حجتالله بهمني/ سيد مقتدي صدر متولد 12 اوت 1973 (46 ساله) در شهر نجف، شخصيت سياسي و مذهبي اسلامگراي عراقي، يكي از رهبران شيعيان عراق و شناخته شدهترين بازمانده خاندان صدر است.
وي در زمينه سياسي، رهبر جريان صدر و جريان سائرون است كه در انتخابات اخير عراق با اين نام پا به عرصه مبارزات پارلماني گذاشت. او نام سائرون را براي فراكسيون پارلماني نيز برگزيد.
مقتدي طرفدار ايجاد حكومت اسلامي و از مخالفان حكومت صدام و حضور نيروهاي خارجي در عراق بوده است. نيروهاي شبه نظامي مسلح تحت امر او پيش از اين معروف به جيشالمهدي(سرايا السلام) در مقاطعي درگيريهايي با نيروهاي آمريكايي، بعثي و حكومت مركزي داشتهاند. مهمترين پايگاه طرفداران صدر در استانهاي جنوبي عراق، به ويژه در شهرك صدر محله شيعهنشين بغداد است.
وي چهارمين فرزند آيتالله سيدمحمد صدر، مجتهد شجاع و بانفوذ عرب عراقي در دهه 90 ميلادي است. پدر مقتدي به همراه دو پسرش در دوران رژيم بعثي صدام حسين به دليل نقش محوري كه در مبارزه مردم اين كشور داشتند، به دست صدام ترور و كشته شدند.
نسب خانواده صدر به پيشواي هفتم شيعيان، موسي بن جعفر كاظمين ميرسد. صدريها كه در منطقه جبل عامل لبنان سكني گزيده بودند، بعدها به نجف در عراق هجرت كردند و گروهي از آنها نيز راهي ايران شدند. پسر عموي پدر صدر، آيتالله سيدمحمدباقر صدر(از مراجع پيشين تقليد شيعيان عراق) نيز به دليل مبارزه با صدام شكنجه شد و به شهادت رسيد.
سيدموسي صدر، رهبر سابق شيعيان لبنان، كه بحثهايي درباره ناپديد شدنش به دست قذافي ليبي وجود دارد پسر عموي پدر مقتدي است. همسر مقتدي صدر نيز دختر سيدمحمدباقر صدر است و فرزندي ندارد.
پس از حادثه ترور پدرش در سال 1998 به دست صدام، مقتداي جوان مخفي شد و به زندگي پنهاني و زيرزميني روي آورد. وي كه فردي توانمند بود و پيش از آنكه پدرش در ترور كشته شود مسئوليتهاي حوزوي و فرهنگي تشكيلات گسترده پدرش را بر عهده داشت، فعاليت خود را صرف بازيابي روابط با بخشي از طرفداران پدرش كرد كه همچنان پيرو وي باقيمانده بودند. در اين ميان، هستهاي تشكيل شد كه ابتدا با عنوان «جماعت صدرثاني» به طرفداري از مقتدي صدر فعاليت ميكردند.
پس از سقوط صدام در سال 2003، مقتدي صدر اگر چه جواني 30 ساله بود؛ اما اعتقادات سياسي و مذهبي شيعي و سخنرانيهاي آتشين و شخصيت شجاع مبارز جذاب او همگي عليه اشغالگران و براي برپايي «حكومت اسلامي» در عراق بود كه توانست ميليونها نفر را به ويژه «شهرك صدر» در حومه بغداد را به سوي خود جذب كند. سپس با تدوين مرامنامهاي كه در آن به لزوم تشكيل حكومتي براساس احكام اسلامي و اقامه حدود شرعي براي آينده عراق تأكيد شد، با داعيه رهبري عراق وارد صحنه سياسي و اجتماعي اين كشور شد.
