یکی از وجوه مکتب تشیع «فرهنگ انتظار» است. معنای انتظار در اینجا معنای لغوی نیست؛ بلکه مفهومی جامع با شرایط و خصوصیات تعریف‌شده در روایات اهل بیت(ع) است که نشان می‌دهد برعکس نامش، نوعی قیام است علیه هرآنچه شیعیان را به سستی و تعلل دعوت می‌کند. امام صادق(ع) می‌فرمایند: «کسی که دوست دارد از اصحاب و یاران حضرت قائم(عج) باشد، باید منتظر ظهور باشد و به پاکدامنی و نیک‌خلقی خود را بیاراید، درحالی که پیوسته به انتظار قدوم حضرت قائم(عج) نشسته است. پس اگر از دنیا برود و حضرت قائم(عج) بعد از او قیام کند، پاداش او همانند فردی است که امام قائم را درک کرده است. ای گروهی که مورد رحمت خدا قرار گرفتید، کوشش کنید و انتظار بکشید (و این مقام والای انتظار) بر شما گوارا باد.» آنچه اهل مکتب را به امام خود نزدیک می‌کند، عمل صالح است؛ پس اگر کسی می‌خواهد چه در زمان غیبت چه بعد از آن کنار امام خود باشد، باید اهل اطاعت باشد. ضمن آنکه اهل بیت(ع) از ما می‌خواهند امام را همیشه حاضر ببینیم و فکر نکنیم در زمان غیبت چون امام زمان(عج) را نمی‌بینیم، پس وجود ندارد. «هر عملی می‌خواهید، انجام دهید. خداوند، فرستاده او و مؤمنان اعمال شما را می‌بینند.»(توبه/ ۱۵۰)این حالت که شیعیان خود را کنار امام ببینند موجب می‌شود در زمان غیبت، دل‌شان هر لحظه همراه امام زمان‌شان باشد و بدانند ایشان از آنها غافل نیست. این ذهنیت سبب دلگرمی و تحمل سختی‌ها و بیشتر شدن تلاش در راه دین است. نکته بعدی این است که عدم اطاعت محبان اهل بیت(ع) از دستورات دین، زمان ظهور را به تعویق می‌اندازد. امام زمان(عج) این جمله را برای نجات از مفاسد و گناهان و هر مشکل و گرفتاری دیگر به یک عالم رشتی در تخت فولاد اصفهان آموخته است که: «یا مُحَمَّدُ یا علیُّ یا فاطِمَةُ یا صاحِبَ الزَّمانِ أَدْرکنی و لاتُهْلِکنی.»(شیفتگان حضرت مهدی، ص ۸۹)

سیدحسین خاتمی خوانساری

فراز و فرود محمد نوری‌زاد ‌ـ ۱

از مصداق‌های «جاهل» در کلام حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) کسی است که دچار افراط و تفریط باشد. در روند انقلاب اسلامی و زمانه تقسیم مواهب قدرت همواره افرادی بوده‌اند که چنان خود را انقلابی و فدایی نظام و رهبری جلوه می‌دادند که هیچ‌گاه به ذهن کسی خطور هم نمی‌کرد ممکن است روزی از انقلاب پشیمان شوند اما چرخش ایام و تزاحم منافع فردی و جناحی با منافع انقلاب و نظام اسلامی آزمون‌ دشواری است که عیار افراد را نشان می‌دهد. بررسی احوالات آقای «محمد نوری‌زاد» و فراز و فرودهایی که طی کرده با این نگاه عبرت‌آموز است.

