«سيد‌حسن نصرالله» مي‌گويد: «رئيس‌جمهور آمريكا به دنبال پول است نه جنگ. او به دنبال [پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري آتي] است. شما [سعودي‌ها و اماراتي‌ها] روي دولت شكست خورده او حساب باز كرده‌ايد. اين دولت در سياست‌هاي خود در قبال كشورهاي ونزوئلا، كره شمالي، چين، سوريه، عراق، فلسطين و به زانو درآوردن ايران شكست خورده است. ترامپي كه شما روي او حساب باز كرده‌ايد، خودش براي اينكه با حسن‌ روحاني، رئيس‌جمهور ايران ديدار كند، گدايي مي‌كند.»

رضا زين‌العابدين/ شنبه گذشته (14 ‌سپتامبر) «يحيي سريع» سخنگوي ارتش و كميته‌هاي مردمي يمن، اعلام كرد كه يگان پهپادي يمن با ده پهپاد، پالايشگا‌ه‌هاي «بقيق» و «خريص» شركت آرامكو در منطقه «شرقيه» عربستان سعودي را هدف قرار داده است. در پي اين حمله و به اذعان وزير انرژي سعودي، نيمي از توليد و صادرات نفت اين كشور (توليد 5 ميليون و 700 هزار بشكه نفت در روز) به حالت تعليق درآمد و منجر به افزايش 20 درصدي قيمت نفت در بازارهاي جهاني شد.

آمريكا و عربستان سعودي عامل اصلي اين حملات را ايران اعلام كرده و اين‌گونه القا كردند كه ايران درصدد است آتش تنش و منازعه در منطقه خليج‌فارس را گسترده كند. با كليد خوردن اين اتهام، سعودي‌ها و همچنين غربي‌ها از طريق رسانه‌هاي خود، جنگ رواني جديدي را عليه ايران آغاز كردند تا بتوانند فشارها عليه ايران اسلامي را افزايش داده و اين‌گونه القا كنند كه در آينده‌اي نزديك، جمهوري اسلامي ايران پاسخ حملات پهپادي به شركت‌هاي نفتي عربستان را دريافت كرده و ائتلاف عربي به همراه متحدان غربي خود حملات موشكي جديدي را عليه ايران آغاز خواهد كرد كه منجر به جنگي گسترده در منطقه خواهد شد.

بر اين اساس، پرسشي كه اكنون در ميان جامعه به وفور مطرح مي‌شود اين است كه آيا جنگي عليه ايران صورت خواهد گرفت يا خير؟ در پاسخ به اين پرسش، به دلايل زير بايد گفت قطعاً جنگي عليه ايران صورت نخواهد گرفت:

آمريكايي‌ها تصور مي‌كنند كه با فشار حداكثري در تحريم اقتصادي عليه ايران به برخي اهداف خود از جمله فاصله ميان جامعه و حاكميت دست پيدا كرده‌اند و هرگونه اقدام نظامي احتمالي منجر به اتحاد بيش از پيش ميان جامعه و حاكميت ايران عليه آمريكا و هم‌پيمانان منطقه‌اي آنها خواهد شد كه در نتيجه شكست تحريم اقتصادي آمريكا عليه ايران را در پي خواهد داشت.

در صورت بروز جنگ ميان ايران و دشمنان ايران، دوقطبي جنگ يا مذاكره تأثير خود را از دست خواهد داد؛ زيرا تاكنون آنها با القاي جنگ ميان ايران و آمريكا درصدد القاي اين مطلب بودند كه اگر جنگي صورت گيرد، ايران دچار خسارات سنگين بالاتري از تحريم‌هاي اقتصادي كنوني خواهد شد؛ بنابراين بهتر است به ميز مذاكره برگردد. بر همين اساس اگر جنگي رخ دهد اين سناريو و جنگ رواني آمريكايي‌ها نيز با شكست مواجه خواهد شد و مردم ايران نسبت به اين دو قطبي جنگ يا مذاكره ديگر عكس‌العملي نشان نخواهند داد و براي رهايي از تحريم‌هاي اقتصادي دشمن، خواستار مذاكره و حتي دادن امتيازات بعدي در حوزه‌هاي منطقه‌اي و موشكي از سوي ايران به دشمن نخواهند شد.