او ضمن مخالفت با تجزيه عراق و حفظ يكپارچگي كشور، بر اتحاد همه اقوام شيعه، سني، كرد، تركمان و حتي غير مسلمان تأكيد دارد. تشكيلات جريان صدر با محبوبيت ميليوني ميان شيعيان و گستردگي بسيار در مسائل اجتماعي، خدماتي، مذهبي، سياسي، بينالملل و رسانهاي يكي از جريانهاي مؤثر در فضاي سياسي ـ اجتماعي عراق محسوب ميشود و در كنار و در دل مجموعه مقتدر الحشدالشعبي يكي از اركان استقلال عراق است. وي هميشه به عنوان فردي مستقل از جريانهاي سياسي وابسته به دولتهاي خارجي و مخالف سرسخت حضور بيگانگان به خصوص آمريكا در كشور عراق شناخته شده است. انتخابات 2018 دومين انتخابات مجلس اين كشور پس از خروج كامل نيروهاي آمريكايي از عراق در سال 2011، چهارمين انتخابات پس از سقوط صدام حسين و نخستين انتخابات سراسري پس از شكست كامل داعش به شمار ميرفت با وجود كارشكنيهاي متعدد آمريكا و سعودي و جريانهاي طرفداران آنان براي به تعويق و تعطيلي كشاندن آن براي گزينش 329 عضو پارلمان عراق بود كه رئيسجمهور و نخستوزير عراق را نيز تعيين مينمايند؛ به موقع برگزار شد و مقتديصدر حضوري فعال داشت. در اين انتخابات 55 درصد واجدان شرايط شركت كردند و «ائتلاف اتحاد انقلابيون براي اصلاحات» (سائرون) به رهبري مقتدي صدر با درصدي كم بر ديگر ائتلافها پيشي گرفت و پيروز انتخابات شد؛ البته آرا ميان فهرستهاي متعدد توزيع شد و هيچيك اكثريت را به دست نياوردند. فهرست سائرون به رهبري مقتدي صدر موضعي مليگرايانه و مستقل را در دستور تبليغاتي خويش قرار داده بود. وي در عرصه مبارزات پارلماني در يك همبستگي حزبي به يك جريان مبارزه با فساد پيوست و خود را با حزب كمونيست متحد اعلام كرد كه اين امر سبب تعجب بسياري از ناظران بيطرف شده بود. صدر ده سال قبل از اين انتخابات، يعني در سال 2008 به عنوان يكي از 100 نفري كه بيشترين تاثير را براساس نظر مجله تايم گذاشته بود انتخاب شد.
يكي از اقدامات مقتدي صدر سفر دو سال گذشته وي به عربستان بود. او در اين سفر با محمدبنسلمان، وليعهد اين كشور ديدار كرد و همين سفر دستمايه دهها خبر و گزارش و تحليل غير واقعي از روابط ديرينه صدر و جمهوري اسلامي شد. اين سفر كه با برجستهسازي رسانههاي عربستان همراه بود، دوستان رابطه صدر و ايران را رنجاند و معاندان را خشنود كرد. در نهايت صدر از اين سفر دست خالي برگشت. او شناخت كاملي از شكستهاي عربستان در يمن و سوريه دارد و به خوبي از نفوذ ايران در منطقه آگاه است و ميداند ايران اسلامي به عنوان خيرخواه دائمي جريانهاي عراق و آينده مستقل اين كشور همچنان آغوش خود را براي در بر گرفتن وي باز نگه داشته است. وي با شناختي عميق از حسن نيت هميشگي ايران، از اين آغوش استقبال كرد و بالاخره چند روز قبل مشتاقانه به ديدار مقتداي خويش شتافت و در كنار فرماندهان ارشد سپاه در حسينيه امام خميني(ره) مورد تفقد وليفقيه قرار گرفت. انتشار عكس او در كنار فرماندهان ارشد سپاه پيامهايي را به متجاوزان و بدخواهان منطقه مخابره كرد كه تفاسير آن در رسانهها موجود است؛ اما در يك جمله ميتوان گفت خواب دشمنان منطقهاي و فرامنطقهاي دو ملت به شدت آشفته شده است.
نتيجهگيري
پيشبيني ميشود كه سفر مقتدي به تهران در كنار تحولات اخير سوريه و ديدار دكتر بشار اسد، رئيسجمهور اين كشور با رهبر معظم انقلاب ايران اسلامي، تقويت همكاري و اعلام حمايتهاي شجاعانه دبيركل حزبالله لبنان و بيعت مجدد گروههاي مقاومت فلسطين از جمهوري اسلامي ايران، زمينهساز تشكيل تمدن جديد و جهاني اسلامي خواهد بود.
