زمانی که هیلاری، وزیر خارجه آمریکا بود، تلاش زیادی کرد تا ایران را برای کنار گذاشتن فعالیت‌های هسته‌ای‌اش تحت فشار قرار دهد به طوری که «بیل کلینتون» مدعی شد، تلاشی که همسرش «هیلاری»، برای تحت فشار قرار دادن ایران و اعمال شدیدترین تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور انجام داد، یک پرتاب سه امتیازی (اشاره به زیباترین امتیازگیری در بازی بسکتبال) بود.
  قاسم غفوری/صحنه بین‌الملل همچنان صحنه معادلاتی ناهمگون و مبهم است که آینده‌ای نامعلوم را بر ساختار نظم جهانی حاکم ساخته است. در این میان معادلات غرب آسیا همچنان کانون اصلی این تحولات را تشکیل می‌دهد. نکته قابل توجه آنکه، با وجود تشدید اشغالگری صهیونیست‌ها در اراضی فلسطینی، گسترش دامنه سرکوبگری رژیم آل‌خلیفه پس از لغو تابعیت شیخ‌عیسی قاسم عالم برجسته جهان اسلام و استمرار جنایات سعودی در یمن،  همچنان رویکرد جهانی به معادلات سوریه و عراق است. 
اول مرداد ماه نشست ائتلاف به اصطلاح ضد داعش در آمریکا در حالی برگزار شد که محور آن را تشدید حملات نظامی ائتلاف به موصل عراق و رقه سوریه تشکیل می‌داد، هر چند که آمارها نشان می‌دهد در حملات اخیر ائتلاف به این مناطق صدها غیر نظامی قتل‌عام شده‌اند. 
انگلیس از افزایش اعزام نیرو به عراق سخن گفته و آمریکا نیز افزایش نیروها و تجهیزات و پایگاه‌های خود در این کشور را مطرح کرده است. فرانسه از اعزام رزم‌ناو نظامی به آب‌های سوریه می‌گوید. آلمان نیز تحرکات نظامی خود را در منطقه تشدید کرده و حتی گزارش‌هایی از حضور نیروهای اطلاعاتی غرب در سوریه و عراق می‌‌دهد. اتحادیه اروپا از حمایت‌های مالی چند صد میلیون یورویی از عراق خبر داده، در حالی که همزمان کشورهای منطقه‌ای همچون ترکیه که سابقه‌ای طولانی در حمایت از تروریسم دارند، نیز از تغییر رفتار و حضور گسترده‌تر در تحرکات ضد تروریسم سخن گفته‌اند. در اقدامی قابل‌تأمل عربستان نیز برخی تغییرات رفتاری در سوریه را اعلام کرده، چنانکه الجبیر، وزیر خارجه سعودی ادعا کرده در صورت حذف اسد رئیس‌جمهور سوریه در معادلات آتی، حاضر به همکاری گسترده با روسیه است. 
حال این سؤال مطرح است که چرا کشورهای غربی و البته متحدان منطقه‌ای آنها بر تشدید حملات علیه تروریسم در عراق و سوریه تأکید دارند؟ آیا آنها واقعاً به دنبال مبارزه با تروریسم هستند، یا معادلات دیگری در راه است؟ 
برخی از ناظران سیاسی با اشاره به وضعیت امنیتی حاکم بر جهان، این رویکردها را برگرفته از اجباری می‌دانند که نتیجه تروریسم لجام‌گسیخته‌ای است که زمانی غرب آن را برای رسیدن به اهداف خود از جمله در غرب آسیا و شمال ‌آفریقا ایجاد کرد. 
انفجارها و حوادث خونین در اروپا نظیر حمله تروریستی در نیس فرانسه و حمله خونین برلین با ده‌ها کشته و زخمی، انتشار نوارهای ویدئویی تهدیدآمیز درباره امنیت کل اروپا، حمله تروریستی در فرودگاه استانبول ترکیه، تشدید بحران امنیتی در افغانستان و لیبی که نتیجه آن آشکار شدن شکست سال‌ها ادعای غرب مبنی بر مبارزه با تروریسم است عملاً غرب را به این نتیجه رسانده  است که گزینه‌ای جز رویکرد مقابله با تروریسم ندارد. البته، باید در نظر داشت که نگاه غرب نابودی تروریسم نیست؛ بلکه همانگونه که بسیاری از سران اروپا و اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا تأکید دارند آنها به دنبال مدیریت و مهار تروریسم هستند، آن هم تا حدودی که منافع و امنیت آنها را تهدید نکند. 
