«سيدحسن نصرالله» گفت: «ما هرگونه جنگ عليه ايران را رد ميكنيم و آن را جنگي عليه كل محور مقاومت ميدانيم كه خيلي از كشورها را نابود خواهد كرد. آنانكه فكر ميكنند اين جنگ احتمالي، پايان محور مقاومت است، بدانند كه اين جنگ احتمالي پايان اسرائيل و هيمنه و سلطه و حضور آمريكا در منطقه خواهد بود.»
حميد خوشآيند/ بنيامين نتانياهو، نخستوزير رژيمصهيونيستي از هر فرصتي براي كسب رأي در انتخابات پارلماني اين رژيم، كه قرار است 26 شهريور ماه برگزار شود استفاده ميكند. پيروزي در اين انتخابات براي نتانياهو مهم است؛ زيرا ميتواند براي يك دوره ديگر بر كرسي قدرت تكيه كند؛ به همين دليل همزمان با نزديكي به انتخابات، وعدههاي نتانياهو براي كسب آراي بيشتر نيز جنجاليتر و خطرناك ميشود.
در اين راستا، نتانياهو 19 شهريور ماه در جريان فعاليتهاي انتخاباتي با رونمايي از طرح خطرناك خود براي آينده اين رژيم اعلام كرد در صورت پيروزي در انتخابات پيشرو، بلافاصله «دره اردن» و شمال «بحر الميت» (درياي مرده) را به سرزمينهاي تحت اشغال الحاق خواهد كرد: «يك مكان وجود دارد كه ميتوانيم بلافاصله پس از انتخابات، حاكميت اسرائيل[رژيم صهيونيستي] را بر آن اعمال كنيم؛ البته اگر من از سوي شما شهروندان اسرائيل يك دستور واضح دريافت كنم»! نتانياهو در چهار مقطع نخستوزيري هرگز به اندازه امروز جرئت اعلام چنين تصميمهايي را نداشته است. اين نيات شوم وي كه با واكنشهاي گسترده منطقهاي و بينالمللي مواجه شده است، در حالي مطرح ميشود كه سرزمينهاي كرانهباختري رود اردن در قلب اختلافات فلسطينيـ صهيونيستي قرار دارد. رژيم صهيونيستي در اين منطقه، همچنين در بيتالمقدس شرقي حدود 140 شهرك صهيونيستنشين ساخته است كه از منظر حقوق بينالملل غيرقانوني و محكوم است.
سخنان بنيامين نتانياهو در شهر «اشدود» كه علاوه بر اظهار محكوميت غالب كشورهاي اسلامي به ويژه جمهوري اسلامي ايران و حتي عربستان را در پي داشت، بلافاصله با جواب موشكي گروههاي مقاومت فلسطيني در نوار غزه پاسخ داده شد، اگرچه در ظاهر وعدهاي انتخاباتي است كه به راحتي نميتوان آن را محقق كرد؛ اما حكايت تلخي است كه بايد ريشههاي آن را در دو مؤلفه مهم جستوجو كرد:
1ـ در خوي اشغالگري و تجاوزكاري صهيونيستها كه همواره به عنوان اصلي كليدي در حيات و بقاي رژيم اشغالگر قدس دخيل بوده است.
2ـ مؤلفه بعدي كه حداقل در تحليل سخنان اخير نتانياهو مهمتر است، در «انفعال» و «سكوت» و بهتر بگوييم «گرايش» و «عطش» كشورهاي عربي به رژيم صهيونيستي است كه بيشازپيش موجبات گستاخي تلآويو را فراهم كرده است. در حقيقت پشتوانه سياسي سخني را كه سهشنبه گذشته (19 شهريور) در جريان سخنراني انتخاباتي در شهر «اشدود» كه از تلويزيون رژيم صهيونيستي نيز پخش ميشد، از زبان نتانياهو جاري شد پيش از هر جاي ديگري بايد در پايتختهاي برخي كشورهاي عربي از جمله رياض، ابوظبي، منامه و اردن جستوجو كرد كه براي برقراري رابطه با رژيم صهيونيستي و گشودن باب مناسبات سياسي، امنيتي، تجاري، اقتصادي و... با اين رژيم مسابقه گذاشتهاند؛ طوري كه هر يك تلاش ميكنند تا بيشتر و جلوتر از ديگري خود را به رژيم صهيونيستي نزديك كنند؛ اگرچه دلگرمي به حمايتهاي دولت آمريكا نيز در پيگيري چنين نيات شومي تأثيرگذار است.
