* آقای دکتر خزایی موضوع دیپلماسی اقتصادی هم اکنون در سطح بینالمللی به عنوان یک محور در سیاست و روابط خارجی کشورهای مختلف جایگاه و رواج ویژهای دارد و هم کشورهای پیشرفته و هم کشورهای در حال توسعه از آن به عنوان یک الزام محوری در روابط خارجی خود در خصوص آن عمل میکنند. در ایران صبغه فعالیت در این سمت و سو و با این محوریت در دیپلماسی بینالمللی چندان سابقه ندارد و دولتهای گذشته هم بنا به اقتضا و هم با توجه به نگاه متفاوت در این مسیر حرکت نکردهاند.
به جرأت میتوان گفت که ورود جدی به این حیطه در دولت کنونی آغاز شد و دیپلماسی اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین کارویژههای دستگاه دیپلماسی مورد توجه قرار گرفت. نمود عینی آن را هم میتوان در سفر رئیسجمهوری به اروپا که در آن ترکیب هیأت بیشتر اقتصادی بود تا سیاسی مشاهده کرد.
برآورد شما از الزامات دیپلماسی اقتصادی چیست و به صورت جزئی تر به نظر شما شاخصههای دیپلماسی اقتصادی در دولت کنونی و با توجه به فعالیت هایی که تاکنون انجام گرفته واجد چه ویژگیهایی است؟
** بحث دیپلماسی اقتصادی بسیار مهم است و اگر چه در زمره مباحث نو در روابط بینالمللی و سیاست خارجی محسوب میشود اما اگر با توجه به نوع تعریف دیپلماسی اقتصادی که به کارکرد روابط اقتصادی بر روابط دو یا چند جانبه اشاره دارد متمرکز شویم، این مبحث سابقهای بسیار قدیمی و کهنه دارد. مثلاً جاده ابریشم که چند هزار سال پیش در روابط ایران و چین و کشورهای دیگر نقش مهمی داشته است، اگر چه به ظاهر به توسعه روابط تجاری و تسهیلات روابط دو و چند جانبه بر میگردد اما نشاندهنده این است که حکمرانان پیشین و قدیمی به اهمیت نقش اقتصاد در روابط بینالمللی بسیار واقف بودهاند.
نمونههای زیادی از تأثیر اقتصاد و شاخصهای اقتصادی بر روابط بینالمللی و تلاش هایی که برای استفاده از تأثیرگذاری ابزارهای اقتصادی در مناسبات سیاسی شده است را میتوان مشاهده کرد اما در فرم و نمونه مدرن آن چنین موضوعی با توجه به گسترش ارتباطات و تکنولوِژیهای ارتباطی مبحث جدیدی محسوب میشود. بویژه در ربع قرن اخیر توجه دولتها به موضوع دیپلماسی اقتصادی بسیار بیشتر شده است. نمونه سفر رئیسجمهوری به اروپا هم در این راستا قابل ارزیابی است.
حتی در ترکیب هیأتها و سران کشورهایی که به ایران سفر میکنند این موضوع به وضوح مشاهده میشود و ترکیب غالب این هیأتها اقتصادی است. در ملاقاتها و رایزنی هایی که خود بنده با این هیأتها داشتم و بسیار هم فشرده است همه ترکیب اقتصادی دارند و مقامات اقتصادی کشورها هدایت این هیأتها را بر عهده دارند. حتی در هفته گذشته با یکی از وزیران خارجه کشورهای اروپایی که به ایران آمده بود ملاقات داشتم و بیشتر بحث هایی که در این دیدار صورت گرفت مباحث اقتصادی بود و به ایشان گفتم که اگر نمیدانستم شما وزیر خارجه هستید، این تصور برای من به وجود میآمد که شما وزیر اقتصاد هستید.
* به صورت عملی آیا تحرکاتی در خصوص دیپلماسی اقتصادی در دولت کنونی آغاز شده است؟
** در خصوص اهمیت موضوع دیپلماسی اقتصادی در دولت کنونی اشاره به یک نکته ضروری است. در اجلاس سالانه سفرای ایران در کشورهای دیگر که چند ماه پیش برگزار شد، موضوع و تم اصلی مباحث اقتصاد و ضرورت توجه به دیپلماسی اقتصادی بود. بنابراین مسأله، مسأله بسیار مهمی است که سرلوحه فعالیتهای اقتصادی دولت قرار دارد.
