فرقی نمی‌کند آغازِ هفته باشد یا پایانش! صبح باشد یا شب!
 بذرِ امید؛ نه وقت می‌شناسد و نه موقعیت!
هر وقت بکاری؛ با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن؛ جوانه می‌زند و تا آسمانِ موفقیت و توانستن اوج می‌گیرد...
هرگز ناامید نباش! ناامیدی، تیشه‌ بیرحمی است به جانِ ریشه شعور و خوشبختی‌‌ات!
 پس تا دیر نشده، بذرِ جادوییِ امیدت را بکار و در آینده‌ای نزدیک، معجزه‌هایت را درو کن...
حضرت امام علی(ع) می‌فرمایند:
شبهه، به اين دليل شُبهه ناميده شده كه [در ظاهر] شبيه حق است؛ اما دوستان خدا، چراغ راه‌شان در [تاريكى‌هاى] شبهه، يقين است و راهنمای‌شان راه راست؛ ولى دشمنان خدا، انگيزه‌شان براى شبهه، گمراهى است و راهنمای‌شان، كورى [و بى بصيرتى].
 
(غررالحكم، ح۳۹۰۹)
شهیدان غریبی پشت چشمان تو پنهانند
‎هزار آیینه در پلکت نماز صبح می‌خوانند
شب از شوق نگاهت سینه ریز از کهکشان دارد
‎به یادت اختران در هفت گردون مست و حیرانند
‎نگاه عاشقت از شاعران شهر دل برده
‎تبسم می‌کنی ابیات در تعبیر می‌مانند
‎سکوتت حرف‌ها دارد که در گفتن نمی‌آید
‎غزل‌هایم پر از آرامش اما قبل طوفانند
‎ببار ای ابر رحمت در دلم شوری ببار آور
‎کویرم، چشم‌های تشنه‌ام دلتنگ بارانند
تو سردار هزاران لشکر ملک سلیمانی
‎شهیدان در نگاه تو نماز عشق می‌خوانند
 
نغمه مستشارنظامی
در کربلای «خان‌طومان» از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد. موقع عقب‌نشینی داشت از خاکریز رد می‎شد که تیر خورد و در حالی که نام مبارک حضرت زهرا(س) را بر زبان آورد از بالای خاکریز با صورت به زمین افتاد. تیر خورده بود به توی قفسه سینه‌اش خورده بود و خس‌خس می‎کرد.و اما همچنان یا حسین(ع) و یا زهرا(س) می‎گفت.پرسید آب داری؟ گفتم نه. گفت جیب خشاب رو باز کن داره رو سینه‌ام سنگینی می‎کنه. جیب خشاب رو باز کردم. شروع کرد به شهادتین گفتن. گفتم شیخ مجید من می‎رم کمک بیارم ببرمت. گفت نمی‎خواد. لحظاتی بعد شهید شد. پیکر مطهرش هم همون‌جا موند....توی وصیت‌نامه‌اش گفته بود: «مثلاً بگید نذر می‎کنم یه روز گناه نمی‌کنم؛ هدیه به حضرت صاحب‌الزمان؛ از طرف مجید، یعنی از طرف من این رو انجام بدید...»
به نقل از هم‌رزمان شهید حجت‌الاسلام مجید سلمانیان؛
مجید متولد سال ۱۳۶۷ در كرج بود.و فعالیت در بسیج و ورود به حوزه علمیه مهم‌ترین برهه‌های زندگی او در نوجوانی بود. ابتدا در کرج، سپس تهران و بعد هم در قم تحصیلاتش را از اساتید حوزه و دانشگاه بود که برای دفاع از حرم عمه سادات راهی کشور سوریه شد.تا سطح چهار پیش برد. علاقمند به تبلیغ بود و مناطق محروم را به کار در دانشگاه‌ها ترجیح داد.بعد از حضور در نقاط دوردست و محروم استان فارس و خدمت به مردم، سال 95 بمنظور دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حرم حضرت رقیه(س)، به سوریه اعزام شد و در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ماه سال 1395 همان سال در منطقه کربلای خان‌طومان حلب، توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید.

نکته: حضور مؤثر حاج‌قاسم سلیمانی در قرارگاه کربلا و خاتم‌الانبیاء در دوران پایانی جنگ و پس از آن در منطقه‌ شرق کشور، وی را به عنوان یکی از فرماندهان عالی‌رتبه‌ سپاه مطرح کرد. به همین سبب در سال ۱۳۷۶ سردار سرلشکر سیدرحیم صفوی ایشان را به عنوان فرمانده‌ نیروی قدس انتخاب و معرفی کرد. در این مرحله، فصل جدیدی از زندگی این سردار دلاور سپاه اسلام رقم خورد. به یاد دارم در جلسه‌ معارفه، اولین جمله‌ای که گفت، این بود: «از ابتدا که وارد جنگ شدم دو ابزار مهم در کوله‌پشتی‌ام بود:
 ۱ـ خلوص، ۲ـ توکل. همیشه با این دو خودم را آماده‌ خدمت کرده‌ام.»
نظر: رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده شهید سلیمانی از خلوص وی تمجید کردند و فرمودند: «همه مردم عزادار و قدردان پدر شما هستند و این قدردانی در اثر اخلاص بزرگی است که در آن مرد وجود داشت؛ چرا که دل‌ها به دست خداست و بدون اخلاص، دل‌های مردم این‌گونه متوجه نمی‌شود. خداوند به همه ما و به همه ملت ایران عوض خیر عنایت بفرماید.»