آمريكايي‌ها با تحريم‌هاي شديد اقتصادي عليه ايران و از طرفي مديريت قيمت و فروش نفت توانسته‌اند فشارهاي زيادي به كشورمان وارد كنند كه در صورت وقوع درگيري نظامي، كشورهاي خريدار نفت در دنيا در تأمين نفت خود احساس خطر خواهند كرد. اين احساس ناامني منجر به افزايش قيمت نفت خواهد شد كه با توجه به وضعيت اقتصادي جهاني، هيچ كشوري آمادگي پذيرش آن را ندارد، ضمن اينكه ايران خواهد توانست مقداري از بار فشار تحريم‌ها را كاهش دهد.

در چنين شرايطي نقاط حساس و راهبردي كشورهاي توليد كننده نفت از جمله عربستان، بحرين و... و همچنين پايگاه‌هاي نظامي آمريكا كه در تيررس موشك‌هاي ايران هستند، مورد هدف قرار مي‌گيرد كه اين امر علاوه بر تهديد امنيت پايگاه‌هاي نظامي آمريكا، سبب خواهد شد توليدات نفت كشورهاي عربي و به دنبال آن توليد نفت دنيا كاهش و قيمت نفت افزايش يابد و بسياري از كشورهاي مصرف‌كننده نفت در تأمين نفت مورد نياز خود با مشكل مواجه شوند.

واپايش آخرين اخبار منطقه و جهان

آسوشيتدپرس: عربستان ميلياردها دلار براي محافظت از ذخاير عظيم نفتي هزينه كرد؛ اما نتوانست مانع از حمله موشكي و پهپادي شود. اين حمله ضعف‌هايي از اين كشور را نمايان كرد كه حتي پيشرفته‌ترين تسليحات آمريكا نتوانست آنها را برطرف كند.

اينديپندنت: حمله به آرامكو پرسش‌هاي جديدي را درباره آسيب‌پذيري زيرساخت‌هاي غير نظامي و نظامي عربستان در برابر حملات هواپيماهاي بدون سرنشين ايجاد مي‌كند. تاكنون ده‌ها حمله به فرودگاه‌هاي عربستان سعودي، تأسيسات آب شيرين و زيرساخت‌هاي نفتي اين كشور صورت گرفته است. موشك‌هايي كه احتمالاً حوثي‌ها شليك كرده‌اند، گاهي چندين مرتبه در هفته از مرز يمن به سمت اهدافي در عربستان شليك مي‌شوند.

رأي‌اليوم: حمله به تأسيسات نفتي عربستان صرف‌نظر از اينكه چه كسي آن را انجام داده، انتقال از جنگ سنتي به جنگ سايبري يا تركيبي از اين دو را نشان مي‌دهد و شايد مقدمه‌اي براي حملات بيشتر به زيرساخت‌هاي ديگر عربستان، نظير ايستگاه‌هاي آب و برق در مرحله بعدي باشد. قطعاً ترامپ كه از طريق خروج از توافق هسته‌اي و تحميل تحريم‌هاي شديد عليه ايران اوضاع را متشنج كرد، مسئول چنين حملاتي است و ايراني كه جيمي كارتر را ساقط كرد، ترامپ را هم در انتخابات آتي ساقط خواهد كرد. خدا مي‌داند.

پوليتيكو: معتمدان و نزديكان دونالد ترامپ مي‌گويند رئيس‌جمهور آمريكا شايد به تندي و سرسختانه صحبت كند؛ اما او به شدت در زمينه كشاندن آمريكا به يك جنگ جديد در خاورميانه بي‌ميل است. ترامپ دوست دارد درباره يك بازي بزرگ صحبت كند و آن نوع از سياست‌هايي را كه سرسختانه به نظر مي‌رسند، دوست دارد، اما وقتي قرار است آن سياست‌ها وارد صحنه جهان واقعي شوند به اجراي‌شان بسيار بي‌ميل مي‌شود.

