فرمانده کل سپاه گفت: در طول این سال‌ها از درون و بیرون سپاه سعی شده از نقش سپاه کاسته شود و سپاه هم صرفاًً یک مجموعه مسلحی باشد مانند سایر نیروهای مسلح که ارتش و نیروی انتظامی را داریم، این جوری نیست که سپاه فقط نیروی مسلح باشد. عمل انقلابی و حفظ انقلاب از انتظارات رهبر انقلاب از سپاه است، به ویژه از وقتی که تهدید علیه انقلاب به صورت مستقیم و از حوزه نظامی و امنیتی به مسائل فرهنگی سیاسی و اجتماعی کشیده شده است.
 حسن ابراهیمی/ اردوگاه شهید باهنر ابتدای جاده چالوس برای محفل انس و مودّت بازنشستگان نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه در نظر گرفته شده بود و باید خودم را به این مکان می‌رساندم. پس از رسیدن به اردوگاه، متوجه حُسن انتخاب مسئولان برگزاری این برنامه شدم. در گرمای سوزان تهران، در کنار رودخانه کرج، در فضایی سبز با درختان سر به فلک کشیده و هوایی مطبوع، پیشکسوتان نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه برای انس و مودّت و یادآوری دوران خدمت در بهترین نهاد و تشکیلات کشور دور هم جمع شده بودند.
پس از ورود به اردوگاه و گذر از پلی که روی رودخانه زده شده بود، همراه این عزیزان شدم و از محیط و آب و هوا لذت بردم، اما برای انجام مأموریت باید خودم را به مسئول برگزاری مراسم می‌رساندم.
آقای رحمانی از پاسداران قدیمی و از افرادی بود که با او در بسیج منطقه و محل آشنا بودم و همکاری داشتم. از قضا او آن روز مسئول کانون بازنشستگان نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه بود. آقای رحمانی را پیدا کردم و در همین حین متوجه شدم که سردار دهشیری، معاون نیروی انسانی نمایندگی ولی‌فقیه هم در این فرصت ترجیح داده است با یاران پیشکسوت همکار گذشته و هم‌مسلک آینده خود همراه شده و در مراسم مانند همه با لباس شخصی حضور داشته باشد.

برنامه‌ها
در گوشه‌ای از اردوگاه با آقای رحمانی هم‌صحبت شدم و از او درباره این برنامه پرس‌وجو کردم. او گفت: در طول سال طبق برنامه مصوب دو برنامه برای پیشکسوتان برگزار می‌شود؛ یکی برنامه ورزشی و تفریحی به صورت مجردی در نیمه اول و دیگری برنامه بصیرتی است که در نیمه دوم و با حضور خانواده‌ها برگزار می‌شود که به دلیل تعدد بازنشسته‌ها و خانواده‌های‌شان، این عزیزان در چند روز تقسیم‌بندی می‌شوند و هر روز برنامه تکرار می‌شود. 
وی درباره برنامه این محفل گفت: در این برنامه ابتدا برادران پس از استقرار در اردوگاه در جلسه اخلاقی شرکت می‌کنند، بعد مسابقات ورزشی برگزار می‌شود و پس از تفریح و استراحت، نماز جماعت برگزار می‌شود که در بین دو نماز مجموعه جوایز مربوط به مسابقات این برنامه و سایر برنامه‌هایی که تا امروز برای برادران برگزار شده است، اهدا می‌شود. برنامه پذیرایی هم در میان برنامه‌ها تدارک دیده شده است.
رحمانی با بیان اینکه این کانون در مجموع 1500 بازنشسته در تهران و قم دارد، گفت: این اردو برای پیشکسوتان تهرانی برگزار شده است که برای استفاده بهینه از بودجه موردنظر، ابتدا برنامه را به عزیزان پیام‌رسانی کردیم و افرادی که اعلام آمادگی کردند، به طور رسمی به برنامه دعوت شدند؛ یعنی ما تعداد دقیق شرکت‌کنندگان را برای انجام هزینه‌های برنامه به دست آوردیم و به این ترتیب، اردوگاه شهید باهنر به واسطه نزدیکی و آب و هوای مناسب برای این منظور انتخاب شد.
وی درباره کمّ‌وکیف فعالیت بازنشسته‌های عضو این کانون گفت: عمده همکاران ما در این کانون به واسطه ماهیت کارشان در نمایندگی نخبگان فرهنگی هستند. گفتنی است، در مجموعه کانون چند نماینده مجلس، چند کارگردان مطرح سینما، نویسنده، سخنور، کارشناس مطرح کشوری و... حضور دارند.
رحمانی در پایان درباره خدمات کانون به پیشکسوتان گفت: ارسال محصولات فرهنگی، تأمین فضا برای سفرهای زیارتی و سیاحتی برابر سهمیه‌ای که به کانون از سوی سپاه داده می‌شود، حمایت‌هایی در زمینه اشتغال و... بخشی از خدمات ارائه‌شده به بازنشستگان است.
پس از آقای رحمانی به سراغ حاضران در مراسم رفتم که البته با برخی از آنها در مجموعه همکاری داشتم؛ در ادامه نظر آنها را درباره این مراسم می‌خوانید.

