«حجتالاسلام غلامحسين محسنياژهاي» با بيان اينكه دشمن حيران و سرگردان است؛ اما كشور برنامه روشني دارد و منسجمتر از قبل است؛ تا جايي كه دشمن امروز باور كرده در همه جبههها شكست خورده است افزود: «با اين وجود متأسفانه برخي افراد ناآگاه يا آگاه در مسير دشمن حركت ميكنند؛ بايد با اين افراد قاطعانه برخورد كرد.»
امين پناهي/ خبر تعطيلي «هپكو» ابركارخانه ساخت ماشينآلات سنگين، كوتاه اما غمانگيز بود. هپكو را ميتوان يكي از ستونهاي صنعت كشور در حدود 40 سال گذشته دانست. شركت هپكو يكي از مراكز راهبردي است كه در جنگ هشت ساله نقشي بيبديل در دفاع از كشور داشته است. ارسال ماشينآلات راهسازي به جبهههاي دفاع از وطن و مهندسي معكوس دستگاههاي جنگي كه از عراق به غنيمت گرفته ميشدند، تنها گوشهاي از فعاليتهاي اين غول صنعتي كشور در مقابله نظامي با متجاوزان بوده است. صدام هم به خوبي اين را متوجه شده و سه بار در طول دوران دفاع مقدس اين كارخانه را هدف بمباران قرار داده بود. در جنگ اقتصادي نيز اين شركت براي كشور كم نگذاشته بود و با توليد ساليانه دو هزار دستگاه و كسب 20 ميليارد تومان سود در هر سال يكي از سنگرهاي جنگ اقتصادي را به تنهايي محافظت ميكرد.
از رقابت خارجي تا ورشكستگي
هپكو ابركارخانهاي با استانداردهاي جهاني فناوري مدرن است كه نه تنها چيزي از توليدات خارجي كم نداشته، بلكه در بسياري از موارد گوي سبقت را از نمونه خارجياش ربوده بود. محصولاتي كه شركت هپكو توليد ميكرد، بيشتر در بخش راهسازي و شهرداريها كاربرد داشت؛ يعني بازاري كه هر كارخانهاي آن را در اختيار داشته باشد، به راحتي ميتواند كسب و كارش را بيش از پيش رونق بخشد؛ اما چه ميشود كه اين ابركارخانه به حالت تعطيل درآمده و پس از آنكه بارها نيروهايش تعديل شدهاند حالا همين تعداد اندك باقيمانده ناگزيرند براي دريافت مطالباتشان دست به اعتصاب بزنند!
خصوصيسازي به شكل اشتباه عامل اين اتفاق شوم در هپكو بوده است. خصوصيسازي و كم كردن مسئوليت دولت مطابق اصل 44 قانون اساسي است و بايد انجام پذيرد؛ اما به شكل درست و منطقي و نه به آن شكلي كه حالا اتفاق افتاده و سبب شده تا غول صنعتي ايران به خاك سياه بنشيند. پاييز 1385، هپكو روي ميز فروش سازمان خصوصيسازي آمد. در ابتدا تصور ميشد يكي از توليدكنندگان ماشينآلات راهسازي كه در اروپا فعاليت اقتصادي داشت، برنده اين مزايده باشد؛ اما صلاحيت اين صنعتگر به دليل دو تابعيتي بودن رد شد. با خروج مهمترين گزينه خريداري هپكو، شركت «واگنسازي كوثر» برنده مزايده شد و پس از كش و قوسي يك ماهه و يك بار ابطال معامله به دليل پرداختنكردن پول و سپس توافق پشت درهاي بسته، مديريت هپكو را در اختيار گرفت.
