محمدرضا تاجیک درگفت و گو با روزنامه آرمان : روحانی باید نیم‌نگاهی هم به اطرافیان (تقریباً همه‌کاره خود) که بر تنور این تنهایی می‌دمند یا هیزم‌بیار آنند، داشته باشند؛ منظورم کسانی است که بیش از شخصیت خود شخصیت شده‌اند و بیش از استعداد خود امکان یافته‌اند و بیش از حد و حدود خود در امور دخالت می‌کنند.
* در تحلیل کودتای ترکیه  چه زمینه‌ها و بسترهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا امنیتی سبب وقوع کودتا در ترکیه
شد؟
اتفاقی که در ترکیه افتاد تلاش برای یک کودتای نظامی بود که البته اقدامی بسیار خام بود و به صورت غیر حرفه‌ای انجام شد. به نظر می‌رسید که کودتاگران زمان زیادی برای طراحی این عملیات نداشتند. با وجود اینکه احتمالاً مدت‌ها این ایده و انگیزه در کودتاگران وجود داشته، ولی به دلیل مسائل امنیتی و احتیاج به نفوذ در سطوح بالای حاکمیتی این بی‌میلی یا ناتوانی برای درمیان گذاشتن این ایده میان افراد بیشتر وجود داشته و همین مسئله سبب شکست کودتا شد. 
نکته بسیار مهمی که در این کودتا وجود دارد، زمان‌بندی آن است. همه می‌دانند که در ترکیه اپوزیسیونی قوی علیه اردوغان وجود دارد و ارتش در این کشور همیشه مدافع ارزش‌های سکولار بوده است، ولی علت اصلی این کودتا وجود مخالفت سنتی با اردوغان نبوده است. 
یکی از دلایل اقدام علیه دولت اردوغان در واکنش به  زمینه‌سازی برای بهبود روابط میان ترکیه و روسیه بوده است؛ اقدامی که می‌تواند به طور کامل ژئوپلیتیک خاورمیانه را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. این اقدامات می‌تواند شامل بسته شدن مرز میان ترکیه و سوریه برای اولین بار پس از آغاز بحران سوریه و از سرگیری پروژه خط لوله ترکیش استریم به کشورهای حوزه بالکان شود.
نزدیکی مجدد دو کشور ترکیه و روسیه می‌تواند سبب بهبود اوضاع خاورمیانه شود، به همین دلیل منطقی به نظر می‌رسد که تصور کنیم آمریکا انگیزه زیادی در ایجاد مانع برای نزدیکی دو کشور داشته باشد. دو اقدام ذکر شده، یعنی بسته شدن مرزهای ترکیه و از سرگیری خط لوله ترکیش استریم به طور کامل به ضرر آمریکایی‌ها
است.
شواهد نشان می‌دهد که ممکن است فتح‌الله گولن که در آمریکا اقامت دارد گرداننده این کودتا بوده باشد، یا حداقل در این اقدام به صورت مؤثر دست داشته باشد. برای همگان پذیرفته شده است که او با سازمان‌های امنیتی آمریکا همکاری دارد و اگر بپذیریم که وی در این اقدام دست داشته است، او هرگز نمی‌توانسته این کار را بدون اطلاع آمریکایی‌ها انجام دهد. آمریکایی‌ها یا خود را درگیر این اقدام کرده‌اند‌، یا اینکه از آن مطلع بوده و اجازه داده‌اند که این کودتا مسیر خود را طی کند؛ زیرا این اقدام در راستای منافع آنها بوده است. 
شواهد دیگری نیز وجود دارد که در فضای مجازی نمایان شده است. دو مأمور سابق سازمان سیا در یک برنامه تلویزیونی در آمریکا درباره اتفاقات ترکیه این‌گونه تحلیل ‌کرده‌اند که این کودتا می‌توانست بهتر برنامه‌ریزی و اجرا شود.