نکته دیگری که در زمینه معطوف شدن جدید غرب به سوریه و عراق مشاهده می‌شود، طراحی آنها برای برخی تغییرات در خطوط جغرافیایی است. حمایت‌های جدید مالی و تسلیحاتی از اقلیم کردستان عراق که نتیجه آن موضع‌‌گیری افرادی چون مسعود بارزانی، رئیس این منطقه مبنی بر فرارسیدن زمان تجزیه عراق است و تحرکات گسترده نظامی غرب در مناطق کردنشین سوریه با ادعای مبارزه با تروریسم نشان می‌دهد که آمریکا در پایان دوران ریاست جمهوری اوباما به دنبال تحقق رؤیای خود مبنی بر تجزیه منطقه است، هر چند که در ظاهر ادعای اقدام برای امنیت منطقه را سر می‌دهد.
نکته بسیار مهمی که در تحولات غرب آسیا از جمله سوریه و عراق مشاهده می‌شود، نقش آن در انتخابات آتی آمریکاست. آبان ماه در حالی انتخابات آمریکا برگزار می‌شود که یک چالش اساسی پیش روی ساختار حاکم بر این کشور و نیز حزب دموکرات وجود دارد و آن امنیتی شدن فضای آمریکاست. آن طور که نتایج چندین انتخابات در اروپا نشان می‌دهد، بحران‌های امنیتی زمینه‌ساز گرایش مردم به راست افراطی با نگاه امنیتی و سرکوب‌گرایانه شده است. اکنون این وضعیت بر آمریکا حاکم است، به‌گونه‌ای که استمرار این روند می‌تواند به پیروزی ترامپ ختم شود. یکی از عواملی که می‌تواند مانع این مسئله شود کاهش فضای امنیتی است که بخش عمده‌ای از آن برعهده کانون‌های برون آمریکایی است. این سناریو مطرح است که آمریکا با دو ابزار نظامی یا همان فعال‌تر کردن ائتلاف به اصطلاح ضد داعش و راهبرد سیاسی، یعنی به کارگیری کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برای برخی تغییرات سیاسی در عراق و سوریه به دنبال تحقق این طرح باشد. به عبارتی، رویکرد آمریکا به تشدید نظامی‌گری علیه تروریسم در سوریه و عراق نه از روی خیرخواهی و حل بحران‌های امنیتی جهان، بلکه در قالب سیاست‌های انتخاباتی آمریکا صورت می‌گیرد. 
با توجه به‌ آنچه ذکر شد می‌توان گفت که رویکرد کشورهای اروپایی و آمریکا به آنچه مبارزه با تروریسم در عراق و سوریه می‌نامند، نه از روی صداقت رفتاری برای کمک به برقراری امنیت در منطقه، بلکه به منظور تأمین امنیت درونی آنها و نیز برخی ملاحظات انتخاباتی است، چنانکه این کشورها همچنان از اصلی‌ترین اصل مبارزه با تروریسم، یعنی قرار گرفتن کنار سوریه و عراق و جبهه مقاومت به‌مثابه محور نابودکننده تروریسم خودداری کرده و به رفتارهای یک‌جانبه خود ادامه می‌دهند که نتیجه آن استمرار حیات تروریسم است که هزاران قربانی به همراه خواهد داشت.

 رضا اشرفی/اتحادیه عرب با ادعای ایجاد وحدت و یکپارچگی میان کشورهای عربی در آفریقا و غرب آسیا تشکیل شد تا به اصطلاح وحدت‌بخش و حلاّل مشکلات کشورهای عربی باشد. بیست‌وهفتمین اجلاس سران کشورهای عضو اتحادیه عرب چهارم مرداد در نواکشوت آغاز به کار کرد. ساختار حاضر در اجلاس و نیز مسائل مطرح‌شده در آن نشان‌دهنده نکاتی قابل‌توجه درباره سرنوشت اتحادیه عرب است. 
