«شهيد آيتالله دستغيب» ميگويد: «آنچه را كه خدا تعالي از معارف و معرفت أسماء به حضرت آدم عنايت كرد به طور اتم و اكملش به حسين(ع) ارث رسيد. خداوند آدم را مسجود ملائكه قرار داد و راه تقرب به خدا براي ملائكه سجده به آدم بود... اما نسبت به آقاي ما حسين(ع) سيد تمام ملائكه «حضرت جبرئيل» است كه مشرف شد خدمت حسين(ع)... پس از شهادت حسين تمام ملائكه تقرب ميجويند به خدا در طواف قبر حسين(ع). هيچوقت اين قبر شريف از ملائكه خالي نيست... دائماً قبر حسين(ع) مطاف ملائكه است.
محمدرضا قضايي/ يكي از مشكلات بشر در طول تاريخ تزاحم حقوق بوده است. انسانها وقتي خود را ملزم به رعايت حقوق خود در برابر ديگران نميدانند، دچار مصائب و مشكلات فراواني ميشوند. امام سجاد(ع) در دوران امامت خود پس از شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) زماني كه مروانيان امام را تحت مراقبت گرفتند تا ايشان قيامي را براي خونخواهي پدر خود رقم نزد. تنها راه ارتباطي خود با مردم آن روز و تمام بشريت تا قيامت را دعا و نجوا با خالق خود ديدند. در اين دوران پس از حادثه عاشورا و روشنگريهاي خاندان پيامبر و خطبههاي حضرت زينب(س) و امام سجاد(ع) در شام مردم به اين نتيجه رسيدند كه بايد در كنار امام و تحت تربيت ايشان باشند تا به زندگي راحتي دست پيدا كنند. امام نيز شرايط را براي تحول در گفتمان اسلام مناسب ديدند و به ذكر دستورات اسلام در قالب دعا و نجواي با خدا پرداختند. امام سجاد(ع) همچنين حقوق انسانها را نسبت به يكديگر بيان فرمودند تا هر فردي در هر نقطهاي در تاريخ توسط آن حقوق خود و انسانها و محيط اطراف را بشناسد و زندگي با آرامش و پيشرفتي چشمگير براي خود رقم بزند.
رساله حقوقي امام سجاد(ع) مشتمل بر موضوعات گوناگوني است كه هر كدام به تنهايي قابل توسعه به حقوق ديگر است. هزاران حقوقي كه بر عهده انسان است از اين رساله حقوقي ميتواند استخراج شود.
در اينجا تنها تعداد اندكي از اين حقوق را ذكر ميكنيم. حق خدا، حق نفس، حق اعضاي بدن، حق عبادات و احكام، حق والي و فرمانروا، حق مولي، حق معلم، حق متعلم، حق رعيت، حق زن، حق مادر، حق پدر، حق فرزند، حق برادر، حق نيكوكار، حق خصم، حق همنشين، حق همسايه، حق رفيق، حق شريك، حق مال، حق وامخواه، حق معاشر، حق رأيخواه، حق رايزن، حق نصيحتخواه، حق نصيحتگو، حق بزرگ، حق كوچك، حق خواهنده، حق مسئول، حق شادكننده، حق بديكننده، حق همدينان، حق اهل ذمه و... . روز شهادت امام سجاد(ع) را 12 يا 19 محرم سال 94 يا 95 ه.ق ذكر كردهاند.
سيدحسين خاتميخوانساري/ در مورد تفاوتهاي تدبر و تفسير مطالبي گفته شد. از جمله وظايف مفسر، تطبيق است. بر اين اساس، به تعبير علامه طباطبائي(ره)، بسياري از تفاسير در واقع «تطبيق» هستند، نه تفسير؛ (مثلاً) با منطقِ «مَاذَا يَجِبُ أَن نَحمِلَ عَلَيهِ الآيَهَ...» آيه را (بايد) به چه بايد حمل كنيم؟ براي فهميدن معاني آيات به سراغ قرآن ميروند و نه با منطق. «مَاذَا يَقُولَ القُرآنُ...» اين آيه چه ميگويد؟» (الميزان، ج1، ص8)؛ در حالي كه متدبر، هيچ تعهدي را نسبت به فرضيه يا نظريهاي خاص نپذيرفته؛ بنابراين در تدبر، قرآن نه محكوم، بلكه حاكم و ناظر بر همه چيز است (ر.ك: خوشمنش، 1387: 166). در تفسيرـ به معناي مصطلحـ پروندة هر يك از آيات و سورهها جايي باز شده است و بعد از ذكر مطالبي بسته ميشود؛ برخلاف تدبر كه از تكتك كلمات، اشارات و الحان آيات، نكته و مطلب و مفهوم برداشت، و در هر بار قرائت، تلاوت و استماع، جنبههاي معرفتي جديدي از آيات طرح و كشف ميشود و هيچ گاه ثمرة استنطاق قرآن و دغدغة «مَاذَا يَقُولُ القُرآنُ» در فرايند فهم آن پايان نميپذيرد. همچنين تفسير جزء علوم است، اما تدبر چنين نيست.