 در واقع، به طور علنی از شکست کودتا ابراز تأسف کرده‌اند. علاوه براین، فردی به نام «رلف پیترز» که ده سال پیش کتابی درباره اینکه بهتر است خاورمیانه چگونه باشد، نوشت که انتشارات راهبردی نیروهای مسلح آمریکا آن را به چاپ رساند. وی در این کتاب که برای آن نقشه‌ای هم فراهم کرده بود معتقد بود که خاورمیانه باید براساس نژاد و قومیت تقسیم شود. او از روی نقشه توضیح می‌دهد که کشورهای ایران، ترکیه، سوریه، عراق و حتی عربستان چگونه باید تجزیه شوند؛ نقشه‌ای جاه‌طلبانه و بسیار خطرناک. اگر مصاحبه‌ها و اظهارنظرهای وی را پس از وقایع اخیر ترکیه ملاحظه کنید، خواهید دید که او چگونه از شکست خوردن این کودتا اظهار ناراحتی می‌کند. 
برای اینکه بهتر متوجه هدف کودتاگران شویم باید به اظهارنظرهای طراحان این کودتا نگاه کنیم. آنها از دموکراسی، صلح و حقوق بشر صحبت به میان می‌آوردند. این گفته‌ها درباره سوریه نبود؛ بلکه درباره مناطق کردنشین ترکیه بود. به این معنا که احتمالاً سران کودتا قصد داشتند با پ‌ک‌ک  توافقاتی را شکل دهند؛ گروهی که از سوی برخی کشورها مانند ترکیه گروهی تروریستی به‌شمار می‌آید. این توافقات برای فدرالیزه کردن بخش کردستان ترکیه و حتی استقلال آنها در آینده بوده است. این اتفاق در صورت به وقوع پیوستن می‌توانست بسیار خطرناک باشد؛ چرا که پ‌ک‌ک با حزب دموکراتیک کردستان ایران همکاری نزدیکی دارد. اگر کردها در جنوب شرقی ترکیه به واسطه این کودتا که آمریکایی‌ها از آن حمایت می‌کردند قدرت می‌گرفتند، این منطقه به یک مرکز اقدامات تروریستی تبدیل می‌شد و تحرکات گسترده‌تر و تجزیه‌طلبانه‌تری علیه عراق، ایران و سوریه صورت می‌گرفت.
وقتی این شواهد بررسی می‌‌شوند می‌بینیم که آمریکایی‌ها چقدر از این کودتا نفع می‌بردند و اینکه چه انگیزه قوی برای مانع‌تراشی بر سر راه بهبود روابط روسیه و ترکیه دارند. همچنین می‌توانند مشکلاتی را در منطقه ایجاد کنند که به طور مستقیم ایران را تحت فشار قرار دهد. 

* با توجه به گفته‌های شما، اردوغان در حال تجدیدنظر در سیاست خارجی خود است، آیا ما شاهد یک تغییر ناگهانی هستیم، یا اینکه این تصمیم‌ها از پیش گرفته شده است؟
فکر می‌کنم هر دو می‌تواند درست باشد. به نظر من از دیدگاه ژئوپلیتیک، فرهنگی و... ، شرکای طبیعی ترکیه، روسیه و ایران هستند، نه آمریکا و اروپا و دلایل زیادی بر این مدعا وجود دارد. با وجود تنش‌های زیادی که در روابط میان ترکیه و روسیه درباره مسئله سوریه شاهد هستیم، باید در نظر داشته باشیم که تا پیش از اینکه ترکیه هواپیمای جنگی روسیه را هدف قرار دهد، رابطه نزدیکی میان دو کشور وجود داشت.
دلیل اینکه ترکیه طی چند دهه گذشته به شرکای واقعی خود نپیوسته، این است که سال‌هاست ترکیه، ناتو را به اشغال خود در اورده و آمریکا این کشور را درگیر توطئه فراگیر کردن هژمونی خود در خاورمیانه کرده است.
 البته این به آن معنا نیست که ترکیه در اتفاقاتی که رخ داده، بی‌تقصیر است، آنها سیاست‌های جاه‌طلبانه و اشتباهی را تحت عنوان نوعثمانی‌گری اتخاذ کردند و ما قصد نداریم اشتباهات ترکیه را توجیه کنیم.
