حضور خبرنگاران در محافل و مجالس و برنامهها یک امر عادی و دور از انتظار نیست و این اصل را ثابت میکند که هر جا خبری هست، خبرنگار هم حضور دارد، حتی در جایی که خبری هم نیست این هنر خبرنگار است که بتواند خبرآفرین باشد. تولید اخبار از گذشته تاکنون بر پایه ارزشهای خبری ابزار کمکی برای بالا بردن شناخت و آگاهی جامعه به شمار میآید و این حرفه در جنگها و نزاعها نیز به عنوان بخشی از چرخه راهبردی و استراتژی جنگ و دفاع و نیز آگاهیرسانی به عموم مردم نقشآفرینی کرده است.
حاصل جمع شغل خبرنگاری و حضور در جنگ به پدید آمدن شاخهای از خبرنگاری انجامیده که به آن «خبرنگاری جنگ» میگویند. دهههاست در درگیری و نزاعها، خبرنگاران شبکههای خبری در میدان جنگ و نبرد اخبار تولید میکنند، تا جایی که حضور خبرنگاران و پوشش رسانهای همهجانبه به یکی از نقاط قوت رسانه تبدیل شده است. واضح است رسانهای که خبرنگار و گزارشگر خود را به میدان جنگ و نزاع میفرستد، از چند فاکتور مهم برخوردار است: اول دسترسی به اخبار است، دوم سرعت بالا در دریافت و انتشار اخبار که یکی از معیارهای اعتبار رسانه است. این موارد نشاندهنده میزان اهمیت خبررسانی در جنگ و چگونگی استفاده و کاربرد خبر و گزارشهای خبری در مواقع بحران است.
در جریان جنگهای اخیر کشورمان و حتی حضور نیروهای ایرانی در جنگهای خارج از مرزهای سرزمینی همواره جایگاه خبر و خبررسانی دیده شده و قابل درک بود. دوران دفاع مقدس بخش بزرگی از حمایتهای مردمی به واسطه پوشش اخبار جنگ صورت میگرفت و در کنار جریان انتشار و انتقال اخبار مربوط به دفاع مقدس سهم مهمی در کنترل افکار عمومی نسبت به ایجاد همبستگی و اتحاد ملی و در عین حال انتقال معارفی، چون ایثار و شهادت داشتند.
گاه حضور خبرنگاران در جنگ فراتر از کار خبر و اطلاعرسانی آنان را به مبارزی در میدان تبدیل کرده است. با وجود اینکه براساس شیوهنامههای بینالملل خبرنگاران از مصونیت برخوردارند، اما منطقه بحرانی جنگ، مخاطب نمیشناسد و این خبرنگار در میدان است که با در دست گرفتن جان خود به رسالت کاری و حرفهای خود میپردازد. این رسالت حتی فراتر رفته و خبرنگار خود را در جنگ گاه در قامت یک امدادگر و گاه در مقام یک مبارز میبیند و همین موجب میشود که در میان جان خود را از دست بدهد.
چه در تاریخ دفاع مقدس هشت ساله مردم ایران برابر رژیم بعث عراق و چه در دوران جنگ سوریه و عراق و حضور مدافعان حرم نمونههایی از حضور خبرنگاران و شهادت آنان به چشم میخورد. حتی در جنگ اخیر غزه ، اهمیت کار خبرنگاران و پوشش رسانهای جنگ با روایت خبرنگاران فلسطینی قابل توجه است.
خبرنگاران شهید غزه
فلسطینیها 75 سال در حال مقاومت هستند. این مقاومت در جایی با انتفاضه سنگ رقم خورده و در جایی دیگر با ایستادگی مقابل موشکباران و حملات سهمگین رژیم صهیونیستی است. تا چند سال پیش شاید جهانیان به واسطه قدرت برتر رسانهای دنیای غرب و پوشش ندادن درست موضوع فلسطین از سرگذشت مردم فلسطین و جنایات رژیم صهیونیستی بی خبر بودند؛ اما رشد شبکههای اجتماعی و به وجود آمدن راویان و خبرنگاران میدانی از دل جامعه فلسطینی که واقعیت جنگ علیه مردم فلسطین را پوشش میدادند، موجب شد تا جهان با جنایتهای رژیم صهیونیستی و واقعیت فلسطین آشنا شود.
