* جناب آقای دکتر عنایتی! مرحوم آیتا... هاشمیرفسنجانی در تاریخ دیپلماسی ایران پس از انقلاب، به طراح و معمار مدرن سیاست خارجی ایران خصوصا در خاورمیانه عربی و خلیجفارس مشهور شدهاند. مهمترین دستاورد و میراث سیاست خارجی ایران با نگاه تحت تاثیر ایشان چیست؟
** ابتدا بروز سانحه دلخراش و تکاندهنده ساختمان پلاسکو در تهران را به عموم مردم تسلیت میگویم. همچنین فقدان مرحوم هاشمیرفسنجانی این مرد بزرگ را به ملت ایران، خانواده آن مرحوم، هیات محترم دولت و خصوصا مقام معظم رهبری تسلیت میگویم. مرحوم آیتا... هاشمیرفسنجانی رحمتا... علیه، در دوران حیات سیاسی خود نشان داد میتوان هم مرد عرصه انقلاب بود و هم دولتمرد و مدیر تمامعیار کشور.
میدانید پارهای تئوریهای انقلاب حاکی از ایده انتقال آرام و ترانسفورماسیون ماهوی در نهاد انقلاب است؛ درواقع انتقال از مرحله انقلاب به ساختارسازی در نهاد دولت. مثلا میگویند انقلاب رفتهرفته از مختصات ساختاری و رفتاری خود فاصله گرفته و از دورهای دیگر نمیتوان از انقلاب سخن گفت. برخی از ترمیدور انقلاب میگویند، اما مرحوم آقای هاشمی همواره نمادی گویا از استمرار انقلاب بود. او نشان داد انقلاب به مفهوم تحول، مفهومی همیشگی است. از نگاه ایشان میتوان رهیافت انقلاب را به شکل دولت و در موضعی مشخص به عنوان یک دولتمرد واقعگرا در سیاست خارجی دنبال کرد.
* متد اجرایی سیاست خارجی ایشان از چه اصولی پیروی میکرد؟
** روش ایشان مشخصا مبتنی بر سه پایه استوار بود: نخست؛ توسعه همهجانبه مناسبات با جامعه بینالملل، دوم؛ تاکید خاص بر گسترش روابط با کشورهای منطقه، سوم؛ توسعه و تحکیم همهجانبه مناسبات با کشورهای اسلامی. در این روش واقعگرایانه، حفظ اصول انقلاب، امری ثابت بود. او یک سیاستمدار مدرن و سیاستورز نواندیش بود که توانست دورههای سختی کشور را در تحولات جهانی و منطقهای مدیریت کند. ایشان قائل به گفتوگو بود و میدانست دیالوگ بینالمللی راه را برای تامین اهداف کشور هموار میکند. نسبت به همسایگان دیدگاه بلندی داشت و معتقد بود انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران جایگاه رفیعی دارند و از منظر کریمانهای سخن میگفت و عمل میکرد. مرحوم هاشمی معتقد به همکاری و همیاری کشورهای منطقه بود و ناامنیها را ناشی از دخالت بیگانگان و قدرتهای فرامنطقهای میدانست.
* از ایشان مشخصا خاطره یا نقطهنظر دیپلماتیکی به خاطر دارید؟
** بله، من در برخی ملاقاتهای ایشان با مقامات و مسئولان کشورهای خلیجفارس حضور داشتم. مذاکراتشان با طرفهای خارجی همواره متفاوت و در سطحی دیگر بود. با تبحر مذاکرات را به سمت مفاهیم ملموس و کاربردی و اخذ نتیجه هدایت میکرد. برخی همطرازان کویتی من که به عنوان سفیر در ایران ماموریت داشتهاند، از خاطرات خود و مقامات کشور متبوعشان با مرحوم هاشمی به نیکی و به بلندی یاد میکنند. خاطرم هست وقتی به عنوان سفیر به کویت اعزام شدم، با تعدادی از مسئولان کشور ازجمله مرحوم آقای هاشمی ملاقات کردم. ایشان در دیدار خداحافظی من، تاکید کردند ایران و کشورهای منطقه و مشخصا کویت باید در تحکیم متقابل مناسبات بکوشند. این تلاش و مسئولیتی دوجانبه است و با یک طرف به ثمر نمیرسد. ایشان یادآور شدند جمهوری اسلامی ایران طبع بلندی دارد و در رابطه با کویت حق همسایگی را همیشه بجا آورده و در آینده هم اینچنین خواهد کرد.