یک دلیل برای اینکه چرا ترکیه از اروپا ناامید شده و تصمیم گرفته است روابط بهتری با روسیه یا حتی ایران و چین داشته باشد، این است که کشورهای اروپایی مخالف پیوستن ترکیه به این اتحادیه هستند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که یکی از دلایل مهم جدایی انگلیس از اتحادیه اروپا حمایت آلمان از مهاجرت‌های بدون محدودیت از خارج از اتحادیه اروپا به داخل آن بوده است. ترکیه می‌داند که برای پیوستن به اتحادیه اروپا، به عنوان کشوری مسلمان می‌تواند سبب تحریک کشورهای دیگر اروپایی برای خروج از این اتحادیه شود. در صورت پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا زمینه سفر و اقامت ۷۰ میلیون مسلمان به اروپا فراهم می‌شود و این موضوع برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا خوشایند نیست.
بروکسل می‌داند پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تهدیدی جدی برای کشورهای عضو محسوب می‌شود و ترکیه به خوبی به این مسئله واقف است، ولی ترکیه هم به توسعه همکاری‌های اقتصادی و شرکای با ثبات نیاز دارد. با پشت کردن اروپا به ترکیه، این کشور چاره‌ای جز گسترش روابط خود با روسیه ندارد.
 لازم به ذکر است طی تماس تلفنی ولادیمیر پوتین، رجب طیب اردوغان پس از کودتای نافرجام، هر دو رئیس‌جمهور بر سرعت بخشیدن به دیداری که قرار بود دو ماه آینده میان آنها صورت گیرد، تأکید کردند و این دیدار را به یک ماه بعد موکول کردند. در این تماس تلفنی همچنین درباره همکاری‌های اقتصادی ترکیه با کشورهای اوراسیا صحبت به میان آمد. همکاری اقتصادی ترکیه با روسیه می‌تواند به معنای افزایش همکاری اقتصادی این کشور با چین هم باشد. از سوی دیگر ایران همواره خواستار روابطی خوب با کشورهای همسایه خود بوده است. کودتا در ترکیه به هیچ وجه مورد پسند ایران نبوده است؛ زیرا ارتش ترکیه همیشه علیه منافع ایران عمل 
کرده است.

* در صورتی که کودتای ترکیه موفق می‌شد، پیامدها و اثرات آن بر بحران سوریه و عراق چه بود؟
از دیدگاه بنده به دلیل اینکه اردوغان موفق به مهار کودتا شد و دلیل این اقدام را می‌داند، هرچه سریع‌تر به سمت توسعه روابط خود با روسیه می‌رود و فکر می‌کنم درباره بحران سوریه نیز به زودی شاهد تصمیم جدی ترکیه برای بستن مرزهای خود به روی سوریه خواهیم بود. این اقدام موجب جلوگیری از حمایت از تروریست‌ها در شمال سوریه می‌شود و همین اقدام می‌تواند تأییدی بر شایعاتی مبنی بر دست داشتن عربستان  و قطر در این کودتا باشد. اردوغان برخلاف خواسته و برنامه‌های آمریکایی‌ها خود عمل کرده است و به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها تمایلی به تداوم حضور وی در قدرت نداشته باشند. 

* بلافاصله پس از پایان کودتا شایعات زیادی در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و حتی برخی تحلیلگران معتقد بودند  که این کودتا ساختگی بوده است و هدف آن سرکوب مخالفان اردوغان و افزایش محبوبیت وی بوده است، نظر شما چیست؟
این شایعات به این دلیل صورت گرفت که این کودتا به سرعت شکست خورد و سازمان‌های امنیتی ترکیه بلافاصله توانستند طراحان این کودتا را دستگیر کنند. بسیاری مطرح کردند که اردوغان این کودتا را شکل داده است تا مخالفان خود را سرکوب کند، همه می‌دانند که اردوغان مخالفان خود را شناسایی کرده است و طی دو سال گذشته یکی‌یکی سراغ آنها رفته و نیازی به کودتا یا بهانه‌ای این چنینی نداشته است، البته این کودتا سبب خواهد شد که این اقدام شدت بگیرد. 