اگر خانواده هم بود خیلی بهتر می‌شد
نکته مهم این بود که بیشتر حاضران از برنامه بسیار رضایت داشتند، اما می‌گفتند: نقص آن تنها این است که مجردی بوده و خانواده‌ها در کنار ما نیستند. حیف از این محیط و آب و هوای خوب که همسران‌مان از آن محرومند. اگر ترتیبی اتخاذ می‌شد تا خانواده‌ها هم در این مراسم شرکت کنند، بسیار عالی بود.

برای‌مان سخت می‌شود
یکی گفت در شورایاری مشغول شده، دیگری در یک شرکت مدیر بازرگانی شده بود. آن یکی هم کاروان زیارتی و سیاحتی راه انداخته بود، دیگری هم در مسجد محل فعالیت می‌کرد. برخی هم در کانون بازنشستگان کار می‌کردند. تعدادی نماینده مجلس شده بودند. یکی با شورای نگهبان همکاری می‌کرد و البته برخی هم از کار افتاده شده بودند و استراحت می‌کردند. تعدادی هم در سرزمین‌های آبا و اجدادی خود زمینی خریداری کرده و کشاورزی می‌کردند و بین تهران و زادگاه خود در رفت و آمد بودند؛ البته عده‌ای هم هنوز نتوانسته بودند به گونه‌ای خود را مشغول کنند؛ اما همه دلتنگ دوران اشتغال بودند و می‌گفتند این دوری گاهی برای‌شان سخت می‌شود. آنها می‌گفتند: این برنامه خیلی خوب است، به یاد جوانی‌ها و دوران کار افتادیم و دلتنگی‌های‌مان رفع شد. هیچ جایی مانند سپاه نیست.

توجه به بازنشستگان
در این میان، یکی از سرداران سابق و پیشکسوتان امروز را دیدم و با وی وارد بحث شدم. او می‌گفت: باید به بازنشسته‌ها توجه بیشتری شود. خیلی‌ها پس از اینکه بازنشسته می‌شوند، حتی ممکن است درگیر مسائل انحرافی، اعتقادی و سیاسی شوند که البته این کم است. به نظر وی، تنها راه جلوگیری از بروز چنین اتفاقی، حفظ ارتباط با بازنشسته‌ها و گسترش محافل دوستانه و چنین مراسم‌هایی است. به اعتقاد وی، بازنشسته‌ها منبع تجربه هستند و باید به اینها توجه شود. 