تاکید کردند ما در جمهوری اسلامی ایران در ماجرای حمله عراق به کویت بلافاصله واکنش نشان داده و اشغال کشور را محکوم کردیم. از همه اقدامات دولت کویت برای آزادسازی کشورشان حمایت کرده و اتباع و مقیمان کویتی را در ایران پناه دادیم. جالب آنکه تصریح کردند فارغ از وقایع سالهای قبل، دیدگاه ما عبور از گذشته و نگاه به آینده است. من فکر میکنم کشورهای عربی بخصوص کویت مفهوم این پیام را میدانند. خوشبختانه این پیامی است که اینک از زبان آقای روحانی بخوبی شنیده میشود. سفر دو سال گذشته امیر کویت به ایران پاسخی به این حسننیت بود. امیر کویت هم از اولین کسانی بود که ارتحال آقای هاشمی را با تاسف زیاد تسلیت گفت و نمایندهای را برای شرکت در مراسم ختم ایشان که از سوی مقام معظم رهبری برگزار شد، اعزام کرد.
* آقای دکتر! وارد بحثهای سیاسی اصلی شویم. مقامات ارشد کویت و وزارت خارجه این کشور گفتهاند اعراب منطقه امیدوار به از سرگیری گفتوگوها با تهران، رایزنی واقعی و سازنده با ایران در چهارچوب احترام به تمامیت ارضی طرفین و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر هستند. اینها درخواستهای کاملا کلاسیک و شناختهشده قبلی است. آیا آنها از هماکنون، چهارچوب مذاکرات احتمالی را تعیین کردهاند؟
** سعی میکنم سوال شما را در دو بخش پاسخ دهم. نخست؛ درک رویکرد ایران و کویت نسبت به عنصر گفتوگو و همکاری متقابل است. مسئولان کویت در ردههای مختلف سیاسی و همصدا با برخی کشورهای خلیجفارس و شاید بیش از برخی دیگر، به گفتوگو اهمیت میدهند، چون از آن بهطور طبیعی نتیجه گرفتهاند. بخشی از این درک به ساختار و جوهره سیاست خارجی کویت مربوط میشود که از تعادل منطقی برخوردار بوده و معمولا اسیر تندروی نمیشود. بخشی دیگر هم به خاطر اهمیتی است که کویت به ایران میدهد. چه به لحاظ تاریخیجغرافیایی و چه به لحاظ فرهنگیسیاسی و اقتصادی. به هر حال زمینههای اشتراک بسیار زیاد است. ایران هم به نوبه خود نه به دلیل ضرورتهای تاکتیکی، بلکه به دلایل استراتژیک و طبیعت موثر و کارآمد گفتوگو و روشنی مواضع رودررو، دیالوگ را موثرترین راه فائق آمدن بر مشکلات و سوءتفاهمها میداند.
گرچه برخی همسایگان متاسفانه خود را وارد این مدار نمیکنند، اما آنها نیز در نهایت به این مدار خواهند پیوست. تفاوت دیدگاه وجود دارد، ولی ما دلیلی برای دشمنی نداریم، انگیزهای هم برای آن نداریم. دشمنی منافع همه را به مخاطره میاندازد. من همواره گفتهام هروقت در صلح و دوستی و همکاری بودهایم منافع همگان تامین شده است. مسئولان کویتی هم به این نکته واقفند. اما خب، چه میشود کرد؟ بعضی سیاسیون عرب منطقه تفکری غیر از این دارند. تهران همواره یادآور شده بازی دیپلماسی با رویکرد حاصل جمع جبری مضاعف یا به تعبیری دیگر بازی برد-برد تامینکننده منافع مشترک بوده و امکان پیشرفت دوجانبه را دارد. دولت من موفقیت خود را در حذف و نادیده گرفتن دیگران هیچگاه جستوجو نکرده و نخواهد کرد. جناب آقای دکتر ظریف نیز همواره این را به صراحت گفتهاند.