چرا ترکیه باید با آمریکا وارد تنش شود و آب و برق پایگاه هوایی اینجرلیک را قطع کند، آمریکا در این پایگاه تسلیحات اتمی نگهداری می‌کند؟ یا اینکه چه دلیلی داشت که ترکیه به صورت موقت این پایگاه را منطقه پرواز ممنوع اعلام کند؟ این اقدامات به هیچ عنوان لازم نبود، در حالی که این کودتا ساختگی بود. این برای اولین بار بود که دسترسی آمریکا به تسلیحات اتمی‌اش قطع می‌شد و این موضوع می‌تواند واکنش جدی آمریکا را به همراه داشته باشد.

 محمدرضا فرهادی/ کودتای نظامی ترکیه در ورای پیامدهای داخلی و خارجی متفاوتی که برای آنکارا داشته است، مسائل مهمی را برای سایر بازیگران فعال در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی نیز خواهد داشت. اگرچه بیشتر کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای همچون جمهوری اسلامی ایران این رویداد را محکوم کردند؛ اما پشت پرده آن حاکی از مواضعی فراگیر از سوی بازیگران فعال در عرصه بین‌المللی است. در ادامه رویکرد بازیگران اصلی و مزایا و معایبی که این کودتا می‌توانست برای آنها داشته باشد، تحلیل خواهد شد.
۱ـ آمریکا: یکی از مسائل مهم در کودتای اخیر نقش برجسته و بی‌بدیل آمریکا در این کودتا است. عده‌ای از سیاسیون ترکیه به نقش آمریکا در تحریک کودتاگران و حمایت از آنها استدلال می‌کنند. «سلیمان سویلو» وزیر کار ترکیه دولت آمریکا را به دست داشتن در کودتای ناکام علیه دولت رجب طیب اردوغان متهم کرد. به نوشته پایگاه «هابردار»، وی گفت: «فتح‌الله گولن» از رهبران معارضان دولت ترکیه که در آمریکا به سر می‌برد، پشت این کودتا بوده و واشنگتن هم از او حمایت کرده است. اما از سوی دیگر آمریکا این اظهارات را رد کرد و جان کری اعلام کرد که آمریکا هیچ نقشی در این حادثه نداشته است. بنابراین می‌توان این‌گونه نتیجه‌ گرفت که آمریکا در قضیه کودتای اخیر سیاست یک بام و دوهوا را در نظر گرفته است. ناگفته نماند نزدیکی ترکیه به روسیه، در چند روز گذشته واشنگتن را تحریک کرد که به نوعی یک تلنگر به ترکیه و اردوغان بزند که واشنگتن همچنان متحد اصلی ترکیه است و نزدیکی به روسیه می‌تواند پیامدهای منفی برای ترکیه داشته باشد.
در مجموع باید گفت، آمریکا بر اساس سیاست متناقض خود، جهت‌گیری خاصی انجام نداد و منتظر نتیجه ماند و همین امر گمانه‌هایی در بحث موافقت یا مخالفت آمریکا به وجود می‌آورد. نکته دیگر اینکه آمریکا به‌دنبال بی‌ثباتی در منطقه و تجزیه کشورهای اسلامی و تبدیل آن به کشورهای فاقد قدرت بوده و همواره یک جریان موازی و در سایه را برای کنترل کشورها به صورت ذخیره و آماده دارد که میزبانی از گولن در این راستا قابل تحلیل است.
۲ـ عربستان: اگرچه عربستان به طور صریح نسبت به کودتا موضع خاصی نشان نداد؛ اما برنده اصلی در صورت تحقق کودتا ریاض بود. کشور ترکیه که درصدد گرایش کشورهای منطقه به گرایشی اخوانی است، حذف آن می‌توانست مسیر عربستان را که به دنبال ایدئولوژی و الگوسازی وهابیت است، فراهم‌تر سازد. بنابراین روی کارآمدن طرفداران فتح‌الله گولن که گرایشی سکولاری و نزدیک به آمریکا و عربستان دارند، می‌توانست هم به سقوط اخوانی‌ها در ترکیه منتهی شود و هم تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی داشته باشد. به این ترتیب در صورت موفقیت کودتا در ترکیه برنده اصلی عربستان بود، به این دلیل که دو ضلع منطقه‌ای این کشور که ایران و ترکیه هستند دچار تضعیف موقعیت منطقه‌ای شده و ماجرای مصر با هزینه کمتر تکرار می‌شد.
