گفتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین حسین بنیادی

تمام ابزار فهم و آگاهی برای انسان در آیات قرآن کریم ذکر شده است و اگر انسانی از اندیشه، نعمات و ابزاری که به وی عطا شده است، استفاده نکند، از هدایت خداوند گله‌مند نباشد؛ چراکه با وجود تمام بسترهای هدایت، انسان با انتخاب خودش مسیر ضلالت را طی کرده است. گاهی خداوند انسان‌ها را مستقیم هدایت می‌کند و گاهی نیز ابزار هدایت را در اختیار انسان قرار می‌دهد و لذا تمام ابزار هدایت، اعم از انبیا و رسولان الهی، راه‌های سعادت و با تمام بسترهایش موجود است.

انسان هیچ‌گاه نمی‌تواند با توجه به فراوانی ابزار فهم، سعادت و هدایت از خداوند طلب‌کار باشد؛ انسان باید با تمام وجود قدرت تفکر و تعقل خود را به کار بگیرد تا در صراط مستقیم و طریق حق گام بردارد.

امام کاظم(ع) در خصوص شخصی به نام هشام‌بن‌حکم می‌فرماید: «این شخص ناصر و یاور ما اهل بیت(ع) است با لسان و قلب و اعضا و جوارحش مطیع محض ما می‌باشد.» سپس در ادامه می‌فرماید: «یا هشام، همانا خداوند دو حجت برای انسان قرار داده که اعم از حجت‌های ظاهری و حجت باطنی است که باید به آنها توجه داشته باشد.»

حجت‌های ظاهری همان رسولان الهی، انبیا و ائمه معصومین(ع) هستند و انسان باید حقیقت را از زبان این حجت‌های الهی بشوند و سرنوشت پیروان و مطیعان این حجت‌ها را در تاریخ مورد مطالعه قرار بدهد و با سرنوشت عدم اطاعت‌کنندگان و معاندین این حجت‌های الهی تطبیق نماید. در جنگ صفین تا زمانی‌که سپاهیان اسلام مطیع امام علی(ع) بودند، پیروز میدان نبرد شدند؛ اما زمانی‌که عده‌ای به سبب حیله عمروعاص بنای نافرمانی با امام علی(ع) را گذاشتند، پیروزی جنگ به حکمیت کشیده شد و مالک اشتر مجبور به برگشت از خیمه دشمن شد.

به مناسبت سالروز شهادت سلطان علی بن‌محمد‌الباقر(ع) در ۲۷ جمادی‌الثانی سال ۱۱۶ هجری در اردهال کاشان

ایرانیان پس از آشنایی با دستورات دین و زیبایی‌های اسلام نه با زور، بلکه با عشق و علاقه اسلام آوردند. در همان روزهای اولیه حضور اسلام در میان مردم ایران، ایرانیان، راه و روش اهل بیت(ع) را شناختند و متوجه برخی انحرافات شدند، پس برای رسیدن به حقایق دین تلاش کردند. برای نمونه در دوران امامت امام باقر(ع) عده‌ای از دوستان اهل بیت(ع) از اهالی چهل حصاران و فین کاشان نامه‌ای خدمت امام باقر(ع) نوشتند، که چون ما از محضر شما دور هستیم، یکی از آقازادگان خود را برای راهنمایی و تربیت ما و تعلیم احکام به جانب ما بفرستید.

