بازنگاهی به سفر محمدجواد ظریف به سوریه

سوریه در ابعاد مختصاتی جبهه مقاومت نقشی کلیدی دارد و مقاومت چندساله آن در برابر تروریست‎های خارجی، سوریه را به یک دولت‌ـ ملت مقاومت تبدیل کرده است. طی سال‎های گذشته، تحولات مربوط به سوریه روندی سینوسی و سیال به خود گرفته و حضور بازیگران مختلف به پیچیدگی موضوع منجر شده است. در این میان، برخی کشورها، همچون ایران رویکرد و نگاه آنها به مسائل موجود را در راستای حل بحران موجود و رسیدن به مسیری باثبات برای حل اختلافات موجود در نظر گرفته‌اند. سفر هفته گذشته وزیرخارجه ایران به سوریه را نیز باید نشئت‌گرفته از همین رویکرد و تحولات مدنظر قرار داد.

 

این سفر در وهله اول نشان‌دهنده عمق روابط دو کشور و از سوی دیگر، حمایت مکرر ایران از جبهه مقاومت و کشورهای آن است. با ترور سپهبد سلیمانی، شاید این موضوع در اذهان برخی کشورهای فرامنطقه‎ای و منطقه‎ای شکل گرفته باشد که با فقدان ایشان، خللی در محور مقاومت ایجاد خواهد شد؛ اما در واقع سفر وزیر امور خارجه به سوریه و سفر فرمانده نیروی قدس به عراق اعلام حمایت از کشورهای محور مقاومت است.

 

آخرین دور از گفت‌وگوهای آستانه، مورخ  19 و20 آذر 1398 در شهر «نورسلطان» پایتخت قزاقستان برگزار شد. قرار بود دور بعدی این مذاکرات فروردین‌ماه در ایران برگزار شود که با شیوع ویروس کرونا به تعویق افتاد. مذاکرات آستانه را باید در مقطع کنونی تنها راه بن‌بست سیاسی در سوریه دانست؛ زیرا بسیاری از کشورهای دخیل در بحران سوریه به دنبال فرسایشی و ادامه‎دار شدن جنگ در آینده هستند. این مذاکرات چنانچه به نتیجه نهایی برسد، احتمال حل بسیاری از مشکلات موجود در سوریه را فراهم خواهد کرد و روند به نتیجه رسیدن به توافقی کلی و اجماع داخلی را فراهم خواهد کرد. سفر وزیر امور خارجه ایران به سوریه نشان‎دهنده عزم جدی ایران برای به نتیجه رسیدن این مذاکرات در چارچوب نشست‎های آستانه و همچنین حل ‎شدن بحران سوریه طی ماه‎های آتی است.

 

تنها استان در سوریه که از جانب تروریست‌ها اشغال شده، استان ادلب است. ادلب در مختصات امنیتی سوریه از جایگاه مهمی برخوردار است و آزادسازی آن به منزله تغییر معادلات میدانی و نظامی در شمال سوریه است؛ زیرا با از بین رفتن تروریست‎ها در این منطقه، نگاه دولت سوریه به سمت اشغالگران خارجی خواهد رفت. بر مبنای همین نگاه ژئوپولتیکِ امنیت‌محور، ایران به دنبال تحکیم حاکمیت کامل سوریه و پایان حضور تروریست‎ها و در ادامه کشورهای خارجی در منطقه است؛ درنتیجه آقای ظریف با انجام این سفر بر حمایت ایران از ادامه عملیات در ادلب و برچیده ‎شدن حضور تروریست‎ها در سوریه تأکید کرده است.

 

می‎توان این‎گونه عنوان کرد که معادلات موجود در سوریه دو بُعد دارد: یک بعد آن میدانی و نظامی است که ایران با کمک‎های مستشاری و حمایت از دولت قانونی سوریه در برابر تروریست‎ها به منصه ظهور رسانده است و بعد دیگر آن سیاسی است بنابراین می‎توان گفت حمایت‌های ایران در ابعاد نظامی و گذر سوریه از بحران سخت گذشته، منجر به این شده است که ایران نقش گسترده‌تری را در ابعاد سیاسی داشته باشد و درواقع این روند سیاسی تکمیل‌کننده مسائل نظامی گذشته خواهد بود.