 علیرضا جلالیان/«مزیت مطلق» بهترین صفتی است که در بعد نظامی می‌توان به واحد اطلاعات عملیات در دوران دفاع مقدس داد. اگرچه دفاع مقدس بدون هیچ آمادگی شروع شد و ابعاد تجهیزاتی و آموزش‌های عملیاتی در آن ضعف‌های زیادی داشت؛ اما به واسطه ورود نیروهای متقی و شجاع در صحنه شناسایی بسیاری از نواقص و مشکلات پوشش داده شد. در این میان، از جمله مشکلات و نواقص نداشتن اطلاعات کافی از جبهه خودی و دشمن بود. شهید بزرگوار حسن باقری (افشردی) با درک صحیح از این نیاز به سرعت واحد اطلاعات عملیات جنگ را در سپاه تشکیل داد و از میان نیروها نیروهای زیرک‌تر، باهوش‌تر و ساعی را برای این منظور جدا کرد تا بتوانند چشم جنگ شوند. تسلط این واحد ظرف مدت سه ماه بر جبهه های جنوب نشان از تلاش و کوشش بی دریغ نیروهای اطلاعات عملیات داشت که البته بسیاری از این نیروها در که عملیات های شناسایی حضور داشتند بعدا به شهادت رسیدند. خدمات این واحد نقش مستقیمی بر سرنوشت عملیات‌ها داشت، حتی می‌توان مدعی بود بسیاری از کمبودها و نواقص تجهیزاتی را پوشش می‌داد. اما این نیروها به واسطه نوع کارشان همواره باید چراغ خاموش، بدون اینکه دیگران و حتی دوستان‌شان مطلع باشند و در زمانی پیش از ایجاد شور و هیجانات شب‌های عملیات، عملیات شناسایی جبهه های دشمن و سپس محورهای عملیات را انجام می‌دادند، ماهیت این شناسایی بی‌سابقه بود. این نیروها باید در منطقه مورد نظر حضور فیزیکی داشته و با تاریکی شب‌ها انس پیدا کنند، باید خاک منطقه‌ای را که قرار است در آن عملیات شود لمس کنند، نقشه منطقه و نحوه استقرار نیروها و ادوات را ثبت کرده و بازگردند، در مواردی علاوه بر اینکه خود باید بروند، باید فرماندهان را به منطقه مورد نظر در عمق خاک دشمن و دل خطر برده و سالم برگردانند. امروز به مدد فناوری های جدید دیگر نیاز زیادی به این نوع شناسایی نیست. اما مهم این است که کسی از کارهای این نیروها در دفاع مقدس باخبر نیست، جز عده معدودی از همکاران و فرماندهان. تنها آنهایی که شهید می‌شوند گاهی اعلام می‌شود که این شهید متعلق به واحد اطلاعات عملیات است و متأسفانه ماهیت کار آنها مانع می‌شود که این نخبگان جنگ پس از شهادت هم به خوبی به جامعه معرفی شوند. توکل به ذات الهی، توسل به ائمه(ع) و آیه مجرب «وجعلنا من بین ایدیهم سداً ...» اصلی‌ترین ابزار معنوی آنها بوده و خاطرات فراوانی در این بعد داشته‌اند. نقش آنها در کم کردن آمار شهدا و مجروحان اساسی و زیربنایی بوده است. این شهدا مظلوم هستند؛ اگرچه اخیراً و خیلی دیر همرزمان آنها کنگره شهدای اطلاعات را راه‌اندازی کرده‌اند؛ اما هنوز راه‌های بسیاری برای ادای دین به شهدای اطلاعات عملیات مانده و هنوز نمی‌توان گفت الگوهای نخبه اطلاعاتی دفاع مقدس به خوبی به نسل جدید معرفی شده‌اند و برای عملی کردن این اقدام راه زیادی در پیش است و باید به این امر سرعت بخشید. 
 مهدی سلطانی/ سجاد عالمی فرزند مدافع حرم شهید «سیدعلی عالمی» که در 20 سالگی همراه پدر به میدان جهاد و دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) در لشکر فاطمیون به سوریه رفته است؛ در ادامه از ویژگی‌های بارز پدرش شهیدش می‌گوید.