«بيست و سه نفر» از جمله فیلم‌های ژانر دفاع مقدس است که شهید سردار قاسم سلیمانی توجه ویژه به آن نشان داد، به طوری که ایشان در اولین روزهای فیلمبرداری این فیلم، مشتاقانه در پشت صحنه آن حضور یافت و از نزدیک در جریان ساخت آن قرار گرفت. فیلمی که برنده سیمرغ بهترین فیلم از نگاه ملی جشنواره سی و هفتم فیلم فجر، پروانه زرین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان و فیلم برگزیده یونسکو در ایران شده است. داستان این فیلم از صحنه اسیر شدن 23 نوجوان ایرانی شروع می‌شود و کل فیلم به ماجراها و عملکرد اسرای نوجوان، اختصاص دارد. در حالی که سینمای ایران از مشکل فیلم‌نامه رنج می‌برد و بسیاری از فیلم‌ها با وجود بازیگران حرفه‌ای به دلیل ضعف فیلم‌نامه در گیشه با شکست مواجه می‌شوند، «بيست و سه نفر» از فیلم‌نامه‌ای قابل قبول برخوردار است؛ چرا که اقتباسی از کتاب «آن بیست و سه نفر» اثر احمد یوسف‌زاده و کتاب «ملا صالح» نوشته «رضیه غبیشی» است. گفتنی است در سینمای کشورمان کمتر به موضوعات نوجوانان توجه می‌شود؛ از این‌رو به نظر می‌رسد استقبال قابل توجهی از این فیلم، به ویژه بین خانواده‌ها و نوجوانان ‌شود.‌
یکی از کتاب‌های خواندنی درباره شهید سپهبد قاسم سلیمانی کتاب «حاج قاسم»، با عنوان فرعی جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی، نوشته «علی اكبری مزدآبادی» است. در قسمت ابتدایی این کتاب زندگی‌نامه خود نوشت سردار سلیمانی وجود دارد که به بخشی از فعالیت‌های او در دوران ابتدایی جنگ اشاره کرده است. كتاب سعی دارد از دل سخنرانی‌ها و خاطرات سردار، که به سه عملیات بزرگ والفجر ۸، کربلای ۴ و کربلای ۵ مربوط است، شخصیت او را به مخاطب معرفی كند. از ویژگی‌های شاخص این اثر، ترجمه و ارائه یكی از مقالات خارجی درباره سردار سلیمانی است كه یكی از پژوهشكده‌های سیاسی آمریكا آن را منتشر کرده و نشان‌دهنده نگاه پر از هراس و البته احترام غربی‌ها به شخصیت این سردار والا مقام است. علاوه بر اینها، بیش از ۸۰ عکس رنگی از مقاطع مختلف زندگی سردار سلیمانی در این کتاب وجود دارد؛ از عکس‌های روزهای جوانی سردار و حضور او در جبهه‌های جنگ تا عکس‌هایی از حضور او در کنار رهبر معظم انقلاب و دیگر فرماندهان شاخص نظامی کشور که از میان انبوهی از عکس‌های او انتخاب شده و کنار هرکدام از خاطرات ایشان درج شده است. گفتنی است  کتاب «حاج قاسم» در ۱۶۷ صفحه و با همت انتشارات «یا زهرا(س)» منتشر شده است.
از تو سپاسگزارم که دست مرا که جوانی نورس بودم و ناتوان، در دست‌های سرشار از محبت و هدایتت گرفتی و مرا تا بدین‌جا رساندی. سال‌هاست که مرا لحظه‌ای رها نکرده‌ای و دستم را گرفته‌ای و پا به پایت برده‌ای و این همه راه را به یاری خود رهنمونم کرده‌ای و از آتش‌های مهیب و مخوف گمراهی و از پرتگاه‌های مرگبار گناه به سلامت گذر داده‌ای.
مهربانم
حال پس از سال‌ها، با صدها تجربه بر روح سوخته که از گذر دشت‌های هول و کوه‌های خطر و دره‌های سقوط و راه‌های پرپیچ و خم پرهراس که در پس هر سایه‌اش ظلمت و گمراهی در کمین نشسته بود، می‌گویم: «آنکه تو را ندارد هیچ ندارد و کسی که تو را دارد همه چیز دارد.»