* خود موضوع دیپلماسی اقتصادی را چگونه ارزیابی میکنید؟ ابعاد مختلف آن چگونه تفسیر پذیراست؟
** در خصوص خود دیپلماسی اقتصادی از چند بعد قابل بررسی است. وجه ساده و ابتدایی دیپلماسی اقتصادی این است که برخی کشورها با توجه به اقتضائات اقتصادی و نیازهای تجاری تلاش میکنند که روابط اقتصادی خارجی دو و چند جانبه خود را در جهت کسب منافع اقتصادی و تسهیلات تجارتی بهبود بخشند.
وجه دیگر دیپلماسی اقتصادی علاوه بر استفاده ابزاری جهت کسب منافع اقتصادی و رفع نیازها، این است که از این دیپلماسی اقتصادی برای اهداف سیاسی و تأثیرگذاری سیاسی استفاده شود. منظور جنبه مثبت این تأثیرگذاری است. یعنی اینکه مثلاً از این ابزار استفاده کنیم که بتوانیم آرای سیاسی کشورهای دیگر را به طرف خود جلب کنیم. بنده چون در سازمان ملل بودم میتوانم در این زمینه مثال بیاورم. در بسیاری از مواقع کشورهای کوچک نظام بینالملل برای بر طرف کردن نیازهای اقتصادی خود حاضر میشدند بدون توجه به واقعیت، در برابر برخی امتیازات اقتصادی رأی خود را در جهت تأمین منافع کشورهای بزرگتر و تأثیرگذارتر خرج کنند. حتی اگر توجه کنید بسیاری از کمکها و مساعدت هایی که در سطح بینالمللی تحت عنوان کمکهای توسعهای است، در این راستا و برای تأمین اغراض و مقاصد سیاسی است.
وجه سوم دیپلماسی اقتصادی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است و مخصوصاً در کشور ما در خصوص آن کمتر صحبت شده است این است که اساساً حضور کشورها در نهادها و سازمانهای بینالمللی، در مؤسسات اقتصادی بینالمللی و در بازارهای مالی و پولی دنیا چقدر نقش دارد؟ به بیان دیگر آیا ما در مراودات تجاری خود با سایر کشورهای دنیا، پذیرش یا اعزام هیأتهای تجاری کشورهای دیگر و کشور خودمان، حضور در نهادهای پولی و مالی بینالمللی و مراوده با کشورهای مختلف به دنبال این هستیم که فقط نیازهای اقتصادی خود را رفع کنیم یا اینکه نه کشورهای قدرتمند دیگری نیز وجود دارند که ثروتمندند و باوجود اینکه دنبال رفع نیازهای خود هستند، فعالانه در عرصه اقتصادی بینالمللی حضور دارند.
* به صورت عملی و در صحنه اقتصاد بینالملل این تحرکات دیپلماسی اقتصادی و بویژه حضور در مجامع اقتصادی بینالمللی چه دستاوردهایی برای کشورها دارد؟
** کشورهای نفتی و غیر نفتی که صدها میلیارد دلار ذخیره ارزی دارند ولی در بازارهای سرمایه جهان هم حضور فعالی دارند. از حضور در بازار وال استریت و تأثیرگذاری بر شاخصهای داوجونز گرفته تا تأثیرگذاری بر بازارهای نفتی خاورمیانه و حضور در بانکها و صندوقهای مهم بینالمللی و همچنین سرمایهگذاری برای تأثیر بر تصمیمات مجامع سیاسی بینالمللی. مثلاً کشوری که در عرصه حقوق بشر کارنامه خوبی ندارد و وضعیت بدی در این زمینه دارد با هزینه کرد اولیه 100 میلیون دلار و سپس بیشتر توانست پرچمدار دفاع از حقوق بشر شود. کشورهایی که در این زمینه سرمایهگذاری میکنند تلاش دارند که از نتایج سیاسی این سرمایهگذاری بهرهمند شوند. این سرمایهگذاری هم برای منافع کوتاه مدت و هم بلند مدت کاربرد دارد. نمونه عملی چنین اقداماتی در فعالیتهای چین نمود پیدا کرده است.
چین به عنوان یک غول اقتصادی اقدام به تأسیس بانک توسعه زیرساخت آسیا کرده است. این بانک علاوه بر اینکه کشورهای آسیایی را به خود جذب کرده است بسیاری از کشورهای قدرتمند غربی نظیر کانادا و انگلیس را نیز به عضویت درآورده است. یا طرح احیای جاده ابریشم را در دستور کار قرار داده است که بتواند هم به لحاظ آبی و هم به لحاظ خاکی به اروپا دسترسی پیدا کند و حدود 65 کشور در مسیر این جاده قرار میگیرند. در کنار این طرح، صندوق سرمایهگذاری نیز برای این جاده تأسیس کرده است که بتواند این پروژه را در کشورهای مختلف به پیش ببرد. همین دو اقدام نشان دهنده تلاش چین در این راستاست.
