«نهاد اجماعساز اصلاحطلبان» (موسوم به ناسا) آخرین تلاش جریان اصلاحطلب برای ایجاد وحدت و حضور قدرتمندانه در انتخابات 1400 است که طی هفتههای قبل با معرفی اعضای حقیقی و حقوقی، به ریاست «بهزاد نبوی» اعلام وجود کرد. 31 نفر از افراد این تشکّل جدید نماینده حزب متبوع خود و ۱۵ عضو باقیمانده، شخصیتهای فراحزبی و شناخته شده اصلاحات هستند. اعلام وجود این تشکّل هر چند امیدها را در جریان اصلاحات برای وفاق و انسجام برانگیخته است؛ اما چهرههای مهمی از این جریان، این تشکّل را مورد نقد و اعتراض قرار دادهاند؛ حجتالاسلام رسول منتجبنیا، دبیرکل حزب جمهوریت ایران اسلامی، «اسماعیل گرامیمقدم» سخنگوی اعتماد ملی و «احمد حکیمیپور» دبیر کل حزب اراده ملّت از این جمله هستند. همچنین برخی از تیپهای جوان اصلاحات نیز تداوم سایه ریشسفیدان اصلاحطلب بر نهادهای این جریان و از جمله بر ناسا را مورد نقد و اعتراض قرار دادهاند. انتقادات و اعتراضات به نهاد اجماعساز اصلاحطلبان به همین موارد خلاصه نمیشود و از جمله 126 نفر از اصلاحطلبان در هفتههای قبل با امضای نامهای خطاب به سیدمحمد خاتمی و شورای هماهنگی احزاب اصلاحطلب ضمن اینکه این نهاد جدید را گامی لازم برای پیشگیری از خطای پرهزینه سال ۸۴ دانستهاند، تصریح کردهاند: صرف تشکیل این نهاد کافی نیست و برای اینکه این نهاد بتواند اصلاحطلبان را بهتر نمایندگی کند، نیازمند گام برداشتن به سمت اصلاحات نهادی جدی در جهت شفافتر، دموکراتیکتر و کارآمدتر شدن است. سخن گفتن از ضرورت اصلاحِ اصلاحات موضوع جدیدی نیست و طی سالهای اخیر از سوی چهرههای مهم این جریان تحت مفاهیمی، همچون «بازآفرینی اصلاحات»، «بازنگری درونی» و... مطرح شده است. آنچه در اینجا روشن است، همین ضرورت بازنگری و جراحی اصلاحات است و این یک سخن پیش پا افتاده و ساده است، در حالی که آنچه پیچیده و مهم است، معطل مانده و جریان اصلاحات درباره سازوکار و کمّ و کیف اصلاح و جراحی اصلاحات نمیداند چه باید بکند.
سیاستهای متکثر
مروری بر سیاستهای اعلامی نهاد اجماعساز اصلاحطلبان علاوه بر اینکه آن بنبست فکری جریان اصلاحات را نشان میدهد، تضاد رفتاری این جریان را نیز عیان میدارد و این موضوع نیز از نقد اصحاب معترض این جریان دور نمانده است. موضوعاتی، همچون اصلاحات جامعه محور، تلاش در جهت نزدیکتر کردن تفکر اصلاحطلبان به جامعه، جستوجوی راهکارهای رسیدن به انسجام و وحدت حداکثری اصلاحطلبان با انتخاب تشکیلات جبههای واحد و توجه به مشترکات، تدوین برنامههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و ارائه آن به جامعه با تأکید بر ارائه برنامه نجات اقتصاد کشور و کاهش مشکلات معیشتی مردم، نوسازی و بازسازی گفتمانی اصلاحطلبان، با تأکید بر غیرسیاسی شدن دستگاه قضا و استقلال قضات به ویژه در بررسی موضوعات سیاسی و فرهنگی، پاسخگو کردن صاحبان قدرت و حذف نهادهای موازی غیرقانونی، سخنگویی و پرچمداری مطالبات اساسی مردم و مبارزه با فساد، رانت و بیعدالتی، بازنگری در قانون اساسی و پذیرش همهپرسی به عنوان یک حق ملی و اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی در زمینههای مختلف، تقویت