نخستین مسئله آنکه ۱۴ نفر از رؤسای جمهور و سران کشورهای عربی در این اجلاس حضور نیافتند و تنها شش کشور در سطح سران در آن حاضر شدند؛ ترکیبی که نشان از شدت گرفتن اختلافات میان اعضا و نیز اذعان غیرمستقیم به ناکارآمدی و تشریفاتی بودن این نشست‌ها داشت. به عبارتی، این ترکیب نشان داد که حتی اعضا نیز دیگر اهمیتی برای اتحادیه مذکور قائل نیستند و آن را نشست‌هایی صرفاً برای گرفتن عکس یادگاری می‌دانند. سطح اختلافات و ناکارآمدی اجلاس چنان بوده که در یک روز به کار خود پایان داد و به روز دوم نرسید.
 نکته دیگر مواضع مطرح شده در این اجلاس است. حاضران در این نشست را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد. دسته اول کشورهایی مانند عراق و الجزایر که تلاش داشتند اتحادیه عرب را به تهدید اصلی، یعنی تروریسم و رژیم صهیونیستی معطوف سازند و مقاومت را گزینه‌ای مهم برای تحقق این امر معرفی کنند. دسته دوم کشورهایی با محوریت عربستان و چند متحد کوچک آن نظیر کویت، بحرین، جیبوتی، کومور، یمن با محور دولت فراری و مستعفی و غیر مردمی که محور ادعایی خود را بر اصل تقابل با جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت قرار دادند. ایران‌هراسی و مقاومت‌ستیزی در رفتار این کشورها در حالی صورت گرفت که بسیاری از ناظران سیاسی آن را نشان‌دهنده وضعیت بحرانی سعودی در این اجلاس دانستند. سعودی تلاش بسیاری داشته تا نشست اتحادیه عرب را به مؤلفه‌ای برای توجیه نظامی‌گری علیه یمن، ادامه حمایت از تروریسم در عراق و سوریه، سوق دادن کشورها به تشکیل ارتش واحد عربی با محوریت عربستان، بازیگری در قالب طرح آمریکا در منطقه با ادعای صلح خاورمیانه مبدل سازد، اما حضور نیافتن سران در اجلاس و نیز مواضع متضاد حاضران عملاً طراحی سعودی را با ناکامی همراه ساخت. 
عربستان که دستان خود را در این نشست خالی دید، با ترویج ایران‌هراسی از طریق کشورهای ذره‌بینی اتحادیه، آن هم با رشوه‌های کلان که به آنها پرداخته، به دنبال پنهان‌سازی این شکست و نمایش یک پیروزی برای خود بود.
 نکته مهمی که در زمینه نشست اتحادیه عرب بسیار مهم است، انحراف شدید آن از مسئله فلسطین است. هر چند در ظاهر ادعای حمایت از فلسطین مطرح شد؛ اما دو اصل در آن وجود دارد: نخست آنکه هدف، آوردن رژیم صهیونیستی پای میز مذاکره مطرح شد، نه مبارزه با آن، حال آنکه فلسطین به حمایت برای مبارزه نیاز دارد نه سازش، دوم آنکه تهدید رژیم صهیونیستی، نه اشغالگری و جنایاتش علیه فلسطین و منطقه، بلکه تهدیدات هسته‌ای احتمالی آن عنوان شده است؛ یعنی اتحادیه عربی که در گذشته مقابله با رژیم صهیونیستی را به مثابه دشمن هدف داشت، اکنون با ادعای تهدید هسته‌ای بودن صرفاً خواستار اقدام جهانی برای عضویت این رژیم در ان‌پی‌تی شده است و این یعنی خیانت آشکار و گسترده به فلسطین.

ایران به حملات سایبری ضد آمریکا روی آورده‌ است
خبرگزاری فارس: در ادامه اتهام‌زنی‌های آمریکایی‌ها درباره حملات سایبری دیگر کشورها به آمریکا که هر از چند گاه خبرساز می‌شود، مشاور کاخ سفید مباحثی علیه ایران مطرح کرده است، از جمله اینکه ادعا کرده ایران علیه واشنگتن به حملات سایبری روی آورده است. این مقام دولت آمریکا هشدار داده است، این کشور برای پاسخ دادن به حملات سایبری و زمانی که شرایط مناسب باشد، از تحریم‌های اقتصادی استفاده خواهد کرد.