مؤسساتی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، بانک توسعه آفریقا و... نیز در این راستا ارزیابی میشوند. اینها نشان دهنده این است که رهبران جهان اهمیت نقش اقتصاد و دیپلماسی اقتصادی در روابط بینالمللی را به صرافت دریافتهاند.
* حال این سؤال مطرح میشود که ایران بدون در نظر گرفتن میزان نفوذ و تأثیرگذاری در حوزههای فرهنگی و سیاسی در منطقه و جهان، در اقتصاد بینالملل چه جایگاهی دارد؟ ما چقدر در حوزه نفوذ در سازمانهای اقتصادی بینالمللی فعالیت کردهایم؟ اینکه تلاش کرده باشیم این تأثیرگذاری را انجام دهیم چه میزان نمود پیدا کرده است؟
** فعالیتهای گذشته چندان به چشم نمیآید! در مقاطعی اقساطمان به این سازمانها به تعویق افتاده بود و حتی در جاهایی در حال از دست دادن حق رأیمان بودیم. بنابراین باید گفت نفوذ و تأثیرگذاری بر این سازمانها از طریق ابزارهای مالی و پولی باید یک اولویت حیاتی باشد چرا که این موجب خواهد شد منافع و اهداف بینالمللی ما به بهترین صورت تأمین شود.
* با توجه به اینکه خود شما سابقه دیپلماتیک هم دارید و سالها در عرصه دیپلماسی به عنوان دیپلمات فعال بوده اید، به نظر شما ساختار دستگاه دیپلماسی و همچنین ساختار سفارتخانههای ما ظرفیت اعمال این دیپلماسی اقتصادی را دارند؟ آیا این ساختارها به قدر کافی برای بسط اهداف دیپلماسی اقتصادی و رایزنی جهت جذب سرمایه گذاری خارجی و منابع مختلف مالی کفاف میدهند؟
** در تعریفی که با لحاظ کردن ابعاد مختلف دیپلماسی اقتصادی ارائه دادم، با توجه به این تعریف ما ساختارهای مشخصی در این خصوص نداریم. البته برخی ساختارها در این زمینه وجود دارند و فعالیت دیپلماسی اقتصادی انجام میدهند؛ مثلاً سازمان سرمایهگذاری و کمکهای فنی در این زمینه فعالیتهایی دارد و مطابق قانون حتی تسهیلات دهی به کشورهای دیگر درحیطه فعالیت این سازمان قرار دارد یا در وزارت خارجه در زیرشاخههای معاونت حقوقی و بینالمللی فعالیتهایی در این راستا انجام میگیرد.
اما اینکه بگوییم ایران در یک ساز و کار مشخص اقدام به اعمال دیپلماسی اقتصادی کرده است و مثلاً یک صندوق بینالمللی (فاند) تأسیس کرده باشد و یا در جهت نفوذ در سازمانهای اقتصادی بینالمللی فعالیتهایی را انجام داده باشد، این فعالیت سازمان یافته را انجام نداده است. علت آن هم بر میگردد به اینکه این نوع نگاه کمتر در دولتها بوده است یا در مقاطع مختلف کشور درگیر مسائلی نظیر جنگ تحمیلی یا تحریمهای شدید اقتصادی و... بوده که امکان فعالیتهای این چنینی را از ما سلب کرده بود.
* ساختار سفارتخانهها چطور؟ چه ضعف هایی در این زمینه داریم؟
** در خصوص ساختار سفارتخانهها هم ما ضعفهای جدی داریم. در اغلب سفارتخانهها ما رایزن بازرگانی داریم. طبیعتاً بخشی از فعالیتهای دیپلماسی اقتصادی در سفارتخانهها بر عهده این رایزنهای بازرگانی است اما اینکه به صورت واقعی این رایزنها بتوانند همه این فعالیتها را پوشش دهند جای سؤال دارد و همچنین اینکه ساختار سفارتخانهها به گونهای باشد که این رایزنها در قالب ساختار موجود بتوانند فعالیتهای دیپلماسی اقتصادی را کاملاً پوشش دهند باز هم جای تردید است. برداشت من این است که در این حیطه مطلوبیت کامل و کافی نداشته ایم و سفارتخانههای ما بخصوص سفارتخانههای حساس ما به قدری درگیر مسائل و امور سیاسی بودهاند که عملاً نرسیدهایم در این حیطه فعالیت سازمان یافته داشته باشیم. علت این هم که امسال سمینار سفرا با موضوع دیپلماسی اقتصادی برگزار شد در واقع تقویت همین حیطه بود.
