در دفاع اول وقتی ارثیهای از پیامبر گرامی اسلام(ص) به حضرت زهرا(س) رسید و چقدر زیبا مقابل این شبهه ایستاد که پیغمبران هیچ ارثیهای برای کسی نمیگذارند، فاطمه با آیه «وَ وَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ» استدلال کرد. حضرت زهرا(س) قشنگ توضیح دادند که انبیاء، امامان و مراجع دو دسته اموال دارند: یک اموال برای شخصیت آنهاست و یک اموال برای شخص آنها. همچنانکه شتر، شمشیر، عمامه و انگشتر پیامبر به ارث رسید؛ ولی نبوت پیامبر(ص) به ارث نمیرسد. در دفاع دوم، حضرت زهرا(س) از اعتبارش پیش پیامبر(ص) خرج کرد. هر کس امروز اعتبار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... دارد، باید با اعتبارش دفاع کند. حضرت زهرا(س) چهل شب همراه حضرت علی(ع) درِ خانه مهاجر و انصار رفت، وقتی صاحبخانه میپرسید: چهکسی پشت در هست؟ فاطمه زهرا(س) میگفت: علیجان تو چیزی نگو، اجازه بده من بگویم، به اعتبار صدای دختر پیامبر(ص) در را باز کنند. در را که باز می کردند تا میدیدند فاطمه(س) همراه علی(ع) هست. در مرحله سوم حضرت با گریه اعتراضآمیز از ولیخدا دفاع کرد. چرا حضرت میرفت بیتالاحزان گریه میکرد؟ چرا اُحد کنار قبر حمزه سیدالشهداء گریه میکرد؟ میخواهد جایی گریه کند که از او سؤال کنند، از اینکه چرا دختر پیامبر(ص) علنی گریه میکند؟ تا دختر پیامبر(ص) در جواب بگوید، ولی خدا مظلوم است. در چهارمین مرحله، حضرت فاطمه(س) از ولایت دفاع کرد که خطبه فدکیه، خطبه فلسفه احکام و خطبهای که در مقابل عیادتکنندگان حضرت(س) بیان فرمودند، نمونههایی از این دفاع است. در پنجمین مرتبه دفاع با جان بود، در واقعه مدینه امیرالمؤمنین(ع) میتوانست پشت در بیاید، ولی به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اجازه دهید من بروم، بگویم فاطمه دختر رسولاللّه هستم.
«غیرت» انواعی دارد که در مسائل گوناگون زندگی انسانها دیده میشود. اگر انسانها به آن اهمیت دادند، سعادت و آرامش در زندگی را به دست میآورند و اگر به آن اهمیت ندادند، دچار بدبختی و گرفتاری میشوند. یکی از موقعیتهایی که غیرت لازم است، حفظ و حراست از دین خدا هنگام خطر است. در مکتب ما غیرت عین دین و دین عین غیرت است. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «غَیْرَهُ الرَّجُلِ ایمانٌ» غیرت مرد (عین) ایمان است». فحوای کلام قرآن و روایات و رفتار اهل بیت(ع) بر ضرورت وجود غیرت برای حفظ دین تأکید دارد. حضرت علی(ع) میفرمایند: «آن گاه که حادثهای پیش آمد، اموالتان را سپر جانتان قرار دهید و اگر حادثهای پیش آمد که دین و آیینتان در معرض خطر قرار گرفت، جانتان را فدای دینتان سازید و بدانید هر که دینش از بین برود، نابود است و غارت زده کسی است که دینش به غارت برود.» (سفينةالبحار، ج 1، ص 476)
خداوند در قرآن حمایت از مستضعفان را راه خودش که همان دین است، میداند. به عبارتی، حفظ انسانها از دردها و رنجها و حمایت از آنان در مقابل زورگویان همان راه خداست. خداوند در آیه 4 سوره نساء فرموده است: «شما را چه شده كه در راه خدا و (برای دفاع از) مردان و زنان و كودكان مستضعف نمیجنگید؟» کسی که به فکر نجات اهل دنیاست، بدون چشمداشت و فقط برای خداوند و کسب رضایت او غیرتمند است، قدم در راه خدا دارد. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در دوران خلافت خویش همیشه از بیغیرتی عدهای از مسلمانان گلایه داشتند و در حالیکه آنها از اصلاح خود دست کشیده بودند، آنان را نفرین کرده و میفرمایند: خدا مرگتان دهد كه دلم را چركین كردید و سینهام را از خشم آكندید. البته این بیان روی دیگری هم دارد و آن، اینکه حضرت علی(ع)، مرگ را برای کسانی که هیچ روزنهای برای اصلاح در وجود خود باقی نگذاشتند، طلب میکند.
هنگامی که چند یهودی از پیامبر خدا(ص) درباره علت وجوب پنج نماز در پنج زمان پرسیدند، پیامبر(ص) حکمتش را فرمودند که در شماره قبل ذکر شد. پیامبر(ص) درباره ساعت «نماز مغرب» فرمودند: «و این همان ساعتی است که در آن دعا مستجاب میشود، چه آنکه پروردگارم به من وعده داده است هر کسی که او را در این ساعت بخواند، دعایش را مستجاب نماید و این همان نمازی است که حق تعالی مرا در فرموده خودش «فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ» به آن مأمور کرده است.
اما «نماز عشا»، چون قبر ظلمانی است و روز قیامت نیز تاریک و تار میباشد، لا جرم حق تبارک و تعالی من و اُمتم را به این نماز امر نمود که در این وقت بخوانیم تا قبر نورانی شود و نیز نور من و امتم را بر صراط تبعیت کند و از دنبال بیاید و هیچ قدمی برای خواندن نماز عشا برداشته نمیشود مگر آنکه پروردگار آتش را بر آن حرام میکند و این همان نمازی است که حق تعالی برای انبیای قبل از من اختیار فرمود.
و اما «نماز صبح»، هنگامی که آفتاب طلوع میکند، بر دو قرن شیطان ظاهر و آشکار میشود و حق عزوجل مرا مأمور میکند پیش از طلوع خورشید و قبل از اینکه کافر آن را سجده کند، نماز صبح را بخوانم، پس امت من خدای عزوجل را سجده میکنند و سریع خواندن این نماز محبوب حق است، این همان نمازی است که فرشتگان شب و فرشتگان روز حاضر و شاهد بر آن هستند. یکی از یهوديان عرضه داشت: راست گفتی ای محمد(ص).»
شیخ صدوق میگوید: «حضرت امام صادق(ع) فرمودند: زمانی که حقتعالی جناب آدم(ع) را از بهشت به زمین فرود آورد، دانهها و خالهای سیاهی در صورت و نیز از فرق سر تا پاهای آن حضرت ظاهر شد، جبرئیل نزد او آمد و امرش کرد به نماز و با هر نماز سیاهیها زایل شد تا آنکه دیگر سیاهی در بدن آدم(ع) نماند.»