آدمهای مدعی همیشه بیش از آنچه هستند خود را توانمند و به اصطلاح حرفهای مینمایانند؛ اما غالباً کم هنر هستند و بیشتر از راههای غیرمتعارف به شهرت دست پیدا میکنند. درباره علل جدایی نوریزاد از جبهه انقلاب مطالب زیادی بیان شده، اما لازم است به نکاتی درباره زندگی حرفهای این کارگردان خودبرترپندار اشاره شود. از میان کارهای نوریزاد میتوان به سریال «چهل سرباز» اشاره کرد که با تحمیل هزینه گزاف سه میلیارد تومانی ساخته شد و نکته تأسفآور این است که این سریال رستم را همتراز حضرت علی(ع) قرار داد و از شدت ضعف به عنوان کمبینندهترین سریال سیما شناخته شد.
زندگی حرفهای نوریزاد را از زبان «نادر بکایی» که یکی از متصدیان پروژه «چهل سرباز» است، بهتر میتوان به نمایش کشید. وی در وبلاگ خود درباره نوریزاد میگوید: «شما هیچ پیشنهاد بهحقی را هم برنمیتابید، چه رسد به اعتراض یاحتی مخالفت با شما! زمانی که کم آوردی از مقام معظم رهبری خرج کردی، به همه بد و بیراه گفتید، ریا کردید، از دوستان نامرئی خود یاری گرفتید و تاختید! برادر عزیز، حرف از سه میلیارد تومان پول ناقابل بیتالمال است که این شاهکار شما ساخته و پرداختهشده از همین پول است. حتماً یادتان هست چهار سال پیش حقوق 5 میلیونیتان با خدمات ویژه را و یا حتماً سفره 200 نفری ناهار ماه رمضان در خجیر را از یاد نبردهاید. اگر یادتان باشد دو فیلم از سه فیلم شاهکار جنابعالی به علت هزار عیب و نقص از راهیابی به جشنواره باز ماندند و حضرتعالی چه قشقرقی به راه انداختید و با همین شانتاژها و نظر لطف عزیزان فیلم «شاهزاده ایرانی» شما برای اولین بار در تاریخ جشنواره فیلم فجر موفق به دریافت جایزه فیلم دوم شد.»1
گفتنی است «داوود مرادیان» هم در نامهای سرگشاده خطاب به نوریزاد، آثار ضعیف وی در حوزه فیلمسازی طی سالهای اخیر را که فقط تحت حمایت خاص و رانتهای ویژه مصوب شده و بودجههای میلیاردی دریافت کرده، بررسی کرده است. که مراجعه به آن نامه نیز بسیار میتواند درسآموز باشد.
پینوشت
1ـ ادعاهایی در مورد پشت پرده چهل سرباز ، تابناک، 23 دی 1386.
نظام جمهوری اسلامی ایران در حالی حیات چهلساله خود را تجربه میکند که با وجود توفیقات فراوان در عرصههای متعدد حکومتداری، تا رسیدن به افقهای آرمانی خود در تحقق تمدن نوین اسلامی فاصله دارد.
تحقق تمدن نوین اسلامی، مستلزم طی مراحل متعددی است که در همه آنها باید ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی به عنوان حرکتی مستمر، پیشرونده و بالنده، ساری و جاری باشد. بیانیه گام دوم انقلاب، به مثابه منشوری خطاب به ملت ایران و به ویژه جوانان است که توجه به آن فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی را رقم خواهد زد و انقلاب اسلامی را به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی(ارواحنا فداه) هست، نزدیک خواهد کرد.
یکی از مباحث کانونی و محوری تأکید شده از جانب رهبر معظم انقلاب در این بیانیه، نظریه نظام انقلابی است و میتوان گفت تبیین نظریه نظام انقلابی، نخستین و مؤثرترین گام در تحقق بندهای گوناگون بیانیه گام دوم انقلاب شمرده میشود.
اهمیت و ضرورت تبیین این نظریه، زمانی بیش از پیش آشکار میشود که تعابیر و خوانشهای متفاوت و گاه متضادی درباره ماهیت و چیستی انقلاب اسلامی و نسبت آن با نظام جمهوری اسلامی از سوی برخی افراد و جریانها در جامعه نخبگانی کشور ارائه و تبلیغ میشود که باور به آنها تأثیرات منفی در هدفگذاری و اجرای سیاستهای کلان داخلی و خارجی نظام برجا خواهد گذاشت.
رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب خاطرنشان کردند: «انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع
میکند.»
مطابق با آنچه ایشان در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بر آن تصریح داشتهاند، موفقیتها و دستاوردهای 40 سال گذشته در سایه انقلابیگری و عمل به ارزشها و اصول انقلاب حاصل شده و در این مدت هرجا که دلزدگی و چالشی در کشور ایجاد شده، به دلیل رویگردانی از ارزشها، اصول و جریان انقلابی کشور بوده است. توجه به این مهم در بیانیه مذکور از یک سو و دفاع از «نظریه نظام انقلابی» از سوی دیگر، در عین مشخص کردن آرمانهای انقلاب اسلامی در گام دوم، نشان میدهد از دیدگاه ایشان نظریه نظام انقلابی چراغ راه پیمودن گام دوم انقلاب اسلامی است.
طبیعی است که نگرش فقهیـ سیاسی آخوندخراسانی در حوزه علمیه نجف رواج بیشتری داشته و همچنان نیز دارد. این امر بیشتر وامدار شخصیت علمی «آیتالله خویی» در آن حوزه است. آقای خویی یکی دیگر از متأثران از اندیشه آخوند و از مجتهدان بزرگ شیعه در حوزه علمیه نجف است که نگرش فقهیـ سیاسی آخوند خراسانی را تداوم بخشید. وی در تحصیل علوم اسلامی بیشتر از شخصیت علمی حضرات آیات «محمدحسین اصفهانی» و «محقق نائینی» بهره برد، اما خودش گفته است: «آیتالله نائینی آخرین استادی بود که همواره ملازم او بودم و لحظهای از او جدا نمیشدم.»این ملازمت تأثیر زیادی بر شخصیت علمی رو گذاشت و از این طریق از نگرش فقهیـ سیاسی آخوند خراسانی که استاد و مورد احترام نایئنی نیز بود، تأثیر زیادی پذیرفت.در جای خود اندیشه سیاسی خویی را بررسی خواهیم کرد، اما وی از دو بحث ولایت فقیه و مشروطیت، بیشتر در مقوله اولی تحت تأثیر آخوندخراسانی است. آیتالله خویی در این باره با تأسیس یک اصل، بحث خود را درباره ولایت فقیه آغاز میکند. به اعتقاد وی مقتضای اصل این است که «حکومت برای کسی که اذن ندارد، حرام است.»بر اساس این اصل، در دوره غیبت فقط کسی میتواند حکومت کند که از ناحیه معصوم اذن داشته باشد. این نتیجهگیری، آیتاللّه خویی را به ادله ولایت فقیه رهنمون میسازد تا از طریق آنها بررسی کند آیا فقیه جامعالشرایط دارای چنین اذنی هست؟ خویی همانند آخوندخراسانی روایات را در اثبات این موضوع از حیث اعتبار سندی و روایی ضعیف تصور میکند و در نهایت ولایت عام فقیه را نمیپذیرد، اما نوع خاصی از ولایت در امور حسبه را به معنای خاصی به کار میبرد که از آن به «جواز تصرف» یاد میکند. همان طور که در بررسی اثرپذیری فقهیـ سیاسی «آیتاللّه محلاتیغروی» و نائینی نیز از اندیشه آخوندخراسانی رهبر مشروطه ایران بیان شد، نگرش اصولی و سیاسی آخوند در دوران پس از وی ادامه یافت و تاکنون نیز علاوه بر مبانی اصولی وی که هنوز هم در حوزه های علمیه تدریس میشود، برخی جریانها و افراد سیاسی نیز از آن طرفداری و منظومه فکری وی را متضمن پیادهسازی حتی در قالب یک نظام سیاسی تحت عنوان نظام مشروطه میانگارند. اگرچه این طیف از جریانهای سیاسی رویکردی افراطی در مباحث سیاسی دارند و اندیشه آخوند را به مثابه رقیبی در برابر اندیشه سیاسی بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، امام خمینی(ره) مطرح میکنند، اما به هر حال نشاندهنده وجود حیات این تفکر در میان حوزهها و سیاسیون است.این در حالی است که به طور کلی میتوان مبتنی بر مطالعات تاریخی متعرض این واقعیت شد که اساساً در پی تحولات مشروطه در ایران و شکست عملی آن و انزوای نسبی روحانیون و مراجع شیعی تا دهه 40، به نگرش فقهیـ سیاسی آخوندخراسانی کمتر توجه شد و به تدریج در ایران، نگرش فقهیـ سیاسی دیگری رواج یافت که حاصلش شکلگیری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) است.
فتحالله پریشان