گفتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین محمدمهدی ماندگاری

یکی از بزرگ‌ترین مشکلات بشریت عموماً، مسلمان‌ها خصوصاً، شیعیان و دوستان اهل بیت(ع) بالاخص، این است که دوست دارند با خدا رابطه داشته باشند، اما درست رابطه برقرار نمی‌کنند.
شرط ارتباط با خدا، شرط ارتباط با ولی خدا، شرط ارتباط با کلام خدا «طهارت» است و لازمه طهارت سه امر است. همچنان‌که شیطان برای اینکه من و شما را نگذارد در مسیر طهارت برویم «سه تا حمله» می‌کند و ما هم باید سه تا دفاع کنیم، برای اینکه پاک بمانیم. شیطان سه مدل حمله می‌کند تا من و شما را ناپاک نگه دارد؛ چون می‌داند اگر من و شما ناپاک باشیم، با قرآن رابطه نمی‌گیریم، با نماز رابطه درستی نمی‌گیریم، با حرم اهل بیت(ع) و حرم امن الهی رابطه درست نمی‌گیریم، خلاصه با معنویات رابطه درست نمی‌توانیم بگیریم؛ چون «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ».
1ـ تزئین گناه: حمله اول شیطان این است که قبل از ورود من و شما به گناه، گناه را برای من و شما تزئین می‌کند؛ «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ». (۱۵ و ۱۶/ آل‌عمران) شیطان قبل از برخورد من و شما، گناه را تزئین می‌کند؛ حالا می‌خواهد این شهوت، شهوت جنسی باشد، شهوت جوانی باشد، شهوت تجمل‌گرایی باشد؛ شهوت‌های مختلف را برای من و شما تزئین می‌کند، حتی مورد نیازمان جلوه‌ می‌دهد.
۲‌ـ تزئین چهره: شیطان فوق تخصص ظاهرسازی است؛ «إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ». چهره‌اش را خیلی قشنگ درست کرد. در داستان‌هایی هم که مادربزرگ‌ها برای بچه‌ها می‌گفتند، این داستان شنگول و منگول، گرگ مظهر دشمن است در داستان‌های ما. گرگ وقتی می‌خواهد بیاید سر بچه‌ها را کلاه بگذارد چه می‌گوید؟ می‌گوید منم منم مادرتون، نمی‌گوید منم منم دشمن‌تون. آی مسئولان، آی مردم، حواس‌تان باشد آمریکا نمی‌آید بگوید منم منم دشمن‌تان، می‌گوید منم منم مدافع حقوق بشر. گرگ است، دشمن است، ظاهرش را قشنگ می‌کند. دشمن ذاتش نیش زدن است. امروز در زیباترین ظاهر می‌آیند سراغ جوان‌های ما و می‌خواهند جوان‌های ما را منحرف کنند. پس شیطان تزئین می‌کند گناه را بر اساس نیاز آدم. شیطان ظاهر خودش را هم تزئین می‌کند.
3‌ـ تزئین کلام: کار سومی که شیطان کرد این بود که کلامش را هم تزئین کرد با قسم دروغ؛ «وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ». پس ۱ـ تزئین گناه ۲ـ تزئین چهره ۳‌ـ تزئین کلام. خلاصه این است که شیطان می‌خواهد مشتری جذب کند، او فوق تخصص زیباسازیقلابی است.

فراز و فرود محمد نوری‌زاد ‌ـ۶

انسان‌ها زمانی در کشاکش مسائل و رخدادها،‌ مشی و رفتاری دوگانه از خود بروز می‌دهند و به سابقه خود پشت پا می‌زنند که قبل از آن در مصاف بین عقل و نفس خود و در ترجیح مصالح دینی و ملی بر نفع فردی و جناحی شکست خورده باشند. «حسین جودوی» از خبرنگاران فعال درباره نوری‌زاد به این نکته مهم اشاره می‌کند و می‌گوید: «سر پروژه ویژه‌نامه شهید آوینی رفتم سراغ ابراهیم کیهانی (اولین تهیه‌کننده روایت فتح)… در گفت‌وگو با ابراهیم کیهانی رسیدیم به اینجا که دلایل اختلافش با آقا مرتضی چه چیزهایی بوده؟ کیهانی یکی از دلایل اختلاف را محبت و راه دادن آقا مرتضی به یک سری افرادی می‌دانست که معتقد بود آنها با نظام مشکل دارند، اما برای اینکه امورات زندگی‌شان بگذرد، دارند ادا درمی‌آورند. برای اثبات حرفش، نام همین آقای نوری‌زاد را هم آورد. می‌گفت: من (کیهانی) به مرتضی ایراد می‌گرفتم چرا این نوری‌زاد را تحویل می‌گیری؟ این آدم ظاهرش با باطنش فرق می‌کند. مرتضی هم در جواب می‌گفت: امثال این جور آدم‌ها را اگر ما ول کنیم، می‌روند توی دامن ضد انقلاب. راستش را بخواهی بعد از مصاحبه، فکر کردم کیهانی دارد غلو می‌کند، ولی امروز به اینجا رسیدم که حرف او کاملاً درست است.»
نوری‌زاد چند سال پیش در راستای پروژه تخریب جمهوری اسلامی و حمایت از اهداف آمریکایی با دروغی شاخ‌دار مدعی شد اطلاعات موثق و دقیقی وجود دارد که ثابت می‌کند دلیل آنکه ناو آمریکایی هواپیمای ایران‌ایر را هدف گرفت، پنهان شدن هواپیمایی F14 ایرانی در سایه آن بوده است. حالا چطور نوری‌زاد مدعی دلیلی می‌شود که آمریکایی‌ها هم آن را عنوان نکردند و گویا او سعی می‌کند دلیل جدیدی یاد شیطان بزرگ بدهد! به راستی بعضی از دوستان بعد از مدتی صد برابر بدتر از دشمنان در مقابل انسان قد علم می‌کنند.

