قاسم غفوری/غرب آسیا همچنان یکی از اصلیترین کانونهای تحولات جهانی است که به دلیل دخالتهای برون منطقهای بر ابهامات آینده افزوده است. در کنار مباحثی همچون سوریه و عراق، تحولات فلسطین نیز پس از مدتها در حاشیه ماندن دوباره به یکی از محورهای اصلی منطقه تبدیل شده است. آنچه از سوی مدعیان حضور در مسئله فلسطین مشاهده میشود، تأکید بر اجرای طرح دو دولتی است. آمریکاییها، از جمله شخص اوباما ادعا دارند در صورت عدم رویکرد دو طرف به راهحلّ دو دولتی یا همان تشکیل دو ساختار فلسطینی و صهیونیستی، قطعنامهای را در شورای امنیت به گردش درخواهد آورد. اتحادیه اروپا نیز بر حمایت از راهکار دو دولتی تأکید کرده و کمیته چهارجانبه صلح خاورمیانه (روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل) نیز خواستار تحقق این طرح تا پایان سال 2016 شده است. ادعای راهکار دو دولتی در حالی مطرح میشود که در ماههای اخیر تحرکات تأملبرانگیزی با این عنوان در عرصه منطقهای و جهانی صورت گرفته است.
نشست فرانسه در 14 خرداد با حضور کشورهای عربی و غربی، با محوریت مسئله فلسطین برگزار شد. آمریکا اواخر تیر ماه نشستی با محوریت فلسطین و آینده مذاکرات سازش برگزار کرد، مصر طرح جدیدی با محوریت غزه و صحرای سینا و اجرای روند زماندار مذاکرات میان فلسطینیها و صهیونیستها مطرح کرد و در این راستا، وزیر خارجه مصر به سرزمینهای اشغالی رفت و با مقامات صهیونیست دیدار کرد، عربستان بار دیگر طرح به اصطلاح صلح خاورمیانه سال 2002 را با ادعای صلح در برابر زمین عنوان کرده و به جریان انداخته است، نشست اتحادیه عرب در موریتانی در حالی برگزار شد که محور آن را مسئله مذاکرات سازش تشکیل میداد؛ چنانکه در این نشست به جای اعلام مقابله با رژیم صهیونیستی و محکومسازی جنایت این رژیم، به انتقاد از فعالیتهای هستهای آن پرداختند که مسئلهای کاملاً حاشیهای بوده است.
مجموع این تحرکات در حالی بوده است که محور آن را یک اصل تشکیل میدهد و آن ادعای تحقق راهکار دو دولتی است. این رفتارها با ادعای حمایت از فلسطین در حالی صورت میگیرد که همزمان با آن چند نکته کلیدی وجود دارد که ابهامات بسیاری را در برابر این طرحها ایجاد میکند.
اول آنکه ساختار حاکم بر رژیم صهیونیستی به محوریت نتانیاهو، ساختاری کاملاً رادیکالیسم است که هیچ واژهای به نام صلح برای آن معنا ندارد و تنها مؤلفه مطرح برای آنان تشدید شهرکسازی در کرانه باختری و قدس است.
دوم آنکه، بر اساس گزارشهای منتشر شده اردن در حال اجرای طرحهای فدرالی است که در قالب کرانه باختری صورت میگیرد که به گفته برخی از ناظران، این طرح طرحی آمریکایی ـ صهیونیستی برای حذف کرانه باختری و ادغامسازی آن در اردن یا تبدیل کرانه باختری به چند منطقه در قالب فدرالی در لوای طرحهای به اصطلاح اقتصادی است، که سبب عدم نابودی فلسطین است.
سوم آنکه با وجود ادعای رویکرد به طرح دو دولتی و سازش، آمریکا در حال تقویت توان نظامی رژیم صهیونیستی است. در سفری که مقامات ارشد نظامی این رژیم به آمریکا داشتهاند، طرح افزایش کمکهای نظامی به ارزش سالانه پنج میلیارد دلار مطرح شده است. این سناریو مطرح است که صهیونیستها با دریافت این کمکها به دنبال عملیات جدید علیه غزه هستند.
چهارم آنکه، عربستان مدعی رویکرد به صلح خاورمیانه ابعاد گستردهای از همگرایی با رژیم صهیونیستی را در پیش گرفته است و سعودی از آشکارسازی روابط با این رژیم ابایی ندارد و علناً در کنار این رژیم به بحرانسازی در منطقه میپردازد.
پنجم آنکه، ترکیه که مدعی حمایت از فلسطین بود، رویکرد احیای روابط با رژیم صهیونیستی را در پیش گرفته است، هر چند که کودتای نافرجام علیه اردوغان و پیامدهای آن، این رویکرد را به حاشیه رانده؛ اما در نهایت ترکیه با رویکرد تعاملی با این رژیم دیگر کارکرد چندانی در حمایت از فلسطین ندارد.
ششم آنکه، مجموعه کشورهای عربی و غربی، تشدید فشار بر محور مقاومت به عنوان حامی اصلی فلسطین را در دستور کار قرار دادهاند. مجموعه اقدامات صورت گرفته علیه جمهوری اسلامی ایران، عراق، سوریه و حزبالله لبنان در قالب فضای تحریم و تهدید و حتی تحرکات تروریستی علیه آنها، در این چارچوب قابل مشاهده است.
با توجه به مجموعه اقدامات صورتگرفته میتوان گفت که ادعای راهکار دو دولتی صرفاً یک فریب در قبال ملت فلسطین و افکار عمومی جهان است. مدعیان این طرح در حالی خود را حامی صلح و فلسطین در قالب راهکار دو دولتی میدانند که عملاً سیر رفتاری آنها به تقویت مواضع صهیونیستها منجر میشود که نتیجه آن تشدید رادیکالیسم صهیونیستی و افزایش فشارها بر فلسطینیها خواهد بود. آنچه در این فرایند مشاهده میشود آن است که کشورهای عربی با ادعای زمینهسازی برای راهکار دو دولتی در حال دادن امتیازات مجانی به این رژیم هستند. حال آنکه رویکرد عربی ـ غربی در قالبی کاملاً متفاوت، یعنی امتیازدهی مجانی به صهیونیستها صورت میگیرد که نابودکننده حقوق ملت فلسطین است و در تمام طرحهای مطرحشده نهتنها حمایت از فلسطین مطرح نشده، بلکه امور مهمی همچون حق بازگشت آوارگان فلسطینی، مسئله قدس و اراضی 1967 نیز از روند مذاکرات حذف شده است که خود سندی بر خیانت گسترده به فلسطین در لوای نام راهکار دو دولتی است.