ترکیه طی سه دهه درگیری با حزب کارگران کردستان(پ.ک.ک) که گروهی چپگرا و مسلح به شمار میآیند، همواره دچار چالشهای کم و بیش آزاردهندهای بود که معمولا دولتهای در راس قوه مجریه را به نوعی سردرگمی و تلاش برای رهایی از این سردرگمی درگیر کرده بود.
پ.ک.ک اگرچه از مواضع اولیه خود اندکی عدول کرده است، اما همچنان به عنوان بزرگترین چالش پیش روی آنکارا، این کشور را به کشوری بحرانزده و درگیر در آتش اختلافات درونی تبدیلکرده تا جایی که حتی برخی از تلاشهای گاه مخفیانه برای پایان دادن به این ماجرای 30 و اندی ساله به بن بست رسیده است، زیرا تمامی قوای سیاسی ترکیه عملا با اعطای هرگونه امتیازی به کردهای تا پیش از این جداییطلب! مخالفتی جدی داشتهاند. پ.ک.ک که پیشتر به دنبال ایجاد یک دولت مستقل کُردی در جنوب و جنوب شرقی ترکیه بود از حوالی سالهای 2012 به بعد، بهدنبال حقوق فرهنگی و زبانی کردها و ایجاد نوعی از خودگردانی در چارچوب مرزهای ترکیه است و پس از سی سال درگیری از اواخر سال 2012، بین حکومت ترکیه و عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک، گفتگوهای صلح آغاز شد.
ترکیه که تلاش داشت از راهی آسان مرزهای شرقی اروپا را به سوی خود بگشاید، با تلاشی شبانهروزی و برگزاری نشستهای دو یا چند جانبه با سران اتحادیه اروپا و برخی کشورهای قدرتمند و تاثیرگذار این اتحادیه، تمام نیروهای خود را مصروف بر این مهم کرد تا بتواند یکی از اعضای اتحادیه اروپایی به شمار آید که در این مسیر، حتی با زیر پا نهادن برخی مصالح کشور و اتباع خود در ترکیه و سایر نقاط جهان عملا کوچکترین توفیقی به دست نیاورد.
با بررسی مجموعه رخدادهای پنج ساله اخیر ـ دقیقا از آغاز جنگهای داخلی سوریه ـ و با آغاز به راه افتادن سیل مهاجرانی که قاره سبز را تنها مجال و ماوای زنده ماندن خود احساس میکردند به این نتیجه روشن و آشکار میرسیم که«تزلزل»، «عدم ثبات سیاسی» و«گنگ و نامفهوم» بودن تمامی تصمیمات اتخاذ شده از سوی سیاسیون ترکیه را تحت الشعاع خود قرار داده و این تزلزل، عدم ثبات سیاسی و نیز گنگ و نامفهوم بودن تمامی تصمیمات اتخاذ شده طی 18ماه گذشته عملا ره به فزونی نیز گذاشته است.
سقوط جنگنده روسی و آغاز چالشهای منطقهای!
ایجاد تقابل با روسیه و در پی آن سرنگونی بیدلیل یک فروند جنگنده روسی، کار را به آن اندازه سخت کرد که تحلیلگران بینالمللی حتی گزینههای مقابله نظامی با ترکیه از سوی روسیه را غیرمحتمل تشخیص نمیدادند و جزئی از پیمان ناتو بودن ترکیه و نیز وجود پایگاههای در اختیار آمریکاییها را نیز نجات بخش نمیدانستند، اما حساسیت موضوع سوریه در کنار ائتلافهای منطقهای و شاید دخالت موثر دیپلماسی منطقه جمهوری اسلامی ایران، آن بلایی که نزدیک بود منطقه خاورمیانه را به یک منطقه جنگی تمام عیار تبدیل کند، نجات داد.