به هر حال پروژه حذف توسط امثال کسانی دنبال میشود که به ایران و کویت حمله کردند. اما آنها امروز کجا هستند و ما و کویت در کجا؟ تاکید میکنم دولت من از هرگونه گفتوگو با هر ابعادی و در هر زمینهای با دولت کویت و دوستان خود در منطقه حمایت میکند. این پیامی برای همه کشورهای منطقه است. اما فراموش نکنید در دنیای واقعی، خصوصا دیپلماسی، در خوشبینانهترین حالت شما تنها ۵۰ درصد زمین را در اختیار دارید و هر آنچه فکر میکنید الزاما محقق نمیشود. شما در مقام عمل با موانع و الزامات متفاوتی روبهرو میشوید. عناصر اجماع و سازگاری دو عنصر شناختهشده در اصول روابط بینالملل است. نمیخواهم فعلا وارد جزئیات شوم، اما بخشی از دشواریها ناشی از اجماع داخلی یا سازگاری خارجی است.
* چهارچوب یا شرایطی برای این گفتوگو وجود دارد؟
** این همان چیزی است که در بخش دوم میخواستم بدان بپردازم. اولا، بعضا چهارچوبی برای گفتوگو وجود دارد که خدشهناپذیر و مبتنی بر اصول شناختهشده بینالمللی بوده و فینفسه شگفتآور هم نیستند، اما ما نباید فکر کنیم این فضایی یکجانبه است. برای خروج از شرایط ناهنجار کنونی منطقه و تعیین رویکردها و توافق بر سر نحوه عملکردها باید به فرایندهای دوسویه اندیشید. دوستان ما در منطقه که خواهان حل مسائل هستند و درست هم میگویند، قطعا به دوطرفه بودن موضوع واقف هستند،انشاءا... . قبلا یادآور شدم نمیتوان از حاصلضرب هر عددی با صفر انتظار نتیجهای داشت. گفتوگو و دیالوگ هم دوطرفه است و نتیجه آن نیز دوطرفه خواهد بود.
نکته دوم آن است که وقتی میگوییم اصول شناختهشده بینالمللی، داریم از موضوعی بدیهی و استمراری حرف میزنیم، نه امری مقطعی و پیششرطی! سوم اینکه، باید از ادبیات و نگاه سنتی و نخنمای دوران نزاع فاصله گرفت. تاکنون از ادبیات نزاعمحور چه چیزی عایدمان شده که برخی بر آن اصرار میورزند. دوستان کویتی البته با روشنگری در این چهارچوب قرار نمیگیرند. چهارم اینکه، برخی میگویند باید شرایط برای گفتوگو فراهم باشد. من میگویم برای فراهم شدن این شرایط بالاخره باید گفتوگو کنیم یا خیر!؟ ظاهرا داستان بحث طولانی مرغ اول بود یا تخممرغ است.
* آقای سفیر! بعد از پایان سیوهفتمین اجلاس سران شورای همکاری خلیجفارس اعلام شد رئیسجمهور ایران نامهای ارسال کرده و کویت هم به نمایندگی از شورای همکاری به این نامه پاسخ خواهد داد. برخی منابع دیپلماتیک مشخصا به من گفتهاند موضوع این نامهها مربوط به عربستان و احتمال میانجیگری کویت در این باره است، چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟
** انشاءا... امیدوار باشید اتفاقات خوبی در حال وقوع باشد. خب تبادل نامه بین روسای کشورها یا اعزام نمایندگان ویژه برای بحث و گفتوگو پیرامون امور منطقه و جهان اسلام در دنیای دیپلماسی امر معمولی است. در حاشیه اجلاس اعضای سران شورای همکاری و آقای دبیر کل شورا در منامه، اعلام کردند پیامی کتبی برای ایران دارند و کویت حامل این پیام خواهد بود. ما از این امر استقبال کردیم. زمان این دیدار و ارسال پیام در حال رایزنی است، اما محتوای پیام البته معلوم نیست. اینکه محتوای آن چیست فقط حدس و گمان شما روزنامهنگاران است. به هر صورت فارغ از محتوای پیام، دولت من از هر گونه تعامل و مذاکرات دوجانبه و همکاری با کشورهای منطقه استقبال میکند.