پدر بزرگم جانباز دفاع مقدس است/ پدرم متولد ۱۳۵۲ بود و در ایران به دنیا آمد؛ اما اصالتاً افغانی است. ما در محله گلشهر مشهد سکونت داریم. پدر بزرگم نیز از جانبازان جنگ تحمیلی است. جمعیت زیادی از مهاجران افغانی به صورت خودجوش در قالب لشکر فاطمیون در سوریه در دفاع از مقدسات مشغول جهاد هستند. ما در مشهد وضع مالی خوبی داریم، تنها چیزی که می‌توانست پدرم را به معرکه جنگ‌های واقعاً نابرابر در سوریه بکشاند؛ همین دفاع از مقدسات بود و بس. من آموزش‌های ابتدایی را دیده بودم و می‌توانستم با سلاح کار کنم. پس از آنکه هر دو نفرمان پیگیر کارهای اعزام شدیم؛ توانستیم به سوریه برویم. وارد دمشق شدیم، بلافاصله در یکی از نقاط این شهر استقرار پیدا کردیم و پدرم مسئولیت کارهای پشتیبانی و تدارکات را برعهده گرفت.

حصر حرم نزدیک بود/ در همان روزها تروریست‌ها فاصله بسیار کمی تا محاصره‌ کامل حرم داشتند. اطراف حرم پر شده بود از چاله‌هایی که جای فرود خمپاره و راکت‌ها بود.
پس از مدتی کم‌کم دانستم که هر یک از بچه‌ها، فعالیت‌هایی به مراتب بیشتر از آنچه وظیفه‌شان است انجام می‌دهند، به همین دلیل مسئولیت‌های متعددی را عهده‌دار می‌شدم. یک روز در میان رزمندگان در صحنه نبرد بودم؛ یک روز در کارهای پشتیبانی کمک‌کار پدر. در کنار پدر و در کنار رزمندگان فاطمیون بودن برای من حال و هوای دیگری داشت. 

وقتی پدرم به خطّ مقدم آمد/ شهید ابوحامد، فرمانده لشکر فاطمیون یک روز در میان جمع تعریف می‌کرد که در یکی از نبردهای نابرابری که با سلفی‌ها داشتند؛ پدرم خودش را به خط مقدم رسانده بود. چون پدرم را برای کارهای پشتیبانی درنظر گرفته بودند، انتظار نمی‌رفت که برخلاف وظیفه‌اش کاری را انجام دهد؛ اما پیکر دو نفر از بچه‌های فاطمیون روی زمین مانده بود. پدرم خودش را به آنها می‌رساند و با مشقت پیکر آنان را به عقب منتقل می‌کند.

آخرین دیدار پیش از عاشورا/ پنجم آبان ماه، پنج روز پیش از شهادت پدرم در شمال شهر الحماء کارهای پشتیبانی انجام می‌دادیم و به همین منظور برای تهیه ملزومات به یکی از مقرهای استانی تیپ اعزام شدم. به مقرّ ادوات آمدم و با پدرم خداحافظی کردم، نمی‌دانستم که این آخرین دیدار است. سه روز به عاشورا مانده بود. در مقر تیپ هم حال و هوایی عجیب وجود داشت. من به مأموریت رفتم، به ناچار مدتی را در حلب ماندم. وقتی به مقر ادوات برگشتم خبر شهادت پدرم را به من دادند. باورش برایم سخت بود که دیگر نمی‌توانم در کنار پدر باشم. او یک معلم و انسانی بزرگ برای من بود؛ کسی که فقط خیر و صلاح مرا می‌خواست.

