توسعه وابسته ارتش شاهنشاهی مطابق با الگوی آمریکایی
رژیم پهلوی مورد حمایت آمریکایی‌ها بود تا به مثابه پایگاهی در خدمت منافع این کشور عمل کند. در طول حکومت 37 ساله پهلوی دوم و به ویژه در دهه پایانی آن، ایران به پایگاه نظامی تمام عیار آمریکایی‌ها تبدیل شد و تمام طرح‌های توسعه و تقویت ارتش شاهنشاهی را باید در قالب همین سیاست کلی دنبال کرد. در کتاب «تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق» که نشر «مرز و بوم» آن را منتشر کرده است، آمده است:
«در دهه آخر سلطنت محمدرضا پهلوی، تجهیز و توسعه ارتش ایران در دستور کار ارتش آمریکا قرار گرفت. ایالات متحده آمریکا در پی آن بود که مأموریت‌های تأمین امنیت و حفظ منافع خود در خلیج‌فارس را با کمک ارتش ایران انجام دهد.
 در آن دوران برخی مستشاران آمریکایی به همکاران ایرانی خود می‌گفتند که بر اساس برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده، ایران مرکز اصلی پشتیبانی از نیروهای آمریکایی مستقر در حد فاصل T T T یعنی توکیو، تهران، تل‌آویو خواهد شد.
 منظور آنها این بود که مناطق مأموریتی تعریف‌شده برای ارتش آمریکا و هم‌پیمانانش از تل‌آویو تا تهران و تا توکیو را با سرمایه‌گذاری آمریکا برای ایجاد پایگاه‌های پشتیبانی تعمیراتی هواپیما و بالگردهای نظامی در ایران پوشش دهند.
در آن زمان راهبرد کلان قدرت نظامی آمریکا بر اساس راهبرد «هواپایه» بود. بنابراین راهبرد تشکیل قدرت نظامی جدید در ایران که شاه از سال 1350 هجری شمسی آن را دنبال می‌کرد نیز بر همین اساس بود.
 برای این منظور آمریکا سالانه سهمیه آموزش 300 خلبان را برای ایران در نظر گرفته بود. رژیم شاهنشاهی ایران قصد داشت قدرت اصلی نظامی کشور را بر پایه توسعه نیروی هوایی و تشکیل هوانیروز برای پشتیبانی از یگان‌های زمینی شکل دهد.
 ساختار، سازماندهی، آموزش و تجهیز این ارتش و محل استقرار پایگاه‌های هوایی و دریایی و یگان‌های زمینی عمدتاً بر اساس برنامه و نظر ارتش آمریکا و در چهارچوب راهبرد «پیمان سنتو» تنظیم می‌شد.
 پایگاه‌های اصلی و مهم دریایی در تنگه هرمز، خلیج‌فارس و در ساحل دریای عمان تعیین شده بود تا ایران بتواند در همکاری با آمریکا، تأمین‌کننده امنیت کشتیرانی و خطوط انتقال انرژی از خلیج‌فارس به دیگر کشورها باشد و نقش اول را در تأمین امنیت این منطقه ایفا کند. پایگاه‌های هوایی بر اساس این ماموریت و همچنین با فرض تهدید عراق گسترش یافته بود و پادگان‌ها و پایگاه‌های نیروی زمینی نیز عمدتاً در غرب کشور و با فرض تهدید عراق و کشورهای غرب ایران سازماندهی شده بود.»
استعمارگران آمریکایی در لائوس
لائوس سرزمینی در جنوب شرق آسیاست که در اواخر قرن نوزدهم، تحت سلطه استعمارگران فرانسوی قرار گرفت و این سلطه تا شکست فرانسه در جنگ اول هندوچین ادامه یافت. پس از خروج فرانسوی‌ها و آغاز جنگ ویتنام در برابر متجاوزان آمریکایی، بار دیگر پیامدهای جنگ دامن‌گیر این سرزمین شد.
ارتش آمریکا در حالی بین سال‌های ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۳، بیش از دو میلیون تن بمب بر سر مردم این کشور آسیایی پرتاب کرد که لائوس در جریان جنگ ویتنام موضع بی‌طرفی خود را اعلام کرده بود؛ امّا ویت‌کنگ‌ها از لائوس به عنوان خط تدارکاتی در جنگ ویتنام استفاده کردند و در اواخر دهه ۱۹۶۰، آمریکا برای مقابله با چریک‌های ویت‌کنگ ویتنام که به داخل لائوس رخنه می‌کردند و به منظور شتاب دادن به پایان جنگ، بی‌طرفی لائوس را نقض کرد و بدون درز این موضوع به مطبوعات، بخش‌هایی از لائوس، به ویژه دشت خمره‌ها را بمباران کرد. این بمباران وسیع‌ترین بمباران هوایی تاریخ لقب گرفت. بیشتر بمب‌هایی که بر فراز جنوب لائوس رها شد، بمب خوشه‌ای بودند؛ بمب‌هایی که پیش از انفجار متلاشی و به صدها بمب کوچک‌تر  تقسیم می‌شوند.
بعد از گذشت سال‌ها، از میلیون‌ها بمبی که بین سال‌های ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۳ در لائوس انداخته شدند، بسیاری هرگز منفجر نشدند و ۸۰ میلیون بمب کوچک به اندازه توپ تنیس بر جای مانده که تاکنون سبب مرگ هزاران نفر شده است. کودکان و کشاورزان، عمده قربانیان این بمب‌ها هستند. بمب‌های کوچک به اندازه یک توپ تنیس هستند که کودکان آنها را با اسباب‌بازی اشتباه می‌گیرند و حین بازی‌های کودکانه ناگهان منفجر می‌شوند. کشاورزان بسیاری هم حین برنج‌کاری دچار حادثه شده‌اند. با توجه به این‌که نزدیک به یک چهارم از خاک لائوس، به این بمب‌های عمل‌نکرده آلوده است، زمین‌های کشاورزی بسیاری در روستاهای این کشور قابل کشت نیست؛ این در حالی است که ۸۰ درصد جمعیت 6/8 میلیون نفری لائوس از راه کشاورزی امرار معاش می‌کنند. 
هنگامی که عکاس معروف، «واتسون» برای جست‌وجو در زمینه بمب‌های باقی‌مانده از جنگ، به  روستای «فونساوان»،  مرکز استان «ژیانگ خوانگ»  رفته بود، چیزی عجیب و باورنکردنی او را شگفت‌زده کرد؛ روستایی که مردمانش با استفاده از قراضه‌های جنگی، خانه و زندگی ساده‌ای شکل داده بودند. واتسون می‌گوید: «برای همه چیز حتی پایه‌های خانه، جعبه، سطل و فنجان از وسایل باقی‌مانده از جنگ استفاده شده بود.»