پنجم اردیبهشت سال 1359 بود که خبر حمله نظامی آمریکاییها به طبس در رسانهها پیچید. عملیاتی نظامی به فرماندهی سرهنگ «چارلی بکویث» فرمانده نیروهای ویژه «دلتا» که درنهایت به تعبیر خود آمریکاییها با یک افتضاح تمامعیار به پایان رسید.
روز ۲۴ آوریل ۱۹۸۰، شش هواپیما و هشت بالگرد آمریکایی برای آزادی ۵۲ گروگان در تهران وارد فضای پروازی ایران شدند. هنگام اجرای عملیات، با ورود به حریم هوایی ایران، یکی از بالگردها در ۱۲۰ کیلومتری راور کرمان دچار نقص فنی میشود و به اجبار فرود میآید و سرنشینان آن به بالگردی دیگر منتقل میشوند؛ همان بالگرد نیز دچار نقص فنی میشود و به ناچار به ناو هواپیمابر بازمیگردد. شش هواپیما و شش بالگرد دیگر خود را به طبس میرسانند و بدون متوجه شدن نیروهای نظامی ایرانی در تاریکی شب در منطقهای دورافتاده فرود میآیند. حین سوختگیری یکی دیگر از بالگردها نیز دچار نقص فنی میشود و در مجموع در حالی که هنوز عملیات آغاز نشده، سه فروند بالگرد از دست رفته بود. پس از تماس با مرکز عملیات، «کارتر» رئیسجمهور آمریکا دستور بازگشت نیروها را میدهد. هنگام برخاستن هواپیماها و بالگردها طوفان شن آغاز میشود و این عملیات با خسارات سنگین شکست میخورد!
در کتاب «هدف: تهران و تهاجم کارتر و وقایع پشت پرده» نوشته «جولیتو کیهزا» که هادی سهرابی آن را ترجمه و «نشرنو» منتشر کرده است، ابعاد طرح «مایلز کاپلند» که از مشاوران ویژه در طراحی کودتای 28 مرداد 1332 نیز بوده به بحث گذاشته شده است. نویسنده، روزنامهنگاری ایتالیایی است که این موضوع را بررسی کرده و به یافتههای جالبی رسیده است. وی در کتابش مینویسد: «آمریکا از زمان سقوط شاه در ایران سرگرم بررسی راههای ایجاد شورش در ایران و ابزار و شرایط لازم برای سرنگونی رژیمی که خوشایند آمریکا نباشد و نتواند منافع آمریکا را تأمین کند، بوده است. اما موضوع گروگانها بهانه خوبی برای اینگونه مداخلات در امور داخلی ایران بود... هجوم به سفارت باید مکمل عملیات نظامی وسیعتری علیه ایران باشد که البته باید 24 ساعت بعد به اجرا درآید.» از این طرح بهروشنی استنباط میشود نظر کاپلند فقط آزادی گروگانها نبوده، بلکه انجام کودتا برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران هدف اصلی و نهایی عملیات مداخله در طبس بوده است. «جیمی کارتر» رئیسجمهور آمریکا طرح «مایلز کاپلند» را پذیرفت؛ ولی وی در آغاز راه به بنبست رسید.
اسپانیاییها اولین اروپاییهایی بودند که بر سرزمینی گام نهادند که در آینده ایالات متحده آمریکا شد. در سال ۱۵۱۳ «پونس دو لئون» اسپانیایی که جزیره اسرارآمیز «بیمینی» را جستوجو میکرد (که به اعتقاد سرخپوستان چشمه سحرآمیز جوانی در آن جاری است)، اولین اروپایی بود که پا روی خاکی گذاشت که بعدها به ایالات متحده آمریکا نام گرفت. وی آن منطقه را «ترافلوریدا» یا سرزمین گل نامید.ماجراجویان اسپانیایی تصرف غرب آمریکای شمالی از طریق مکزیک را در برنامه داشتند و تا سواحل کارولینای شمالی پیش رفتند و در مدت سه سال به دره میسیسیپی، تگزاس و اوکلاهما رسیدند. سیاحان دیگر هم به کلرادو نیومکزیکو، آریزونا، نوادا و کالیفرنیا سفر کردند و این مناطق به تدریج جزء متصرفات اسپانیا شد. هلندیها نیز در سده هفدهم میلادی با سودای تسخیر آمریکای شمالی، مستعمره «هلند نو» را در کرانههای خاوری آمریکای شمالیـ که از شبهجزیره «دلماروا» تا «دماغه کاد» کشیده میشدـ به نام خود کردند. فرانسویها نیز در ابتدای قرن ۱۶، با «ژاک کارتیه» حرکت به سوی آمریکای شمالی را آغاز کردند و در سال ۱۵۳۴، «گذرگاه شمال غربی» در شمال آمریکای شمالی را درنوردیدند.اولین مهاجران انگلیسی، در سرزمینی که امروز ایالت ویرجینیا نامیده میشود، پا نهادند. در سال ۱۶۰۷، یک کشتی کوچک در خلیج چزاپیک لنگر انداخت. در سالهای بعد ایالات ماساچوست، رودآیلند، نیوهامپشایر، کانکتیکات و مریلند نیز شاهد مهاجران انگلیسی بودند. تا سال ۱۶۴۰م، حدود ۶۰ هزار نفر از مردم انگلستان به آمریکای شمالی مهاجرت کردند که اغلب آنان در ایالتهای ویرجینیا و ماساچوست استقرار یافتند. «پیوریتنها» پیشتاز مهاجرت و سکونت در نیوانگلند بودند. کشتی «میفلاور» نخستین پیوریتنها را به آمریکا آورد و آنها را در سواحل خلیج «پلیموت» در «ماساچوست» پیاده کرد. به واقع میتوان گفت، در میان استعمارگران آمریکای شمالی، بیشترین سهم از سرزمینی که امروز به نام ایالات متحده مشهور است، به انگلیسیها رسید. در طول سده هفدهم، سیزده مهاجرنشین انگلیسی در سواحل شرقی آمریکای شمالی و در کنار اقیانوس اطلس شکل گرفتند که به عنوان مستعمرات انگلیس، تحت کنترل حکومت مرکزی بودند. در نهایت، انگلیسیها طی درگیریهای متعددی که با اسپانیا، هلند و فرانسه طی قرن هفدهم و هجدهم پیدا کردند، توانستند خود را به صورت قدرت بلامنازع آمریکای شمالی تثبیت کنند. این در حالی بود که انگلیسیها دیرتر از سایر اروپاییها به دنیای جدید و نویافته پا گذاشته بودند.
