مقابله کردن با هر چیزی که از آن می‌ترسیم، آن را قوی‌تر می‌کند. اگر از شکست فرار کنیم، از ضرر کردن، بیماری، تنهایی و... بترسیم، درنهایت آنها را قوی‌تر کرده‌ایم؛ گویی از ترس ما جان می‌گیرند. بهترین راه برای عبور از این ترس‌ها انعطاف‌‌پذیری است. انعطاف‌پذیری به ما این قدرت را می‌دهد که به جای اهمیت دادن به ترس‌های‌مان، خیلی آرام از کنارشان بگذریم. آنها را ببینیم؛ اما قدرتی در اختیارشان قرار ندهیم و به همین سادگی، پیروز کارزار ترس‌های‌مان شویم.
امام علی(ع): ای روزه‏دار، در کار خویش نیک بنگر که در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستی. بنگر که در شب و روزت چگونه‏ای و چگونه اعضای خود را از نافرمانی خدا حفظ می‏کنی. بنگر تا مبادا شب در خواب باشی و روز در غفلت؛ پس این ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد؛ پس آنگاه که روزه‏داران پاداش‏های خود را می‏گیرند، تو از زیانکاران باشی آنگاه که به همسایگی با پروردگارشان سعادتمند می‏شوند، تو از طردشدگان باشی!
 
برشی از خطبه حضرت علی(ع) در روز اول ماه مبارک رمضان در مسجد کوفه
 تقدیم به شهید حاج قاسم سلیمانی
 
شروع می‌شود این شعر از ابتدا با خون
چنان‌که می‌چکد از حنجر خبرها خون
نوشت با گچ قرمز به روی تخته سیاه
معلم آه، که موضوع درس انشا خون
به جای اینکه بگویید آب، بابا، نان
از این به بعد بگویید آب، بابا، خون
ز چشم شهر چکیده به سمت پایین اشک
که از رگ تو پریده به سمت بالا خون
برای آنکه بریزد به پای قامت تو
نمی‌شناخت در آن لحظه‌ها سر از پا خون
میان غزه و لبنان و شام بعد از تو
به گریه گفت جهان، ما رأیت الا خون
بگو به چشم که این روزها به جای اشک
ببار در غم این جسم ارباً ارباً خون
قسم به خون تو این سرخ جاودانه محض
که هستم عاشق تو، هست در رگم تا خون
مریز آبرویم را، بریز تا من هم
شوم شهید، دو دستم به دامنت یا خون
نوشته است میان کتاب فقه نبرد
به جای آب بشوید همیشه خون را خون
اگر که خون حریفان به خاک هم برسد
جواب خون تو را داده است آیا خون؟
نوشته است خداحافظ ای اهالی خاک
چکیده آخر نامه به روی امضا خون
 
محمد توکلی
کم‌توجهی به خرید و مطالعه کتاب در ایران، دلیلی شده است که بعضی سایت‌ها یا اپلیکیشن‌ها شکل بگیرند تا کتاب را رایگان یا با قیمتی بسیار جزئی در اختیار مردم قرار دهند.
بیان محاسن و معایب این کار البته نیازمند بررسی‌های زیادی است؛ اما باید گفت سایت‌هایی هم هستند که کارشان را در این زمینه به خوبی انجام داده‌اند و دین خود به علاقه‌مندان مطالعه را تا حدودی پرداخت کرده‌اند.
سایت کتاب‌ آنلاین به آدرس Ketabonline.com کتابخانه‌ مجازی رایگانی شامل کتاب‌های ارزشمند ایرانی‌ است. در این کتابخانه مجموعه‌های طبقه‌بندی شده و منظم هر رشته‌ای، مثل علوم طبیعی، ادبیات، هنر، علوم انسانی و کتاب‌های متفرقه‌ بسیاری که عمدتاً فارسی هستند، تهیه و در اختیار علاقه‌مندان گذاشته شده‌اند.
ایده‌ کلی «کتاب ‌آنلاین» رواج فرهنگ کتاب‌خوانی، به هر شکل و وسیله است که در  درازمدت به نفع صنعت نشر، و به طور کلی به نفع جامعه خواهد بود.
  نکته‌ قابل توجهی که در این سایت رعایت شده، دوری از هر گونه تبلیغات و هر چیزی است که ذهن را مشغول می‌کند، این سایت سعی کرده است محیطی آرام و مناسب، مثل یک کتابخانه‌ واقعی برای مخاطبان شکل دهد.
در این روزها، بهتر است برای بهره‌مندی مناسب از روزهای قرنطینه با این سایت آشنا شویم و از آن به طور رایگان استفاده کنیم.
 