اصل جمهوریت نظام و جامعه مدنی و... از جمله مهمترین راهبردها و رویکردهای جریان اصلاحات است که در جلسه اعلام وجود ناسا ارائه شد. راهبردهای فوق از یک سو مشکل اصلاحات را در دور ماندن از جامعه و محصور شدن در برج عاج روشنفکری خود تعریف میکند و از سوی دیگر مطالبات متکثّری را مطرح میکند که بیانکننده وجود آرا و اندیشههای مختلف و گاه متضاد در جریان اصلاحات است. بنابراین در اینجا هم با فضایی از تضارب آرا و افکار مواجه هستیم و حدّ و نهایت اصلاحطلبی در همین مقام متوقّف شده و مانع از روی آوردن به جامعه میشود. روی آوردن به جامعه نیازمند اولویّتبندی و تفکری سلسلهمراتبی است؛ در اینجا داشتن یک دیدگاه یا سلیقه سیاسی متفاوت در حوزه سیاست نفی نمیشود و داشتن یک تفکر اجرایی صرف مورد تأیید نیست؛ بلکه سخن بر سر این است که آن دیدگاه یا سلیقه سیاسی خاص و متفاوت در حوزه سیاست، باید در حد و مقام زمینه و بستر معرفتی تعریف شود و بیش از همه سیاستها و برنامههای اجرایی و معطوف به نیازهای کنونی جامعه در دستور کار قرار گیرد و این نیازها و مطالبات جامعه، اولویّتبندی شده و برای حل آنها برنامه و راهکار ارائه شود؛ چرا که جامعه با تکثّر و تنوعی از خواستهها مواجه است و احزاب و گروهها باید این تقاضاهای متکثّر را در چارچوب سیاستهای کلان آن نظام سیاسی، اولویتبندی کرده و برنامه خود برای حل آنها را ارائه کنند. راهبردها و رویکردهای جریان اصلاحات گویای این است که نه تنها به اولویّتبندی تقاضاها و خواستههای جامعه توجه نشده است؛ بلکه این جریان نیز تکثّری از سیاستها و برنامهها را ارائه میکند و تقابل تکثّرات را سبب میشود که تنها نتیجه آن داغ شدن فضای فکری و روشنفکری و افزایش منازعات سیاسی است و البته میدانیم که این منازعات در حوزه گفتار خلاصه نخواهد شد.
یارگیری از جامعه، نه یاری جامعه
راهبردها و سیاستهای متکثّر اصلاحطلبان در عین حال که فضای سخنورزی در جامعه نخبهگرایانه و رونق بخشیدن به اقتصاد رسانهای را بر رفتن به درون جامعه و تدوین و اجرای برنامههای راهگشا مسلّط میکند، بیانکننده این است که لحاظ کردن این راهبردهای مختلف با هدف بسط دادن جریان اصلاحات در جامعه جهت یارگیری از اقشار مختلف است. نباید فراموش کرد که اصلاحطلبان امروزه با مشکل مهمی، همچون ریزش سرمایه اجتماعی خود مواجه هستند و بنابراین اهداف متکثّر آنان به معنای استفاده از سبدهای مختلف و رنگارنگ برای جذب رأی از اقشار مختلف مردم است. در اینجا مسئله یارگیری از جامعه به معنای فراهم کردن پشتوانهای از قدرت مردمی به منظور پیشبُرد اهداف سیاسی فوق به شمار میآید که ماهیّت آنها نه یک برنامه منسجم حکمرانی و اجرایی، بلکه مُشتی از آرای گروهها و عناصر مختلف اصلاحطلبی است که نه تنها زمینه حرکت دادن کشور به سوی اهداف و سیاستهای کلان نظام را فراهم نمیکند؛ بلکه جریان سیاسی مذکور را هم نزد افکار عمومی و سرمایه اجتماعی خود بدون برنامه اجرایی و یک جریان معترض سیاسی معرفی میکند. این چرخهای است که اصلاحطلبان از ابتدای تولّد تا کنون درگیر آن بودهاند و همین موضوع راه هر گونه بازآفرینی در این جریان را بسته است.