۳ـ رژیم صهیونیستی: رژیم صهیونیستی عامل اصلی در بحران‌های منطقه‌ای شناخته می‌شود. این رژیم از همان ابتدای موجودیت خود و برای ادامه حیاتش سیاست بحران‌آفرینی در منطقه را در پیش گرفته است. براساس طرح «یینون»(یکی از مقامات سابق وزارت خارجه رژیم صهیونیستی در دهه 1970م) ترکیه باید با آشوب داخلی مواجه شود. این طرح پنج بند دارد که مهم‌ترین آن تجزیه کشورهای منطقه همچون لبنان، سوریه و عراق، بحث طرح سازش فلسطین و... است. یک بند مهم دیگر آن اضمحلال ترکیه از طریق آشوب‌های داخلی و استقلال‌طلبی کردها است. اگرچه رژیم صهیونیستی به دلایل: ۱ ـ عادی‌سازی روابط اخیر آنکارا ـ تل‌آویو، ۲ـ استفاده از ظرفیت ترکیه در همراه‌سازی برخی جریانات فلسطینی و ۳ ـ نقش حمایتی ترکیه از تروریست‌های سوری، ظاهراً باید مخالف کودتا باشد، اما هرگونه تنش در منطقه و بی‌ثباتی در کشورهای اسلامی را نوعی فرصت برای خود تلقی می‌کند.
۴ـ ایران: جمهوری اسلامی ایران در جایگاه مهم‌ترین بازیگر منطقه‌ای و بنابر اصلی سیاست خارجی خود که احترام به حاکمیت کشورها و امنیت در منطقه است، مخالف سقوط دولت و بی‌ثباتی ترکیه است. اکنون شرایط منطقه، شرایط مساعدی نیست و بحران‌های منطقه‌ای عدیده‌ای می‌تواند منطقه را دچار چالش و بحران تازه کند که همین بحران‌ها بر امنیت ملی جمهوری اسلامی نیز تأثیر خواهد گذاشت.  

 مصطفی قربانی/ دكتر ‌محمدرضا ‌تاجيك، مشاور رئيس‌جمهور و رئيس مركز بررسي‌هاي استراتژيك رياست‌جمهوري در دولت اصلاحات در مصاحبه‌ای با روزنامه آرمان، با اشاره به نتایج انتخابات هفتم اسفند 94 و همچنین انتخاب رئیس مجلس دهم گفته است؛ آرايي كه در انتخاب رياست مجلس به صندوق ريخته شد، نشان داد كه اصلاح‌طلبان در تخمين و تحليل خود درباره نتايج انتخابات دچار خطاي راهبردی شده‌اند. تاجیک با اشاره به نبودن هماهنگی و نظم دروني در فراکسیون امید، معتقد است که برخي از كساني كه با اصلاح‌طلبان میثاق بسته بودند، «روكش» و «آستر» اصلاح‌طلبي داشتند. به همين دليل وقتی روكش و آستر كنار زده شد، اصلاح‌طلبان با شرايط جديدي روبه‌رو شدند كه از پیش براي آن برنامه‌ريزي نكرده بودند. باتوجه به این شرایط، تاجیک بر آن است که از آنجا که این اتفاق به سرمايه اجتماعي اصلاح‌طلبان لطمه وارد كرده است، اصلاح‌طلبان به نوعي بازتوليد و بازترميم در مجلس نياز دارند. برای این منظور، مشاور دولت اصلاحات با انتقاد از ضعف گردش نخبگان در میان اصلاح‌طلبان، از یک سو نسخه استراحت برای ژنرال‌های سنگین‌پای این جریان تجویز می‌کند و از سوی دیگر زمینه‌سازی برای فعالیت جوانان را نیز توصیه می‌کند. استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی(ره) سپس با تمایز میان اصلاح‌طلبی حکومتی و اصلاح‌طلبی فرهنگی و اجتماعی، نقطه ضعف اصلاح‌طلبان را تفوق