گفتاری از آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری

همه‌ مقاماتی که در مناجات است، مقامات توحیدی است، در وادی ولایت است؛ یعنی هیچ وقت سالک در سلوک خودش از وادی ولایت نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) بیرون نمی‌رود. بیرون از وادی ولایت مقام سلوکی نیست. اینها اوهام است. در هر کدام از دعاها مقاماتی برای انسان گشوده می‌شود. مناجات شعبانیه که همه‌ معصومان می‌خواندند از جمله این ادعیه است که در آن همه‌ معصومان برای سلوک ما در این مقامات شفاعت کردند، همه‌شان با خدا عرض حال کردند که باب برای ما باز شود و ما این مقامات را طی بکنیم. در ماه شعبان که ماه نبی اکرم(ص) است حضرت آستین بالا زده‌اند برای شفاعت؛ پس خیلی چیز در این دعاست که آدم را آماده می‌کند، سیر می‌دهد تا وارد ضیافت‌الله شود؛ لذا مقامات توحیدی این دعا، مقامات خاص است. ماه شعبان یک چنین ماهی است. این دعا یک ورود دارد، یک خروج، سیر وسطش را هم باید بحث کنیم؛ ورودش با صلوات است، با صلوات بر حضرت محمد(ص) و آل ایشان شروع می‌شود؛ «اللهم صل علی محمد و آل محمد» که همه‌ دعا همین یک کلمه است. هر فتح‌الفتوحی برای عارفی سالک می‌شود، با صلوات است؛ همه‌ سلوک با صلوات است. صلوات ما را هم‌زبان با خدا می‌کند. خدا همین را فرموده: «إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» (احزاب/ ۵۶) شما هم اگر می‌خواهید بهره‌مند شوید، همه‌ خیر در صلوات خدا بر رسولش است، همه‌ قرب در آن است. شما هم اگر می‌خواهید از این ضیافت بهره‌مند شوید، همراه خدای متعال شوید، هم‌زبان خدا و ملائکه شوید، بر پیامبر و آلش صلوات بفرستید تا شما هم برسید. همه چیز در صلوات است.

به مناسبت شهادت سعیدبن‌جبیر و به درک واصل شدن مغیرة‌بن‌شعبه در اواخر ماه شعبان المعظم

در اوخر ماه شعبان دو نفر دار دنیا را وداع گفتند؛ یکی دین‌دار و یار دین بود و دیگری ضددین و دشمن آن. برخی از دین‌داری فقط ظاهر آن، یعنی مادیاتش را که کمک‌کننده دنیاطلبی‌شان بود، اخذ کردند و بقیه را وانهادند که نکند دنیای‌شان خراب شود؛ اما برخی دیگر به ظاهر و باطن دین که مساوی با فطرت پاک انسانی بود، عمل کردند و مؤمن به آن شدند و در دنیا و آخرت از صالحان قرار گرفتند. دسته دوم از دنیا بهره‌ای برنداشتند که البته ضرر هم نکردند؛ چون آنچه در قیامت به کارشان می‌آمد، همان عمل صالح بود که با کمک خدا توانستند همراه خود ببرند. پیامبر(ص) و اهل بیتش(ع) تمام توان خود را به کار گرفتند تا به انسان بفهمانند دنبال چیزی برود که فانی نباشد و اگر از این دنیا رفت بتواند کنارش بماند. بعضی آن را عمل کردند و با دست پر از دنیا رفتند و برخی دیگر آن را عمل نکردند و نه تنها دست‌شان خالی بود، بلکه با باری از گناهان نابخشودنی سر بر تیره تراب گذاشتند.

 

شهادت سعیدبن‌جبیر

در ماه شعبان سال ۹۸ هجری، جناب سعیدبن‌جبیر کوفی به دست حجاج‌بن‌یوسف ثقفی به شهادت رسید. (بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۳۷۶). سعیدبن‌جُبَیربن‌هشام اسدی والبی در سال ۴۵ هجری در شهر کوفه به دنیا آمد. وی حبشی‌الاصل و از موالی بنی‌اسد بود.