اگر پست و مقامي را خداوند پيش آورد و شخص براي آن تقلايي نكرده باشد، بلكه مردم طالب باشند و او براي از خود گذاشتن برود، اشكالي ندارد و آفتي در آن نيست؛ يعني از ديگران تذلل و خواست باشد و از او تجلل و خير رساندن؛ اما اگر شخص خود براي به دست آوردن آن مقام تذلل كند آن پست آفت و وزر و وبال است.
ريشههاي طوبي، حاج محمداسماعيل دولابي
امام سجاد(ع) ميفرمايند: «حق همدينان تو اين است كه در ضمير خود سلامت آنان را خواهي و بر ايشان رحمت آوري و با گناهكار آنان مدارا كني و با آنان الفت گيري و در اصلاح كار ايشان بكوشي و نيكوكاران آنان را سپاسگويي و آزار خود را از ايشان بازداري و آنچه براي خود دوست داري براي آنان دوست داشته باشي و آنچه براي خود ناخوش ميداري براي آنان ناخوش داري.»
محمد صالح نادری / اگر رانندگي كرده باشيد حتماً متوجه شدهايد كه سرعت خودرو تنها تحت تأثير موتور محركه آن نيست. باطري، شمع، انژكتور، بنزين و... همگي در افزايش يا كاهش سرعت موثر هستند و سرعت برآيند عالي كار كردن تمام اجزاي تشكيلدهنده خودروست. در رايانه نيز با همين مسئله روبهرو هستيم. سرعت در رايانه تنها ناشي از پردازنده كه در شماره قبل نقش آن را بررسي كرديم نيست، بلكه عوامل بسيار ديگري نيز نقش دارند كه در ادامه به آنها ميپردازيم.
پورتها: رايانهها داراي پورت يا گذرگاههاي بسياري هستند، از گذرگاه كارت تصوير گرفته تا گذرگاه مربوط به شيار كارتهاي حافظه. اين گذرگاهها مجرايي براي اتصالات داخلي هستند و ميتوانند بر عملكرد رايانه مؤثر باشند. گذرگاه اصلي، گذرگاه سيستم ناميده ميشود. هرچه گذرگاههاي سيستم بهتر باشند به همان نسبت افزايش سرعت بيشتري خواهيم داشت و دادهها با سرعت بالاتري منتقل ميشوند. در اين گذرگاهها با دو مفهوم سرعت و پهنا روبهرو هستيم. سرعت يعني دادههاي موجود با چه سرعتي ميتوانند انتقال پيدا كنند و پهنا يعني چه مقدار داده ميتوانيم در واحد زمان منتقل كنيم.
سرعت ديسكها: شايد برايتان عجيب باشد سرعت حافظههايي كه در آنها داده ذخيره ميكنيد ميتواند در سرعت كلي رايانه تأثير بگذارد! وقتي از يك هاردديسك براي ذخيره پروندههاي شخصي خود استفاده ميكنيد، رايانه براي خواندن يا نوشتن آن اطلاعات، محدود به سرعت سختافزاري هارد ديسك مورد استفاده ميشود. بسياري از هاردديسكهاي مورد استفاده سرعتهاي 3600 تا 7200 دارند. اين اعداد نشاندهنده تعداد دور ديسك دروني در دقيقه است كه هرچه بيشتر شود، سرعت خواندن و نوشتن افزايش مييابد و در نهايت سرعت رايانه بهبود مييابد. نوع ديگري از حافظه كه براي ذخيره پروندههاي شخصي به كار ميرود، حافظههاي ديسك حالت جامد يا SSD است كه در مقايسه با هاردديسكها از سرعت بسيار بالاتري برخوردارند. حافظههاي SSD برخلاف هاردديسك دادهها را كاملاً الكترونيكي ذخيره ميكنند و از دور و گردش ديسك ديگر خبري نيست. اين ويژگي سبب افزايش سرعت آنها شده است؛ اما وقتي از قيمت صحبت كنيم، خواهيم گفت همان هاردديسكها برايمان بس است! ميانگين قيمت يك هارد ديسك 500 گيگابايتي 200 هزار تومان است؛ در حالي كه براي خريد همين حجم به صورت SSD يك ميليون تومان بايد پرداخت كنيم! يك راهحل براي استفاده از سرعت حافظههاي SSD، خريد حافظه SSD با حجم كم (مثلاً 32 گيگابايت) و استفاده از آن براي درايو نصب ويندوز در رايانه و در كنار آن استفاده از يك هاردديسك براي ذخيرهسازي فايلهاي ديگر است.