حاج قاسم همیشه می‌گفت: «اجر خدمت به خانواده شهدا چند برابر مجاهدت تو در دوران اسارت است.»  سال 1369 اسارتم تمام شد و به ایران بازگشتم. روزی که می‌خواستیم به کرمان بیاییم، حاج قاسم در فرودگاه کرمان به استقبال ما آمد. در همان نخستین روزهای آزادی، حاج قاسم من را به منزلش دعوت کرد. بعد از اسارت، بیشترین ارتباط‌مان زمانی بود که مدیریت بنیاد شهید استان کرمان را برعهده گرفتم. حاج قاسم علاقه خاصی به دیدار با خانواده شهدا داشت؛ دعوت آنها را با رویی گشاده قبول می‌کرد، می‌گفت: «وقتی مادر شهیدان هندوزاده را می‌بینم، تمام خستگی‌هایم رفع می‌شود. من عاشق فرزندان شهید حاج یونس زنگی‌آبادی هستم.» مادر علی‌آقا شفیعی هم هیچ‌کس را نداشت؛ فقط یک پسر داشت که او هم شهید شد. حاج قاسم از بغداد، بیروت و دمشق یا هرجا که بود، زنگ می‌زد و حال این مادر شهید را می‌پرسید.  وقتی به کرمان می‌آمد، با هم به گلزار شهدا می‌رفتیم. او در گلزار شهدا قدم می‌زد و به یاد شهدا گریه می‌کرد. به او گفتم: «در این گلزار هزار و یازده شهید آرمیده‌اند.» حاج قاسم لبخندی زد و گفت: «دعا کنید من هزار و دوازدهمین شهید این گلزار باشم.»
 
روایت  امیر سرلشکر حسنی‌سعدی
قبل از انقلاب رسم بود معلم که وارد کلاس می‌شد، برپا و برجا می‌گفتند. تنها کلاسی که معلم از دانش‌آ‌موزان خواسته بود موقع ورودش به جای برپا گفتن صلوات بفرستند، کلاس حاج رضا بود که به کلاس صلواتی شهرت پیدا کرده بود.دو ماه بود فرزند پانزده ساله‌اش «محمد» که اتفاقاً شاگرد خودش بود، شهید شده بود؛ شهادتی که دیگر، ماندن را برایش سخت کرده بود. یک روز سر کلاس درس گچ را انداخت و رو به شاگردهایش گفت: «محمد معلم من بود. معلم من او بود که درس شهادت را به من آموخت. مثل او موقعیت ها را دریابید و در زندگی فقط خدا را ببینید.» این آخرین درسی بود که به دانش آموزانش داد.
 
به نقل از خانواده شهید رضا موحد
 
«حاج رضا موحد» 20 فروردین ۱۳۲۱ در روستای «گل اشکنان» چشم به جهان گشود. تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت. معلم بود و در سال 1342 ازدواج کرد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت و سرانجام 4 اسفند ۱۳۶۲ چند ماه پس از شهادت پسرش «محمد» در عملیات «خیبر» در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت گلوله  به سر به شهادت رسید. در وصیتش خطاب به معلمان نوشت: «کودکان و نوجوانان میراث و سرمایه اسلامند، عاجزانه میخواهم وظیفه خود را در جهت تربیت آنان انجام دهید که رسالت انبیا بر دوش شماست و کوتاهی در این امر خیانت به اسلام است.»
 
گردآوری: فاطمه‌سادات طلایی

نکته: مُبلغ اسلامی بود در یکی از مراکز اسلامی «لندن». تعریف می‌کرد راننده تاکسی‌ای بقیه پول را 20 سنت اضافه‌تر ‌داد. چند دقیقه‌ای با خودم کلنجار رفتم که 20 سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر 20 سنت را پس دادم. موقع پیاده شدن راننده گفت: می‌خواستم فردا بیایم و مسلمان شوم و خواستم شما را امتحان کنم. اگر 20 سنت را پس دادید، بیایم. گفت: داشتم تمام اسلام را به 20 سنت می‌فروختم...
نظر: امام صادق(ع) می‌فرمایند:با رفتارتان دعوت‌کننده دیگران باشید تا آنان از شما پرهیزکاری و تلاش و نماز و نیکی بینند، که این بیشتر دیگران را دعوت می‌کند.