اگر تقلاي كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس براي رابطه با رژيم صهيونيستي آنگونه نبود كه امروز مشاهده ميشود، شايد نخستوزير اين رژيم جسارت به زبان آوردن چنين مواضع اشغالگرانهاي را كه با هدف يهوديسازي سرزمينهاي اشغالي صورت ميگيرد نداشت. آنچه جرئت طرح چنين مواضعي را ميدهد، سرگرم شدن كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس، كه داعيه رهبري جهان عرب را دارند، به امور حاشيهاي و مشغول شدن به جنگ و برادركشي در يمن و ساير كشورهاي اسلامي با حمايت حاميان رژيم اشغالگر قدس و دوستي با رژيم صهيونيستي و همپيماني با نتانياهو است.
در طرح اظهارات نتانياهو در زمينه الحاق كرانه باختري رود اردن به رژيم صهيونيستي دو هدف مهم قابل شناسايي است:
1ـ به دست آوردن رأي جناح راست در انتخابات پارلماني؛
2ـ تحقق بخشيدن به آرزوي چندين ساله كه تاكنون شرايط ميداني و سياسي امكان پيشبرد و اجراي آن وجود نداشت.
اما اين اظهارات حتي اگر در سطح «اعلامي» باقي بماند و به مرحله «اعمال» نرسد، ميتواند عواقب و پيامدهاي سنگيني داشته باشد؛ اول اينكه موجب ميشود امنيت و ساكنان اين مناطق به مراتب بيشتر از گذشته در معرض خطر قرار بگيرند. دوم اينكه منتهي به سلسلهاي از واكنشهاي امنيتي و نظامي ميشود كه بقا، امنيت و اقتصاد رژيم صهيونيستي را در منطقه با تهديدات ماهيتي و موجوديتي مواجه ميكند.
مركز پژوهشهاي امنيت داخلي اسرائيل: حوثيها ثابت كردند سعودي ببر كاغذي است و اين همان دليل سردرگمي «محمدبنسلمان» وليعهد اين كشور است. ادامه هدف قرار دادن عمق سعودي با موشك و پهپاد به دست نيروهاي صنعا (ارتش و كميتههاي مردمي يمن) نشان ميدهد خطرات عليه امنيت سعودي و ثبات آن رو به افزايش است. سعودي ديگر اهرمهاي فشار زيادي ندارد تا بتواند از آنها در مقابله با انصارالله استفاده كند و به همين دليل تلاش ميكند از بالاي پله پايين بيايد و ممكن است براي آغاز مذاكرات با حوثيها از خود انعطاف نشان دهد.
مركز مطالعات راهبردي بيگنـ سادات: با نزديك شدن به پايان جنگ (عليه سوريه)، چالش موجوديتي جديد در طول مرزهاي شمالي و جنوبي (فلسطين اشغالي) بروز كرده است. محوري نظامي در طول مرزهاي شمالي و جنوبي فلسطين اشغالي با مشاركت مؤثر سوريه، حزبالله، حماس و جهاد اسلامي فلسطين بنيانهاي يك روند فرسايشي بلندمدت و چند وجهي را براي اسرائيل(رژيم صهيونيستي) پايهريزي ميكند. اين تهديد سبب شده است اسرائيل از همه سمت از لبنان گرفته تا سوريه و نوار غزه و به تازگي شبهنظاميان شيعه در عراق تحت محاصره قرار گيرد.