فركانسها: حافظه با دستيابي موقت، كارت گرافيك، پردازنده و برخي ديگر از اجزاي رايانه داراي فركانس كار هستند. فركانس يعني تعداد عملياتهايي كه ميتوانند در واحد زمان انجام دهند. هرچه فركانس بالا رود، سرعت بهبود مييابد.
در ادامه ترفندهايي براي افزايش سرعت بيان ميكنيم: پيش از بوت شدن كامل سيستم عامل، هيچ برنامهاي را اجرا نكنيد. پس از بستن برنامهها، دسكتاپ را تازهسازي (Refresh) كنيد. اين كار سبب ميشود فايلهاي غير ضروري و استفاده نشده از حافظه موقت حذف شوند. تصاوير سنگين را به عنوان عكس پسزمينه انتخاب نكنيد. اگر حافظه موقت دستگاه شما پايين است، تصوير پس زمينه نگذاريد. دسكتاپ خود را با ميانبرهاي زياد شلوغ نكنيد. هر ميانبر 500 بايت از فضاي حافظه موقت را اشغال ميكند. به صورت دورهاي، سطل آشغال رايانه را خالي كنيد. تا زماني كه اين كار را نكردهايد، فايلها از روي حافظه حذف نميشوند. هر دو ماه يك بار، حافظه را يكپارچهسازي كنيد، اين كار سبب مرتبسازي و آزاد شدن مقادير زيادي از فضاي هاردديسك ميشود كه نتيجه آن اجراي سريعتر برنامههاست. حداقل دو درايو روي هاردديسك خود داشته باشيد. در مواقعي كه فضاي حافظه موقت (RAM) پر باشد، ويندوز از فضاي خالي درايو خود كه در بيشتر مواقع C است، به عنوان حافظه مجازي (Virtual Memory) استفاده ميكند. پس تا حد امكان اين درايو را خالي نگه داريد. رايانه خود را از گرد و غبار و آلودگي دور نگه داريد. گرد و غبار با جمع شدن دراطراف فن پردازنده، سرعت كاركرد آن را پايين ميآورد. به اين ترتيب دماي پردازنده بالا ميرود كه نتيجه آن كاهش سرعت عمل اجراي دستورات خواهد بود.
شوق بسياري به جبهه داشت. تصميم گرفت ترك تحصيل كند و به جبهههاي حق عليه باطل عازم شود. چون خود را يك بسيجي و يك مرد جنگ ميدانست، از پدرش خواهش كرد كه با اعزام او به جبهه موافقت كند و پدرش نيز به دليل سن كم او و همچنين به دليل اينكه برادرانش قاسم و علياصغر قبل از رفتن او در جبهه حضور داشتند با رفتن عباس به جبهه مخالفت كرد؛ اما عباس با اصرار بيش از حد خود والدينش را راضي كرد و آماده اعزام به جبهه شد. اولين بار كه يك گروه از بسيجيان را اعزام كردند خود را آماده كرد به همراه دوستانش برود؛ ولي به خاطر قدش كوتاه بود او را اعزام نكردند. او اسم خود را در گروه دوم از اعزاميان نوشت كه با خواهش و التماس او را اعزام كردند. وقتي به سلامت برگشت، بعد از آن براي بار دومي كه ميخواست اعزام شود آخرين خداحافظي را با خانواده خود كرد و در انتظار اين بود كه براي آخرين بار دو تا از برادرانش را كه در جبهه حضور داشتند ببيند. عباس در انتظار قاسم و علياصغر و آن دو در انتظار عباس؛ ولي آنها هيچ وقت يكديگر را نديدند. عباس به دوستانش گفته بود كه ديگر برنميگردم، اگر خدا بخواهد شهيد خواهم شد و جنازهام برميگردد.