سند رسمی حزب دموکرات علیه ایران 
خبرگزاری مهر: سند سیاست‌گذاری حزب دموکرات آمریکا با وجود آنکه بر تشدید تحریم‌ها، استفاده از گزینه نظامی و مقابله با برنامه موشکی تهران تأکید کرده، گسترش مبادلات فرهنگی با مردم ایران را خواستار شده است. در بخش مربوط به ایران آمده است: «ما از توافق هسته‌ای با ایران حمایت می‌کنیم؛ زیرا (این توافق) همان‌طور که با قدرت اجرا و اعمال می‌شود، تمامی مسیرهای ایران به سمت بمب را بدون توسل به جنگ از بین می‌برد.» در این سند همچنین آمده است: «ما با دیدگاه دونالد ترامپ، نامزد حزب جمهوریخواه مبنی بر خروج‌مان از توافقی که برنامه هسته‌ای ایران را به صورت صلح‌آمیز برمی‌چیند، مخالف هستیم». این سند سیاست‌گذاری حزب دموکرات همچنین به استفاده از تحریم‌ها در برابر ایران تأکید کرده است. اعضای حزب دموکرات، ایران را «کشور پیشرو در حمایت از تروریسم» خوانده و تهران را به نقض حقوق بشر متهم کرده و تصریح کرده‌اند، با نقش «مخرب ایران در منطقه» مقابله خواهند کرد.
توافق هسته‌ای برای دست نیافتن ایران به سلاح اتمی است!
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران جوان: مشاور امنیت ملی آمریکا مدعی شد، هدف اصلی گروه ۱+۵ در توافق هسته‌ای، بازداشتن ایران از دستیابی به تسلیحات ممنوعه است. «سوزان رایس» مشاور امنیت ملی آمریکا، مدعی شد، سال‌ها تلاش فشرده و دیپلماسی اصولی گروه ۱+۵ به توافقنامه‌ای موسوم به برجام منجر شد تا به شیوه صلح‌آمیز و بر اساس راستی‌آزمایی مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شود. البته گفتنی است، مشاور امنیت ملی آمریکا بار دیگر ایران را به اقدام برای دستیابی به سلاح هسته‌ای متهم کرد. 
ایران کشوری قدرتمند و توسعه‌یافته است
خبرگزاری فارس: جان کری، وزیر خارجه آمریکا در اظهاراتی در لائوس با اشاره به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) درباره ایران گفت: این کشور قدرتمند، توسعه‌یافته و با تاریخ چند هزار ساله است و تصمیم به عدم پیگیری سلاح‌های اتمی گرفته است. وزیر خارجه آمریکا، همچنین از کره‌شمالی خواست که به نمونه برجام و مذاکرات هسته‌ای ایران و گروه 1+5 نگاه کرده و مطابق آن عمل کند.
انتقاد از مخالفان توافق ایران و بوئینگ!
خبرگزاری ایرنا: «ارل بلومنائر» نماینده دموکرات مجلس نمایندگان از ایالت «اورگن» آمریکا از مخالفان توافق چند میلیارد دلاری بین شرکت هواپیماسازی «بوئینگ» و «ایران‌ایر» به شدت انتقاد کرد و تعامل اقتصادی با ایران را خواستار شد. این عضو کنگره از مخالفت شدید عده‌ای با قرارداد فروش بوئینگ انتقاد کرد و اظهار کرد: فکر می‌کنم این وحشتناک است که برخی از افراد تلاش می‌کنند علیه فروش هواپیماهای بوئینگ به ایران جنگ صلیبی به راه بیندازند. وی در ادامه گفت: سفارش خرید هواپیما (از بوئینگ) طی یک دهه آینده حدود 100 هزار فرصت شغلی در آمریکا ایجاد خواهد کرد. «تونی ورستاندیگ» معاون مرکز صلح خاورمیانه «دنیل آبراهام» و از شرکت‌کنندگان در این نشست نیز بر تأثیرات مثبت فروش هواپیماهای بوئینگ در اقتصاد آمریکا تأکید کرد.