در «خلاصه» علامه حلی به تصریح آمده است سعید از شیعیان حضرت علی(ع) بوده و علت شهادتش به دست حجاج نیز چیزی جز این نبوده است. «کشی» نیز می‌گوید: «سعیدبن‌جبیر در صراط مستقیم بود و به امام سجاد(ع) اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف می‌نمود و همین علاقه میان او و امام باعث شد حجاج او را شهید نماید.» (رجال کشی، ص ۱۲۰) از «فضل‌بن‌شاذان» نقل شده است در اوائل دوران امامت امام سجاد(ع)، اصحاب خاص امام فقط پنج نفر بودند: «سعیدبن‌جبیر، سعیدبن‌مسیب، محمدبن‌جبیربن‌مطعم، یحیی‌بن‌ام‌الطویل و ابوخالد کابلی.» «شیخ طوسی» می‌گوید: «سعیدبن‌جبیر به امام زین‌العابدین(ع) ارادت خاصی داشت. سعید مردی فقیه، زاهد و عابد بود که توفیق کسب علم از محضر مبارک حضرت زین‌العابدین(ع) را یافته بود. او به خاطر اعتقاد خالص و محبت کاملی که به اهل بیت معصومین(ع) داشت، نزد امام زین‌العابدین(ع) از احترام خاصی برخوردار بود. هنگامی که حجاج خواست آن بزرگوار را شهید کند، دعا کرد که حجاج بعد از شهادت او قادر به قتل هیچ‌کس نشود. خداوند دعای او را مستجاب کرد و حجاج ۱۵ تا ۲۰ روز بعد از شهادت سعید زنده بود و کسی را نکشت تا به مرض آکله به درک واصل شد.»

«بعد از آنکه حجاج سر آن بزرگوار را جدا کرد، دو پای مبارک او را نیز از ساق جدا کردند، در حالی که از سن مبارکش ۵۰ سال می‌گذشت. در شهر «الحیّ» در واسط عراق مدفون شد. قبر آن بزرگوار یکی از زیارتگاه‌های محبین اهل بیت(ع) است که دارای گنبد و صحنی بزرگ مشتمل بر چهار در است.»(منتخب التواریخ، ص ۴۲۳) بعضی مرگ حجاج را ۱۵ روز (تتمه المنتهی، ص ۱۰۶) و بعضی ۲۰ روز و عده‌ای ۴۰ روز (جلاء العیون، ص ۵۰۲) بعد از شهادت جناب سعیدبن‌جبیر نقل کرده‌اند، که اگر مرگ حجاج در ۱۳ رمضان باشد، شهادت سعید به ترتیب در روزهای ۲۷، ۲۸، ۲۲، ۲۳، ۲ یا ۳ شعبان بوده است.