به نقل از خانواده شهيد «عباس يزداني»
عباس يزداني در 16 شهريور ماه سال 1350 هجري شمسي در روستاي «خراشا» از توابع شهرستان «جاجرم» در خانوادهاي مذهبي و متدين به دنيا آمد و ايام كودكي و نوجواني خود را در روستاي محل زندگي سپري كرد. دوران ابتدايي را در روستاي خراشا گذراند و دوره راهنمايي را در آموزشگاه شهيد علوي خراشا به پايان رساند. در نوجواني وارد پايگاه بسيج خراشا شد و هميشه در مساجد و تكايا و پايگاه بسيج روستا حضور فعالي داشت. براي اولين بار از «بجنورد» راهي «شلمچه» شد. در اعزام دومش هنگام مأموريت در اثر انتشار گاز شيميايي، در اواخر اسفند ماه سال 1366 در ماووت عراق به درجه رفيع شهادت نائل شد. سپس پيكر پاكش به بجنورد انتقال يافت و در مزار شهداي روستاي خراشا در خاك آراميد.
حس ميكني زمين و زمان گريه ميكنند
وقتي كه جمع سينهزنان گريه ميكنند
اين سو داغ اكبر و آن سو غم حبيب
در ماتم تو پير و جوان گريه ميكنند
اين سيل، سيل اشك عزادارهاي توست
چون ابر با تمام توان گريه ميكنند
تو كيستي كه در غم از دست دادنت
مردان ما شبيه زنان گريه ميكنند
با ياد آن نماز جماعت كه خواندهاي
گلدستهها اذان به اذان گريه ميكنند
در ماتم اسارت زينب عجيب نيست
سرها اگر به روي سنان گريه ميكنند
شاعر:امير تيموري
شهيد «سيدمرتضي آويني» در آثارش با زاويه جديدي به حوادث دنيا نگاه كرده است، زاويه ديدي كه مخاطبان فراواني جذب و آنها را به تفكر واداشت. شاهد اين ادعا نوشتههاي ناتمام اين شهيد در ارتباط با وقايع عاشوراست كه بعد از شهادت وي در قالب اثري با عنوان «فتح خون» منتشر شد. اثري كه تنها دو بخش از ميان ده فصل آن در زمان حيات شهيد انتشار يافت و بقيه فصلها بعد از شهادت شهيد منتشر شدند.
بدون شك مهمترين ويژگي اين كتاب كه آن را به اثري منحصر به فرد تبديل كرده است، شيوه خاص روايت داستان در آن است كه در آن نويسنده كوشيده افزون بر بيان حقيقت ماجراي كربلا و پرده برداشتن از راز بزرگ اين واقعه عظيم، شيفتگي و ارادت خود را در قالب بهترين و زيباترين جملات بيان كند.
كتاب شامل دو بخش توصيفي و تحليلي است. بخش اول شرح آنچه از رجبالمرجب تا محرمالحرام سال 61 هجري قمري است. اين بخش بيشتر اهميت ادبي دارد اما بخش دوم از زبان راوي واقعه عاشورا و بسط آن در همه تاريخ را مطرح ميكند كه بيشك از خواندنيترين مطالبي است كه در باب كربلا به رشته تحرير در آمده است. در بخشي از اين كتاب آمده است:
قافله عشق در سفر تاريخ است و اين تفسيري است بر آنچه فرمودهاند: «كل يوم عاشورا و كل ارضٍ كربلا...» اين سخني است كه پشت شيطان را ميلرزاند و ياران حق را به فيضان دائم رحمت او اميدوار ميسازد. ... و تو، اي آن كه در سال شصتويكم هجري قمري هنوز در ذخاير تقدير نهفته بودهاي و اكنون، در اين دوران جاهليت ثاني و عصر توبه بشريت، پاي به سياره زمين نهادهاي، نوميد مشو، كه تو را نيز عاشورايي است و كربلايي كه تشنه خون توست و انتظار ميكشد تا تو زنجير خاك از پاي ارادهات بگشايي و از خود و دلبستگيهايش هجرت كني و به كهف حَصينِ لازمان و لامكان ولايت ملحق شوي و فراتر از زمان و مكان، خود را به قافله سال شصتويكم هجري قمري برساني و در ركاب امام عشق به شهادت رسي... .