  عبدالله عبادی/ شمال آفریقا شبه‌جزیره‌ای در جنوب مدیترانه و شمال صحرای کبیر آفریقا است و اقیانوس اطلس مرز غربی آن می‌باشد. بخش عظیمی از آن را صحرای آفریقا در بر گرفته و به‌جز کوه‌های اطلس ـ واقع در شمال غربی آن ـ ارتفاعات مهمی ندارد. 
مهم‌ترین شریان حیاتی این ناحیه رودخانه نیل است که 1200 کیلومتر آن در کشور مصر جریان داشته و با دلتای بزرگی به دریای مدیترانه می‌ریزد .
آفریقای شمالی، مهد تمدن‌های قدیمی است و تاریخی ده هزار ساله دارد. تمدن مصری کهن‌ترین تمدن این ناحیه است که در تاریخ آفریقا سهمی ویژه دارد. بربرها سکنه اصلی شمال آفریقا بودند که با فتح شمال آفریقا به دست مسلمین آنها به تدریج اسلام را پذیرفتند.
از آغاز روی کار آمدن رژیم صهیونیستی و غصب فلسطین، رهبران این رژیم در اندیشه توسعه نفوذ خود در منطقه شمال آفریقا بودند و حضور اقلیت یهود در برخی از کشورهای این منطقه از جمله تونس و مراکش یکی از ابزارهای اجرایی این سیاست بوده است. عوامل و انگیزه‌های متفاوتی در فراهم کردن بستر روند عادی‌سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای این منطقه دخالت مستقیم و غیرمستقیم دارند که در ادامه به اجمال به آن می‌پردازیم.

اهداف و انگیزه‌های صهیونیست‌ها در برقراری روابط با کشورهای شمال آفریقا
از جمله مهم‌ترین اهدافی که صهیونیست‌ها در برقراری مناسبات گوناگون با کشورهای این منطقه مدّ نظر دارند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ـ تقویت بنیه اقتصادی صهیونیست‌ها: بخشی از این هدف از رهگذر گسترش صادرات رژیم صهیونیستی به بازارهای کشورهایی مانند مراکش، تونس و مصر تأمین می‌شود؛
۲ـ تحکیم نفوذ در منطقه شمال آفریقا که جایگاهی راهبردی در سیاست آمریکا و سایر ابرقدرت‌های جهان دارد؛
۳ـ ادامه سیاست شکاف و تفرقه میان کشورهای عربی و تلاش برای ایجاد زمینه‌های تسریع روند عادی‌سازی روابط میان خود و سایر کشورهای عرب؛
۴ـ تلاش برای استفاده از موقعیت راهبردی کشورهای شمال آفریقا با هدف نفوذ در سایر مناطق این قاره؛
۵ـ بهره‌برداری از ذخایر زیرزمینی کشورهای منطقه و دستیابی به مواد خام برای تولیدات صنعتی خود؛
۶ـ ایجاد طرح نفوذ در مراکز قدرت این کشورها و بهره‌گیری از آن در برنامه‌ها و طرح‌های منطقه‌ای و بین‌المللی.

روند عادی‌سازی روابط میان کشورهای شمال آفریقا و رژیم صهیونیستی
در میان شش کشور شمال آفریقا، تنها لیبی و الجزایر هرگز روابط آشکاری با رژیم صهیونیستی ندارند. کشور موریتانی در دهه ۱۹۹۰ در سطح سفارت و مراکش و تونس نیز تا اواخر دهه ۱۹۹۰ در سطح دفتر ارتباطات با رژیم صهیونیستی رابطه داشتند. اما انگیزه کشورهای شمال آفریقا برای عادی‌سازی روابط‌شان با رژیم صهیونیستی متفاوت بود.
