«سيدحسين نقويحسيني» سخنگوي كميسيون امنيت ملي مجلس با تأكيد بر اينكه طرح شفافيت آراي نمايندگان منجر به عزت و ارتقاي جامعه شده و فساد را از بين ميبرد، گفت: «اين شفافيت موجب خواهد شد تا شناخت مردم از اقدامات و رفتار نمايندگان مجلس بيشتر شود.»
رد انتخابات مشروط
«غلامحسين كرباسچي» دبيركل حزب كارگزاران در گفتوگو با روزنامه «اعتماد» گفته است: «حضور مشروط در انتخابات هيچ معنايي ندارد. بالاخره بعد از 40 سال بايد همه كساني كه ادعاي سياستورزي دارند، تكليف خود را مشخص كرده و بگويند در مهمترين صحنه سياست كشور كه انتخابات باشد، هستند يا نيستند؟ اينكه بخواهيم پيش از هر انتخاباتي تصميم بگيريم كه حضور داشته باشيم يا نداشته باشيم، سرگرداني دائمي است.» وي افزوده است: «اگر گروهي يا كسي فكر ميكند تحريم انتخابات در صحنه سياسي ايران ممكن و تأثيرگذار است، خب انجام دهد. به هر حال اكثريت مردم با وجود جميع مشكلات و نارضايتيهايي كه وجود دارد، ميخواهند نمايندهاي در مجلس داشته باشند كه حرفشان را بزند.» شايان ذكر است، چندي پيش سعيد حجاريان و به تبع او گروهي از اصلاحطلبان از انتخابات مشروط و تحريم انتخابات سخن به ميان آوردند و تنها راهكار پيروزي در انتخابات آينده را به ميدان آوردن نيروها و چهرههاي رد صلاحيت شده و فشار به شوراي نگهبان دانستند.
تفنگدار سابق!
«كن اوكيف» عضو سابق نيروي تفنگداران دريايي آمريكا كه عاشق امام خميني و آيتالله خامنهاي است، ميگويد با وجود تهديدهاي افبيآي در نشست «افق» نو شركت خواهد كرد، حتي اگر او را حبس كنند، شكنجه بدهند يا بكشند. او گفته است: «من عاشق برادران و خواهران مسلمان خودم هستم و براي آنها احترام قائلم و دلم ميخواهد بگويم: رهبران عالي ايران، چه رهبر كنوني و چه رهبر قبلي، من فقط و فقط عشق و احترام نسبت به هر دوي آنها دارم. اهميتي نميدهم كه ديگران چه ميگويند؛ اين افراد، افراد خاص و بينهايت پاكي هستند؛ هر كدامشان. آيتالله خميني، كسي كه ما [آمريكاييها] آنقدر به او تهمت ميزديم، من خانه و داراييهاي او را ديدهام. اتاق مطالعه او حتي به اندازه حمام بسياري از خانههاي غربي هم نبود، اما او و همسرش در آن خانه زندگي ميكردند و تنها چيزي كه داشتند، چند عدد كتاب بود. يك چنين آدمي ميتواند رهبري باشد كه من به او احترام بگذارم.»
تصميم نظام؟
روزنامه دولتي «ايران» در يادداشتي نوشت: «كسي در اين ترديد ندارد كه مذاكرات با آمريكاييها در آخرين سال دولت دهم در عمان كه در كانالي خارج از دولت وقت انجام شد با هماهنگي كامل رهبر معظم انقلاب بود... . گذشته از اين، نامهنگاريهاي باراك أوباما، رئيسجمهور وقت آمريكا با رهبر معظم انقلاب كه حتي با پاسخ رهبري هم روبهرو شد، نشان از آن دارد كه حتي طرفهاي مذاكره با ايران هم اين را درك كرده بودند كه تصميمگيري درباره موضوعات مهم و كلان كشور بدون هماهنگي با رهبري امكانپذير
نيست.»گفتني است، دولتيها و هواداران و حاميان برجام وقتي ديدند از اين توافق آبي گرم نشده و نتيجهاش تشديد تحريمها و تهديدهاي غربيها و ايجاد مشكلات و معضلات اقتصادي و معيشتي بوده، سعي ميكنند با فرار از پاسخگويي و شانه خالي كردن از زير بار مسئوليت، آن را به گردن نظام بيندازند!
مرگ مغزي
«صادق زيباكلام» از چهرههاي سياسي اصلاحطلب در يادداشتي نوشت: «جريان اصلاحات دچار ضربهمغزي شده و با كمك دستگاه به زندگي ادامه ميدهد.» زيباكلام در ادامه افزود: «عملكرد جريان اصلاحات سبب ريزش سرمايه اجتماعي ارزشمند اصلاحطلبان شده؛ به طوري كه در خوشبينانهترين حالت ميتوان گفت 60 درصد رأي اصلاحطلبان ريزش داشته است.» وي اظهار داشت: «معتقدم باقيمانده اين سرمايه اجتماعي ارزشمند نيز از دست خواهد رفت.»
حسن خدادي/ در تقابل ميان دولتها در نظام بينالملل يكي از فاكتورهاي مهم سطح قدرت و توان كشورها، نوع چالشها و علت تقابل ميان دولتها است. آنچه سطح قدرتهاي رودررو را بيشتر نمايان ميكند، نوع چالشي است كه با آن مواجه هستند. جمهوري اسلامي ايران از بدو انقلاب اسلامي در مقابل استكبار جهاني به رهبري آمريكا قرار گرفته است. چهل سال گذشته بخش زيادي از توان و انرژي دو كشور صرف تقابل و چالشهايي شده كه آمريكا عامل و علت اصلي آنها بوده است. به منظور اينكه نسل جوان و انقلابي مسير پيش رو در چهل سال دوم انقلاب اسلامي را بهتر فهم و درك كند، يكي از مسائل مهم مروري بر نوع چالشهاي انقلاب اسلامي با آمريكا در چهار دهه گذشته است و اينكه اين چالشها و تقابلها بر سر چه موضوعاتي و در چه سطحي بوده است؟ بنابراين موضوع اصلي اين يادداشت سطحبندي چالشهايي است كه ايران و آمريكا در چهار دهه اخير با آن مواجه بودهاند و سطح چالشها در گام دوم انقلاب اسلامي است.
