ایران اسلامی با توجه به فضای حاکم سیاسی اجتماعی در داخل و شرایط حاکم بر جهان و البته مبتنی بر فرآیند دقیق و قانونی، با بهره گیری از هدایت حکیمانه مقام معظم رهبری بر اساس سیاست نرمش قهرمانه، به مذاکره با کشورهای غربی تحت عنوان ۱+۵ پرداخت و در پایان با توجه به ظرفیت موجود در سطوح دولتی، نخبگانی و درک اشتباه اجتماعی حاصل از فریب رسانه ای، به متنی به نام برجام رسید که با تبصرههایی از ابعاد مختلف به تأیید رسیده و یک طرفه بدون ملاحظه سفارشها و تبصرهها، اجرا شد که دو نتیجه از ابتدا برای آن تصور میشد:
یکی اینکه با اجرای درست سند از سوی طرف مقابل و مبتنی بر روح حاکم بر سند، اهداف درون متنی مذاکرات محقق میگشت که البته با توجه به الگوی مورد نظر مقام معظم رهبری یعنی شناخت تاریخی از طرف مقابل و ماهیت دشمنی دشمنان و سایر عوامل این نتیجه بعید به نظر میرسید که همانی شد که گفته شده بود: "من فکر نمیکنم از این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، به دست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد، امّا لازم است ملّت بیدار باشد. "۱۲/۸/۹۲.
اما نتیجه دوم، نتیجه فرامتنی است که مقام معظم رهبری از قبل براساس قدرت تحلیل و پیش بینی به آن اشاره داشتند و با آگاهی از عدم دست یابی به نتیجه درون متنی به آن اشاره نمودند که این نتیجه، همانا شکل گیری یک تجربه جدی و دقیقتر و اخیر برای درک درست از شرایط کشور، شناخت دوست و دشمن، ایجاد محاسبات بر اساس توانمندیهای داخلی، عدم اعتماد به دشمنان و گسترش روابط از روابط محدود با چند کشور غربی و آمریکا به کشورهای همجوار، هم سطح و همراه، مبتنی بر احترام متقابل میباشد.
امید آنکه این تجربه با این همه هزینه به کار آید نه اینکه بار دیگر با شانتاژ رسانهای، نگاه عاریتی به برون و غفلت از درون، به عنوان راه برون رفت از مشکلاتی که منتج از همان نگاه به بیرون است، حاکم گردد و طرحی دیگر بر میز مذاکره برای مذاکره انداخته شود و به هوای واهی وعدههای پوچ اروپاییهای متعهد به آمریکا و به قدرت رسیدن دموکرات بدتر از ترامپ، باز ما را در انتظار فرج از برجامی دیگر نگه دارند...
"من البتّه هیچ وقت نسبت به مذاکرهی با آمریکا خوشبین نبودم. نه از باب یک توهّم، بلکه از باب تجربه؛ تجربه کردیم. " ۲۲/۱/۹
30