اهمیت اقدام خبرنگاران فلسطینی تا آنجا مشخص میشود که امروزه سران این رژیم به یکی از منفورترین افراد در جهان تبدیل شدهاند و آرمان آزادی قدس شریف از دست اشغالگران و پایان سیطره 75 ساله رژیم صهیونیستی بر سرزمینهای قدس آرزوی آزادیخواهان جهان شده است. در شکلگیری این جریانِ آگاهی زنان و مردان زیادی در لباس خبرنگاری در خون خود غلتیدند و از این رو بر جنایت دیگری از سوی رژیم صهیونیستی صحه گذاشتند. چنانکه شهادت شیرین ابوعاقله در سال 1401 تنها یک نمونه از آن و شهادت 165 خبرنگار در جریان جنگ 300 روزه غزه پرده دیگری از جنایات رژیم صهیونیستی است.
شهیده شیرین ابوعاقله از سال ۲۰۰۰ میلادی به عنوان خبرنگار «الجزیره» در فلسطین اشغالی فعالیت داشت و از خبرنگاران سرشناس حوزه فلسطین بود. او گفته بود: «حداقل توانستم صدای فلسطینیها را به دنیا برسانم» و به حق که با شهادتش این پیام مهم را به دنیا رساند و ثابت کرد رژیم صهیونیستی بر هیچ حقوق و ضوابط بینالمللی پایبند نیست. پیش از رژیم صهیونیستی در 60 سال جنایت خود در فلسطین بیش از ۵۰ خبرنگار را به شهادت رسانده است که خود تأییدی بر وحشیگری و سفاکیت این رژیم است.
خبرنگاری در میان تکفیریها
نخستین شهید رسانه در جبهه مقاومت «هادی باغبانی»، مستندساز ایرانی از حوزه هنری بود که از ابتدای نبرد سوریه به همراه مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفیها و تکفیریها در این کشور حضور پیدا کرده بود. وی در آخرین جنایت گروههای تروریستی مخالفان حکومت بشار اسد در 28 مرداد 1392 به شهادت رسید. دومین شهید رسانه «داوود جوانمرد» از همکاران رسمی سازمان شاغل در اداره کل صدا و تصویر معاونت فناوری و رسانههای نوین بود که 22 سال سابقه کار داشت و در 4 دی 1394 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
«محسن خزائی» سومین شهید رسانه از خبرنگاران رسانه ملی بود که چندی پیش برای پوشش آخرین وضع میدان نبرد و پیشروی رزمندگان در منطقه منیان و خط مقدم نبرد رزمندگان سوری با تکفیریها در غرب حلب رفته بود. او در روز شنبه 22 آبان ماه 1395 در زمان تهیه گزارش بر اثر اصابت ترکش ناشی از انفجار خمپاره به ناحیه سر از سوی تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. هر یک از این شهدا فرزندانی داشتند که چشمانتظار بازگشت پدر بودند، اما نگه داشتن سنگر مقاومت آنها را به استقامت تشویق کرد.
شهید خزایی در آخرین پیام ارسال شده از وضعیت سوریه گفت: «منطقه منیان در حلب جدید دقایقی پیش کاملاً آزاد شد و همچنین در گیری در ضاحیه الاسد همچنان ادامه دارد. نیروهای ارتش سوریه از ابتدای صبح عملیات پاکسازی این منطقه را آغاز کردند که دقایقی پیش این منطقه آزاد شد. منطقه ضاحیه الاسد در منطقه غرب حلب آزاد شد. پس از آزادسازی منیان آزادسازی منطقه ضاحیه الاسد ضربه سختی به ماشین جنگی تروریستها در منطقه حلب است.» ساعاتی پس از مخابره این پیام، خودش سوژه اخبار شد.