در ابتداي بررسي اين موضوع اشاره به بيانات رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالي) در بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي ميتواند چراغ راه نگارنده در نگارش اين مطلب باشد. ايشان ميفرمايند: «ايران مقتدر امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهاي مستكبران روبهروست؛ اما با تفاوتي كاملاً معنيدار. اگر آن روز چالش با آمريكا بر سر كوتاه كردن دست عمال بيگانه يا تعطيلي سفارت رژيم صهيونيستي در تهران يا رسوا كردن لانه جاسوسي بود، امروز چالش بر سر حضور ايران مقتدر در مرزهاي رژيم صهيونيستي و برچيدن بساط نفوذ نامشروع آمريكا از منطقه غرب آسيا و حمايت جمهوري اسلامي از مبارزات مجاهدان فلسطيني در قلب سرزمينهاي اشغالي و دفاع از پرچم برافراشته حزبالله و مقاومت در سراسر اين منطقه است. اگر آن روز مشكل غرب جلوگيري از خريد تسليحات ابتدايي براي ايران بود، امروز مشكل او جلوگيري از انتقال سلاحهاي پيشرفته ايراني به نيروهاي مقاومت است.»
اين فراز بيانيه گام دوم انقلاب اسلامي، تسري چالشها ميان ايران و آمريكا را از مسائل داخلي به سطح مسائل منطقهاي و كلان جهاني نشان ميدهد. جمهوري اسلامي ايران در چهار دهه كوشش و مجاهدت راستين، با وجود برخي ضعفهاي مديريتي در حوزههاي اجرايي و تقنيني، از يك كشور جهان سومي، دست نشانده و در حاشيه نظام بينالملل، به سرعت هرچه تمامتر در حال عبور از كشورهاي در حال توسعه است. جمهوري اسلامي اكنون نه تنها در حاشيه نظام جهاني قرار ندارد، بلكه در چند سال اخير به بازيگر اصلي در تحولات نظام بينالملل تبديل شده است. نفوذ و عمق بخشي جمهوري اسلامي ايران علاوه بر منطقه غرب آسيا و آفريقا، در كشورهاي آمريكاي لاتين نيز به نمايش گذاشته شده است؛ جايي كه توطئه آمريكا عليه دولت ونزوئلا را خنثي ميكند.
جمهوري اسلامي ايران امروز ديگر نه تنها ژنرال نظامي آمريكا و حافظ منافع اين كشور در منطقه نيست، بلكه با عبور از مبارزات استقلالطلبانه ملي در بدو انقلاب اسلامي، در آستانه ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامي درصدد حمايت از استقلال ديگر كشورهاي منطقه و جهان است. تلاشهاي استقلالطلبانه ايران كه در دوران مابين مشروطه و انقلاب اسلامي همواره با توطئههاي داخلي و خارجي سركوب ميشد، با وقوع انقلاب اسلامي به ثمر نشست و در حال حاضر الگو و حامي ديگر جنبشهاي استقلالطلبانه در منطقه و جهان است.
در واقع روي پاي خود ايستادن موضوعي تاريخي است. چيزي كه اكنون جمهوري اسلامي ايران به دنبال آن است ترغيب و تشويق و حمايت از ديگران براي روي پاي خود ايستادن است. امروزه مهمترين خواسته ايران از كشورهايي مثل سوريه، عراق، لبنان، يمن، ونزوئلا و... نه تحت الحمايه بودن يا مستعمر بودن براي ايران (موضوعي كه خواسته اصلي آمريكا و متحدانش است) بلكه تلاش براي ترغيب جريانهاي سياسي در اين كشورها به حفظ استقلال و مقاومت در مقابل استكبار و استعمار است.
همچنين انقلاب اسلامي توانست ايران را از يك كشور خريدار مطلق تسليحات نظامي به كشوري تبديل كند كه براي استقلال نظامي تلاش ميكند. يكي از چالشهاي ابتدايي استكبار جهاني جلوگيري از دسترسي ايران به ابتداييترين تجهيزات نظامي بود و در اين زمينه تحريمهاي گسترده نظامي و مالي را اجرايي و ابلاغ كرد؛ اما با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامي، صادرات تسليحات نظامي ايران به بيش از 50 كشور به چالشي مهم براي استكبار تبديل شده است. تقويت نظامي گروههاي مقاومت از يكسو و رقيب مالي و تجاري حوزه تسليحات براي غرب از سوي ديگر از چالشهاي اساسي دهه پنجم انقلاب اسلامي براي آمريكاست.
آنچه نسل جديد انقلاب اسلامي بايد به آن توجه داشته باشد ارتقاي سطح اين چالشها به ديگر حوزههايي است كه غرب و آمريكا در آن يكهتازي ميكنند. تسخير فضا، افزايش توان فروش تسليحات نظامي و پيشي گرفتن از غرب، نابودي رژيم صهيونيستي كه رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالي) بر اساس مباني ديني و اعتقادي آن را وعده داده است و... از موضوعات مهم و اساسي هستند كه انقلاب اسلامي را در چهل سال دوم به عاليترين سطح چالشها با غرب سوق ميدهد و اميد است با تداوم راه گذشتگان و ايمان به تعهد و تخصص جوانان محقق شود.