* آیا اقداماتی برای اصلاحات ساختاری در این زمینه و توجه بیش از پیش به موضوع دیپلماسی اقتصادی در صحنه سیاست بینالمللی ما شده است؟
** حدود چند ماهی است که جلسات منظمی با حضور من، سرمدی قائم مقام وزیر امور خارجه، افخمی رئیس سازمان توسعه تجارت و برخی دیگر برگزار میشود برای اینکه بتوانیم دایره حضور رایزنان بازرگانی مان را تقویت کنیم که به حضور رایزنان اقتصادی ما منجر شود و همینطور برای استفاده از ظرفیتهای شخصیتهای ایرانی متنفذ در حوزه اقتصاد که وارد کار شوند. چون فردی که به عنوان دیپلمات فعال است طبیعتاً نمیتواند در حیطههای تخصصی اقتصادی و مخصوصاً رایزنی با مؤسسات و نهادهای اقتصادی خاص وارد عمل شود. این موضوع هم به جای خوبی رسیده است و امیدوارم بتوانیم به زودی به جمع بندی برسیم.
به صورت کلی میتوان گفت که در یک و نیم سال اخیر فعالیتها در این جهت تشدید یافته و حتی مطلع هستم که در وزارت خارجه هم این مبحث به صورت بسیار جدی پیگیری میشود و فعالیتهای دیپلماسی اقتصادی سفرا به عنوان ملاک ارزیابی آنها محسوب خواهد شد. در سمینار سالانه سفرا که چند ماه پیش برگزار شد هم صراحتاً آقای دکتر ظریف تأکید کرد که دیگر مانند گذشته ارزیابی ما از سفرا بر این پایه نیست که ببینیم سفیر چه مقدار دیدار رسمی داشته یا در جلسههای سیاسی شرکت کرده است و یا سخنرانی انجام داده است، بلکه یک ملاک مهم ارزیابی سفرا توجه آنها به حوزه اقتصاد است. اینکه در راستای تقویت دیپلماسی اقتصادی چه گام هایی برداشته شده است.
توجه به موضوع دیپلماسی اقتصادی حتی در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی که از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ شدهاند مشاهده میشود. در اقتصاد مقاومتی تلاش برای برونگرایی همراه با درون زایی اصل است. این نشان دهنده این است که نگاه به مقوله دیپلماسی اقتصادی در سطوح عالی نظام کاملاً درونی شده و وجود دارد. با این نگاه و بینشی که وجود دارد و همچنین با توجه به جلسات و مباحثی که صورت گرفته است امیدوارم بزودی بتوانیم شاهد ایجاد ساز و کارهای لازم و رسمی در این خصوص باشیم. با وجود گشایشهای اقتصادی که برای کشور صورت خواهد گرفت ما بیش از پیش شاهد حضور ایران در مجامع اقتصادی بینالمللی و تقویت توان دیپلماسی اقتصادی ایران خواهیم بود.
* با توجه به صحبتهایی که در خصوص برخی ضعفهای ساختاری در سفارتخانهها مطرح کردید فکر میکنید که وجود رایزن اقتصادی تحت ساز و کارهای خاص باید به یک الزام تبدیل شود؟
** بله من عرض کردم که چنین چیزی بناست تشکیل شود و جلساتی هم که ما برگزار میکنیم در همین راستاست.
* یعنی ساختار آن ایجاد خواهد شد؟ برنامه ریزیهای لازم انجام شده است؟
** در حدود 70 کشور رایزن بازرگانی داریم. این رایزنها بخشی از دیپلماسی اقتصادی را بر عهده دارند، اما جدای از این بناست که ساز و کار خاصی در این زمینه هم تشکیل شود. ما کشورهای هدف را شناسایی کرده و برنامه ریزی هایی در این زمینه انجام داده ایم. قرار است مشخص شود که چه دستگاه هایی نیاز است چه رایزن هایی را معرفی کنند، مثلاً وزارت صنعت معدن چه نوع رایزنی معرفی میکند، در برخی کشورها نیاز است وزارت اقتصاد رایزن ارسال کنند، در برخی کشورهای دیگر ممکن است نیاز باشد با توجه به نوع مناسبات ما وزارت ارتباطات رایزن بفرستد. حتی ما داریم پیشبینی و برنامه ریزی میکنیم که رایزنان اقتصادی ما آموزشهای خاصی ببینند که بتوانند فارغ از حوزه اقتصاد در سایر حوزهها هم صاحب نظر بوده و کارکرد داشته باشند.