الرحيل! الرحيل! اكنون بنگر حيرت ميان عقل و عشق را! اكنون بنگر حيرت عقل و جرئت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند... راحلان طريق عشق ميدانند كه ماندن نيز در رفتن است. جاودانه ماندن در جوار رفيق اعلي و اين اوست كه ما را كشكشانه به خويش ميخواند... عقل ميگويد بمان و عشق ميگويد برو و اين هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفريده است تا وجود انسان در حيرت ميان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نيز اگر پيوند خويش را با چشمه خورشيد نَبُرد، عشق را در راهي كه ميرود، تصديق خواهد كرد؛ آنجا ديگر ميان عقل و عشق فاصلهاي نيست.»
حميدرضا حيدري/ يكي از پر تكرارترين هشتگهاي هفته گذشته از صحبتهاي سيدحسن نصرالله در مراسم عاشورا شروع شد؛ پس از آنكه دبير كل حزبالله لبنان خطاب به رهبر معظم انقلاب گفتند: «به خدا سوگند، اگر همه ما را بكشند و سپس بسوزانند و خاكستر ما را به باد دهند و باز زنده شويم و اين مردن و سوختن هزاران بار بر ما تكرار شود باز تو را ترك نخواهيم كرد اي پسر حسين(ع)»، «ما تركناك يابن الحسين» در فضاي مجازي به يكي از هشتگهاي پر تكرار تبديل شد. نه تنها كاربران فارسزبان كه كاربران عربزبان نيز آن را در توئيتهايشان استفاده كردند. يكي از كاربران نوشت: «سخنراني ديشب سيدحسن چقدر شبيه سخنراني مسلمبنعوسجه در شب عاشورا بود؛ به خدا سوگند، اگر يقين بدانيم كشته ميشويم، سپس زنده ميشويم، آنگاه زنده زنده ما را بسوزانند و خاكسترمان را بر باد دهند و 70 بار اين كار را تكرار كنند، از تو جدا نخواهيم شد تا در ركاب تو بميريم.»
«دروغ دختر آبي» هم يكي از هشتگهاي پرتكرار هفته گذشته بود. پس از آنكه موضوع دختر آبي در فضاي مجازي داغ شد و هر كسي، با خبر و بيخبر، سلبريتي و نماينده نسبت به آن واكنش نشان دادند، كاربران فضاي مجازي سعي كردند پشت پردههاي اين موضوع را براي ديگر كاربران روشنتر كنند. در همين زمينه يكي از كاربران نوشت: «به نظر شما چي ميشه كه از نظر يك عده لاشخور سياسي وقتي ميترا استاد رو نجفي به رگبار ميبنده، صرفاً يك مسئله خصوصيه ولي وقتي سحر خداياري عليرغم سابقه بيماري روحي، خودش خودش رو ميكُشه مسئله حكومتيه؟» هشتگهاي «محاكمه خبرآنلاين»، «علي مطهري» و «پروانه سلحشوري» هم كليدواژههايي بودند كه در كنار دروغ دختر آبي قرار گرفتند.
در پي دستگيري «شبنم نعمتزاده» دختر وزير سابق صمت اين موضوع مورد توجه كاربران مجازي قرار گرفت. يكي از كاربران نوشت: «جرم شبنم نعمتزاده بالاتر از قتل نباشد كمتر نيست؛ او حداقل عنوان مجرمانهاش معاونت در كشته شدن تعداد زيادي بيمار است كه به خاطر اخلال در نظام دارو در تخت بيمارستان جان باختند. در ميانشان پدر، مادر، همسر، كودك و جوان هم قطعاً بوده! تو خود بخوان حديث مفصل از اين مجمل...»
نكته: پيرمردي به همراه پسر 25 سالهاش در قطار نشسته بود. به محض شروع حركت قطار، پسر كه كنار پنجره قطار نشسته بود، پر از شور و هيجان شد. دستش را از پنجره بيرون برد و در حالي كه هواي در حال حركت بيرون را با لذت لمس ميكرد، فرياد زد: پدر نگاه كن، درختها حركت ميكنند! مرد پير با لبخندي، هيجان پسرش را تحسين
كرد.