به همين دليل است كه تدبر و فهم قرآن، وظيفهاي همگاني است؛ چون آيات قرآن براي همه انسانها قابل فهم است. وقتي دستور ميآيد كه در آيات قرآن تدبر كن، از مسلمانان نميخواهند كه مانند مفسران در عمق مطالب قرآن بروند، هرچند موانعي براي تلاشهاي علمي به منظور دريافت مطالب عميق آيات قرآن هم وجود ندارد. شايد اولي تكليفي عيني باشد و دومي تكليفي كفايي.
نگرش ما به قرآن بايد توحيدي باشد. قرآن كلام خداوند و عصارهاش توحيد است. تمام معارف از جمله اعتقادات، اخلاقيات، علوم فلسفي و كلامي و همچنين شرعيات شرح توحيد است و عبد را به سوي معبود سوق ميدهد. قرآن ميخواهد انساني تربيت كند كه بندهاي باشد در برابر خالق خود كه ادب حضور و شرايط حضور اعم از روحي و جسمي را براي او شرح دهد. قرآن كتابي است كه همه آيات آن يك محور را دنبال ميكنند و يك حرف دارند. قرآن كتابي است با آياتي متشابه: «كِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ.» كتابي كه آيات آن (در لطف و زيبايي و نيز عمق و محتوا) همانند يكديگر هستند؛ آياتي مكرر كه از شنيدن آنها لرزه بر اندام كساني ميافتد كه از پروردگارشان ميترسند.(الزمر/ 23)؛ يعني آيات اين كتاب نسبت به يكديگر انعطاف و انثنا دارند.
همچنين قرآن كتاب هدايت است. هُدًي لِلمُتَّقِينِ(بقره/ 2)؛ هُدًي لِلنَّاسِ(همان/ 185)؛ وقتي بنا باشد يك كتاب جنبه هدايتي پيدا كند، بايد ساختار آن نيز مبتني بر هدفش يعني هدايت تنظيم شود؛ پس بايد تمام وجوه معنوي و مادي، فردي و اجتماعي انسان را مدنظر قرار دهد. اميرمؤمنان علي(ع) ميفرمايند: تدبر نوعي استنطاق و به حرف آوردن آيههاي قرآن به كمك هم (قرآن به قرآن) و به دنبال «مَاذَا يَقُولُ القُرآنُ» بودن است. (نهجالبلاغه/ خ 157)
در اين 24 يادداشت سعي داشتيم راههايي براي تقويت ايمان و ثبات قدم در راه دين و در راه حق را پيش روي خوانندگان محترم قرار دهيم. قطرهاي از اقيانوس معارف الهي كه ميتواند در عصر كنوني كمك حال ما و اطرافيان ما باشد. سعي شد تا در اين مدت كوتاه اصل استقامت را در برابر دشمنان تبيين كنيم و به نگاهي علمي در اين خصوص برسيم. تا بتوانيم جذب و ثبات حداكثري داشته باشيم و از دوري خودمان و اطرافيانمان از راه حق جلوگيري كنيم.
ده روز جنگ و مقاومت در منطقه مهران با انهدام چندين تيپ و لشكر رژيم بعث به آزادسازي 175 كيلومترمربع از خاك ايران و عراق، از جمله «جاده دهلرانـ مهرانـ ايلام» و «شهر مهران» منجر شد.
عكسالعمل رسانههاي بيگانه پس از آزادسازي مهران قابل ملاحظه بود. در حالي كه ديوارهاي شهر مهران به نوشته «مهران آزاد شد، قلب امام شاد شد»، مزين شده بود، ناظران خارجي انتظار نداشتند كه عراق با وجود حجم انبوه تبليغاتي كه انجام داده بود، مهران را از دست بدهد. «مركز مطالعات استراتژيك لندن» در گزارشي اعلام كرد كه كارشناسان نظامي در لندن معتقدند عمليات مهران پديده جديدي را به وجود آورده كه قابل بحث و بررسي است. پديده به اسارت درآمدن بسياري از افسران عالي رتبه ارتش عراق كه در ميان آنها فرمانده تيپ و جانشين لشكر و فرمانده واحدهاي مختلف ارتش هم هستند. بر اساس اين گزارش، كارشناسان نظامي در لندن علت اين اسارتها را ايمان نداشتن افسران عالي رتبه و كاركنان و سربازان ارتش عراق به ادامه جنگ و بيهوده انگاشتن ايستادگي در برابر نيروهاي ايراني ميدانند.
«طارق عزيز» معاون نخستوزير و وزير امور خارجه عراق كه نميدانست اين شكست مفتضحانه را چگونه در برابر خبرنگاران توجيه كند، در مصاحبهاش چيزي از شكست در مهران نگفت و تنها از كشورهاي دنيا خواست ايران را منزوي كنند و از مجهز كردن تهران به سلاح و تجهيزات نظامي خودداري كنند تا بدين وسيله تهران براي پايان جنگ و بازگشت صلح به منطقه تسليم شود!