خبرنگاران دفاع مقدس
«غلامرضا رهبر» از شهدای نام آشنای دوران دفاع مقدس، گزارشگر صدا و سیما در جبهههای جنگ بود. به گفته بسیاری، آهنگ خاصی در صدای رهبر بود که به گزارشهایش عمق خاص میبخشید. او نه فقط یک خبرنگار ساده که منبع موثقی برای برخی فرماندهان جنگ به شمار می آمد؛ چنانکه محسن رضایی گفته است: «تا خبری توسط غلامرضا رهبر مخابره نمیشد، از صحت آن اطمینان نداشتم.» او نقش مهمی در روحیه دادن به رزمندگان اسلام داشت. «بیژن نوباوه» از خبرنگار باسابقه درباره شهید رهبر گفته است: «رهبر در عرصه تبلیغات بسیار توانا بود و به خصوص با سیستمی که در کار خودش داشت سبکآفرین بود. سیستم حماسهای و رسانهای خاصی داشت که در این سیستم توانست حرف اول را بزند و موفق عمل کند. با توجه به تسلطی که شهید رهبر بر منطقه داشت و بعدها با فرماندهان جنگ بسیار نزدیک شد و توانست اخبار جنگ را همانگونه که ضرورت آن زمان بود، منتقل کند.» شهید رهبر در 21 دی ماه سال 1365 پس از عملیات کربلای 5 به شهادت رسید؛ ولی پیکرش هیچ گاه پیدا نشد و مفقودالاثر ماند.
رهبر، علیاکبر طحانی، مجید جباری و تعدادی دیگر از شهدا طلایهداران عرصه خبر در دوران دفاع مقدس بودند. آنهایی که توانستند در اثنای جنگ تحمیلی در جبهه مهم اطلاعرسانی و خبر، پیامرسان اخبار، وقایع و انتقالدهنده فرهنگ جبهه با استفاده از ابزار رسانه باشند.
روزی به یاد شهید صارمی
۱۷ مرداد سال ۱۳۷۷ و ماجرای حمله طالبان به کنسولگری ایران در مزار شریف و شهادت هشت دیپلمات ایرانی به همراه «محمود صارمی» از خبرنگاران خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در افغانستان را بهانهای قرار داد تا به پاس مجاهدتهای خبرنگاران این روز را به نام روز «خبرنگار» در تقویم رسمی کشور نامگذاری کنند. شهید صارمی از سال ۱۳۷۵ به عنوان مسئول دفتر ایرنا در شهر مزار شریف افغانستان انتخاب شد. در ۲۶ دیماه همان سال به عنوان مسئول نمایندگی خبرگزاری راهی «کابل» شد. افغانستان در این تاریخ درگیر جنگ داخلی بود و شهید صارمی با علم بر مخاطرات حضور در این کشور برای انجام تکلیف به کابل رفت و زمانی که برای تهیه گزارش و مخابره اخبار جنگ به مزار شریف رفته بود، مورد حمله و سوء قصد طالبان قرار گرفت. او پیش از این بارها از سوی گروههای تندرو و متحجر مورد سوء قصد و تهدید قرار گرفته بود. آخرین پیامی که از او مخابره شده، خبر حمله طالبان به کنسولگری ایران در افغانستان است: «مزار شریف سقوط کرد. هفدهم مرداد ماه ۱۳۷۷، اینجا محل کنسولگری ایران در مزار شریف است، من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم، گروه طالبان چند ساعت پیش وارد مزار شریف شدند. خبر فوری، فوری. مزار شریف به دست طالبان سقوط کرد، عدهای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده میشوند به من بگویید که چه وظیفهای.»
تا مدتها خبری از خبرنگار و دیپلماتهای وزارت خارجه ایران در دست نبود. اقدامات لازم برای جستوجوی آنان به کار گرفته شد تا اینکه ۲۰ روز بعد پیکر آنان در گور دستهجمعی خرابههای پشت کنسولگری کشف شد. در پی این اقدام ددمنشانه سه روز عزای عمومی از جانب رهبر معظم انقلاب در کشور اعلام شد و رؤسای جمهور بیش از ۱۸۰ کشور ضمن محکومیت این اقدام، پیام تسلیت برای ایران فرستادند.