در كنار مرد جوان، زوج جواني نشسته بودند كه حرفهاي پدر و پسر را ميشنيدند و از حركات پسر جوان كه مانند يك كودك چند ساله رفتار ميكرد، متعجب شده بودند. ناگهان جوان دوباره با هيجان فرياد زد: پدر نگاه كن، درياچه، حيوانات و ابرها با قطار حركت ميكنند!
زوج جوان پسر را با دلسوزي نگاه ميكردند. باران شروع شد و چند قطره روي دست پسر جوان چكيد. او با لذت آن را لمس كرد و چشمهايش را بست و دوباره فرياد زد: پدر نگاه كن، باران ميبارد، آب روي دست من ميچكد! زوج جوان ديگر طاقت نياوردند و از مرد مسن پرسيدند: چرا شما براي مداواي پسرتان به پزشك مراجعه نميكنيد؟
مرد مسن گفت: ما همين الآن از بيمارستان بر ميگرديم. امروز پسر من براي اولين بار در زندگي ميتواند ببيند.
نظر: يكي از مشكلاتي كه در جامعه گريبانگير بسياري شده، قضاوت عجولانه است و متأسفانه فضاي مجازي به اين مسئله دامن زده است؛ به طوري كه برخي بدون توجه به تبعات قضاوت منفي، به راحتي با آبروي ديگران بازي ميكنند. بيترديد اگر مردم به جاي مچگيري، دستگير هم باشند و به جاي قضاوت عجولانه با خوشبيني به مسائل پيرامون خود نگاه كنند، آرامش را براي خود و ديگران به ارمغان ميآورند.
كربلاي حسين(ع) محفل پروانههاي عاشقي است كه حاضرند تمام هستيشان را بدهند تا به دور تنها شمع كربلا، يعني امام حسين(ع) طواف كنند. در اين طواف تنها عاشقاني راه دارند كه از دنيا و مافيهايش دست شسته باشند و شكمهايشان از مال حرام تهي باشد. كساني در اين بزم پيروزند كه جام شجاعت و شهادت را بنوشند و در پيش روي حسين(ع) يكهتازي كنند و عاشقانه در خون خود بغلتند؛ آنهايي كه ماندند و بعد از سيدالشهداء(ع) قدم برداشتند جز حسرت و شرم با خود چيزي را فرياد نزدند.
آقا جان!
ميدانم در اين روزها دلدادگان حقيقي از متن عاشورا الگو ميگيرند و روحشان را با عاشوراي حسيني گره ميزنند؛ چرا كه آشناي اين كوي به خوبي ميداند كه راه سعادت و كشتي نجات اين سيلاب گمراهي دنيا، حسين(ع) است. تنها با سيدالشهداء(ع) است كه قدمهايمان ثابت ميشود و دلهايمان عظمت مييابد و در آخرت شفاعتش منجي ماست.
مولاي من!
توحيد ما از دل زيارت عاشوراي ثارالله ميگذرد، زيارت عاشورايي كه مسير تقرب به خدا را از گذرگاهي ميداند كه به غير آن راهي نيست؛ مسير تعظيم «لقد عظمت الرزيه» و تسليم «إني سِلم لمن سالمكم و حَرب لمن حاربكم». آري! مسير تقرب از دل كربلا و عاشورا ميگذرد؛ كربلايي كه گناهكاران را راهي نيست؛ اما پشيمانان را راهي به وسعت آغوش حسين(ع) گشودهاند.
اي منتقم خون حسين(ع)
شما تنها منتقم خون سيدالشهداء(ع) و تسكيندهنده دلهاي مظلومان كربلا هستيد كه دلهاي زيادي از عاشقانت منتظر آمدن و ياري رساندن به شمايند؛ اين خواستن نه از روي احساسات، بلكه از دل انديشهاي تابناك ميگذرد كه در كربلاي حسين(ع) ريشه دارد؛ چرا كه هيچ مظلومي سياهي فساد ظالم را پاك نكرد مگر آنكه از حركت جد شما الگو گرفت؛ چرا كه سيدالشهداء فرمودند: «وَلكم فيّ اسوه»؛ من برايتان اسوه و الگو هستم.