محمدرضا فرهادی

وضعیت قرمز در بحران‌ها!

هاآرتص: در اسرائیل ساختار مقابله با شرایط غیرمترقبه فقط روی کاغذ است و فرماندهی جبهه داخلی هیچ ابزاری برای مدیت بحران‌ها در اختیار ندارد؛ درحالی که ساختار نظامی نیز هم دانش و هم آمادگی کافی برای مقابله با مشکلات جبهه داخلی را پیدا نکرده است. چیزی به نام برنامه مقابله با بحران در ارتش وجود ندارد، تلاش‌هایی برای انجام آن صورت گرفت، اما با شکست مواجه شد.

 

بهترین جنگ‌افزار برای خلیج‌فارس

نشنال اینترست: زیردریایی‌هایی که نیروی دریایی ایران در اختیار دارد، شاید در قیاس با زیردریایی‌های هسته‌ای قدرت کمتری داشته باشند؛ با این حال، آنها برای منطقه خلیج‌فارس کاملاً ایده‌آل هستند؛ چراکه خلیج فارس در مقایسه با اقیانوس‌ها و آب‎های آزاد، کم‌عمق‌تر و باریک‌تر است که این مسئله آن را برای زیردریایی‌هایِ کوچک‌تر بسیار مناسب می‌کند. در این فضا، برای ایران زیردریایی‌های هسته‌ای هیچ کاربردی ندارند؛ در عوض، زیردریایی‌های کوچکِ دیزل‌ـ برقی ایران می‌توانند در شرایطی که موتورِ خود را خاموش کرده‌اند، در انتظار اهداف‌شان بنشینند. این زیردریایی‌ها به سختی از سوی دشمنان‌شان قابلِ کشف هستند و می‌توانند از چشمان آنها پنهان بمانند و به ناوگان دشمن، شبیخون بزنند و آنها را غافلگیر کنند.

 

سیاست چندقطبی!

نیویورک تایمز: هیچ شکی نیست که به دلیل تعطیلی برخی بخش‌ها در آمریکا، نگرانی برای عواقب اقتصادی در این کشور وجود خواهد داشت؛ اما جمهوری‌خواهان و به ویژه «ترامپ»، به فکر (انتخابات) ماه نوامبر هستند و تنها چیزی که رئیس‌جمهور آمریکا می‌داند، این است که سر‌نوشت وی با اُفت و خیز وضعیت اقتصادی تغییر می‌کند. اگر او در کمپین انتخاباتی خود پیروز نشود، در سیاست‌ چندقطبی ملی آمریکا، احتمالاً جمهوری‌خواهان کنگره را نیز با خود پایین خواهد برد.

علاقه‌مندی‌های ترامپ

رأی الیوم: «ترامپ» فقط دو چیز را دوست دارد؛ اول، دولت اشغالگر اسرائیل(رژیم صهیونیستی)، و دوم، اموال عربی «رهاشده». او از هر چیز دیگری غیر از آنها متنفر است. ترامپ با سازمان یونسکو به دلیل محکوم کردن نژادپرستی اسرائیل جنگیده و همه کمک‌های خود به سازمان «رونروا» را متوقف کرده است؛ زیرا این سازمان حداقل لقمه نانی را برای پناه‌جویان فلسطینی که ترامپ خواهان محو آنها از روی نقشه است، فراهم می‌کند. اکنون او شمشیر تحریم مالی خود را به روی سازمان جهانی بهداشت کشیده است؛ زیرا رئیس اتیوپیایی آن دروغ‌ها و اخبار کذب وی درباره ویروس کرونا و اتهامش به چین به عنوان کشور منشأ ویروس را حمایت نکرد.

 

کمک‌های بی‌تأثیر!

مؤسسه کارنگی: ایالات متحده با عربستان سعودی در برنامه‌های متعددی به منظور بهبود آموزش نیروهای ویژه و مقابله با تروریسم، ادغام سیستم‌های دفاع هوایی و موشکی، تقویت دفاع سایبری، تقویت امنیت دریایی و توسعه قابلیت‌های مهم امنیتی زیرساختی همکاری دارد. حملات سپتامبر ۲۰۱۹ به تأسیسات نفتی عربستان سعودی در «عبقیق» و «خوریس» به علاوه شکست در مقابله با حوثی‌ها در یمن نشان می‌دهد این مساعدت‌های متنوع امنیتی ایالات متحده ظرفیت‌های سعودی را، چه در دفاع از قلمرو و چه در اعمال قدرت در یمن، بالا نبرده است.