بهمن ماه همان سال، سرمايهداري اصفهاني به نام علياصغر عطاريان بالاخره توانست پس از چندبار تلاش ناكام، بيش از 60 درصد از سهام هپكو را خريداري كند و به مالك اين شركت تبديل شود؛ بدين ترتيب هپكو با شرايط 20 درصد نقد و مابقي اقساط پنج ساله به عطاريان كه همزمان مالك شركت واگنسازي كوثر نيز بود، واگذار شد. واگنسازي كوثر سابقه صنعتي زيادي نداشت و در سال 1381 تأسيس شده بود.
واگذاري به قيمت ناچيز
يكي از مديران وقت استان مركزي در اين باره ميگويد: «اين واگذاري از همان ابتدا حاشيههايي داشت؛ از يك طرف سهام اين شركت را 74 ميليارد تومان قيمتگذاري كردند كه شايد ارزش زمينهاي اين كارخانه هم نبود. همانطور كه ميدانيد هپكو 120 هكتار زمين در بهترين نقطه شهر اراك دارد و به جز آن، چند ملك ديگر در شهرك صنعتي اراك و تهران نيز متعلق به هپكو است. در خود اين شركت خطوط توليدياي وجود دارد كه نمونهاي در خاورميانه ندارند و ارزش برخي از دستگاههايي كه هپكو دارد، بيشتر از ارزش كل برخي از شركتهاي استان مركزي است. خريدار شركت در نهايت چيزي بين 20 تا 35 ميليارد تومان پول پرداخت كرد و ديگر هيچ. تصور كنيد شركتي با اين عظمت را به اين قيمت فروختند.»
هپكو به قيمت بسيار پايين به كسي فروخته شد كه نه تنها هيچ تخصصي در مورد ساخت ماشينآلات راهسازي ندارد، بلكه تمام متخصصان و دلسوزان را هم قلع و قمع كرده است و همين سبب ميشود كه اين شركت از روزهاي اوج خود به زماني برسد كه حتي حقوق كارگرهايش را هم نتواند بدهد؛ اما اين اتفاق يك روي ديگر هم دارد و آن اين است كه حالا ديگر دروازههاي واردات بيرويه نمونه مشابه توليدات هپكو به كشور باز شده است. همان شركتهايي كه روزي در حال همكاري با شركت هپكو بودند، امروز محصولاتشان را مستقيم به سوي كشور گسيل كرده و بازار را از دست محصولات ايراني ربودهاند و نه تنها ديگر خبري از آن رفت و آمدها و قهرمانيها در حوزه جنگ اقتصادي نيست كه امروز هپكو شركتي ورشكسته با 600 ميليارد تومان بدهي است!
مشكل در واگذاريهاست
هپكو تنها نمونهاي نيست كه به دليل خصوصيسازي نادرست اين روند را طي كرده است، بلكه «هفت تپه»، «رشت الكتريك» و شركتهاي بسيار ديگري نيز به دليل واگذاريهايي از اين دست دچار مشكل شدهاند و شاهد اعتراضات كارگري در آن هستيم؛ اعتراضات به حقي كه امروز صورت ميپذيرد و خواستار مطالبات خود هستند؛ البته دريافت حقوق معوق كارگران يك وجه مطالبات آنان است. يك بخش مهم ديگر آن مطالبه براي راهاندازي دوباره خطوط توليد است. در سالهايي كه رهبر معظم انقلاب درباره توليد، تأكيد فراوان ميكنند پشت يكي از بزرگترين قهرمانان توليد كشور بر زمينخورده و اين مطلوب نيست.
اعتراضات كارگران
اما داستان اعتراضات به حق كارگران اين روزها به سوژه داغ رسانهها تبديل شده است. كارگراني كه به واسطه شنيده نشدن صداي اعتراضشان مجبور شدند راه آهن شمال به جنوب را ببندند كه به اين واسطه صدايشان را به گوش مسئولان امر برسانند.
معترضان همه تلاش خود را كردند تا اعتراضشان سياسي تلقي نشود؛ از اين رو با هيچ يك از رسانههاي معاند جمهوري اسلامي گفتوگو نكردند و همين موضوع فرصت سوءاستفاده را از آن رسانهها گرفت. با جستاري در رسانههاي آن طرف آبي متوجه ميشويم كه آنها تنها به شرح ماوقع حالـ چه درست و چه غلطـ پرداختهاند و نتوانستهاند هيچ مصاحبهاي با كارگران هپكو انجام دهند.
