شکست فشار حداکثری
نشنالاینترست: سیاست فشار حداکثری آمریکا موجب شده است ایران به جای تغییر رویکرد، سیاستهای خود را تقویت کند. اقدام اخیر آمریکا در ترور «قاسم سلیمانی» بیانگر شکست «فشار حداکثری» آمریکا برای مجبور کردن ایران به مذاکره از طریق تحریمهای یکجانبه است. ترور سلیمانی هیچ یک از اهداف آمریکا، از جمله تغییر رفتار منطقهای ایران یا پذیرش توافق جدید هستهای را پیش نبرده است، بلکه فقط ایران و متحدانش را تقویت کرده و به رفتار آنها وجهه قانونی داده است. این اقدام همچنین اعتبار و نیز ظرفیت آمریکا را در خاورمیانه تضعیف کرده و ایرانیها را در حمایت از جمهوری اسلامی به شیوهای چشمگیر متحد کرده است. موقعیت سلیمانی به عنوان یک شهید، همراه با طرفداران گسترده در جوامع اصلی شیعه نشانه ضعف استراتژی آمریکا در تسخیر قلبها و ذهنیات مردم است.
گرفتاری اوکراینی ترامپ
بیبیسی: شاید استیضاح «دونالد ترامپ» نهایتاً همانطور که انتظار میرفت به پایان رسیده باشد، اما پایان این فصل به معنی پایان کتاب گرفتاریهای اوکراینی او نیست. باید گفت بحران بعدی برای رئیسجمهوری آمریکا هماکنون فرا رسیده است. با اینکه «جان بولتون» مشاور سابق امنیت ملی آمریکا دیگر فرصت شهادت دادن در سنا را به دست نخواهد آورد، اما روایت او از فشارهای رئیسجمهوری به اوکراین برای تحقیق درباره «بایدنها» تازه دارد بیرون میآید. شهادت بولتون در مجلس نمایندگان رویداد عظیمی خواهد بود که دیگر با تبرئه آقای ترامپ در سنا بیمعنی نخواهد شد. بازی اوکراینی آقای ترامپ تا آخر تابستان در خبرها باقی خواهد ماند.
فروپاشی طوفان قاطعیت
رأی الیوم: رهبری امارات متحده وقتی اطمینان یافت که ائتلاف سعودیـ اماراتی هرگز برنده جنگ در یمن نخواهد بود و این جنگ فقط باعث فرسایش توان مالی و انسانی امارات و در مقابل، افزایش قدرت همپیمانان ایران، یعنی حوثیها میشود. به عبارت دیگر، همانطور که حوثیها میتوانند ریاض، أبها، بقیق، جیزان و نجران را با موشکهای دقیق خود بمباران کنند، امکان هدف گرفتن دبی، ابوظبی و در ادامه، نابود کردن اقتصاد امارات متحده عربی را نیز دارند. عقبنشینی امارات به معنای فروپاشی طوفان قاطعیت و شکست آن در یمن، پیش از ورود جنگ به سال ششم آن است؛ امری که نقطه تحولی در تمام منطقه شمرده میشود.
معامله قرن یا بانتوستان فلسطینی؟
فارینپالیسی: طرح «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری ایالات متحده برای حل مناقشه اسرائیلـ فلسطین شبیه بدافزار اسب تروجان است که همانند همنام تاریخیاش، فقط با فریب دیگران برای باورپذیر کردن خودش میتواند وظیفه شرورانهاش را انجام دهد. هدف از این راهکار ایجاد صلح نیست، بلکه عادیسازی شرایط کنونی، از جمله همیشگی کردن حکومت نظامی اسرائیل بر میلیونها فلسطینی است. «معامله قرن» فقط فهرست طویلی از مطالبات راستگرایان اسرائیلیـ از یک اورشلیم (بیتالمقدس) تقسیمنشده و کامل تا الحاق سرزمینهای اشغالی و نقض حقوق پناهندگان فلسطینیـ را تأمین میکند. نسخه دونالد ترامپ در واقع دستورالعملی برای اشغالگری بیپایان اسرائیل است؛ نوعی بانتوستان فلسطینیِ احاطهشده به دست اسرائیل و تحت کنترل و دیکته کامل آن، بدون برخورداری از هیچ قابلیتی برای دفاع یا آزادسازی خود.
