شهریار اقتصاد/ عقد معین: عقدی است که در قانون عنوان خاص و مشخصی دارد و به لحاظ اهمیت قانونگذار شرایط و آثار آن را معین کرده است؛ مانند عقد بیع و اجاره که به صراحت شرایط انعقاد عقد بیع و اجاره در قانون مدنی تبیین شده است.
عقد نامعین: عقدی است که در قانون مدنی عنوان خاصی ندارد و شرایط انعقاد و آثار آن تابع قواعد عمومی قراردادهاست؛ مانند قرارداد مربوط به تألیف کتاب. باید توجه داشت که نامگذاری متعاقدین برای عقد تأثیری در ماهیت عقد نداشته و در نهایت دادرس و قاضی، صلاحیت بررسی ماهیت عقد در جهت اجرای نام واقعی آن را دارد.
عقد عهدی: عقدی است که نتیجه آن، انتقال یا سقوط تعهد است. چنانچه تعهد برای متعاقدین ایجاد شود، به آن عقد دو تعهدی یا تعاهدی گویند؛ مانند قولنامههایی که معمولاً افراد تنظیم میکنند. اگر تعهد صرفاً برای یکی از طرفین قرارداد ایجاد شود، به آن عقد یک تعهدی گویند؛ مانند تعهد به عدم فروش که تعهد متوجه یک شخص است.
عقد تملیکی: عقدی است که نتیجه آن انتقال مال از ملکیت یک شخص به شخص دیگر باشد که به اشکال مختلف نیز متصور است. در عقد معوض مانند بیع مستفاد از ماده 338قانون مدنی یا عقد مجانی، مانند عقد هبه مستنداً به ماده 795 قانون مدنی یا تملیک عین، مانند عقد بیع یا تملیک منافع، مانند عقد اجاره (ماده 466 قانون مدنی).
عقد رضایی: عقدی است که به محض ایجاب و قبول از سوی طرفین قرارداد، منعقد میشود، البته در شرایطی که طرفین قرارداد شرایط لازم برای انعقاد قرارداد را داشته باشند و ماده 190 قانون مدنی نیز مراعات شود؛ مانند عقد بیع.
عقد عینی: عقدی است که افزونبر ایجاب و قبول، قبض نیز شرط صحت آن است؛ مانند وقف. (ماده 47 قانون مدنی و عقد هبه ماده 798 قانون مدنی)
قبض در عقود عینی «شرط صحت است» نه شرط لزوم. به این معنا که تا قبل از قبض منافع منفصله راجع به قرارداد متعلق به انتقالدهنده است؛ در صورتی که اگر قبض شرط لزوم بود، به محض ایجاب و قبول از سوی متعاقدین عقد واقع شده و منافع آن نیز متعلق به انتقال گیرنده بود. (ماده 830 قانون مدنی)
در عقود اصل بر رضایی بودن عقد است و عقود عینی محصور بوده و جزء استثناها میباشد.
عقد محقق: عقدی است که در آن عوضین معلوم و مشخص است و متعاقدین در هنگام انعقاد قرارداد نسبت به حدود تعهدات، کاملاً مطلعند؛ مانند عقد بیع.
عقد احتمالی: عقدی است که نفع و زیان ناشی از عقد در هنگام انعقاد عقد قابل ارزیابی نباشد و مشروط به یک امر احتمالی و اتفاقی باشد؛ مانند عقد بیمه.
عقد اصلی: عقدی است که وجودش قائم به خویش است؛ بنابراین به عقد دیگری وابستگی ندارد.
عقد تبعی: عقدی است که اصالت نداشته و وجود آن تابع وجود عقد دیگری است؛ مانند عقد رهن، ضمان، حواله.
عقد مغابنهای: عقدی است که طرفین قرارداد تلاش دارند با اتکا به کیاست و هوش، سود بیشتری نصیب خود کنند، مانند بیع
عقد مسامحهای: عقدی است که مبتنی بر گذشت و چشمپوشی میباشد؛ مانند عقد هبه صلح بلاعوض.
در عقد مغابنهای علم تفصیلی به مورد معامله برای متعاقدین لازم و ضروری است؛ اما در عقود مسامحهای علم اجمالی کافی برای انجام معامله میباشد. بنابراین در عقد مسامحهای اصولاً خیار غبن و در عقد مغابنهای خیار شرط مادامالعمر و بلندمدت وجود ندارد.