واشنگتنپست: ترامپ از پرداخت 15 ميليارد دلار پول نقد آمريكا به ايران، به مثابه اهرم فشاري عليه دموكراتها استفاده ميكند تا طرح پنج ميليارد دلاري خود براي ساخت ديوار مكزيك را توجيه كند. بايد پذيرفت، پولهايي كه دولت اوباما به ايران پرداخت كرده از جيب مردم و دولت آمريكا نبوده است؛ بلكه داراييهاي بلوكه شده ايران در مؤسسات مالي بينالملل در سراسر جهان بوده است.
بلومبرگ: آمريكا در صفر كردن صادرات نفت ايران شكست خورد. همه شركتهاي كنترلكننده ايران موافقند كه آمريكا هنوز به هدف خود نرسيده و نفت ايران همچنان فروخته ميشود؛ ولي به دليل شيوههاي متفاوت آنها، تحليلگران درباره مقدار فروش اين نفت توافق ندارند. صادرات روزانه ايران ميتواند از چند صد هزار بشكه در روز تا يك ميليون بشكه متفاوت باشد.
لوبهلوگ: اگرچه تحريم اقتصادي ايالات متحده به مردم فشار آورده، اما ايران تحت كمپين «اعمال فشار حداكثري» در هم نشكسته و نشانهاي هم از تن دادن اين كشور به مذاكره از روي نوميدي مشاهده نميشود. بالعكس، ايران با آغاز كمپين اعمال فشار متقابل خود، شماري از بازيكنان كليدي را به تغيير محاسبات سود و زيان واداشته است.
نشنالاينترست: نيروي دريايي بريتانيا در وضعيت بحراني كنوني كار دشواري براي حفظ كردن دو كشتي جنگي خود در خليجفارس دارد. اين موضوع نشان ميدهد، ناوگان دريايي بريتانيا در دهههاي گذشته تا چه اندازه كوچك شده است. در صورتي كه حملات ايران ادامه پيدا كنند، بريتانيا با دردسرهاي بيشتري روبهرو خواهد شد.
جروزالمپست: بيشك ايران تاكنون در جنگ نفتكشها مقابل آمريكا، انگليس و متحدانشان در منطقه پيروز بوده است. ايران ميتواند با تاكتيكهاي نبرد نامتقارن دريايي موفقيت خود را ادامه دهد. فعلاً نيز با وجود فشارهاي آمريكا، اراده خود را در خليجفارس اعمال كرده است.
محمدرضا مرادي/ انصارالله به عنوان يك گروه انقلابي در 53 ماه گذشته در حال دفاع از يمن در برابر تجاوز عربستان و امارات است. از همان ابتداي جنگ، كشورهاي غربي با معرفي انصارالله به عنوان يك گروه شورشي و غير مشروع خواستار عقبنشيني اين گروه از صنعا، پايتخت يمن شدند؛ اما روند تحولات يمن به گونهاي رقم خورد كه سياستهاي غرب در يمن شكست خورده و اكنون انصارالله به عنوان برنده اين نبرد معرفي شده است. آمريكا در شرايط كنوني كه انصارالله دست برتر تحولات ميداني و سياسي را دارد، ناچار به تغيير راهبرد شده و با ميانجيگري عملاً درخواست مذاكره با انصارالله را داده است. به ويژه پس از آنكه هيئت انصارالله در تهران با سفراي اروپا جلسه برگزار كرد و به اين ترتيب كشورهاي غربي نيز به مشروعيت انصارالله اعتراف كردند. ائتلاف عربستان و امارات در مقابله با انصارالله عملاً از هم فرو پاشيده و نيروهاي تحت امر اين دو كشور در جنوب يمن به جان هم افتادهاند. علاوه بر اين حملات موشكي و پهپادي انصارالله به عربستان و هدف قرار دادن تأسيسات نفتي اين كشور حتي در شرقيترين نقاط عربستان در حالي رخ داده كه سامانههاي دفاعي پاتريوت كه ساخت آمريكا هستند، قادر به مقابله با حملات انصارالله نيستند. به ويژه حمله اخير انصارالله با ده پهپاد به پالايشگاه الشيبه در جنوب شرق عربستان و در 10 كيلومتري مرز امارات باعث هراس همه متجاوزان شده است. متغير مهم و تاثيرگذار ديگري كه سبب تغيير نگاه آمريكا در جنگ يمن شده سرنگوني دو هواپيماي شناسايي آمريكايي طي دو ماه گذشته در آسمان يمن توسط سامانههاي پدافند هوايي انصارالله و با شليك موشكهاي هوشمند بوده است.
