انسانها در طول تاریخ با شناختن محیط اطراف و اسباب بهرهمندی از نعمت حیات، به نشانهگذاریهایی برای ثبت و ضبط حالات خود دست زدهاند؛ حالاتی مانند شادی، غم، خنده، گریه، آرامش، دوستی، همبستگی و... . این نشانهگذاریها به آداب و رسومی تبدیل شد که با گذر زمان تکامل پیدا کرد و در میان روزهای سال با ویژگی خاصی ماندگار ماند.
دین اسلام که دین فطرت است، بر خلاف نظر برخی مسلمانان افراطی، این رسوم را تأیید و تکمیل کرد، آدابی به آن افزود و آن را پالایش کرد تا اضافاتش از بین برود و آنچه مربوط به هدف بعثت انبیاست ـ یعنی همان تکامل انسان ـ باقی بماند.
در کل، دین آمده است تا راههای شناختن طبیعت را هموار و کامل کند. خداوند از راه پیامبرانش آداب دینی را به دست انسان رسانده است تا انسان بتواند با شناخت خود و محیط اطرافش، ارتباط درستی با دیگران برقرار کند و زندگی کاملی داشته باشد.
آداب و رسوم ملی مانند عید نوروز، سیزدهبهدر و... تا جایی که به چهره انسان کامل ضربه نزند، دین آن را تأیید میکند. گفتنی است، دین میخواهد از مرزهای انسانیت حفاظت کند و آن را مهم میداند، نه آنکه فقط آدابی را طرح کند و حافظ آنها باشد. اسلام از این آداب و رسوم حمایت میکند، حتی دستور میدهد مسلمانان برخی رفتارها را که در تعارض با آداب و رسوم نیاکان است، کنار بگذارند.
حضرت علی(ع) به مالک اشتر فرمودند: «آیین پسندیدهای را بر هم مریز که بزرگان این امت بدان رفتار نمودهاند و به وسیله آن، مردم به هم پیوستهاند و رعیت با یکدیگر سازش کردهاند، و آیینی مگذار که چیزی از سنتهای نیک گذشته را زیان رسانَد تا پاداش از آنِ نهنده سنت باشد و گناه شکستن آن بر تو مانَد.»
(نهجالبلاغه، صبحی صالح، ص ۴۳۱)
سیدحسین خاتمی خوانساری
«اسدالله بیات زنجانی» از چهرههای فعال در فتنه 1388 بود. وی یک ماه مانده به انتخابات (اردیبهشت 1388) در دیداری که با اعضای ستاد انتخابات اصلاحطلبان قم داشت، دموکراسی را تمکین به رأی اکثریت مردم تعریف کرد؛ اما بعد از انتخابات و با رمز آشوب تقلب در انتخابات، رأی اکثریت مردم را به سویی نهاده و از اغتشاشگران و اتهامزنندگان به نظام جمهوری اسلامی حمایت کرد.عملکرد بیات زنجانی بعد از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری در خرداد ۱۳۸۸ در تناقض آشکار با رفتارهای انقلابی حتی دموکراتیک قبلیاش، به خوبی نشان داد که برای وی و همراهان سیاسیاش رأی مردم تا زمانی ارزشمند است که مؤید وی و جریان سیاسی تأییدشدهاش باشد؛ اما زمانی که نتایجی متفاوت از آن، از روندهای دموکراتیک و صندوقهای رأی بیرون بیاید، معنادار بوده یا تقلب شده است. شیوه وی در تخریب نهادهای انقلابی و حاکمیتی به سبکی بود که تنها در عملکرد رسانههای معاندی مانند «بیبیسی» و «صدای آمریکا» میتوان شبیه آن را سراغ گرفت. وی در این دوران از هیچ توهینی به دولت وقت فروگذار نکرد. بیات زنجانی به بهانه دستگیری دو تن از فرزندانش در جریان تجمعات غیرقانونی ۲۵ بهمن، در حالی که عوامفریبانه میگفت «خون فرزندان من از بقیه دستگیرشدگان رنگینتر نیست»، اما هیچگاه حاضر نشد به روندهای قانونی و رسیدگی عادلانه قضایی درباره آنها تن بدهد.
زمانی که «میرحسین موسوی» از وی درخواست کرد در جهت صیانت از آرای مردم تذکری به مسئولان وقت بدهد، زنجانی با نگارش نامهای ضمن حمایت از کسانی که در فتنه مخملی 1388 دستگیر شده بودند، با ادبیاتی تند از آنها دفاع کرد و از نامزدهای ناکام خواست تا ساکت ننشینند و در مقابل نظام اسلامی بایستند.
حضرت امام(ره) آنگاه که در نوفل لوشاتو اقامت داشتند با صراحت در برابر خبرنگاران اروپایی به عنوان «جمهوری اسلامی» اشاره کردند و در جلسات متعدد ابعاد آن را بررسی کردند.
در مقابل، یاران امام(ره) وارد میدان تبیین و بصیرتافزایی شدند و ابعاد حقیقت جمهوری اسلامی را شرح دادند؛ از جمله این افراد استاد شهید «مرتضی مطهری» است که در کتاب «پیرامون انقلاب اسلامی» چنین فرموده است: «در عبارت جمهوری دموکراتیک اسلامی، کلمه دموکراتیک حشو و زائد است، به علاوه، در آینده وقتی که مردم در دولت جمهوری اسلامی یک سلسله آزادیها و دموکراسیها را به دست آوردند، ممکن است بعضیها پیش خود اینطور تفسیر بکنند که این آزادیها و دموکراسیها نه به دلیل اسلامی بودن این جمهوری که به دلیل دموکراتیک بودن آن حاصل شده است؛ یعنی این جمهوری دو مبنا و دو بنیاد دارد، بنیادهای دموکراتیک و بنیادهای اسلامی و آنچه که به آزادی و حقوق فردی و دموکراسی ارتباط پیدا میکند، مربوط است به بنیاد دموکراتیک این جمهوری و نه به بنیاد اسلامی آن، و در مقابل یک سلسله قواعد عبادات و معاملات وجود دارد که به جنبه اسلامی حکومت مربوط میشود ما میخواهیم تأکید کنیم که چنین نیست. اولاً به مصداق مصرع معروف: چون که صد آمد، نود هم پیش ماست، وقتی که از جمهوری اسلامی سخن به میان بیاوریم به طور طبیعی آزادی و حقوق فرد و دموکراسی هم در بطن آن است. ثانیاً اساس مفهوم آزادی به آن معنا که فلسفههای اجتماعی غرب اعتقاد دارند با آزادی به آن معنا که در اسلام مطرح است، تفاوت عمده و بنیادی دارد. ما که میخواهیم کشوری بر اساس بنیادهای اسلامی بنا کنیم، نمیتوانیم این ریزهکاریها و ظرافتها را نادیده بگیریم.»