یک سال شده و نشده! دولت ترکیه رسما از روسیه عذرخواهی کرد و تقریبا رگ بیرون زده روسها که خلبان و جنگنده خود را پیش چشم جهانیان از دست داده بودند؛ اندکی آرام گرفت، اما با تماسهای پی در پی و دیدارهایی در سطح رئیس جمهور و نخست وزیر هم نتوانست رابطه شکرآب شده روسیه و ترکیه را به حالت اولیه خود بازگرداند.
حضور نظامی ترکیه در سوریه با اخبار ضد و نقیضی که همکاری برخی از مقامات نظامی و سیاسی ترکیه با چهرههای نزدیک به داعش را تایید میکرد همه نگاهها را به این سمت و سو سوق داد که تک روی ترکیه در جنگ و جدالهای منطقه ای، داخلی و بینالمللی که سوریه را به مرز نابودی نزدیک میکرد، چیست؟
مهاجران و فشار معنادار ترکیه بر اتحادیه اروپا!
با شدت گرفتن جنگ در سوریه و غرب عراق و پیشروی نیروهای مردمی که خواهان آزادی خاک عراق از دست نیروهای داعشی بودند یک بار دیگر جهان را با چالش و مسئله مهم و بزرگی به نام سیل بزرگ مهاجرانی روبهرو کرد که میکوشیدند با استفاده از مرزهای آبی ترکیه راهی یونان، قبرس و دیگر کشورهای نزدیک به ترکیه برای رسیدن به غرب و مرکز اروپا شوند و این مسئله بحران مهاجران را در آستانه زمستان 2015 برای اروپاییها رقم زد.
اتحادیه اروپا که سالهای قبل نیز دچار چنین بحرانهایی شده بود اگرچه از دولتهای یونان، قبرس و از همه مهم تر ترکیه به شدت گلایهمند بود، اما با خویشتنداری کوشید بحران به وجود آمده را مدیریت کند. اتحادیه اروپا در نشستهای اضطراری تصمیم میگیرد مرزهای خود را با احتیاط تمام به روی مهاجران بگشاید که در این میان ابتکار عملی که آلمانها به خرج دادند عملا بحران مهاجران را به فرصتی استثنایی تبدیل کرد و بهره برداریهای سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی نصیب برخی کشورهای عضو اتحادیه اروپایی از جمله آلمان شد. با فرو نشست موج اول و دوم بحران مهاجران سوری، عراقی، افغانی و حتی دیگر کشورهای آسیایی، کم کم این زمزمهها شدت گرفت که تکلیف عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی کی روشن خواهد شد؟!
کودتای نافرجام و پرحرف و حدیث ترکیه و آغاز ایجاد فاصله بین اروپا و ترکیه!
کودتای چند ساعتهای که نفسها را در سینه حبس کرده بود، خیلی زود به سرانجامی شکستخورده گره خورد، اما برخی کشورها از جمله آلمان، اتریش و برخی دیگر از کشورهای اروپایی را معترض به مجموعه رفتارهایی کرد که اردوغان از لحظه اعلام شکست کودتاچیان در پیش گرفت. سیل گستردهای از دستگیریها، پاکسازیها، اخراجها و به زندان افکندنها! اتحادیه اروپایی را برآن داشت تا نخست با گفتگو و سپس با هشدار و اولتیماتوم، دولت مرکزی ترکیه را مجاب کند به اصطلاح موارد حقوق بشری که بسیار مورد تاکید آن اتحادیه است را رعایت کند، اما اردوغان که تصمیم گرفته بود تا ریشه مخالفان به ظاهر کودتاچی و در عمل معارضان سیاسی خود را بخشکاند! گوشش به این حرفها بدهکار نبود و هرگونه که صلاح میدانست با مخالفان وارد مقابله و درگیری شد.