در این ماه مبارک و به فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر رزمایش عمل مؤمنانه، مؤسسه خیریه «امدادگران عاشور»، در حال تهیه ۶۰ هزار بسته ارزاق، هر بسته به ارزش ۳۰۰ هزار تومان، برای کلیه مددجویان خود در سراسر کشور است. برای رعایت کرامت این عزیزان با هماهنگی فروشگاه‌های زنجیره‌ای اتکا، کارت‌های خرید به نام مددجویان در حال تهیه است. از همه خیران عزیز خواهشمندیم برای مشارکت در این حرکت خداپسندانه، به هر میزان که مایل هستند، مبلغ مورد نظر خود را به حساب این خیریه واریز نمایند.
سیدرحیم صفوی، رئیس هیئت امنای خیریه امدادگران عاشورا (رزمندگان بهداری دوران دفاع مقدس)
 
شماره کارت:                           3857ـ0003ـ6070ـ6277
شماره حساب :                                      2000145204390
شماره شبا :   480210000002000145204390 IR
بسیاری از افراد خشکی مزاج را تجربه کرده‌اند. کاهش تحرک بدنی و مصرفِ کم فیبر‌ها و مایعات در روزهای ماه ضیافت الهی تأثیر بسیاری در بروز یبوست دارد. یبوست یا خشکی مزاج هنگامی اتفاق می‌افتد که حرکت در روده‌ها دشوار یا کم شود. این اتفاق اگرچه همیشه جدی نیست، اما می‌تواند سبب نگرانی و ناراحتی شما شود.
تناوب طبیعی حرکت روده در افراد متفاوت است. برخی افراد سه بار در روز حرکت روده دارند و برخی دیگر فقط یک یا دو بار در هفته. خشکی مزاج زمانی است که روده بیشتر از سه روز هیچ‌گونه حرکتی نداشته است؛ این مشکل در ماه مبارک رمضان برای افراد زیادی رخ می‌دهد.
شما می‌توانید با انتخاب غذاهای هوشمند به راحتی با یبوست خداحافظی کنید. فیبر بیشتری بخورید؛ میوه، سبزیجات، حبوبات و غلاتِ‌ کامل سرشار از فیبر هستند. سوپ یا آش جوی دوسر، سالاد لوبیا، ساندویچ سبزیجات (ترجیحاً با نان سبوس‌دار)، اسموتی میوه و ماکارونی سبزیجات (ترجیحاً ماکارونی سبوس‌دار به همراه سبزیجاتی مثل نخودفرنگی، بروکلی و گوجه‌فرنگی)، برنج قهوه‌ای، دانه‌های بی‌نظیری چون بادام، بادام‌زمینی، گردو، کتان و دانه‌های چیا می‌توانند انتخاب‌های خوشمزه و هوشمند شما باشند.
مصرف مایعات کافی را فراموش نکنید؛ چراکه اگر به اندازه کافی مایعات مصرف نکنید، غذاهای پرفیبر برعکس عمل می‌کنند و خطر ابتلا به یبوست را افزایش می‌دهند. ۱۰ الی ۱۵ دقیقه پیاده‌روی آرام بعد از هر وعده غذایی نیز کمک شایانی به حرکت روده‌های شما می‌کند.
 
زهرا وحیدی نیا؛ کارشناس علوم تغذیه

این روزها از دل آیه تطهیر گلی می‌شکفد که رنگ سبز زندگی‌اش نویدی است برای آمدن بهار. امامی می‌آید که کریم است و بدون درخواست تو، دستت را بی‌نیاز می‌کند و آبرویت را می‌خرد. امامی که سه‌ بار تمام زندگی‌اش را می‌بخشد؛ چون جود و بخشش صبغه خدایی دارد و سائل کسی را جز او ندارد.

یا صاحب الزمان(عج)
آمدن جدتان امام حسن مجتبی(ع) شبیه شکفتن گلی است که عطر وجودش روی تاریخ کشیده شده است تا نگاه پژمرده و زانوی در آغوش گره‌خورده را از هم بگسلد؛ چون کار کریم است که چراغی باشد در دل بلوای زمان. مهربانم، نام او ذکر قشنگی است که در وادی عشق، رنگ و رخسار شب تار و سیاه را به سفیدی و صفا مبدل می‌کند.

آقاجان
چشم‌ها با بغض تمام، غوطه‌ور در خواهش و زبان‌ها در اوج سکوت، غرق تمنا و دل‌ها در اوج خضوع، آشوب دعا که بیایی و بِرهانی از این پوچی و حسرت دل ما را... که بیایی و نفسی گرم به تن بی‌جان بدمانی. این وعده آمدن توست که جان در بدن عاشق و مصبور نشانده که اگر غیر از این بود، نبودیم.