از ابتدای سال ۲۰۰۳ تاکنون، کشور عراق همواره با عناصر تنشزا و چالشهای گوناگونی روبهرو بوده که هر یک میتواند برای سرنگونی یک حکومت کافی باشد؛ از هجوم داعش گرفته تا نزاعهای قومی، مذهبی، سیاسی و... عراق با پشت سر گذاشتن این تحولات، اکنون گرفتار بحرانی سیاسیـ اجتماعی شده است که هر روز ابعاد جدیدی به خود میگیرد. هرچند بستر شکلگیری این اعتراضات نقص در تأمین خواستههای صنفی و مشکلات ساختاری و خدمات رفاهی است، اما زیادهخواهیهای برخی جریانهای سیاسی و مهمتر از آن دولتهای غربی، به ویژه آمریکا سبب شده تلاش دولتمردان عراقی برای کاهش هرج و مرج اجتماعی به نتیجه کاملی نرسد، زیادهخواهیهایی که با دستاندازی دولتهای بیگانه به ویژه آمریکا در امور داخلی عراق همراه شده است.
قطعاً در فقدان دولتی قدرتمند و با توان ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای کشورهای بیگانه، به ویژه آمریکا بیثباتی در این کشور ادامه پیدا خواهد کرد و این موضوعی است که تأمینکننده منافع آمریکا خواهد بود، چرا که راهبرد آمریکا در منطقه غرب آسیا با عناوینی همچون «خاورمیانه جدید» و «تجزیه عراق» بازتاب بیرونی یافته و از این طریق تأمین خواهد شد.
علل گوناگونی برای هم راستایی تنشهای سیاسیـ اجتماعی در عراق با منافع آمریکا میتوان شمارش کرد؛ از جمله مهمترین آنها عبارت است از: جلوگیری از قرار گرفتن عراق در کنار ایران، تلاش برای تبدیل شدن عراق به منزله یکی از شرکای اقتصادی آمریکا در منطقه، زمینهسازی برای تأمین منافع اقتصادی شرکتهای غربی، تضعیف حشدالشعبی و انحلال آن، بستن مجدد گذرگاه مرزی البوکمال، تأمین امنیت پایگاه های نظامی آمریکا در عراق.
هر چند تلاش آمریکا برای دور ماندن از نفرت عمومی همواره تمرکز بر تبلیغات دروغین از جمله مبارزه با تروریسم و داعش معطوف بوده و تلاش کرده است تا سیاستهای مغرضانه خود را به دور از انظار عمومی پیش ببرد؛ اما اقدامات اخیر آمریکا دست این کشور را در به آشوب کشاندن عراق و تلاش برای ایجاد بنبست سیاسی رو کرد؛ اقداماتی، از جمله تحریک جریانهای سیاسی نسبت به یکدیگر، به آشوب کشاندن تجمعات مردم عراق از طریق عناصر نفوذی و کشتهسازی، تلاش برای ترور «مقتدی صدر» و راه انداختن جنگ داخلی، حمله به پایگاه «حشدالشعبی»، ترور «سردار سلیمانی» و «ابومهدی المهندس»، حمایت از شبکههای رسانهای مانند «الحره» در جهت تداوم آشوب در عراق، شبکهسازی نخبگان عراقی تحصیل کرده در آمریکا برای پیشبرد منافع و... که همگی گوشهای از اقدامات آمریکا برای تداوم آشوبها در عراق بوده است.
اکنون نیز با انتخاب نخستوزیر جدید در عراق، تلاش آمریکا برای تشکیل نشدن دولت و کابینه بر همه مشهود است؛ زیرا واشنگتن به دنبال وضعیت هرجومرجگونه و آنارشی در عراق است تا همچنان روند بیثباتی در عرصههای سیاسی و اقتصادی عراق ادامهدار باشد؛ امری که میتواند روند تبدیل عراق به یک قدرت برتر منطقهای را به چالش بکشد.
محمدصادق مصطفوی