برخی حوادث از جمله سلسلهای از بمبگذاریها و دیگر ناآرامیها عملا اتحادیه اروپایی را به این نتیجه رساند که رسما بحث پیوستن این کشور به آن اتحادیه را از دستور کار خارج کند و این زمینهساز برخی گلایهها و در نهایت شاخ و شانه کشیدنها و تهدیدهای اردوغان و دولت متبوع وی شد، اما اروپاییها که تصمیم خود را گرفته بودند اگرچه در مقام سخن گفتن و برخی مصاحبه همچنان راههای پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را در آینده و با برآورده ساختن برخی شرایط ناممکن نمیدانستند، اما همه تحلیلگران به این نتیجه رسیده بودند که تلاشهای دو دهه اخیر ترکیه عملا شکست خورده و تمامی هزینههای پرداخت شده از سوی دولتهای مختلف این کشور عملا در سبد ضرر و زیان این کشور باقی خواهد ماند و همین مسئله باعث شد تا از یک طرف ترکیه به نزدیک شدن به پیمان شانگهای چشم بدوزد و از سوی دیگر اتحادیه اروپایی تهدید بازگذاشتن مرزها از سوی ترکیه برای روانه شدن مهاجران به سوی اروپا را یا چندان جدی نگیرد یا اینکه خود را آماده برای مقابله تشخیص دهد!
دولت ترکیه که بعد از سالها عملا تمامی تیرهای در ترکشش به سنگ خورده بود با ابراز تمایل چندین باره پیوستن به پیمان شانگهای خود را در موضع استیصال قرار داد تا برخی حتی این مهم را برای اردوغان یادآور شوند که پیوستن به پیمان شانگهای چندان ساده تر از پیوستن به اتحادیه اروپایی نخواهد بود مگر آنکه ترکیه تزلزل و چندگانگی را از دایره سیاستهای منطقهای و بینالمللی خود خارج کند.
کشوری که عضو ناتو است، با اسرائیل پیمان نزدیک اقتصادی و نظامی امضا کرده است، با روسیه دست دوستی میدهد، در مناقشات و درگیریهای داخلی عراق و سوریه بدون رضایت دولتهای مرکزی آن دو کشور دخالت میکند، در برخی اظهار نظرها حتی روابط دوستانه خود با تهران را زیر پا گذاشته تایید کننده اتهامزنیهای بیپایه و اساس اعراب منطقه خلیجفارس میشود و در نهایت یکی از کشورهایی بهشمار میآید که خود را قدرتی بالاتر از دیگر کشورهای منطقه میداند! بستری را فراهم آورده تا هرکشوری را در مواجهه با این کشور و خصوصا دولت تحت امر اردوغان احتیاطی کند با این توضیح که در نهایت ترکیه بعد از گذشت سی و اندی سال همچنان از حل مسئله یا به نام پ.ک.ک عاجز مانده و رفتار چندان خوبی با شهروندان خود خاصه طبقه تحصیلکرده و روشنفکر خود نیز ندارد.
این روزها بسیاری از آگاهان مسائل سیاسی و بینالمللی بر این اعتقاد هستند که راه برونرفت ترکیه از بسیاری از بحرانهای داخلی و بینالمللی نه پیوستن به اتحادیه اروپایی است و نه نزدیکشدن به پیمان شانگهای که بهترین کار برای ترکیه حل مسائل داخلی و ایجاد انسجام ملی در این کشور است، کشوری که در بسیاری از امور از جمله توریسم و جذب سرمایهگذاریهای بینالمللی میتواند الگویی موفق قلمداد شود.
آنچه به عنوان آخرین مسئله میتوان به آن اشاره کرد این امر مهم است که ترکیه و سیاستهای اتخاذ شده از سوی این کشور عملا جایی در سپهر سیاسی ترسیم شده از سوی ترامپ به عنوان رئیس جمهوری آینده ایالات متحده آمریکا نداشته با رویکردی که دونالد ترامپ برای حل بحران سوریه و عراق در نظر دارد ممکن است حتی در برخی جاها به رویارویی با این کشور نیز منجر شود پس باید دید ترکیه در آینده با مسائل مطرح شده چه برخوردی خواهد داشت.
http://aftabeyazd.ir/?newsid=58185
ش.د9502733