 شکست اعراب در جنگ شش روزه (۱۹۶۷)، امضای توافقنامه ننگین «کمپ دیوید» میان مصر و رژیم صهیونیستی (۱۹۷۸)، امضای توافقنامه «اسلو» (۱۹۹۳)، امضای معاهده «وادی عربه» میان اردن و رژیم صهیونیستی (۱۹۹۴)، تحولات جهانی و منطقه‌ای پس از فروپاشی شوروی و حادثه ۱۱ سپتامبر، همگی بر روند تحولات منطقه شمال آفریقا و قضایای خاورمیانه تأثیر گوناگونی داشتند. برخی از آگاهان به مسائل شمال آفریقا معتقدند که تحولات فوق، زمینه را برای روند عادی‌سازی میان رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه فراهم کرده بود، برخی دیگر از تحولات عبارت بودند از:
۱ـ تراکم تاریخی قضیه فلسطین و احساس نیاز برای خروج از این بن‌بست؛
۲ـ عامل روابط واشنگتن با کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی: آمریکا با حمایت‌های گوناگون از رژیم صهیونیستی خود را نسبت به تأمین امنیت و مصالح ملی رژیم اشغالگر قدس متعهد و مسئول می‌داند؛
۳ـ تحولات منطقه‌ای شرایط را برای پذیرش واقعیت‌های منطقه و جهان به وجود آورده بود. اغلب این تحولات به سود روند عادی‌سازی روابط میان کشورهای منطقه و رژیم صهیونیستی بود؛
۴ـ قدرت لابی صهیونیستی در جامعه بین‌الملل: به عقیده بسیاری از سیاستمداران عرب، رژیم صهیونیستی وسیله قرب و دفع‌کننده مشکلات بود؛
۵ـ از دیدگاه بسیاری از سیاستمداران عرب، عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی از ملزومات پیوستن به جامعه بین‌المللی و داشتن برخی از مصونیت‌ها در قبال فشارهای آمریکا بود؛
۶ـ تخصص رژیم صهیونیستی در برخی از مسائل امنیتی و نظامی و اطلاعاتی: برای بسیاری از اعراب و رهبران آن، قدرت امنیتی و اطلاعاتی کارشناسان رژیم صهیونیستی امری فوق‌العاده است. برای نمونه، ولد طایع، رئيس‌جمهور سابق موریتانی برای خنثی‌سازی کودتاها و توطئه‌های رقیبان خود همواره از کارشناسان رژیم صهیونیستی استفاده می‌کرد؛
۷ـ نقش یهودیان شمال آفریقا در سرزمین‌های اشغالی و کشورهای منطقه: بیش از ۹۰۰ هزار یهودی شمال آفریقا در فلسطین اشغالی زندگی می‌کنند و از جایگاه ممتازی در این رژیم برخوردارند.

قضیه فلسطین در ایدئولوژی و برنامه احزاب منطقه
اغلب احزاب سیاسی وابسته به جریانات سوسیالیستی و کمونیستی در کشورهای منطقه شعباتی از احزاب چپ فرانسه بوده و شخصیت‌های یهودی در کادر رهبری آن حضور داشتند. این واقعیت تأثیراتی بر دیدگاه رهبران این احزاب نسبت به قضیه فلسطین داشته است.
 احزاب چپ شمال آفریقا اغلب طرفدار تقسیم فلسطین و تشکیل دولت صهیونیستی بوده و واقعیت‌ها و شرایط موجود در خاورمیانه را پذیرفته بودند. با بررسی اسناد و برنامه‌های اولین اجلاس احزاب شمال آفریقا که در فوریه ۱۹۴۷ در قاهره برگزار شد و نیز برنامه‌ها و دیدگاه‌های احزاب مغرب عربی شرکت‌کننده در کنگره سوسیالیست‌های عرب در سال ۱۹۶۷ می‌توان به حقیقت دیدگاه احزاب چپ و لیبرال شمال آفریقا که همانا حمایت از تشکیل دولت یهود در فلسطین بود، پی برد.

انگلیس: افزایش جرائم نژادپرستانه 
گزارش‌های جدید منتشر شده حاکی از افزایش شدید جرائم ناشی از تنفر علیه مهاجران و اقلیت‌های مذهبی از جمله مسلمانان در انگلیس از زمان برگزاری همه‌پرسی 23 ژوئن (سوم تیرماه) است.