وی که متولد ۱۳۳۱ در روستایی در شهرستان شهریار و فارغ‌التحصیل رشته مهندسی برق از دانشگاه علم و صنعت است. بعد از ورود به عالم هنر با برخی فعالیت‌های هنری همچون اجرای برنامه‌های جهاد سازندگی و روایت فتح،‌ مستندسازی مجموعه‌های «ما اهل مسجدیم» و «شب‌های رمضان»، تألیف کتاب «نقد آثار هنری» و... به شهرت رسید. محمد نوری‌زاد که در طول سه دهه انقلاب خود را فدایی نظام و رهبری می‌دانست و به‌ شدت از پروژه‌های تلویزیونی بهره‌مند بود، بعد از وقایع فتنه‌آمیز ۱۳۸۸ به کلی مشی مخالفت با نظام اسلامی را در پیش گرفت. وی چند سال قبل از فتنه درباره دیدار با رهبر معظم انقلاب با جمعی از اصحاب هنر گفته بود: «آنچه من در این جلسه دیدم صداقت کامل طرفین بود. همه در آرامش و امنیت کامل همه آنچه را که در ذهن داشتند در حضور مقام اول کشور بیان کردند. این یکی از درخشان‌ترین جلسات بین رهبر یک نظام مردمی و صاحبان آثار هنری بود» اما با فاصله کوتاهی اظهار داشت: «هنر در سینمای دینی و انقلابی نمی‌گنجد.» وی در سال‌های پس از انتخابات با نوشتن بیش از ۳۰ نامه در معاندت با نظام اسلامی و ترویج افترا علیه رهبری گوی سبقت را از بیگانگان ربود.

فلسفه مبارزاتی امام راحل

با اوج گرفتن نهضت اسلامی ملت ایران پس از دی ماه ۱۳۵۶، در میان انقلابیونی که مشی و مرام اسلامی را در مبارزه انتخاب کرده بودند و بر این باور بودند که در مسیر مبارزه باید مبتنی بر منطق اسلام عمل کرد و نظرات مراجع عظام شیعه را کسب کرد، یکی از مسائل مهم این بود که آیا برای رسیدن به پیروزی می‌توان وارد فاز مسلحانه گسترده شد یا خیر؟ آیا انقلابیون هم می‌توانند در برابر خشونت ارتش شاهنشاهی به اقدامات مسلحانه دست بزنند؟ در این میان نظر حضرت امام(ره) به عنوان رهبر بلامنازع نهضت اسلامی ملت ایران و مرجع عالی‌قدر شیعه از اهمیت بسزایی برخوردار بود. حضرت امام(ره) مخالفت خود با ورود به فاز مسلحانه را در جلسات مختلف به سمع و نظر سران گروه‌های مبارز رساندند و آنان را از خشونت و ورود به فاز مسلحانه و کشتار افسران ارتش شاهنشاهی منع کردند. این خط مشی از طرق مختلف به اطلاع فعالان سیاسی و مبارزانی که به حضرت امام(ره) اعتقاد داشتند، انتقال داده شد.«اکبر فلاحی» نویسنده کتاب «تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات امام خمینی در نجف» که مرکز اسناد انقلاب اسلامی آن را منتشر کرده است، به نقل از آیت‌الله موسوی ‌بجنوردی می‌نویسد: «امام(ره) با ترور و اقدام مسلحانه به‌شدت مخالف بود. هدف ایشان این بود که باید از راه حرکت مردمی و اکثریت آرا مبارزه را پیش برد. از ابتدا امام همین حرف‌ها را می‌زدند؛ یعنی از‌‌ همان اول دو رکن را برای حکومت اسلامی همیشه در کنار هم بیان می‌کردند و می‌گفتند که حکومت اسلامی بر دو رکن استوار است: یکی احکام اسلام و دیگری مردم. امام در عین اینکه به قیام مسلحانه ترغیب نمی‌کردند، اما از افرادی که قیام مسلحانه‌شان رنگ اسلامی صرف داشت، در مواقع حساس حمایت می‌کردند؛ مثلاً اگر محکوم به اعدام می‌شدند، از آنها حمایت می‌کردند؛ اگر به زندان می‌رفتند، به اینها کمک می‌کردند.»