آن حضرت فورا امر فرمودند جناب علی‌بن‌محمد(ع) فرزند بزرگوار امام باقر(ع) آماده سفری شود که امام صادق(ع) اسباب سفر برادر را فراهم فرمود. هنگام ورود آن حضرت، در فین حدود شش هزار نفر برای استقبال آمدند، حضرت مدتی در جاسب و خاوه مشغول هدایت مردم بودند و بیشتر در مسجد جامع کاشان که اکنون در کوی میدان کهنه واقع است، مشغول عبادت بودند و شیعیان برای ادای نماز جمعه خدمتش مشرف می‌شدند و دستورات دین را دریافت می‌کردند. آن حضرت نامه‌هایی برای پدر بزرگوارشان به مدینه می‌فرستادند و حالات خود و شیعیان را بیان می‌فرمودند تا آنکه در سال ۱۱۴ هجری خبر شهادت پدر بزرگوارشان به آن حضرت رسید. سه سال از شهادت پدر بزرگوارشان نگذشته بود که مأموران خلیفه وقت، در سال ۱۱۶ هجری، ایشان را با عده‌ای از دوستان و موالیان و منسوبان به آن حضرت به شهادت رساندند.

نحوه شهادت سلطان‌علی ‌بن‌باقر(ع)

«حارث» ملقب به زرین کفش که اهل بارکرس بود و از جانب «ارزق ابرح» حکومت اردهال و قم و بارکرس را داشت، با خود اندیشید که مبادا گرویدن مردم به حضرت سلطان‌علی(ع) و اجتماع آنان به گوش ارزق ابرح برسد و ناراحت شود و ریاست این نواحی را از وی بگیرد و او را به قتل برساند.

در نتیجه وی نامه‌ای به والی نوشت: «سلطان‌علی بن امام محمد باقر(ع) سه سال است به این منطقه آمده و مردم بسیاری به او گرویده و مطیعش شده‌اند، ولی جمعیت ما اندک است و تاب مقاومت در مقابل آنان را نداریم. هر دستوری دهی، رفتار کنیم.» چون نامه به ابرح رسید، بسیار ناراحت شد و ارقم شامی را که در کشتن امامان معروف بود، همراه شصت هزار نفر با همکاری زبیر نراقی به کمک زرین کفش فرستاد تا در سرکوب این امام بزرگوار به یاری او بیایند.

نیروهای ارقم شامی بدون سر و صدا وارد منطقه شدند و راه‌های خروجی را مسدود کردند. در این میان، جناب عبدالکریم بارکرسی آشپز و خادم حضرت سلطان‌علی(ع) از ماجرا خبردار شد و پابرهنه، نزد آن حضرت شتافت و ایشان را از ماجرا باخبر کرد. در نتیجه حضرت بی درنگ خود را آماده رزم کرد. در این درگیری‌ها تعداد زیادی از یاران امام به شهادت رسیدند و حضرت سلطان‌علی(ع) نیز پس از استفاده از چوبه تیری، با شمشیر دشمن به مبارزه برخاست و پس از جنگ‌های تن به تن، ضعف بر ایشان غلبه کرد و از اسب فرو افتاد و خون از پیشانی‌اش جاری شد. ارقم به بالین حضرت(ع) آمد و سرِ مطهرش را در حالی که تشنه بود، از تن جدا کرد. در برخی منابع آمده است، ایشان به کوهی در ۴ کیلومتری حرم مطهر به نام «بند سنگی ازناوه» پناه بردند و در میان سنگ بزرگی به عبادت مشغول شدند که در همان مکان سر از تن او جدا شد. هنگامی که مردم فین و کاشان از ماجرای به شهادت رسیدن حضرت باخبر شدند، گریان و نالان به محل مبارزه رفتند؛ ولی زمانی به آنجا رسیدند که حضرت به شهادت رسیده بود. مردم فین و کاشان با لشکر زرین کفش مبارزه کرده و آنان را به درک واصل کردند و حتی خانه‌ها و باغ‌های طرفداران زرین کفش را ویران کردند. سپس آن حضرت را در قالی ‌پیچیدند و در نهر آبی که در نزدیکی منطقه اردهال است، شست‌وشو دادند و دفن کردند.

سرداب مطهر

در کنار عظمت این امامزاده عظیم‌الشأن که همچون فانوسی در تاریکی جهل مردم را به خود جذب می‌کند و در کنار خود آنان را به آرامش معنوی می‌رساند، اسراری در این بارگاه نهفته است.