فارين‌پاليسي: امروزه واشنگتن به دنبال مجبور كردن ايران براي كنار گذاشتن هر سه ستون اصلي قابليت‌هاي بازدارنده خود است: برنامه هسته‌اي، برنامه موشكي و نفوذ منطقه‌اي. اما از ديدگاه تهران، كنار گذاشتن همه اين قابليت‌هاي بازدارنده سبب مي‌شود رژيم ايران بي‌دفاع و بي‌قدرت بماند. چنين درخواستي از تهران همانند تقاضايي است كه واشنگتن از پيونگ يانگ كرد؛ اما بدون شك هيچ كشوري بر سر آنچه آن را ابزار بقا مي‌داند، سازش نمي‌كند. در واقع، تهران نه تنها از كاهش فعاليت‌هاي منطقه‌اي خود امتناع كرده؛ بلكه حتي آنها را تهاجمي‌تر دنبال كرده است.

القدس العربي: دولت‌هاي عربي توان ايراد حتي يك كلمه انتقادآميز عليه ترامپ را ندارند؛ ترامپي كه هيچ احترامي براي آنها باقي نگذاشته و آشكار اين دولت‌ها را گاو شيرده خطاب مي‌كند. دولت‌هاي خليج‌فارس، طرف‌هايي هستند كه دوشيده مي‌شوند و در عين حال خوشحالند؛ در شرايطي كه ايران، پيشنهاد كمك‌هاي مالي هنگفت را دريافت مي‌كند. دولت‌هاي خليج‌فارس، از ترس بر خود مي‌لرزند و با حماقت و چاپلوسي رفتار مي‌كنند؛ اما ايران قدرتمندانه شرط تعيين مي‌كند. دولت‌هاي خليج‌فارس به دنبال جلب رضايت ترامپ هستند و با اين حال، وي آنها را تحقير مي‌كند؛ ولي اين ايران است كه با ترساندن آمريكا و اروپا به خواسته‌هاي خود مي‌رسد.

آتلانتيك: ترامپ و اعضاي خانواده او از نوامبر 2016 در حال به جيب زدن پول‌هاي كلان از كشورهاي حاشيه خليج‌فارس بوده‌اند. هيچ فرد عاقلي باور نمي‌كند كه سياست‌هاي آمريكا تنها براساس منافع ملي تعريف مي‌شود. اينكه شايد رياست‌جمهوري ترامپ براي فروش يا اجاره است، همه آن چيزي نيست كه جريان دارد؛ اما ماهيت همين حكومت آنقدر كافي است تا بر نخستين اصل سياست خارجي در سال‌هاي ترامپ صحه بگذارد. هيچ جنگي نبايد با حضور اين رئيس‌جمهور رخ دهد.

نيويورك‌تايمز: سعودي‌ها مي‌خواهند نظاميان آمريكايي را در نبرد با ايران به كشتن دهند. جنگ با ايران يك فاجعه است. بازگشت آمريكا به برجام تنها راه خروج از اين بحران خودساخته است. ترامپ با وضعيت بغرنجي روبه‌روست.

برسام محمدي/ انتخابات تونس را بايد يكي از پديده‌هاي مهم سياسي در جهان عرب در مقطع فعلي قلمداد كرد؛ زيرا اين انتخابات در كشوري برگزار شد كه مهد انقلاب‌هاي نيمه تمام عربي‌ـ اسلامي بوده و بيداري اسلامي از اين كشور آغاز شد.

يازدهمين انتخابات تونس از آغاز و دومين انتخابات اين كشور بعد از انقلاب سال 2011، در حالي با مشاركت 45 درصدي رأي دهندگان برگزار شد كه هيچ يك از نامزدها نتوانستند اكثريت آرا را به دست بياورند؛ بنابراين انتخابات به دور دوم كشيده شد كه در مهر ماه برگزار خواهد شد.