اما حالا مسئولان بايد به فكر راهاندازي مجدد اين كارخانه با تدبير و مديريت جدي باشند. ممنوعيت واردات كالاهاي مشابه از خارج كشور نيز يكي از وظايفي است كه بر دوش دولت است تا اين كارخانه دوباره چون گذشته رونق بگيرد و به دوران اوج خود بازگردد. بازار سوريه و عراق و ديگر بازارهاي جهاني مستعد آن است كه از ماشينآلات هپكو استفاده كند؛ چرا كه از نظر كيفيت چيزي از برندهاي مطرح جهاني كم ندارد، حتي در برخي موارد بهتر نيز محسوب ميشود. هرچند برخي رسانه ها اعلام ميكنند اين شركت پس از آنكه از شركت واگنسازي كوثر پس گرفته شده بود، دوباره به آن واگذار شده كه اين اصلاً نشانه خوبي نيست؛ يعني شركتي كه يكبار در داستان هپكو خرابكاري كرده، حالا بايد دوباره عهدهدار مديريت آن شود و اين يعني برنامهاي براي اصلاح اين شركت و بازگشتش به ريل توليد و كار و فعاليت مؤثر وجود ندارد.
يك نكته قابل تأمل
چندي پيش رهبر معظم انقلاب در ديدار با دانشجويان، از عملكرد خوب آنان در داستان نيشكر هفت تپه و موارد مشابه تقدير كردند. از نظر معظمله، حضور دانشجويان در متن قضاياي اين چنيني همواره سبب حل سريعتر و كم هزينهتر شده است؛ اما آن طور كه گفته ميشود از حراست به كارگران پيامكي ارسال شده مبني بر اينكه همكاري كارگران با دانشجويان منجر به اخراج آنان خواهد شد. اين يعني موضعگيري مديران اين شركت صريحاً در تقابل با رهبري قرار دارد و نتيجه آنكه مديران فعلي علاقهاي به حل اين مشكل ندارند و چه بسا علاقهمند باشند به واسطه ايجاد هزينه براي نظام، آن را از يك مشكل درون سازماني به يك مشكل ملي تبديل كنند!
پس از آنكه در يك اتفاق غير معمولي رئيسجمهوري فرانسه به ديدار وزير امور خارجه ايران در بيارتيز فرانسه رفت، «اسپوتنيك» در تحليل اين موضوع نوشت: «آمريكاييها و اروپاييها تصور ميكردند وقتي ايرانيها ميگويند اگر نفت ايران از اين منطقه صادر نشود نفت هيچ كشوري صادر نميشود، منظور اين است كه ايرانيها تنگه هرمز را ميبندند. با توجه به شرايطي كه اين روزها پيش آمده، آنها به خوبي متوجه شدهاند منظور ايران چيست. اگر نفت ايران صادر نشود، نه چاه نفتي در منطقه ميماند و نه بندري و نه لوله نفتي و نه پالايشگاهي كه نفت از آن صادر شود... .» «اگر بخواهيم خطر حمله به ايران را از يك تا ده، سه يا چهار بدانيم خطر حمله به ايران براي آمريكا و همپيمانانش در منطقه ده از ده ميباشد... كسي نيست كه نداند ايرانيها چقدر از نظر ايدئولوژيك با طالبان زاويه دارند؛ اما مشاهده ميكنيم بلافاصله پس از بهم خوردن گفتوگوهاي به اصطلاح صلح طالبان با آمريكا هيئت آنها به تهران ميآيد. اين هم يك پيام براي آمريكاييهاست... بله به همين دليل است كه رئيسجمهوري فرانسه حاضر ميشود تمام تشريفات را زير پا بگذارد و به ملاقات وزير امور خارجه ايران برود.»