 آخرین گزارش‌های پلیس انگلیس حاکی از افزایش نزدیک به 50 درصدی جرائم ناشی از تنفر علیه مهاجران و اقلیت‌های مذهبی ازجمله مسلمانان در این کشور است. از زمان برگزاری همه‌پرسی تا اواسط جولای گذشته، بیش از شش هزار جرم ناشی از تنفر در انگلیس، ولز و ایرلند شمالی گزارش شده است. گزارش پلیس انگلیس نشان می‌دهد یک روز پس از اعلام نتایج همه‌پرسی، 289 مورد جرم ناشی از تنفر در این کشور گزارش شده است. اقدامات بیگانه‌ستیزانه از جمله حملات فیزیکی پس از همه‌پرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا پنج برابر شده است و مسلمانان و مهاجران شرق اروپا از جمله لهستانی‌ها قربانیان و هدف اصلی آن بوده‌اند.
مجارستان: وضعیت بحرانی پناه‌جویان 
برقراری امنیت و مقابله با آنچه ناامنی تروریستی نامیده می‌شود در حالی محور تحرکات سران اروپا را تشکیل می‌دهد که بحران پناه‌جویان هر روز وارد ابعاد تازه‌ای می‌شود که به دلیل سانسورهای خبری و برجسته شدن مسائلی چون امنیت و چالش‌های سیاسی اروپا، آن را به حاشیه رانده است. 
نمود عینی این وضعیت را در رفتارهای مجارستان می‌توان مشاهده کرد که هزاران پناه‌جو را در کشور صربستان بلاتکلیف کرده است. بر اساس مقررات جدید مجارستان، این کشور روزانه تنها به پرونده 30 پناه‌جو برای ورود از صربستان رسیدگی می‌کند. بسیاری از این پناه‌جویان از کشورهای جنگ‌زده خاورمیانه و شمال آفریقا هستند و برای رسیدن به اروپای غربی از مسیر بالکان استفاده می‌کنند. صربستان نیز به تازگی نیروهای ارتش و پلیس خود را به مرزهایش با بلغارستان و مقدونیه اعزام کرده است تا مانع از ورود پناه‌جویان شود. 
فرانسه: تشدید نژادپرستی نظام‌مند 
یکی از مباحث مطرح در ساختار فرانسه را نژادپرستی نظام‌مند‌ حاکم بر این کشور تشکیل می‌دهد که ساختار امنیتی، سیاسی و قضایی آن را فراگرفته است. 
مسئله سیاه و سفید و نقض حقوق سیاه‌پوستان همچنان از مسائل مطرح در فرانسه است؛ مسئله‌ای که خشم مردم این کشور را به همراه داشته است، چنانکه مرگ یک جوان سیاه‌پوست در بازداشتگاه پلیس زمینه‌ساز تظاهرات و اعتراضات خیابانی مردمی شد. صدها نفر در اعتراض به مرگ آداما ترائوره، جوان 24 ساله‌ای که کمی پس از بازداشت، جان باخت به خیابان‌های بومون ـ سور ـ اوآز آمدند. گزارش‌های منتشر شده نهادهای حقوق بشر نشان می‌دهد که نژادپرستی همچنان یکی از مؤلفه‌های ساختار امنیتی فرانسه است و افراد بسیاری صرفاً به جرم رنگ پوست‌شان بازداشت شده و مورد اذیت و آزار قرار گرفته‌اند. 
آلمان: تشدید اسلام‌ستیزی 
آلمان از جمله کشورهای اروپایی است که با چالش‌های امنیتی مواجه شده که حملات برلین با ده‌ها کشته و زخمی و چندین انفجار تروریستی نمودی از آن است. 
این وضعیت در حالی بر آلمان حاکم شده که سیاست‌های فضای رسانه‌ای و سیاسی آلمان برای متهم نشان دادن پناه‌جویان در این بحران‌ها زمینه‌ساز تشدید فضای نژادپرستی بر این کشور شده که نتیجه آن حملات نژادپرستانه به مراکز محل اسکان پناه‌جویان است. گزارش‌ها نشان می‌دهد پناه‌جویان در حالی از حقوق اولیه خود محروم هستند که حملات نژادپرستانه و نگاه جامعه به آنها به‌مثابه تهدید امنیت ملی و تروریسم بر بحران‌های آنها افزوده است.