«قيس سعيد» نامزد مستقل انتخابات، با 7/18 درصد آرا و «نبيل القروي» نامزد حزب قلب تونس، با 5/15 درصد آرا به دور دوم راه يافتند. «عبدالفتاح مورو» نامزد حزب جنبش النهضه، با 8/12 درصد آرا در جاي سوم و «عبدالكريم الزبيدي» وزير دفاع تونس، با 10 درصد آرا در مكان چهارم قرار گرفت؛ در حالي كه «يوسف الشاهد» نخست‌وزير اين كشور نيز تنها 4/7 درصد آرا را به دست آورد و پنجم شد.

در خصوص انتخابات رياست‌جمهوري تونس توجه به برخي نكات ضروري است:

نكته اول؛ با وجود حضور شخصيت‌هاي مطرح و شناخته‌شده، هيچ يك از آنها نتوانستند موفقيتي در انتخابات رياست‌جمهوري تونس به دست بياورند. مردم در اين انتخابات، جريان‌هاي اصلي سياسي تونس و همچنين جريان سياسي حاكم متمايل به «قائدالسبسي» را توبيخ كردند و بيشتر به چهره‌هاي مستقل رأي دادند.

نكته دوم؛ در اين انتخابات دو نفر يعني قيس سعيد و نبيل القروي اكثريت آرا را به دست آوردند كه افراد مستقلي از نظر سياسي هستند و به ظاهر هيچ‌گونه تعلق سياسي و جناحي ندارند. به ويژه قيس سعيد 61 ساله كه بيشترين درصد آرا را كسب كرد، يكي از چهره‌هاي شناخته شده و از حقوقدانان برجسته تونس است كه به جريان‌هاي اسلامي گرايش دارد. وي چهره‌اي مقبول در ميان نسل جديد است و هيچ‌گونه سابقه منفي در افكار عمومي ندارد و تلاش مي‌كند ضمن وفاداري به شهداي انقلاب تونس، خواسته‌هاي انقلاب را محقق كند. قيس سعيد عبارت «مردم مي‌خواهند» را شعار انتخاباتي خود تعيين كرده بود. اين شعار از جمله مهم‌ترين شعارهاي انقلاب مردم تونس محسوب مي‌شد كه منجر به سرنگوني حكومت «بن‌علي» شد.

برخورداري از ديدگاه‌ها و روحيات ضد صهيونيستي، حمايت از مسئله فلسطين و انتقاد و مخالفت علني با عادي‌سازي روابط كشورهاي عربي و اسلامي با رژيم ‌صهيونيستي، يكي از وجوه بارز شخصيتي سعيد قيس است.

نكته سوم؛ نتايج به دست آمده از سوي نبيل القروي، تاجر تونسي كه در زندان به سر مي‌برد نيز يكي از نكات مهم انتخابات رياست‌جمهوري تونس است. در 1 شهريور، القروي در پي يك قرار قضايي و به اتهام پولشويي و فساد، كه از سوي يك سازمان مستقل داخلي عليه وي ارائه شده بود، دستگير شد. القروي تاجر، رئيس حزب «قلب تونس» و از مطرح‌ترين مهندسان و طراحان توافق السبسي با جنبش النهضه و دستيابي به توافق و حكومت مشترك ميان آن دو بود. القروي محبوبيت خود را مديون شبكه‌اي تلويزيوني مي‌داند كه مالك آن است. وي با برنامه‌هاي اجتماعي و انساني توانست در محافل فقير تونس نفوذ كند و محبوبيت مشخصي به دست بياورد. بازداشت القروي به اتهام فساد و پولشويي آن هم در شرايطي كه مشكلات اقتصادي يكي از اولويت‌هاي مهم مردم در انتخابات است، شانس پيروزي وي در دور دوم انتخابات را كاهش داده است.

در پايان بايد خاطرنشان كرد، پيشتازي قيس سعيد در انتخابات تونس و صعود او به دور دوم انتخابات، كه بيشتر مديون ديدگاه‌ها و باورهاي خاص او است، نشان مي‌دهد كه گرايش‌هاي ضد صهيونيستي همچنان يكي از آرمان‌هاي انقلاب تونس است. رأي اعتماد مردم تونس به قيس سعيد نشان‌دهنده اصول ثابت مردم اين كشور مبني بر حمايت از مسئله فلسطين و مخالفت با رژيم صهيونيستي است.