شروط براي خودمان!
«قاسم ميرزايينكو» نماينده اصلاحطلب و عضو فراكسيون اميد در يادداشتي در «خبرآنلاين» نوشته است: «در ميان اصلاحطلبان درباره انتخابات يك جمعبندي وجود دارد و آن، اين است كه كسي قهر با صندوق رأي را قبول ندارد، ولي شرط و شروطي با خود و ليست اصلاحطلبي داريم. ما بايد بپذيريم كه افرادي پايبند به اهداف اصلاحطلبي وارد مجلس شوند و اين نباشد كه فرداي انتخابات سينهشان را جاي ديگري بزنند و شامشان را جاي ديگري بخورند. وقتي صحبت از شرط و شروط انتخاباتي به ميان ميآيد، مقصود شرط و شروط اصلاحطلبان با خودشان است و اين چيزي است كه «سعيد حجاريان» به عنوان اولين ايدهپرداز اين موضوع نيز بر صحت اين مطلب مهر تأييد ميزند.» گفتههاي اين نماينده اصلاحطلب در حالي مطرح ميشود كه پس از طرح انتخابات مشروط از سوي حجاريان، برخي اصلاحطلبان درباهر متعددي درباره حضور در انتخابات، شرط و شروط براي شوراي نگهبان طرح و اعلام ميكردند. هرچند بخش قابل توجهي از اصلاحطلبان، مانند كرباسچي، صادق خرازي و... با آن مخالف بودند.
خيز اصلاحات براي تَكرار!
«محمد عطريانفر» فعال سياسي اصلاحطلب و عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران در گفتوگو با «باشگاه خبرنگاران» گفت: «من هم موافقم كه اصلاحطلبي نياز به بازتعريف دارد و لازمه اين بازتعريف انديشمندي است. معتقدم نبايد ذهن خود را فقط معطوف به تعاريف پيشين كنيم، تغيير شرايط و صحنه رقابت در تعريف روزآمد اصلاحات مؤثر خواهد بود. منتظريم شرايط كشور انتخاباتي شود، به طور طبيعي حول محور رئيس دولت اصلاحات كه مسئوليت كلان جريان اصلاحات را دارد، به جمعبندي براي ارائه ليست ميرسيم.» نكته تأملبرانگيز آن است كه خاتمي، تاجزاده و چند نفر از اصلاحطلبان پيش از اين لب به اعتراف گشوده و در مصاحبهها و يادداشتهايي گفته بودند مردم ديگر به «تَكرار ميكنم» روي خوشي نشان نميدهند. حجاريان هم به تازگي گفته بود: «امروزه برخي از مردم ميگويند شما (اصلاحطلبان) گفتيد به روحاني رأي بدهيد تا شرايط سامان شود؛ اما اينطور نشد، فلذا ديگر با طناب شما به چاه نميرويم»
تأكيد بر شكست آمريكا
انديشكده شوراي آتلانتيك در گزارشي اهداف سياست فشار حداكثري آمريكا را بررسي و بر شكست دولت ترامپ در همه جبهههاي جنگ با ايران تأكيد كرد و نوشت: «گذشت يك سال از بازگشت تحريمهاي آمريكا عليه ايران بر اين موضوع مهر تأييد ميزند كه سياست «فشار حداكثري» ترامپ در هيچ يك از اهدافش به نتيجه دلخواه خود نرسيده و از اينرو ميتوان آن را راهبردي شكستخورده دانست.» «بلومبرگ» هم با تأكيد بر همين مواضع نوشت: «تحولات اخير منطقه به ترامپ فهمانده است كه ايران بزرگتر از آن است كه بشكند يا به حاشيه رانده شود. ايران عملاً نشان داده اگر ايالات متحده اجازه فروش نفتش را ندهد، اين قدرت را دارد كه مانع از صادرات نفت ايالات متحده شود.»