در صفحه ۱۵۳ کتاب مجموعه تاریخی مشهد اردهال تألیف «حسین فرخ یار»، آمده است: «بعد از ورود به ایوان صفا، سمت راست پله‌ها سردابه‌ای وجود دارد که تقریباً به طول و عرض ۳ متر در ۶ متر و دارای عمق 3/5 متر است. درباره این سردابه و تابوت‌های داخل آن سخنان زیادی گفته‌اند. هنگامی که اوصاف سرداب به سمع حضرت آیت‌الله سیدشهاب‌الدین مرعشی‌نجفی(رحمة‌الله) رسیده بود، معظم‌له در سال ۱۳۴۱ شمسی دعوت اهل محل را برای مسافرت به آنجا پذیرفته و ضمن اقامت چند روزه خود در آن منطقه برای مشاهده سردابه از نزدیک اظهار علاقه می‌کنند. در نتیجه در نیمه شبی خادمان گوشه‌ای از سطح ایوان صفا را شکافته و دریچه‌ای به سردابه باز می‌کنند. پس از تهویه مصنوعی هوای داخل سردابه، بدوا یکی از جوانان محلی داوطلب و پیش‌قدم گشته چراغ زنبوری حاضر را گرفته و داخل سردابه می‌شود و پس از کسب اطمینان از عدم وجود خطر معظم‌له وارد محوطه آن می‌گردند و به طوری که ایشان نقل فرمودند: در جانب شرقی سردابه متجاوز از یکصد تابوت به اندازه‌های مختلف بلند و کوتاه و رنگ‌های متفاوت زرد و سیاه در سه ردیف روی یکدیگر گذاشته شده است که قسمتی از تخت‌های چند تابوت شکسته شده است و درون هر یک جسدی در لباس با سر و صورت باز و موهای ژولیده نمودار است.» حضرت آیت‌الله‌العظمی مرعشی‌نجفی در بازدید خود در سال ۱۳۴۱ از نپوسیدن تابوت‌ها(سالم ماندن اجساد) اظهار تعجب کرد، و شهدا را از یاران حضرت علی‌بن‌باقر(ع) قلمداد کرده‌اند.

مراسم قالی‌شویان

آیین سنتی و مذهبی «قالی‌شویان»، مراسمی است که همه ساله در دومین جمعه پاییز مصادف با شهادت امامزاده سلطان‌علی‌بن‌محمد باقر(ع) در مشهد اردهال برگزار می‌شود. در این مراسم که به «جمعه قالی» نیز شهرت یافته، اهالی فین کاشان طی مراسم نمادینی، با چوب‌دستی‌هایی، قالیچه‌ای را در نهر آبی که در نزدیکی آنجاست، شست‌وشو می‌دهند. هر سال بسیاری از مردم ایران برای حضور در مراسم قالی‌شویان و دیدن این آیین تاریخی به مشهد اردهال سفر می‌کنند. همچنین توصیه ‌هایی از امامان معصوم(ع) درباره این مکان رسیده که در کنار شباهت‌های زیاد اتفاقات رخ داده، به جریان‌های روز عاشورا و سرزمین کربلا، آن را منحصر به فرد می‌کند.

سیدحسین خاتمی خوانساری

انسان‌ها در طول زندگی اجتماعی خود به صورت مداوم در حال برخورد با دیگر هم‌نوعان هستند که هر کدام ویژگی‌های متفاوتی دارند. گاهی افراد به سبب نشناختن احساسات و خلقیات یکدیگر در ایجاد رابطه دچار مشکل می‌شوند. دین اسلام که رابطه انسان با دیگر انسان‌ها، طبیعت و خلقت را تعریف و تبیین می‌کند، به وسیله رسول گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) شیوه شکل‌گیری این رابطه را تعریف می‌فرماید. اسلام پیامبر(ص) را الگوی همه انسان‌ها معرفی می‌کند و در قرآن می‌فرماید: «اِنَّكَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ»(قلم/ ۴). هنگامی که مؤمنان اسلام می‌خواهند خود را اصلاح کنند، باید به قول و فعل رسول اسلام(ص) عمل کنند.