امروز در عصر ارتباطات، کوتاه و موجز بودن پیام خود یکی از عوامل جذب مخاطب به سمت پیام است. بر اساس این، همواره فیلم کوتاه، نماهنگ، داستان کوتاه و... مشتری‌های فراوانی دارند. ادبیات دفاع مقدس نیز برای اینکه بتواند در عرصه بازار عمومی کتاب با حجمی انبوه از آثار حرفی برای گفتن داشته باشد، باید به این امر توجه کند. بر همین اساس، برخی نویسندگان اقدام به تولید آثاری در همین زمینه کرده‌اند. در میان این آثار، سیداکبر میرجعفری در کتاب «ریختن نور روی شاخه‌های پایین» در قالب داستان‌های کوتاه به شرح خاطراتی از زندگی خود پرداخته است. از این رو، داستان‌های کتاب که بلند‌ترین آنها از دو صفحه تجاوز نمی‌کند، ارتباط تاریخی با هم دارند؛ لذا این مزیت وجود دارد که هم بتوان از داستان‌های کوتاه جداگانه بهره برد و هم سیر کاملی از داستان بلند داشت.
151 خاطره‌داستان این کتاب در پنج فصل با نام‌های آبادی، قم، جنگ، پسرم، تهران و مسیح تدوین شده‌اند. به این ترتیب، ماجرای داستان این کتاب که از منطقه‌ای روستایی آغاز می‌شود، در تهران ادامه می‌یابد. در خاطره داستانی با نام «زن دیدم!» چنین می‌خوانیم: «مدت زیادی بود که از مقر لشکر در حوالی اندیمشک خارج نشده بودیم و چشم‌مان به زن و زندگی و خانواده نیفتاده بود. سرانجام یک روز مرخصی شهری گرفتیم و به سمت اندیمشک حرکت کردیم، پنج‌شش نفری می‌شدیم. نزدیکی‌های اندیمشک که رسیدیم، یکی از بچه‌ها چشمش به زنی افتاد که با چادر عربی کنار جاده ایستاده بود. مثل اینکه موجود غریبی دیده باشد، همین‌طور که با دستش او را نشان می‌داد، ناگهان حیرت‌زده فریاد زد: بچه‌ها! زن، زن دیدم!»
«ریختن نور روی شاخه‌های پایین» را شهرستان ادب با شمارگان هزار و 200 نسخه در قطع رقعی و به بهای 170‌ هزار ریال روانه بازار نشر کرده است.

سیدفضل‌الله محمدی مشهور به «سیدسقا» وقتی که خبر فیش‌های حقوقی نجومی را در دفتر نشریه شنید، یک خاطره تکراری برایم تعریف کرد.
 اما این‌بار معنای دقیق خاطره‌اش را خوب درک کردم. او گفت، همسرش زمانی که وی را برای اعزام به جبهه بدرقه می‌کرد، به او گوشزد می‌کند که هیچ‌گاه از دولت نوپای جمهوری اسلامی چیزی ایران در ازای رفتنش به جبهه طلب نکند.
 او هم پایبند می‌ماند. او می‌گوید امروز که این خبر را شنیدم یاد صحبت‌های همسر مرحومم افتادم و دقیقاً متوجه شدم برخی در این کشور دنبال مسئولیتند تا به جای خدمت با غارت بیت‌المال خیانت کنند.

نشست «تحلیلی بر الگوی توسعه‌ متکی بر تنش‌زدایی با آمریکا در تاریخ جمهوری اسلامی ایران» با حضور دکتر منوچهر محمدی، پژوهشگر برجسته انقلاب؛ دکتر مهدی اسماعیلی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دکتر حجت‌الله ایزدی، عضو هیئت علمی دانشگاه جامع امام حسین(ع) در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه جامع امام حسین(ع) برگزار شد.

تسلیحات آمریکایی روزنه امید ایالات متحده
در این نشست دکتر ایزدی پس از تشریح ماجرای سفر مک فارلین به ایران، گفت: «پس از انقلاب، آمریکایی‌ها امیدوار بودند که به دلیل آمریکایی بودن تسلیحات ایران، نیازمندی لجستیکی ما را مجبور به ارتباط با آمریکا کند. به همین دلیل چندین محموله سلاح آمریکایی پیش از سفر مک فارلین و حتی همراه با وی به ایران فرستاده شد. این موضوع موجب ناراحتی امام شد و در نهایت این توطئه نیز با تدابیر معظم‌له خنثی شد.»

کنار گذاشتن استقلال سیاسی در برجام 2 و 3
در ادامه دکتر اسماعیلی پس از ارائه توضیحاتی درباره «ادبیات توسعه» گفت: «در فضای امروز دولت، برخی‌ها خیال می‌کنند که ما با کنار گذاشتن استقلال سیاسی می‌توانیم به توسعه برسیم. این نگاه در تاریخ جمهوری اسلامی سوابق متعددی دارد. در برهه‌ای، برخی از مقامات دولتی درخواست مذاکره مستقیم با دولت یا مردم آمریکا را داشتند و امروز نیز همان اشخاص هستند که برجام 2 و 3 را فرمول حلّ مسئله می‌دانند که این موضوع مورد اعتراض رهبر انقلاب نیز قرار گرفت.»
وی افزود: «جمهوری اسلامی در حوزه توسعه، تفکری قاعده‌مند و انقلابی دارد که می‌بایست سرلوحه کار قرار گیرد تا با گذر از وضعیت سردرگمی امروز به یک شرایط مطلوب دست پیدا کنیم.»