در تقویم انقلاب اسلامی روزهای ۱۱ و ۱۲ اردیبهشت، به مناسبت شهادت استاد مطهری به عنوان روز معلم و روز عقیدتیـ سیاسی سپاه پاسداران مورد توجه است؛ شایسته است به این مناسبت کسانی که در تاریخ گمنام ماندهاند شناسایی و به جامعه معرفی شوند در این مختصر فقط به ذکر یک نمونه از این معلمان بسنده میشود که در حوزههای دیگر چهرهای بنام است و جا دارد که از کسوت معلمیاش هم یاد شود و روحیه و عملکرد مربیگری عقیدتیـ سیاسیاش هم بیان شود.
او که در سمت فرمانده لشکر شناختهشده است، در واقع یک معلم ساده مدرسه بود که بنابر اخلاص خود و به منظور انجام وظیفه در عرصه دفاع از مواضع امام(ره) بهسرعت مراتب فرماندهی عملیاتهایی را طی کرد و محبوب رزمندگان شد و در جایگاه فرماندهی لشکر به شهادت رسید؛ او کسی نیست جز سردار «حاجمحمدابراهیم همت». شهید همت قبل از اینکه فرمانده، سردار یا پاسدار باشد یک معلم بود.
وی پس از اخذ دیپلم و قبولی در کنکور، در رتبه چهلم قرار میگیرد، اما سیستم حاکمیت وقت به بهانهای مانع ورود او به دانشگاه میشود. شواهد، قرائن، مدارک و اسناد حکایت از این دارند که شهید همت به علت نپذیرفتن عضویت در حزب رستاخیر به دانشگاه ورود پیدا نمیکند. او گزینه دیگری را پیش روی خود میبیند و پس از انجام خدمت سربازی دوره تربیت معلمی میگذراند و در آموزش و پرورش شهرضای اصفهان در جایگاه معلمی مشغول به خدمت میشود. در این ایام که در آستانه اوجگیری انقلاب اسلامی تحولات جدیدی در حال رقم خوردن بود، شهید همت حین درس و بحثی که در چارچوب ضوابط تعیینشده و با رعایت مقررات معلمی و مدرسه پیگیری میکرد با شجاعت تمام به دانشآموزان کلاس خود انقلاب، امام(ره)، مبارزان و کتابهای انقلابیون را هم آموزش میداد. او به معنی واقعی کلمه معلم بود؛ در کلاس درس به دانشآموزانش یاد داد که معلم واقعی چگونه است و در عمل نیز مفهوم معلمی را نشان داد. وی در دوره معلمیاش اقدام دیگری هم داشت و آن راهاندازی سامانه انجمن معلمان شهرشان بود که در راهاندازی و اداره آن ابتکار عمل داشت. او جنبش کتابخوانی در شهرضای اصفهان را کلید زد و از جایگاه معلمیاش برای ترویج فرهنگ اسلام، انقلاب و رهبری امام خمینی(ره) بهره برد.
او فعالیتهای انقلابی خود را در مدرسه محصور نکرد و این را رسالت معلمیاش میدانست که برای تبلیغ انقلاب به اطراف شهر، به خصوص روستاها برود. در جمعیتها قرار میگرفت و با سخنرانی مردم روستاها را نسبت به ارزشهای اسلامی، آزادیخواهی و عدالتخواهی انقلاب آگاهی میداد و جوانان را در مسیر اهداف انقلاب اسلامی فعال میکرد. او پس از انقلاب با همین تجربه و در همین جایگاه معلمیاش در سپاه شهرضای اصفهان فعال شد شایسته است در مناسبتهای روز معلم و روز عقیدتیـ سیاسی سپاه از این چهره گمنام این حوزه یاد شود.
سیدمهدی حسینی