نوع حکومتی می‌داند. به باور وی، اصلاح‌طلبی حکومتی حضور در قدرت و تسخیر ماکروفیزیک قدرت را شرط حیات اصلاح‌طلبی دانسته و‌ فعالیت سیاسی آن حالت موسمی دارد، اما اصلاح‌طلبی فرهنگی و اجتماعی به دنبال تسخیر میکروفیزیک قدرت و تبدیل شدن به گفتمان مسلط اجتماعی است. تاجیک، اصلاح‌طلبی فرهنگی و اجتماعی را پروژه نسل جدید اصلاح‌طلبان می‌داند و می‌گوید: «نسل جديد به دنبال تئوريزه كردن جريان اصلاحات و درانداختن طرحي نو است. به همين دليل هم از احزاب جديد اصلاح‌طلبي استقبال مي‌كند تا از زير  سايه ژنرال‌ها خارج شوند و بتوانند گفتمان اصلاح‌طلبي را با توجه به دغدغه‌هاي خود تئوريزه كنند.» 
به نظر می‌رسد که این سخنان آقای تاجیک با آنچه که وی در سال 93 با عنوان «نواصلاح‌طلبی» از آن یاد کرد، مرتبط است. سخنان کنونی آقای تاجیک، به ویژه از این نظر که برخی درصددند تا اصلاح‌طلبی را در لوای اعتدال‌گرایی تعریف کنند، اهمیت دارد. درواقع، تاجیک با گفتن از لزوم توجه به تسخیر میکروفیزیک قدرت و حضور در لایه‌های عمیق اجتماع، درصدد است تا به نوعی با حفظ فاصله انتقادی اصلاح‌طلبان با اعتدال‌گرایان، هرچند به طور مستقیم وارد این بحث نشود؛ اما اصلاح‌طلبی را گفتمانی اجتماعی و جنبشی فراگیر بداند که حیات آن صرفاً به بودن یا نبودن در قدرت بستگی ندارد. از همین روست که وی اصلاح‌طلبی فرهنگی و اجتماعی را تجویز می‌کند. به بیان دیگر، پروژه مذکور درصدد است تا با تسخیر «ريزبافت‌هاي جامعه و قاعده هرم جامعه» اذهان را متوجه خود كرده و در باور، مرام و منش انسان‌ها بنشيند تا از این طریق، ولو اگر در مصادر قدرت نباشد، فرصت جولان و ظهور و حضور اجتماعی داشته باشد. نکته دیگر اینکه به نظر می‌رسد آقای تاجیک با پی بردن به ضعف پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان، یا این مسئله که در وضعیت موجود، شرایط برای حضور اصلاح‌طلبان در قدرت فراهم نیست، می‌خواهد به نوعی با احیا یا تقویت اصلاح‌طلبی در لایه‌های فرهنگی و اجتماعی، آن را به یک جنبش اجتماعی تبدیل کند تا رجوع دوباره آن به قدرت، ممکن و آسان شود.  

نام دستیار ویژه رئیس‌جمهور که از همان روزهای ابتدای دولت کنار برادر خود قرار گرفته بود، با سفر به وین در اوج مذاکرات هسته‌ای و قرار گرفتن در کنار گروه مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان بر سر زبان‌ها افتاد! حضوری که با توجیه استفاده از زبان سرخه‌ای برای جلوگیری از شنود گفت‌وگوهای مذاکره‌کنندگان هسته‌ای با تهران و شخص رئیس‌جمهور حواشی و واکنش‌های فراوانی را به همراه داشت! اما توافق جامع هسته‌ای و بازگشت وی به تهران پایان تیتر یک بودن حسین فریدون نشد! و هر روز خبر تازه‌ای درباره اقدامات وی منتشر شد تا برادر رئیس‌جمهور لقب مرد جنجالی دولت یازدهم را به خود بگیرد!