سیاست خارجی واداده برای تسلیم
در پایان دکتر محمدی با تعریف پنج شکل مختلف از سیاست خارجی، دولت یازدهم را دارای رویکرد «سیاست خارجی واداده» خواند و افزود: «در این رویکرد احساس برتری دشمن و ترس از او بر روحیه دولتمردان حاکم است و نتیجه آن چیزی جز تسلیم و خُرد شدن در مقابل دشمن نیست.»
وی ادامه داد: «زمانی که دولتمردان از جملاتی، مانند «خزانه ما خالی است»، «آمریکا می‌تواند با یک بمب ما را نابود کند» و «بحران آب نیز مرتبط با تحریم است» استفاده می‌کنند، معنایی جز «سیاست خارجی واداده» ندارد.»
این پژوهشگر انقلاب اسلامی ادامه داد: «سیاست خارجی در نظر امام(ره)، رهبر، قانون اساسی و ملت ایران دارای رویکردی مقتدر و قدرتمند است. اما متأسفانه سیاست خارجی در دولت بنی‌صدر، دولت خاتمی و دولت روحانی شکلی منفعلانه، تسلیم‌آمیز و واداده به خود گرفت. این رویکرد بازگشت از آرمان‌های امام(ره) و انقلاب است.»

پذیرش مسئولیت مجموعه مستند‌سازی و سمعی ـ بصری فرماندهی الغدیر و سازمان جهاد خودکفایی سپاه، از آن دسته کارهایی بود که در ظاهر هیچ‌گونه سنخیتی با سابقه، تخصص و روحیه کاری مهدی نداشت. ولی تکلیف‌گرایی، استعداد و جدیت او در کارهایش موجب شده بود که او یکی از حرفه‌ای‌ترین تصویربرداران صحنه‌های آزمایش و رزمایش‌های موشکی شود و مجموعه ابزار و تجهیزاتی برای این کار تهیه کند. او تصاویر زیبا و دقیقی را از لحظات فعالیت‌های موشکی گرفت که امروز گنجینه ارزشمندی از تاریخچه موشکی محسوب می‌شود.
به روایت مجید موسوی همرزم شهید
می‌دانستم شهید می‌شود/ زیاد کار می‌کرد. همیشه در خواب از درد ناله می‌کرد، اما در بیداری از ناراحتی‌هایش چیزی به من نمی‌گفت. می‌گفت عیبی ندارد، بهمن ماه کارمان را معرفی می‌کنیم و بعد از آن دیگر وقتم آزاد است و می‌شوم برای «تو». من هر شب تا نیمه‌های شب بیدار می‌ماندم تا مهدی بیاید خانه و خیالم راحت شود. شش ماه آخر خیلی مواظب بودم خانه مرتب باشد، چون هر لحظه منتظر شنیدن خبر شهادت بودم. می‌دانستم بالاخره این اتفاق می‌افتد.     به روایت همسر شهید
شهید مهدی نواب، 15 شهریور سال 1346 در محله سرچشمه تهران متولد شد. در 14 سالگی به جبهه رفت و سال ۱۳۶۵ عضو سپاه شد. پس از جنگ، به واسطه بیماری پدر با سپاه تسویه کرد. سال‌های دهه هفتاد مشغول تشکیل خانواده شد. او که از نیروهای مؤثر توپخانه و موشکی سپاه بود، در حالی که دختری چهار ماهه داشت به دعوت شهید تهرانی‌مقدم مشغول به کار شد. از سال ۱۳۷۹ تحقیقات حوزه موشکی را با شهید تهرانی‌مقدم پی گرفت. او سال‌ها در پادگان شهید مدرس و در جهاد خودکفایی در کنار دیگر همکارانش به تحقیقات موشکی مشغول بود و در نهایت در 21 آبان ۱۳۹۰ با انفجاری که در این پادگان صورت گرفت، نامش در کنار 38 نفر دیگر در زمره شهدای اقتدار جای گرفت.