با پيشرفتهاي سريع در جنگ يمن، انصارالله يمن بزرگترين برنده سياسي و ميداني است؛ زيرا آمريكا به دنبال گفتوگوي مستقيم با رهبران آن است و دشمنان سعودي و اماراتي انصارالله از طريق متحدان خود در جنوب يمن درگير جنگ نيابتي با يكديگر هستند. اين دستاورد بزرگ سياسي كه پس از ورود جنگ يمن به پنجمين سال خود به وجود آمد، نمايانگر قصد آمريكا براي حمايت از مذاكرات مستقيم بين طرفين بحران و به رسميت شناختن انصارالله به عنوان طرف اصلي است؛ از همين رو دولت آمريكا از شاهزاده خالد بن سلمان، فرزند شاه سعودي و معاون وزير دفاع اين كشور براي سفر به واشنگتن و ملاقات با مقامات آن و در رأس آنها وزير خارجه آمريكا دعوت رسمي كرد؛ البته انصارالله در نخستين واكنش به درخواست آمريكا اعلام كرده كه اين كشور قابل اعتماد نيست؛ اما همين درخواست مذاكره از سوي آمريكا يك پيروزي بزرگ براي مردم يمن به شمار مي رود.
به نظر ميرسد پس از ديدار هيئت انصارالله در تهران با نمايندگان كشورهاي اروپايي، به تدريج بايد با واقعيتي به اسم يمن مستقل آشنا شد. روابط ديپلماتيك ميان صنعا و تهران سبب شده است گشايش روند مذاكره با انصارالله سرعت گيرد. در اين خصوص نشريه «المجد» مصر به تازگي نوشته است: «آشكار است همه كساني كه در ويرانسازي يمن نقش داشتند به اين نتيجه رسيدهاند كه چارهاي غير از مذاكره با انصارالله يمن نيست. اين گروه به يمن اعتبار بخشيده و همه را مجبور كرده است تا حضور آن را به رسميت بشناسند. انصارالله داري طرح ملي ويژهاي است و نشان داده كه در دفاع از يمن جدي است.»
آمريكا به رغم ادعاهايش نتوانسته دستاوردي را كسب كند و از پنج سال گذشته تاكنون كه جنگ عليه يمن آغاز شده، انصارالله روز به روز قدرت پهپادي و موشكي خود را ارتقا داده و مناطق بيشتري از عربستان را هدف حملات خود قرار داده است و همين مسئله آمريكا را وادار به درخواست مذاكره با انصارالله كرده است؛ البته نبايد فراموش كرد كه ترامپ نيمنگاهي نيز به انتخابات رياستجمهوري 2020 دارد و سعي ميكند با اين اقدامات تا حدودي چهره جنگطلب خود را تلطيف كند؛ اما نميتوان اين واقعيت را ناديده گرفت كه آمريكا به دلايلي كه بررسي شد جنگ يمن را باخته و اكنون سعي دارد با مذاكره، متحدان خود را از باتلاق يمن خارج كند.