با توجه به روندها و فرایندهایی که بر سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا و رژیم صهیونیستی حاکم است، حتی شیوع ویروس کرونا و بحرانی در این ابعاد نیز هرگز به معنای غفلت سیاستمداران آمریکایی‌ـ صهیونیستی از پیگیری طرح‌های بین‌المللی و منطقه‌ای، از جمله معامله قرن نیست؛ تا جایی که این روزها و با انتشار خبر توافق گانتز و نتانیاهو سخن از تشدید اقدامات برای نهایی شدن این معامله مطرح شده است از این رو جهان اسلام، به‌ویژه گروه‌های فلسطینی و نیروهای مقاومت در منطقه نیز ضمن رصد دقیق تحولات سیاسی و میدانی، نباید از توطئه دشمن غافل باشند. درباره اینکه سناریوهای آمریکا و رژیم صهیونیستی برای پیشبرد معامله قرن در ماه‌های پیش رو چیست، موارد متعددی قابل شناسایی است که اتفاقاً با توجه به شناخت و تجربه‌ای که از این دو بازیگر مخرب وجود دارد، این سناریوها در دستور کار قرار گرفته‌اند:

۱ـ تلاش برای عادی‌سازی و عمق‌بخشی بیش‌ازپیش به مناسبات میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی و آشکارسازی آن؛ با توجه به اینکه برخی کشورهای عربی بخشی از پیشبرد پروژه معامله قرن تعریف شده‌اند و روابط تا زمانی که پنهانی باشند نمی‌تواند تأثیر مورد انتظار را ایجاد کند.

۲ـ تعمیق روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به‌ویژه در حوزه‌های امنیتی و اقتصادی که می‌تواند بسترساز تحقق معامله قرن باشد.

۳ـ تلاش برای ایجاد فضای بی‌ثبات و ناامن در منطقه، به ویژه در محیط پیرامونی رژیم صهیونیستی؛ چراکه تجربه نشان داده است راهبردهای آمریکا در فضای ناامن و بی‌ثبات نسبت به فضای امن و باثبات سیاسی و امنیتی از قابلیت اجرایی و عملیاتی بیشتری برخوردار است.

۴ـ تقلیل مسئله فلسطین از آرمانی اسلامی به نزاع عربی‌ـ صهیونیستی، همراه‌سازی افکار عمومی، رسانه‌ها و ساختارهای دولتی و سیاسی منطقه و جهان با معامله قرن و تلاش برای معرفی آن به‌ عنوان طرحی که نقطه پایانی بر نزاعِ بیش از ۷۰ ساله عربی‌ـ صهیونیستی است.

۵ـ با توجه به اینکه اساس طرح معامله قرن بر مشوق‌های اقتصادی قرار داده شده است، دولت آمریکا با همراهی رژیم صهیونیستی تلاش خواهد کرد بیش ‌از ‌پیش منافذ اقتصادی فلسطینیان را مسدود کند و با ایجاد تنگناهای اقتصادی و معیشتی، زمینه را برای همراهی فلسطینیان با معامله قرن مهیا کند.

۶ـ افزایش تحرکات آمریکا و رژیم صهیونیستی در سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی برای مشروعیت‌بخشی به مبانی طرح معامله قرن و پیگیری تحقق آن با استفاده از اهرم‌های بین‌المللی که در اختیار دارند.

۷ـ با توجه به اینکه ایران و گروه‌های مقاومت اسلامی موانع عمده و اصلی پیشبرد طرح معامله قرن در منطقه دانسته می‌شوند، آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش خواهند کرد در دو عرصه نرم‌افزاری (ایران‌هراسی و برجسته‌سازی تهدید ایران) و سخت‌افزاری (دامن زدن به درگیری‌های میدانی در سوریه، عراق، یمن و...) با درگیر کردن ایران و گروه‌های مقاومت در سایر موضوعات منطقه، از شدت موانع پیش رو بکاهند.

حمید خوش‌آیند