در دورانی که سطح تهدیدات همزمان با ارتقای سطح توان دفاعی جمهوری اسلامی افزایش می‌یابد، هشتمین شماره از هم‌اندیشی تریبون به موضوع توان دفاعی و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی و راهکارهای افزایش آن اختصاص یافت.
رزمایش
اجرای رزمایش‌های متنوع یکی از راهکارهایی بود که برخی همراهان گرامی، همچون «هادي محمدي» از قزوين، «ژاله نوعي» از تهران و «سعيد محمدي» از خوانسار به آن اشاره داشتند.
بودجه
عده‌ای از همراهان توجه و تمرکز خود را به سمت افزایش بودجه‌های دفاعی بردند، از جمله «محمد تيموري» از تهران که افزایش بودجه را عامل تقویت نیروهای مسلح در داخل کشور و نیروهای انقلاب اسلامی در نهضت‌های منطقه می‌داند. «محمد زارع» از ساوه، «مصطفي اکبري» از داران، «شعيب محمدي» از قزوين و «هويدا» از گيلان هم نظراتی مشابه دارند.
توجه به جبهه مقاومت و نهضت‌های آزادی‌بخش
«احمد محمدي» از آبيک و «جواد آبي» از همدان پشتيباني از جبهه مقاومت و تقويت آن را مطرح کرده‌اند.
تقویت بسیج
«امين فروغي‌نيک» و «غلامرضا شرفبياني» از كردستان به گسترش و تجهيز نيروي بسيج مردمي اشاره داشته‌اند. 
 افزایش معنویت
تقويت ايمان و اخلاص را «حسينعلي پورپيرعلي» از نجف، «علي مجيدي» از آذرشهر، «بوگري» از اصفهان و «محمدزارعي برآبادي» از خواف بیان کرده‌اند.
اعتماد به جوانان انقلابی
«صداپشته» از لاهيجان و «آرش بخشي‌پور»، اعتماد به جوانان انقلابي و استخدام جوانان تازه‌نفس را در کنار استفاده از فناوری روز جهان مطرح کرده‌اند. «حسيني نسب» از لامرد روی تربیت جوانان انقلابی تأکید دارد. به کارگيري افراد نخبه و اعتماد به نيروهاي مخلص و جوان از سوی «علي پورفتحي» از خرم‌آباد و «ايرج حسن‌پور» از ياسوج مطرح شده است.
تبعیت محض از فرمانده کل قوا
«محرمي» از چالدران، «حميده محمدي کردعليوند» از خرم‌آباد، «محمدرضا شعباني» از هنديجان، «محمدهادي عرفاني» از باشت، «عليرضا نوروزي» از هرسين و «عطاء‌اله داودي» از زنجان در میان نظرات خود به امر تبعیت از ولی‌فقیه و فرمانده معظم کل قوا تأکید کرده‌اند.
حمایت از دانشمندان و استفاده از دانش و محصولات بومی
«سعيد رهنما» از اصفهان و «هادي رضانژاد» از آذرشهر بر تقویت دانش بومی برای گسترش محصولات دفاعی تأکید داشته‌اند. «علي زاهد» از بيرجند و «سالاري» از کرج به استفاده از تمام ظرفيت علمي کشور و بومي‌سازي فناوري‌هاي جديد‌‌‌ اشاره کرده‌اند.
«محمدرضا زاهد» از بيرجند به استقلال نظامي با تربيت نيروهاي متخصص اعتقاد دارد و «حسن محمدپور» از دزفول بر نفوذ در حيات خلوت قدرت‌هاي معاند تأکید کرده است. تطبيق بيشتر دروس تئوري با کار عملي در دانشگاه‌هاي نظامي را نیز «مهدي اميري سردهلقي» از صحنه بیان کرده است.
برندگان تریبون هشتم
مهدي اميري سردهلقي از صحنه / عطاء‌اله داودي از زنجان / جواد آبي از همدان
پرسش تریبون نهم
رسالت خبرنگاران برای تحقق عدالت در جامعه چیست؟