مرگ مغیره‌بن‌شعبه

در ماه شعبان سال ۵۰ هجری مغیره‌بن‌شعبه در حالی‌که از طرف معاویه حاکم کوفه بود، در سن ۷۰ سالگی به درک واصل شد. (منتخب التواریخ، ص ۳۰۲) زیاد‌بن‌ابیه به جای او منصوب شد. مغیره‌بن‌شعبه در کوفه سب امیر المؤمنین(ع) می‌کرد و خطبا را امر می‌کرد آن حضرت را لعن کنند و تا زمان فرا رسیدن مرگش این عمل را ترک نکرد. (شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج ۲، ص ۱۰۲) مغیره از اصحاب صحیفه ملعونه و لیله عقبه بود که می‌خواستند پیامبر(ص) را به قتل برسانند، او همچنین از اصحاب سقیفه بود. (کشف الهاویه، ص ۲۸۹) او از کسانی بود که در آتش زدن در منزل امیرالمؤمنین(ع)، شکستن در، کتک زدن مادر سادات، حضرت صدیقه شهیده فاطمه‌زهرا(س) و سقط حضرت محسن شریک بود. (بیت‌الاحزان، ص ۱۴۴). زنای مغیره با ام‌جمیل در بصره شهرت خاص دارد و در کتب شیعه و سنّی با مدارک مختلف ذکر شده است. ابن‌ابی‌الحدید می‌گوید: «مغیره زناکارترین مردم در جاهلیت و اسلام بود. مغیره از کسانی بود که به دستور معاویه همراه با عمروعاص و عروه‌بن‌زبیر، روایاتی دروغین ساختند که مقتضای آنها وجوب لعن و برائت از امیرالمؤمنین(ع) بود و برای این کار معاویه جوایز فوق‌العاده‌ای برای آنان مقرر کرد.» (شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج ۱، ص ۳۵۸) او در محضر امام حسن (ع) به پدر بزرگوارش جسارت‌ها کرد؛ اما آن حضرت جواب‌های مناسبی به او دادند و در آخر فرمودند: «تو آن کسی هستی که در شهادت مادرم و برادرم محسن شریک بودی» (تقویم شیعه، فصل هشتم) آنچه در فقره بالا آمد و جالب توجه بود، این است که سعیدبن‌جبیر مستجاب‌الدعوه بود، اما برای نجات خود دعا نکرد و نجات امت اسلام را از خود مهم‌تر می‌دید.

سیدحسین خاتمی خوانساری

انسان باید فرصت کوتاه عمر را غنمیت شمارد و از آن برای سعادت دنیا و آخرت خود و دیگران بهره گیرد. یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های در تأمین سعادت دنیا و آخرت، دادن صدقات مالی هر چند اندک، حتی از سوی افراد فقیر است؛ زیرا فقیر نیز اگر اندکی از همان حال کم خویش را بپردازد، نه تنها مالش برکت و افزایش کمی و کیفی می‌یابد، بلکه در دنیا و آخرت سعادت را برای خود و دیگران رقم می‌زند.(بقره/ 261) امام صادق(ع) در این باره می‌فرمایند:

«ثَلاثٌ مَنْ اَتَى الله‏َ بِواحِدَة مِنْهُنَّ اَوْجَبَ الله‏ُ لَهُ الجَنَة اَلاْنْفاقُ مِنْ اِقْتارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَمیعِ الْعالَمِ وَ الاِنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ»؛ هر كس یكى از این كارها را به درگاه خدا ببرد، خداوند بهشت را براى او واجب می‌گرداند: انفاق در تنگ‌دستى، گشاده‌‏رویى با همگان و رفتار منصفانه. (کافی، ج ص 103، ح 2)

آثار صدقه و انفاق فقط در امور شخصی و معنوی خلاصه نمی‌شود، بلکه اهدافی اجتماعی دارد. نظام‌نامه اقتصادی اسلام بر اساس اهداف و اصولی سامان یافته که از مهم‌ترین آنها گردش سالم اقتصادی در همه اقشار و ابعاد اجتماعی است. بر همین اساس، برای جلوگیری از افزایش ثروت و انباشت آن در دست اقشاری از اجتماع، خدا فرمان داده است بخش‌هایی از اموال به شکل خاص در قالب انفال در اختیار حکومت اسلامی قرار گیرد. همچنین پیامبر(ص) مأمور می‌شود صدقات عام و خاص، ازجمله زکات را از ثروتمندان بگیرد و در اختیار فقیران قرار دهد تا این‌گونه از شکاف اقتصادی جلوگیری به عمل آورد.(حشر/ 7 تا انفال/ 42 و 43) پیامبر در این باره می‌فرمایند: «أُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الصَّدَقَة مِنْ أَغْنِیائِكُمْ فَأَرُدَّهَا فِی فَقُرَائِكُم»‏؛ من مأمورم كه صدقه و زكات را از ثروتمندان‌تان بگیرم و به فقرای‌تان بدهم. (مستدرک‌الوسائل، ج ص 105، ح 7762)