* به حوزه سرمایهگذاری بر گردیم. طی چند ماه اخیر شاهد حضور هیأتهای متعدد تجاری و اقتصادی از کشورهای مختلف دنیا در ایران بوده ایم. این هیأتها با بسیاری از مسئولان اقتصادی بخش خصوصی و دولتی ما دیدار داشتهاند و هیأتهای بازرگانی از ظرفیتهای اقتصادی ما مطلع شدند. شما به عنوان رئیس سازمانی که در مبادی ورودی سرمایه و منابع خارجی قرار دارید و هم در رایزنی و هم در صدور مجوز و مباحث کارشناسی سازمان سرمایه گذاری و کمکهای فنی و اقتصادی ایران مسئولیتهای اصلی را بر عهده دارد برآورد و ارزیابیتان چگونه است؟ آیا این هیأتها به صورت عملی وارد فاز سرمایه گذاری در ایران شدهاند؟ منتقدان میگویند این هیأتها تنها نگاه صادراتی به بازار ایران دارند. چه پاسخی برای این منتقدان دارید؟
** این رفت و آمدهای تجاری و بازرگانی به ایران سکه دو رو است. طبیعی است که هر کشور در مراودات اقتصادی خود با کشورهای دیگر به دنبال این است که برای تولیدات خود به دنبال بازار مقصد و هدف باشد. همان طور که ما هم هدفمان این است که از بازارهای دنیا به نفع اهداف صادراتی مان استفاده کنیم. بازار پول و تجارت و سرمایه گذاری هم بازاری نیست که کسی فی سبیل الله بخواهد کاری انجام دهد.
طبیعی است که این کشورها نگاهی که به بازار بزرگ 80 میلیونی ایران دارند این است که بتوانند از آن برای مقاصد صادراتی خود استفاده کنند، اما در خصوص سرمایه گذاری خارجی باید گفت که هدف از مجوزهایی که صادر میشود و اجازه هایی که داده میشود استفاده از این سرمایه برای تقویت تولید داخلی است. حال این تولید میتواند در هر زمینه باشد؛ برق، نفت، کارخانههای صنعتی و... ما شروطی هم برای سرمایهگذاری داریم که بخش هایی از آن در قانون سرمایهگذاری خارجی آمده است.
مهم تر از همه این است که ما به هر نوع سرمایهگذاری که صرفاً به اسم سرمایهگذاری باشد خوشامد نمیگوییم. این سرمایهگذاریها درست است که میتواند باری از روی دوش دولت بردارد اما زمانی برای کشور مفید است که بتواند همراه خود تکنولوژی و فناوری هم بیاورد؛ بتواند باعث افزایش صادرات کشور شود و ایجاد اشتغال کند. در یک جمله این سرمایهگذاری باید ارزش افزودهای برای کشور داشته باشد. باید بتواند بخش خصوصی داخلی را فعال کند که بتوانند با یکدیگر همکاری داشته باشند. بنابراین سرمایهگذاری برای فروش کالا به ایران و صادرات به ایران نیست.
* به صورت عملی ما چه مقدار جذب سرمایه در این چند ماه بویژه پس از برجام داشتیم؟ به صورت عدد و رقم بفرمایید.
** ما تحت تأثیر فضای مثبتی که ایجاد شد و بعد از برجام و تحولات مثبتی که رخ داد تا پایان سال 94 نزدیک به 7 میلیارد دلار درخواست سرمایهگذاری و پروژه داشتیم.
* این مقدار سرمایهگذاری قطعی شده است؟
** بله کاملاً قطعی شده است. اینها به غیر از مواردی است که هنوز در دست مذاکره و بررسی است که در سال آینده بحث خواهد شد و به تصویب خواهد رسید. مقدار 2میلیارد دلار دیگر سرمایهگذاری هم در هفته آخر سال به تصویب رسید.