سال گذشته علیرضا زاکانی در مصاحبه‌ای با اشاره به سخنان رئیس‌جمهور درباره مبارزه با فساد گفت، رئیس‌جمهور به جای اینکه به دنبال فساد و سازمان فساد بگردد، بهتر است به برادر خود، دفتر خود و وزارت نفت بنگرد!
موضوعاتی که با عبارات مختلف دیگر نیز از زبان برخی از فعالان اقتصادی مطرح شد تا آنکه به واسطه غیبت حسین فریدون در یک بازه زمانی شایعاتی مبنی بر برکناری یا برخورد با وی نیز منتشر شد! حدس و گمان‌هایی که با بازگشت فریدون به قاب تصاویری که از رئیس‌جمهور ثبت می‌شد، پایان یافت! اما این غیبت و حتی بازگشت برادر رئیس‌جمهور، از طرح مسائل مختلف درباره حسین فریدون نکاست! رئیس سازمان بازرسی کل کشور در موضوع فیش‌های حقوقی و انتصاب مدیران متخلّف از دستیار ویژه رئیس‌جمهور به عنوان فردی مؤثر یاد کرد و گفت: «بنده در این‌باره با رئیس‌جمهور نیز صحبت کرده و سؤال کردم که خانواده این آقا 170 میلیارد تومان بدهی دارند!»
و برخی دیگر نیز از نقش وی در به هم ریختگی بازار ارز در پایان دولت دهم سخن به میان آوردند و از نقش صرّافی حسین فریدون در التهابات ارزی آن دوران پرده برداشتند!
خبرگزاری تسنیم درباره تحصیل غیرقانونی حسین فریدون در دانشگاه شهید بهشتی در سال اول دولت یازدهم خبر داد و نوشت: «حسین فریدون در سال 93، یعنی یک سال پس از روی کار آمدن دولت برادر خود، طی نامه‌ای از سوی سازمان سنجش آموزش کشور به دانشگاه شهید بهشتی معرفی می‌شود تا به عنوان دانشجوی دکترای روابط بین‌الملل! در این دانشگاه مهم کشور به تحصیل بپردازد. شورای گروه علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه شهید بهشتی با اکثریت آرا به جدّ با این مسئله مخالفت می‌کند.»
خبری جنجالی که بار دیگر واکنش‌های فراوانی را برانگیخته است! فرج‌الله عارفی، نایب‌رئیس کمیسیون آموزش مجلس نهم با بیان اینکه ساحت مقدس دانشگاه‌ها حرمتی دارد که حفظ این حرمت بر دولتمردان  و کسانی که در کشور جایگاه دارند، واجب است، گفت: «خودشان با استفاده از رانت وارد دانشگاه‌ها می‌شوند.» و احمد توکلی نیز در صفحه شخصی در تلگرام با انتقاد از سکوت رئیس‌جمهور در این‌باره از روحانی می‌خواهد که یا درباره اتهامات برادرش دلایل و توضیحات کافی به مردم ارائه دهد و به مردم بگوید تا از اخوی‌اش رفع اتهام کند، یا اگر هم نمی‌خواهد این کار را انجام دهد، باید قاطعانه اول از خودش و دفترش برای مجازات متخلّفان شروع کند تا صدق گفتارش مبنی بر مخالفتش با هر نوع رانت‌خواری برای همه اثبات شود.
اما جدای از صحت یا عدم صحت این مسائل، آنچه در این میان بسیارمهم است، امتداد طرح چنین مباحثی در فضای کشور بدون اقدام مؤثر برای رسیدگی دقیق و جدی مطالبی از این دست است! که اگر این روش و منش با پیگیری و برخورد لازم همراه نباشد، نه‌تنها به مبارزه با تخلّف کمکی نمی‌کند؛ بلکه به شدت نیز به بنیان‌های اعتماد مردم به مسئولان و کشور لطمه می‌زند!