«سيدعباس صالحي»، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ميگويد: «هويت ملي ايرانيان «زبان فارسي» يك ركن مبنايي بدون جايگزين است و اين موضوع از چند جهت قابل بررسي است، نخست اينكه هر مقدار زبان كهنتر شود، در تار و پود هويت، نقش بيشتري دارد و زبان فارسي به عنوان زباني ديرين و كهن در تار و پود هويت ايراني نقش مؤثرتر و اساسي داشته است. طبيعي است كه زبانهاي چند صد ساله كمتر از زبانهاي چند هزار ساله بر شكلگيري هويت نقش دارند.»
حامد حسينعسكري/ در طول سالهاي «جنگ تحميلي» كه با حمايت همهجانبه ابرقدرتهاي شرق و غرب و ارتجاع منطقه از رژيم صدام و براي لگدمال كردن عزت و شرافت مردم ايران به وقوع پيوست، بيش از 213 هزار شهيد از سوي ملت ايران و يگانهاي گوناگون تقديم شد تا تاريخ دوباره تكرار نشود و در اين فصل از كتاب روزگار، بيتفاوتي و تسليم در برابر دشمن متجاوز همچون لكه ننگي بر پيشاني ما ثبت نشود. البته اين عدد، مربوط به سالهاي دفاع مقدس هشت ساله ملت ايران است و پس از آن زمان تا امروز هم، همواره در مقاطع گوناگون شهداي گلگونكفن ديگري از مدافعان حرم آلالله گرفته تا حافظان نظم و امنيت در سپاه و ارتش و ناجا، بر خاك افتادهاند تا آب و خاك اين كشور كه حكم ناموس ملي را دارد، از گزند دستهاي ناپاك محفوظ بماند.
جنگ تحميلي كه قرار بود براي كشور يك تهديد باشد، با الهامگيري مردم و جوانان اين مرز و بوم از آموزههاي مكتب عاشورا و با رهبري پيامبرگونه امام راحل، به يك فرصت براي خودسازي و خلق مكرر حماسههاي عاشورايي در مرزهاي غربي و جنوبي كشورمان تبديل شد كه همه اينها به بركت ايثار صدها هزار شهيد و دهها هزار جانباز و آزاده و البته صبر زينبي خانوادههايشان بود. به دليل همين كار كارستان شهدا بود كه كوچهها و خيابانهاي شهرهايمان كه ساكنان هركدامشان سروقامتان بسياري را تقديم كردهاند، به نام شهيدان نامگذاري و مزين شد تا با گذر هر روزه از كوچهها و خيابانها و بزرگراهها، يادمان باشد و فراموش نكنيم كه عزت و امنيت امروز را مديون چه كساني هستيم و مبادا كه از ميراث آنهاـ كه همان انقلاب اسلامي استـ غفلت كنيم. در واقع، نامگذاري معابر شهرها به نام شهداي برخاسته از اين مناطق، افزون بر جنبه قانوني نامگذاري معابر و مديريت شهري، يك نماد و يك حركت فرهنگي براي زنده نگه داشتن نام و ياد شهداي ايران زمين است.
اما حركت عجيب و تأسفآميزي كه مدتي است در برخي كلانشهرها، از جمله تهران به صورت خزنده در جريان است، حذف عنوان «شهيد» از تابلوي معابر و اماكني است كه به اسم شهدا نامگذاري شدهاند. در تهران و برخي شهرها مانند تبريز، اين حركت مديريت شهري خيلي سريعتر با واكنش مردم و فعالان فرهنگي مواجه شد. اما عجيبتر از اين حركت نامبارك و سؤالبرانگيز، توجيهي است كه برخي مديران شهري از جمله شهردار تهران براي اين اقدام تراشيده و گفته است، اين كار با هدف كوتاهتر شدن عنوان تابلوهاي معابر و سهولت خوانش آن از سوي رهگذران و رانندگان صورت گرفته است! اين توجيه وقتي عجيبتر به نظر ميرسد كه به همين معابر خرد و كلان تهران و كلانشهرها نگاهي بيندازيم و اسامي طولاني و مفصلي را ببينيم كه تابه حال مديران شهري را نگران نكرده است، چون در آنها فقط عنوان «شهيد» نيست!
هرچند اين حركت مشكوك با حركت متقابل و آتش به اختيار جمع زيادي از جوانان نسل سوم و چهارم انقلاب مواجه شده كه با هزينه شخصي در حال بازگرداندن عنوان «شهيد» بر روي تابلوهاي معابر هستند؛ اما اين سؤال دردناك همچنان باقي است كه علت اين اقدام عجيب در تهران و برخي كلانشهرها چيست و چه كساني از كمرنگ شدن نام و ياد شهيدان و «شهيدزدايي» از فرهنگ عمومي كشور سود ميبرند و ديگر اينكه، وقتي در ديگر كشورها به هر بهانهاي به مقام جانباختگان جنگهايشانـ كه لزوماً قداست دفاع ما را هم نداشته ـ اينقدر احترام ميگذارند، اگر اين برنامه نامبارك روزي به مقصود برسد، چه بر سر داشتههاي فرهنگي ملت ما خواهد آمد و در آن زمان، چه كسي پاسخگو خواهد بود؟!