* هیأت سرمایه گذاری که باید پروژههای سرمایهگذاری خارجی را تصویب کند و مجوز صادر کند متشکل از چه کسانی است؟
** من به عنوان رئیس هیأت، قائم مقام محترم وزیر امور خارجه، رئیس اتاق بازرگانی، معاون بانک مرکزی، رئیس اتاق تعاون، معاونت سازمان مدیریت و برنامهریزی و معاونان برخی وزارتخانهها بر حسب مورد.
این میزان جذب سرمایه هم در سالهای اخیر بیسابقه بوده است. در سالهای گذشته با توجه به مشکلات مبادلات پولی و نقل و انتقالات پولی ما شاهد سرمایه گذاری خاصی نبودهایم و عملاً هر نوع سرمایه گذاری در حد چند میلیون دلار هم که میبود ما به آنها مجوز میدادیم. من خوشبین هستم که در سال جدید حتی بسیار بهتر از سال 94 خواهد بود.
* آیا سرمایه گذاران خارجی که بعد از برجام به ایران میآیند عوامل ثبات زای اقتصاد را مشاهده میکنند؟
** بله قطعاً اینجور است، چون اگر غیر از این بود وارد میدان نمیشدند و به ما پیشنهاد نمیدادند. چند تا مؤلفه داریم که برای سرمایهگذاران خارجی جذاب است. امنیت ایران، جمعیت ایران، پتانسیل ایران برای صادرات به منطقه، انرژی ارزان، نیروی کار ارزان ایران و... با یکی از شرکتهای بزرگ خودروسازی اروپا که چند ماه پیش مذاکره میکردیم وقتی در خصوص ظرفیت صادراتی صحبت میکردیم علاقهمند بودند که دفتر صادراتی محصولات تولیدی خود در ایران را حتماً راهاندازی کنند.
* این سرمایه گذاران نگران مسأله برگشتپذیری تحریمها یا مسائلی مانند کندشدن روند اجرای برجام نیستند؟ با شما که رایزنی میکنند چنین نگرانی هایی را ابراز نمیکنند؟
** بله بعضی از آنها این مسائل و نگرانیها را ابراز میکنند.
* این موضوع تأثیری بر سرمایهگذاری و علاقه شان در این زمینه دارد؟
** نمی توان گفت بیتأثیر است، چون از نگاه خود به این موضوع نگاه میکنند اما این تأثیرگذاری به شکلی نیست که باعث توقف روند سرمایهگذاری شود، مثلاً موردی داشتیم که یکی از کشورهای اروپایی ابراز میکرد که ما تاکنون از فلان کشور منطقهای نفت وارد میکردیم و اکنون به دنبال این هستیم که از ایران نفت وارد کنیم و آن کشور را کنار بگذاریم. موارد دیگری نیز وجود دارد. وقتیکشورهایی بدون توجه به موضوعهایی چون مسأله برگشت پذیری تحریمها و نقض برجام با ایران معاملات گسترده انجام میدهند معلوم است که چندان این نگرانیها برایشان مهم نیست.
* فرآیند چانه زنی برای جذب سرمایه گذاری به چه صورت است؟ آیا آنها با برنامه میآیند یا اینکه شما به آنها پروژه و مورد معرفی میکنید؟ نیاز به چانه زنی وسیع دارد که بتوان منابع آنها را جذب کرد؟
** این روند دو سویه است.
* اغلب چگونه است؟ مطالعه و برنامه ریزی برای سرمایهگذاری انجام دادهاند؟
** شرکتها و سرمایهگذارانی که وارد میشوند با اقتصاد ایرانکاملاً آشنا هستند و مثلاً شرکتی که برای راهسازی به ایران میآید از قبل مطالعه و برنامه ریزی انجام داده است. یا در عرصههای دیگر مانند بهداشت، انرژی و.. بسیاری از ظرفیتها را هم ما معرفی میکنیم، مثلاً به ژاپن که سفر کردیم یا در کنفرانس وین برای چند صد شرکت ظرفیتها را ارائه کردیم. در زمینه تأمین فاینانس هم نکتهای را باید مطرح کنم.
دستور صریح آقای رئیس جمهوری و دولت این است که فاینانس مانند گذشته نباشد که ما برویم قرض کنیم و بعداً پرداخت آن گردن دولت بیفتد.
اگر قرار است پروژهای فاینانس شود آن پروژه باید خودش بتواند قرضش را از محل درآمدش پرداخت کند که بعداً باری بر دوش دولت از محل بودجه نباشد. این الزامات در مورد سرمایهگذاری خارجیکاملاً رعایت میشود.
http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/6179/7/122956/0
ش.د9501600