و چهره های شناخته شده خود برای انتخابات مجلس یازدهم در صدد آن هستند تا بقای سیاسی خود را از سال 99 حتمی کنند. در این میان روزهای انتخاباتی اصلاح طلبان با توجه به گذشته‏ ی آن ها [مجلس دهم] اندکی کم فروغ تر به نظر می رسد.

چنین به نظر می‌رسد که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان در مقطع کنونی قدری پراکنده شده باشد؛ از این‌ رو درصورت نبود وحدت انتخاباتی عرصه رقابت بیش‌ از پیش برای اصلاح‌طلبان سخت‌ خواهد بود. امری که تا به این لحظه با توجه به سردرگمی و نداشتند برنامه و استراتژی کاملا واضح بوده است.

پیش درآمد پر اختلاف ورود به انتخابات
صحبت ها، رایزنی ها و یادداشت های پی در پی اصلاح طلبان در اولین ماه های سال 98 نشان داد که این گروه هنوز در مقام ورود و یا عدم ورود به انتخابات مجلس 98 در موضع چند دستگی قرار گرفته اند. عدم مشارکت، مشارکت مشروط، مشارکت قطعی سه روشی بود که هر یک به نوبه ی خود طرفدارانی داشت. اما زمانی که برخی فعالان و تئوریسین‌های این جریان سیاسی بحث مشارکت مشروط را مطرح کردند به خوبی می‌دانستند که سرمایه اجتماعی آنها به واسطه عملکردشان طی این سال‌ها دچار ضعف و ریزش شده است و می‌دانند هر نوع لغزش و اشتباه تاکتیکی و استراتژیک به مثابه مرگ یک جریان است. با این حال همچنان دچار یک دوگانگی و سردرگمی هستند. یعنی درواقع نه می‌توانند از قدرت حکومتی چشم‌پوشی کنند نه قید قدرت اجتماعی که طی این سال‌ها کسب کرده‌اند را بزنند. یعنی هنوز تکلیف‌شان با خودشان هم مشخص نیست بنابراین کاملا واضح است که برای انتخابات یازدهمین دوره برنامه جدیدی نداشته باشند و به نظر می‌رسد براساس همان برنامه چهار سال پیش اقدام کنند، هرچند خوشان هم اذعان دارند که این بار با تکرار هم نمی‌شود رای جمع کرد. از سوی دیگر مواضع بسیار تند برخی از اصلاح طلبان که سابقه اتهام های امنیتی وسیعی را در کارنامه خود دارند باعث شد که طیف میانه رو تر اصلاح طلبان دست به فاصله گیری با گروه رادیکال کنند. از این میان افرادی چون رهامی، منتجب نیا و یا حتی نبوی در روزهای تابستان 98 با ادعای دیدار با برخی مسئولان و یا راهنمایی اصلاح طلبان به حضور در انتخابات مجلس یازدهم، اثبات کردند که این چند دستگی عمیق تر از وضعیتی است که عموم آن را مشاهده می کنند. این تغییر رأی به همین صورت باقی نماند و در نهایت در اواخر شهریور 1398، اصلاح طلبان به حضور شبه قطعی در انتخابات مجلس 98 متمایل شدند. اما این تازه آغاز دوباره اختلافات در ساز و کار انتخاباتی اصلاح طلبان بود.

اختلاف شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان با گروه هایی چون کارگزاران سازندگی، حزب اسلامی کار، حزب اعتماد ملی و . . . باعث شد که طرح نیمه جان «سرا» نیز به نتیجه نرسد. دست کم آنکه این طرح در مرحله تدوین و معرفی با مخالفان بسیاری روبرو شد. این طرح باعث آن شد که دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی و فعالان این طیف اصلاح طلب، اقدامات شورای عالی سیاستگذاری را نمایشی تلقی کرده و در نهایت آن را به نوعی «دموکراسی وارونه» بدانند و در نهایت شعسا (شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان) را نماد دیکتاتوری حزبی تلقی کنند. در این بین نزاع لفظی محمدرضا عارف و غلامحسین کرباسچی که چندین ماه به طول انجامید یکی از خروجی های پیش درآمد پر اختلاف ورود به انتخابات بود.

شورای نگهبان و دغدغه های اصلاح طلبان
مدت های مدیدی از تلاش برخی اصلاح طلبان برای رایزنی با اعضای شورای نگهبان می گذرد. در این بین برخی اصلاح طلبان با مواضع رادیکال تر خود نشان دادند که این طیف سعی بر آن دارد تا همزمان دو راهبرد سخت و نرم را در برابر نهادهای قانونی اجرایی و نظارتی انتخابات اتخاذ کنند. در راهبرد نرم، برخی از فعالان شناخته شده و میانه رو اصلاح طلب با استفاده از دو روش رایزنی با شورای نگهبان و جدا کردن خود از صف برخی فعالان رادیکال هم حزبی خود راهبرد تساهل گرایانه تری را دنبال کردند اما در راهبرد سخت، زبان تهدیدگونه و همچنین منوط کردن میزان مشارکت عمومی به حضور برخی افراد در صحنه انتخابات مجلس یازدهم را می توان روش نخ نما شده ای دانست که بارها توسط اصلاح طلبان در مقام آزمایش قرار گرفته است. با این وجود شورای نگهبان بر اساس وظیفه ذاتی خود خارج از بحث های جناحی و سیاسی سعی دارد در برابر خواسته های خلاف قانون هر جناحی ایستاده و به وظیفه ای که قانون اساسی به آن اعطا کرده عمل کند.

بهره سخن
اخیرا با اتفاقاتی که در کشور رخ داد و اعتراضاتی که مردم نسبت به تصمیمات دولت به‌خصوص در ماجرای بنزین داشتند، برای اصلاح‌طلبان سخت‌تر شد. چرا که این دولت مورد حمایت این جریان سیاسی بود. عدم کرنش برخی احزاب در برابر تصمیمات شخص رئیس دولت اصلاحات و وارونه خواندن نوع دموکراسی در پیش گرفته شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان باعث آن شده تا امروز اصلاح طلبان هم در مقیاس گفتمانی (با توجه به ائتلاف با برخی نیروهای اعتدالی) و هم در ابعاد تاکتیکی فاقد هر گونه ایده پردازی شود. عدم تکرار راهبرد «تکرار می کنم» نشان دهنده آگاهی سران اصلاح طلب با رنگ باختن هویت سیاسی این جریان است. به همین جهت با پیش رو بودن انتخابات مجلس 98 بعید است که اصلاح طلبان بتوانند آنگونه که باید در صحنه حضور داشته باشند. سرمایه اجتماعی از دست رفته ای که عامل اصلی آن ها فراکسیون امید و نیز دولت تدبیر و امید بوده است به ما این نکته را خاطرنشان می کند که روش حزب گردانی قبیله ای و اطاعت تمام اعضا و انصار گروه های سیاسی از یک مرشد به تاریخ پیوسته است و اصلاح طلبان به جای تفکر در خصوص نوع ورود به انتخابات، باید نسبت به عملکرد نمایندگان خود در نهادهای اجرایی و قانونگذاری کشور بیشتر بیاندیشند و برای عموم و نخبگان سیاسی کشور پاسخی در خور بیابند.

نظرات بینندگان
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات