چند ماهی از پدیدار شدن ویروس کرونا در جهان میگذرد. از ابتدای اسفندماه سال گذشته این بسیاری از هموطنانمان به این ویروس بیمرز مبتلا شدند. بسیاری از کشورهای بهظاهر پیشرفته در این ایام و در مقابله و مبارزه با کرونا کم آوردند و کادر درمان آنها با کمبود شدید لباسهای مجهز بیمارستانی دچار مشکل شدند؛ اما اینجا، در ایران، مثل همیشه و همانند دوران دفاع مقدس مردم با یکدیگر متحد شدند و با وجود تمام کمبودها، نابهسامانیهای اقتصادی و تحریمهای گسترده، گروههای جهادی مختلف تشکیل شدند و در کنار مردم و کادر درمانی قرار گرفتند تا با کمک و همدلی بتوانیم راحتتر از این روزهای سخت عبور کنیم. «سیدهمائده حسینی» مسئول خیاطی قرارگاه بسیجیان مبارزه با ویروس کرونا در ناحیه بسیج دانشجویی کردستان، درباره این گروه میگوید: «گروه ما فعالیت خود را از 15 اسفندماه شروع کرد. ما لباس ایزوله و ماسک تولید میکنیم که لباسها را در اختیار دانشگاه علوم پزشکی کردستان قرار میدهیم و آنها پس از استریل کردن، به صورت رایگان تحویل بیمارستانها میدهند.»
وی ادامه میدهد: «ماسکها نیز بعد از تولید و استریل شدن، رایگان در سطح شهر و بین مردم توزیع میشوند. برای مشارکت در این جهاد استقبال بسیار خوبی را شاهد بودیم تعدادی دانشجو و فارغالتحصیلان و تعدادی از خانمهای بسیجی ناحیه کردستان یا بسیج دانشجویی در جمع ما فعالیت میکنند. وقتی این ویروس شیوع پیدا کرد، خیلیها علاقه داشتند با کار جهادی در مبارزه با این بیماری کمکی کرده باشند که دانشکده فنی دختران شهر سنندج و یک هنرستان دخترانه که رشته خیاطی دارد، کارگاه خیاطی خود را در اختیار ما قرار داد که ما به همراه گروه در آنجا مشغول به فعالیت هستیم.»حسینی همچنین گفت: «علاوه بر خیران، سپاه استان و جهاد سازندگی در تأمین هزینهها به ما کمک کردهاند و از «سردار حسینی» فرمانده سپاه بیتالمقدس استان و مسئولان بسیج دانشجویی برای حمایت و پشتیبانی تشکر میکنم.»
زیادهخواهی و طمع همواره انسانها را با چالشهای بزرگ مواجه و آنها را گرفتار ناآرامیها و دردسرهای بزرگ کرده است؛ در عوض انسانهایی که به داشتههایشان قناعت میکنند و با اکتفا به آنها از زندگی لذت میبرند، آرامش درونی را به خوبی تجربه میکنند. به این مهم در آموزههای دینی ما نیز تأکید شده است و روایات متعدد از همبستگی و رابطه عمیق و معنادار میان قناعت و آرامش روانی حکایت دارند. با این وجود، سبک زندگی ما در سالهای اخیر به سمت تجملگرایی و مصرفگرایی گرایش داشته است و به نوعی به سمت زیادهخواهی برای کسب درآمد و صرف هزینه بیشتر رفتهایم.اما به یکباره کرونا همه را غافلگیر کرد؛ گویی تلنگری لازم بود تا به خودمان بیاییم و به باور قلبی برسیم که داشتن زندگی آرام، نیازمند بازگشت به سبک زندگی بر مدار قناعت است. روزهای کرونایی و قرنطینه اجباری با تمام سختیها و نگرانیهایش، فرصت مناسبی برای تمرین این مهارت به شمار میرود.تغییر در کسب و کار و میزان درآمدها و نیز تحمیل هزینههای مازاد در روزهای کرونایی، مدیریت اقتصادی خانوادهها را با برنامهریزی بیشتر مواجه میکند. از سوی دیگر، توجه به ضروریات زندگی در این ایام، موجب از بین رفتن چشم و همچشمیها شد و به خوبی نشان داد قناعت به داشتهها و چشم بستن روی داراییهای دیگران میتواند مدیریت صحیح اقتصادی را به همراه داشته باشد.سفرهای پرهزینه و مهمانیهای مجلل در ایام نوروز به حداقل رسید و به جای هزینههای غیر ضروری و رقابت در خرید لوازم غیر ضروری و تجملات زائد، تمام توجه افراد بر سلامتی و حفظ بهداشت متمرکز شد. شیرینترین لحظات در یکی از سختترین بحرانهای جهانی، در کنار خانواده با سادگی و اکتفا به داشتهها و لذت از نعمتهایی نظیر سلامتی رقم خورد و این اتفاق به خوبی ثابت کرد لذت زندگی را نباید در هزینههای هنگفت جستوجو کنیم؛ بلکه لذت و آرامش را میتوان در چهاردیواری خانه و تفریحات و سرگرمیهای ساده و دورهمی اعضای خانواده یافت. قناعت به داشتهها و لذت بردن از آنها، در میان نسل امروز غریب و بیمعنا شده است که تمام خوشبختی را در ثروت و پول خلاصه میکنند. این روزها فرصت مناسبی است تا ضمن تمرین صرفهجویی و قناعت، آن را با رفتارمان به فرزندان نیز آموزش دهیم. به آنها بیاموزیم که برای کسب روزی حلال باید دوید؛ اما خوشبختی و آرامش، فقط در کسب درآمد نیست، بلکه در شکر نعمتها و قناعت به روزی حلال نهفته است، که «هیچ گنجی چون قناعت نیست.»
محبوبه ابراهیمی
پرسش: پسر هفت سالهای دارم که بسیار پرخاشگر است. زود از کوره در میرود، با همبازیهایش دعوا میکند و بهسختی حرفشنوی دارد. به خاطر رفتارش مدام از جانب اطرافیان سرزنش میشود، چه راهکاری برای حل این موضوع دارید؟
پاسخ: پرسشگر عزیز، خشم در واقع احساسی ذاتی است. در صورتیکه پرخاشگری نوعی رفتار اکتسابی است که ممکن است از محیط پیرامونی آموخته شود. کودک پرخاشگر معمولاً به علت ناکامیهایش به دنبال سلطه بر دیگران است. پس واکنش والدین تأثیر مستقیمی در استمرار یا خاموشی رفتارهای وی خواهد داشت؛ استفاده از محبت و راهکارهای زیر در مهار رفتارهای پرخاشگرانه بیتأثیر نخواهد بود.
۱ـ به رفتارهای پرخاشگرانه فرزند خود پاداش ندهید. هوشمندانه رفتار کنید. آنچه او با داد و فریاد خواست، در اختیارش نگذارید.
۲ـ در زمان آرامش سعی کنید شنونده خوبی برایش باشید و اجازه دهید هیجانات خود را با صحبت کردن تخلیه کند.
۳ـ با او محترمانه رفتار کنید و هرگز او را با دیگران و همسن و سالانش مقایسه نکنید.
۴ـ به جای قهر کردن و واکنشهای هیجانی بهتر است احساسات خود را شفاف و به دور از کنایه و شکایت در قالب چند جمله کوتاه بیان کنید.
۵ـ مقابله به مثل نکنید. مطمئن باشید با بلند کردن صدایتان اوضاع وخیمتر میشود. رفتارهای مثبت او را شناسایی و تقویت کنید.
6ـ اگر فرزندتان با دوستان پرخاشگر همبازی است، ارتباطات او را مدیریت کنید. الگوبرداری در کودکان چه از دوست چه از والدین، نیروی قدرتمندی است.
7ـ در فضایی صمیمانه از فرزندتان بخواهید هنگام بازی با دوستانش در صورت ناراحتی، سریع محل را ترک کند و کمی آب بنوشد، یا برای چند لحظه سکوت کند و احساس خود را با کلمات بیان کند.
8ـ اجازه دهید عصبانیت فرزندتان فروکش کند و بلافاصله به سراغ تدابیر تربیتی و حل مسئله نروید. پس از آرام شدن با او صحبت کنید و احساسات دیگران را درباره کودک پرخاشگر برای وی شرح دهید.
9ـ برای فرزندتان بازیهایی فراهم کنید که به تخلیه هیجاناتش کمک کند. ضربهزدن و پرتاب کردن توپ، هدفگیری و خمیربازی برای کودکانی که خشم کنترلنشده دارند، مفید است. 1ـ بههیچوجه در زمان پرخاشگری کودک خود، نه در پنهان و نه در جمع از تنبیه بدنی استفاده نکنید و در پی سرزنش دیگران، خود و فرزندتان را ملامت نکنید؛ اولویت با فرزند شماست. مطمئن باشید علتی در پس ماجراست؛ علت را کشف کنید و با آرامش فرزندتان را در آغوش بگیرید. دریافت محبت از والدین زیادهروی دانسته نمیشود.
صدیقهسادات شجاعی
در اتاقش را بست و گوشی تلفن را ضدعفونی کرد. شماره را گرفت، همین که صدای مادر را شنید، بغضش ترکید. مادر ترسید.
ـ چیزی شده، مادر؟ فوتی داشتین؟
نجمه خودش را جمعوجور کرد، اشکهایش را پاک کرد و گفت:
ـ نه مامان، چیزی نشده. نیمساعت پیش گوشه اتاق خوابم برد، خواب دیدم تو ضریح امام رضا هستم، سرم رو گذاشتم روی پارچه سبز مرقد و کلی گریه کردم. دلم هوای حرم داره...
صدای مادر هم لرزید، اما باید دخترش را آرام میکرد.
ـ آروم باش نجمه جان، انشاءالله این بیماری تموم میشه، میریم حرم. حتماً به شما نظر خیر داشتن که خوابشون رو دیدی.
دوباره گان را پوشید، ماسکش را زد و راه افتاد. خسته بود، اما باید میرفت سراغ مریضهای بدحال. هنوز دو تا از بیماران مراقبتهای ویژه بدحال بودن. سری به پیرمرد کنار پنجره زد. حال خوبی نداشت، اما نسبت به بقیه همتختیهایش روبهراهتر بود. دستش را به نشانه سلام تکان داد و دوباره به پنجره خیره شد. نجمه دلش میخواست همه بیماران صحیح و سالم از بیمارستان مرخص شوند، اما این مرد کنار پنجره بیشتر ذهنش را درگیر کرده بود. نمیتوانست حرف بزند و فقط با نگاه مظلومانهاش تشکر میکرد. علائم را بررسی کرد. بیمار تب نداشت و این نشانه خوبی بود. اکسیژن خون هم داشت تکانی به خودش میداد. اگر همینطور پیش میرفت، امکان بهبودی بیشتر میشد.
نفسهای زنی در گوشه اتاق سنگین شد. دو سه نفر از همکارانش را صدا کرد و سراسیمه خودش را به تخت رساند. راه تنفس زن را به هر سختی که بود باز کردند. پیرمرد از گوشه پردهای که کنار رفته بود، همهچیز را میدید. نجمه پرده را کشید. پیرمرد ملتمسانه نگاهش کرد. کنار گوش پیرمرد آرام گفت: «نترسید پدر جان، یه لحظه نفسش رفت. الآن بهتر شد.» اشک از گوشه چشم مرد چکید و زیر موهای سفید شقیقهاش پنهان شد.
نجمه حس کرد باید کنار مرد بماند تا بتواند امید از دست رفتهاش را برگرداند. لبخند زد و بیاختیار گفت: «خوب میشین ایشالا، با هم میریم پابوس امام رضا.» با خودش فکر کرد کاش پنجرهای از این اتاق رو به حرم بود تا با نگاه به آن حال بهتری پیدا میکردند.
در باز شد. یک نفر با سر پوشیده و سینی به دست وارد شد. تکههای سبز پارچه توی سینی خودنمایی میکرد. مرد تکه پارچههای سبز را کنار هر تخت گذاشت و بعد به سمت نجمه آمد. نگاهی به پیرمرد انداخت و با صدایی خفه و متعجب گفت: «بهبه حاجکاظم خادم! اینجایی؟ بهتری بابا؟» و بعد رو به نجمه کرد و گفت: «این حاجکاظم ما کفشدار آقاست، 40 ساله... زود سرپاش کنین تا حرم باز میشه برگرده سرکارش.»
و بعد ادامه داد: «پرچم حرم رو بیرون گذاشتم، برین با تبرکی حرم از همکارهاتون تحویل بگیرین.»
نجمه انگار یک دل سیر زیارت کرده بود.
نفیسه محمدی