اگر بدانیم دستورات دین درباره نحوه رفتار با دیگر خلائق چیست، بسیاری از مشکلات به وجود نمی‌آید و زندگی برای همه انسان‌ها صورت حقیقی پیدا می‌کند. البته حسن خلق ملازم فطرت است و بسیاری از انسان‌ها قبل از اسلام خلق نیک و حسن رفتار داشتند؛ اما تکامل حقیقی با دستورات دین صورت می‌پذیرد؛ برای نمونه «روزی دو اسیر را نزد پیامبر(ص) آوردند، ایشان اسلام را بر آن دو عرضه كرد و چون نپذیرفتند، فرمان اعدام آنان را به جرم توطئه‌گری صادر كرد.

در این هنگام جبرئیل بر رسول خدا(ص) نازل شد و عرض كرد: خدای متعال می‌فرماید، یكی از این دو نفر را كه مردی خوش‌خلق و سخاوتمند است، عفو كن. پیامبر(ص) نیز از قتل او صرف ‌نظر كرد. وقتی علت عفو را به فرد مزبور اعلام كردند و دانست كه به خاطر داشتن این دو صفت نیكو مورد عفو الهی واقع شده، شهادتین را گفت و اسلام آورد. رسول خدا(ص) درباره‌‌اش فرمود: او از كسانی است كه خوش‌خویی و سخاوتش او را به سمت بهشت كشانید.»

(بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۳۹۰)

احادیث زیادی به دست ما رسیده است که مؤمنان را از خفیف کردن و کوچک شمردن نماز نهی می‌کند. کوچک شمردن نماز یعنی کمترین و بی‌ارزش‌ترین کارها را به نماز ترجیح دهیم.

زراره از حضرت ابی‌جعفر(ع) نقل می‌کند: «نماز را سهل و بی‌مقدار مپندار؛ چه آنکه رسول خدا(ص) هنگام رحلت و مرگ‌شان فرمودند: کسی که نمازش را کوچک شمرد، از من نیست و بر حوض کوثر بر من وارد نشود. نه، به خدا سوگند از من نخواهد بود. (همچنین) کسی که خمر بیاشامد، وی بر حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد.»

حلبی از حضرت اباعبداللّه(ع) نقل می‌کند: «رسول خدا(ص) می‌فرمایند: آن کسی که تنها و بدون اهل و مال است، کسی است که نماز عصر را ضایع نماید. یکی از یاران می‌پرسد: تنها و بدون اهل و مال کیست؟ حضرت پاسخ می‌دهند: کسی که در بهشت برایش نه اهلی است و نه مال. محضر مبارکش عرض شد: تضییع نماز عصر چیست؟ فرمودند: مقصود آن است که شخص نماز عصر را عمداً ترک کند تا آفتاب زرد و غائب شود.»

همچنین رسول‌اللّه(ص) می‌فرمایند: یا فاطمه(س)، کسی که نمازش را سبک بشمارد از مردها و زن‌ها، خدا او را به ۱۵ خصلت مبتلا می‌کند. شش تا در زندگی دنیا، سه تا در وقت مرگ، سه تا در قبر و برزخ و سه تای دیگر در قیامت است وقتی از قبرش خارج می‌شود؛ اما شش خصلتی که خدا در دنیا برای کسانی که نماز را کوچک می‌شمارند، پیش می‌آورد:

۱ـ خدا برکت را از عمر او برمی‌دارد.

۲ـ برکت را از روزی‌شان هم برمی‌دارد.

۳ـ سیمای صالحان را از او می‌گیرد.

۴ـ از اعمال خیر و عبادات اجری به آن داده نمی‌شود.

۵ـ دعای او مستجاب نمی‌شود.

۶ـ از دعای صالحان هم بی‌بهره می‌شود.