همه همسایهها رفته بودند. فقط ما مانده بودیم و سیدفرهاد اصرار داشت هر چه زودتر آبادان را ترک کنیم؛ اما راضی نمیشدم، دلم نمیخواست خانه و زندگیام را رها کنم. یک روز سراسیمه وارد خانه شد و گفت: «مادر، میشه بگی چرا نمیخوای بری؟»
گفتم: «فرهاد جان، اینجا خونه ماست، الآن هم جنگه، من اینجا امکانات دارم که برای رزمندهها نون بپزم، غذا درست کنم، من نباشم کسی نیست که به شماها برسه.»روبهرویم نشست، اشک در چشمانش موج میزد، اما با آرامش گفت: «مادر آبادان محاصره شده، اگه دشمن بیاد داخل شهر، من ناچارم یه سنگر برای شما پیدا کنم و خودم بیرون از اون دفاع کنم تا شهید بشم. شما به این کار راضی هستی؟»
حرفش را قبول کردم و از آبادان رفتیم. خیالش که از ما راحت شد، برگشت به خط مقدم دفاع و دیگر پیش ما بازنگشت.
به نقل از مادری مقاوم که هرگز در سوگ فرزندش اشک نریخت
شهید «سیدفرهاد رضوی» متولد ۲۴ آذر ۱۳۴۳ در شهر آبادان بود. خانواده مذهبی و معتقد او از سیدفرهاد جوانی غیور و مقاوم ساخته بود که دلش همواره برای دین و وطنش میتپید. سیدفرهاد رضوی در حالی که قهرمانانه از وطنش و آرمانهای یک ملت دفاع میکرد، در تاریخ ۸ آذر ۱۳۶۰ در بستان به فیض عظیم شهادت نائل شد. .
محسن رضایی: معیشت دهکهای پایین با شیوع بیماریکرونا بیش از پیش آسیب دیده و از طرفی دیگر باید تمام اهتمام خود را جهت تقویت خودکفایی و جهش تولید به کار ببندیم؛ لذا لازم است نظر جامعه مظلوم کارگری درباره حقوق و دستمزد تأمین گردد.
محسن مقصودی: دهها بانوی جهادی و خیاط در منزل ماسکها را میدوزند، جمع میکنند، بعد با دستگاه اتوکلاو استریل میکنند و بین چند بیمارستان توزیع میکنند. یاد ایام جنگ میافتم که مادرها میرفتند لباس رزم میدوختند برای بسیجیان خط مقدم.
کتاب «تو جای همه آرزوهایم» روایت زندگی یک شهید افغانستانی است و از به دنیا آمدن شهید «نعمتاللّه نجفی» در افغانستان تا شهادتش در سوریه را روایت میکند. این اثر به قلم «سمیه گنجی» نگاشته شده است. شهید نعمتالله نجفی در اولین روز بهار سال ۱۳۶۲ در شهر هرات افغانستان متولد شد. او با گذراندن سختیهای زیاد در زندگی و جابهجایی و مهاجرتهای فراوان مسیر متفاوت در زندگی را دنبال کرد که روایت آن را انتشارات «روایت فتح» منتشر کرده است. شهید نعمتالله نجفی از رزمندگان لشکر فاطمیون بود که اسفندماه ۱۳۹۳ در عملیات آزادسازی «تل قرین» منطقهای در نزدیکی مرز فلسطین اشغالی به شهادت رسید. این کتاب گوشهای از زندگی پرفراز و نشیب او را روایت کرده است.
در بخش قبلی گفتیم به برخی اقداماتی که در محل کار برای رعایت بهداشت ضروری است، اشاره خواهیم کرد. قطعاً استفاده از ماسک مهم است. به علاوه هنگام ورود به محل کار به چند نکته توجه داشته باشیم:
اگر مرکز و ساختمان محل کارتان دارای زنگ است، باید مراقب باشید و از دستکش استفاده کنید یا با الکلی که همراه دارید، آن را ضدعفونی کنید سپس زنگ را بزنید و بعد از آن نیز بلافاصله دستکش را دور بیندازید، دستان خود را بشویید و مجدداً از دستکش دیگری استفاده کنید.
درباره باز کردن درها نیز حتی المقدور از پاهایتان استفاده کنید، در غیر این صورت چنانچه مجبور شدید از دستهایتان کمک بگیرید، دستها را بشویید.
آسانسورها نیز یکی از اصلیترین مراکز آلودگی هستند و آن هم به علت تجمع تنفس افرادی است که پیش از شما وارد آسانسور شدهاند.
چنانچه میتوانید از آسانسور کمتر استفاده کنید، در غیر این صورت هم موقع زدن دکمههای آسانسور نکات بهداشتی را رعایت کنید و اگر میتوانید تا حدی پیش از سوار شدن در را باز بگذارید تا کمی هوای داخل تخلیه شود.
و لو آنکه کلاً ز یک گوهرند
بنیآدم اعدای یکدیگرند!
چو عضوی قرنطینه شد در بهار
دگر عضوها را نماند قرار!
همه سوی دریا سفر میکنند
ز تن خستگی را به در میکنند
دوباره ولی خستهتر میشوند
به فکر رجوع از سفر میشوند
از این کار این عده بیسواد
کرونا شود منتشر در بلاد
مراکز همه زیر و رو میشوند
همه غرق در شستوشو میشوند
که شاید کرونا فراری شود
جهان از بدی پاک و عاری شود
رضا الهامی