ایجاد فضای گفتوگو یک ضرورت استراتژیک است. آقای دکتر روحانی، رئیسجمهوری، اخیرا از اقدامات برخی کشورها ازجمله کویت در ارتباط بین ایران و عربستان سخن گفتند. همانطور هم که آقای ظریف در داووس سوئیس تاکید کردند ما برای گفتوگو با عربستان مشکلی نمیبینیم. اما خب، آن طرف قضیه هم هست. شما ببینید اخیرا محمدبنسلمان وزیر دفاع سعودی در اظهاراتی در فارین افیرز گفته کشورش از گفتوگو با ایران زیانکار میشود. این تفاوت در دو دیدگاه است، این تفاوت باید اصلاح شود.
* آقای سفیر! کشورهای خلیجفارس همواره خواهان رعایت حسن همجواری با ایران شدهاند. امیر کویت اخیرا و در اجلاس سیوهفتم شورای همکاری مجددا به این نکته اشاره کرده است. دولت ایران هم میگوید دیدگاه مشابهی دارد. پس دقیقا مشکل چیست؟
** قبلا گفتم که دیدگاه جناب شیخ صباحالاحمد امیر کویت و دیگر مقامات و مسئولان این کشور نسبت به گفتوگو و همکاری با ایران مثبت است. مواضع کویتیها مکرر بیان شده است، که آخرینشان موضع کاملا روشن و منطقی امیر کویت در نطق اجلاس سیوهفتم شورای همکاری بود. اما شما وقتی به بیانیه سران شورا نگاه میکنید با وضعیت کاملا متفاوتی مواجه میشوید! باید قدری این ظرافتهای سیاسی میان مواضع رسمی و مواضع بیانیهای را در نظر بگیریم. درواقع اظهارات امیر کویت روی روشن نیمکره منطقه است و بیانیه تکراری، ملالآور، زمخت و غیرمنطقی شورا روی تاریک آن.
برخی اصرار دارند در نیمکره تاریک زندگی کنند، اما کویت اینگونه نیست. متاسفانه در بیانیههای شورا کمتر روزنهای برای ورود به نیمکره روشن نمیبینیم. این به نفع هیچکس و صلح و ثبات منطقه نیست. نمیدانم چرا شورا قادر به تعریف کارکردی ولو آزمایشی برای همکاری با ایران نیست. یا محکوم میکند یا تقبیح. این دو طرف را به جایی نمیرساند. دست ایران صادقانه آماده فشردن دست دوستی با همسایگان خصوصا اعراب است.
* ایران با واقعیات و متغیرهای زیادی در خاورمیانه عربی و خلیجفارس روبهروست. از تحولات اجتماعی جامعه عرب گرفته تا حضور قدرتهای بینالمللی در خلیجفارس. بهطور مشخص استراتژی راهبردی ایران در منطقه و مشخصا خلیجفارس چیست؟
** شرایط منطقهای بهویژه در برخی کشورهای عربی چندان مناسب نیست. نگرانیهای جامعه روشنفکران و متفکران عرب را ببینید. آنها شرایط بعد از بهار عربی را بسیار اسفناک توصیف میکنند. جایجای جهان عرب مشکل دارد. خشونت و جنگ در سوریه، عراق، لیبی و یمن بیداد میکند. تروریسم و طایفهگری و گروههای تکفیری جولان میدهند و مدیریت صحنه تحولات را در دست گرفته و روی خشونتطلبان و جنگافروزان تاریخ را سفید کردهاند. باید اعتراف کرد سیستمهای سیاسی و اجتماعی سنتی تا حدی در پرورش این وضعیت مقصر هستند. از سوی دیگر، تلاشها برای جایگزینی محور منازعه در منطقه را ببینید.