مناقشات آزادی عقیده در جمهوری اسلامی

تشکیل حکومت اسلامی شاید بیش از هر کس دیگری برای آنانی نگران‌کننده بود که ایدئولوژی‌های متفاوتی از اسلام را اتخاذ کرده بودند یا به طور التقاطی، متأثر از ایسم‌های غربی بودند. تصور آنان از حکومت اسلامی، حکومتی تکفیری بود که اجازه فعالیت به هیچ جریان فکری غیر اسلامی نخواهد داد. برای نمونه وقتی خبرنگار روزنامه هلندی «دی وُلت كرانت» از امام می‌شنود: «در جمهوری اسلامی كمونیست‌ها نیز در بیان عقاید خود آزادند»، بدون شک بسیار متعجب می‌شود. نماینده سازمان عفو بین‌الملل نیز در دیداری دیگر از امام می‌پرسد: «آیا در حكومت اسلامی، ماركسیست‌ها آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده دارند؟» و در جواب می‌شنود: «در حكومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در هرگونه عقیده‏ای هستند، لكن‏ آزادی خرابكاری را ندارند.» بسیاری از شاگردان و همراهان امام نیز با صحبت در باب آزادی عقیده در نظام اسلامی، مرزهای آن را شفاف کرده‌اند. استاد شهید «مرتضی مطهری» از جمله چهره‌های برجسته‌ای بود که بادقت در این زمینه سخن گفت. در کتاب «پیرامون جمهوری اسلامی» که انتشارات صدرا آن را منتشر کرده است، می‌خوانیم:«معتقدات بشر بر یکی از دو پایه می‌تواند باشد: گاهی پایه‌ اعتقاد بشر یک تفکرِ آزاد است. انسان با یک عقل و فکر آزاد از روی تأمل و اندیشه‌ واقعی عقیده‌‌ای را برای خود انتخاب می‌کند؛ ولی گاهی عقیده‌ای به بشر تحمیل می‌شود، از هر راهی، ولو از راه تقلید آبا و اجداد، و بعد انسان به آن عقیده خو می‌گیرد و آن عقیده بدون آنکه با قوه‌ تفکر او کوچک‌ترین ارتباطی داشته باشد، در روح او مستقر می‌گردد. اولین خاصیت و اثر این‌گونه عقاید این است که جلوی تفکر آزاد انسان را می‌گیرد و به صورت زنجیری برای عقل و فکر انسان درمی‌آید. این‌گونه عقاید عبارت است از یک سلسله زنجیرهای اعتیادی و عرفی و تقلیدی که به دست و پای فکر و روح انسان بسته می‌شود.»

در روزهای سخت پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست و مشی مسالمت‌آمیز و مدبرانه حضرت امام(ره) توانست ارتش شاهنشاهی را خارج از تصور همه انقلابیون از صف حامیان شاه خارج کند و در مسیر انقلاب همراه ملت نماید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئله جایگاه ارتش در نظام سیاسی نوین به مسئله‌ای پرمناقشه‌ تبدیل شد. حضرت امام(ره) و همراهانش خواهان حفظ ارتش بودند و رویکرد اصلاحی و تغییر سران وابسته به رژیم پهلوی را طلب‌ می‌کردند؛ اما برخی جریان‌های سیاسی از انحلال ارتش سخن می‌گفتند.
جریان‌های چپ که هم‌سوی خط امام(ره) نبودند، از ضرورت انحلال ارتش سخن می‌گفتند و بحث تجدید سازمان و اصلاح ارتش را عملی ارتجاعی می‌دانستند. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و چریک‌های فدایی خلق از جمله گروه‌هایی بودند که به منظور تضعیف کانون‌های انقلابی بحث انحلال ارتش را برای نخستین بار مطرح کردند. گروه نخست با این ادعا که ارتش باقی‌مانده از حکومت شاهنشاهی و متأثر از ارزش‌های طاغوتی است، معتقد بود انقلاب برای رسیدن به اهداف خود نیاز به ارتشی خلقی دارد و درواقع می‌خواست به این ترتیب نفوذ خود را در سیستم‌های امنیتی بیشتر و جایگاهی ویژه در نظام جدید برای خود باز کند. همچنین گروه دوم نیز به این بهانه که ارتش در دوران طاغوت در خدمت امپریالیسم بوده است و امروز نیز ارتش قابل اعتمادی نیست، شعار انحلال ارتش را سر می‌داد؛ اما علت اصلی این تقابل‌ها با ارتش این بود که این افراد ارتش را بازوی قوی نظام نوپای انقلاب اسلامی می‌دیدند که در شرایط حساس می‌توانست در خدمت اهداف انقلابیقرار گیرد.
اما از نگاه حضرت امام(ره) انحلال ارتش می‌توانست به بحران بزرگی در جهت ناامن‌سازی کشور تبدیل شود. این به زمانی برمی‌گردد که استکبار جهانی از شکل‌گیری نظام اسلامی در کشوری بزرگ در خاورمیانه که شعار نه شرقی و نه غربی سر می‌داد، خشمگین بود.
در این شرایط حضرت امام(ره) در پیامی روز 29 فروردین ماه را روز ارتش جمهوری اسلامی نام نهادند و اعلام داشتند: «ملت ایران موظفند از ارتش اسلامی استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند.‏‎ ‎‏اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامی است، و ملت شریف لازم‏‎ ‎‏است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانی خود را از آن اعلام نمایند. اکنون‏‎ ‎‏مخالفت با ارتش اسلامی که حافظ استقلال و نگهبان مرزهای آن است، ‌جائز نیست.‏»

 
محمد گنجی