برخی کشورها و قدرتهای بینالمللی تلاش میکنند تا محور منازعه عربی - اسرائیلی به محور عربی - فارسی تغییر جهت دهد. در کمال تاسف نکته دیگر از مختصات جعلی منطقه، رواج توهم ایرانهراسی و شیعههراسی شده است. برخی آمدند و ایرانهراسی را از قدرتهای فرامنطقهای وام گرفتند و آنها را در منطقه پرورش دادند. هم ایران ما قبل از توافق هستهای را برنمیتابیدند و هم ایران مابعد توافق را. با توجه به تاکیدات چهار سال اخیر آقای روحانی مبنی بر ایجاد فضای مناسب، آنها قدم مثبتی برنمیدارند و از فرصت رئیسجمهوری متفاوت و واقعگرا استفاده نمیکنند. البته این فرصت بینظیر در سالهای آتی انشاءا... تداوم خواهد یافت. من امیدوار هستم.
* آقای سفیر! آدم را میترسانید. به عنوان نماینده ایران در یک کشور عربی بگویید دولت شما میخواهد چه بکند؟
** اولا که گفتم من آدم امیدواری هستم. ثانیا، ترس هم دارد. وقتی منطق و گفتوگو جای خود را به زور و خشونت میدهد، باید ترسید. شوربختانه عنصر زور و خشونت در خاورمیانه در حال نهادینه شدن است. ایران برای آرامش و استقرار امنیت منطقه و ایجاد فضای دوستی دست خود را به سوی همسایگان خود دراز کرده، اما باید دیگری دست شما را بفشارد یا نه؟ ما برای جبران آنچه گذشته، زمان زیادی نداریم. در قرن بیستم دنیا بیش از دو جنگ جهانی را تاب نیاورد، اما منطقه ما روزی نیست که جنگ و کشتار را تجربه نکند! عملا منطقه در جنگ چهارم به سر میبرد. شما میدانید جنگ تعریف کلاسیکی دارد. میگویند جنگ زمانی آغاز میشود که سیاست و دیپلماسی درمانده میشوند، اما به شرایط منطقه ما توجه کنید.
جنگ و خشونت اولین انتخاب است! بعد دیپلماسی فعال میشود! انتخابی کاملا وحشتناک. وقتی جنگ در منطقه درمانده میشود، دیپلماسی را وارد میدان میکنند، مضحک نیست!؟ در حالیکه منطقا عکس این معادله صادق است. البته جلوی ضرر را هرگاه بگیرید نفع است. فکر میکنم برخی در جهان عرب در پارادوکس ویرانگر و شگفتانگیزی به سر میبرند. نه تکلیفشان با خودشان روشن است و نه با محیط پیرامونشان. عناصر فرامنطقهای هم در حال بازتعریف نقش منطقهای خود هستند. الان روسیه، آمریکا و انگلیس با رویکرد جدیدی به منطقه نگاه میکنند.
البته موضع دولت من روشن و شفاف است و نیاز به پنهانکاری نداریم. ایران به دنبال تحقق تعامل و همکاری دو و چندجانبه است. برای رهایی منطقه هم محکوم به این انتخاب هستیم. کلید حل مشکلات منطقه در این مربع است (گفتوگو، همکاری، مشارکت، سازندگی)؛ اما گاهی امور برعکس میشود. شمول سیاست و اقتصاد و امنیت در این منطقه، نه جامع افراد است و نه مانع اغیار. اما هرگز ناامید نیستم. اقدام کشورهای خلیجفارس برای انجام گفتوگو با ایران گام بسیار مهمی برای غلبه بر این ترس و نگرانیهای بیمورد است. امیدوارم که گفتوگو بر خشونت و سیاست بر جنگ غلبه یابد. همتای روسیام یک بار در اینجا به من گفت: «آخرین چیزی که کشته میشود، امید است».
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/176006
ش.د9503507