دولت آلمان در حالی حزبالله لبنان را تروریستی اعلام کرد و دفاتر آن را بست که سالهاست میزبان گروهکهای تروریستی مانند پ.ک.ک، پژاک حتی منافقین است. هماکنون پس از هلند و انگلیس، آلمان سومین کشور اروپایی است که حزبالله را جزء گروههای تروریستی قلمداد کرده است. درباره عناصر مؤثر بر اقدام دولت آلمان، دو مورد قابل شناسایی است؛
نخست، به سیاستهای رژیمصهیونیستی و دولت آمریکا در محدودسازی حزبالله و از بین بردن بسترهای نفوذ و حضور سیاسی و فعالیتهای دیپلماتیک آن در کشورهای خارجی برمیگردد. این سیاست به ویژه با روی کار آمدن دولت ترامپ در آمریکا تشدید شده است. در این زمینه «ریچارد گرنل» رئیس موقت اداره اطلاعات ملی آمریکا و سفیر این کشور در آلمان نقش بسزایی در این امر داشته است؛ به طوری که فعالیتهای او و همکارانش در آلمان از مدتها پیش روی ممنوعیت حزبالله لبنان متمرکز شده بود و تیم ریچارد گرنل به صورت هفتگی برای طراحی استراتژی و استفاده از تازهترین اطلاعات برای فشار به آلمان، نشست برگزار میکرده است.
دوم را باید در تلاش برخی احزاب، جریانها و شخصیتهای داخلی لبنان با محوریت ۱۴ مارس برای تحتالشعاع قرار دادن نفوذ حزبالله جستوجو کرد. حزبالله با توجه به عملکرد و تلاشهایی که به منظور دفع بحرانهای داخلی لبنان و همچنین ایجاد ثبات و امنیت در این کشور داشته، به جایگاه ویژهای دست یافته است؛ موضوعی که موجب کینه و عصبانیت محور ضد مقاومت در لبنان و منطقه شده است؛ برای همین میبینیم به موازات اقدام زشت دولت آلمان، دور جدیدی از اعتراضات در لبنان آغاز میشود که لبه تیز آن بیش از اینکه متوجه مشکلات اقتصادی و معیشتی باشد، دارای خاستگاه سیاسی و امنیتی با هدف کنار گذاشتن حزبالله از فرایندهای داخلی این کشور است. به بیانی سادهتر، برخی جریانات سیاسی در لبنان همراه با اقدام جدید دولت آلمان، هماکنون تلاش میکنند اینگونه القا کنند که منشأ مشکلات معیشتی و تحریم اقتصادی، اساساً به حضور و نفوذ حزبالله در لبنان برمیگردد؛ بنابراین مشکلات داخلی لبنان نیز حلوفصل نمیشود مگر با کنار گذاشتن حزبالله؛ از این رو اینجاست که باید به هماهنگی دقیق و حساب شدهای که بین اعتراضات داخلی در لبنان و اقدام دولت آلمان در تروریستی اعلام کردن حزبالله وجود دارد، پی برد.
نکته قابل تأمل در این میان بازگشت «سعد حریری» از شخصیتهای اصلی جریان ۱۴ مارس و از منتقدان و مخالفان جدی حزبالله از فرانسه است که این مسئله نیز به تنهایی پرده از حقایق دیگری کنار میزند که هدفی جز تلاش هماهنگشده داخلی و خارجی برای به شکست کشاندن کابینه «حسان دیاب»ـ که شخصیتی نزدیک به محور مقاومت استـ و جایگزینی آن با سعد حریری یا شخص دیگری از جریان ۱۴ مارس، نمیتوان برای آن متصور شد.
به هر حال روشن است که تلاشهای اخیر برای به انزوا کشاندن حزبالله در داخل لبنان راه به جایی نخواهد برد؛ چراکه حزبالله هماکنون در جامعه لبنان بخشی از سیاست و حکومت است که در سایه انتخابات اخیر توانست تعداد قابل توجهی از کرسیهای پارلمان را کسب کند و در کابینه حسان دیاب نیز حضور یابد؛ از این رو محور مقاومت در لبنان از چنان مشروعیت و وزن سیاسی غیرقابل خدشهای برخوردار شده است که دیگر نمیتوان آن را حذف نمود یا کنار گذاشت؛ مسئلهای که آن را «مصونیت سیاسی» ناشی از «مشروعیت سیاسی» میتوان نام نهاد.
حمید خوشآیند
حملات اخیر داعش در بخشهایی از عراق، ازجمله محورهای کرکوک، دیالی و صلاحالدین نشان میدهد این گروه جبهه وسیعی در شمال عراق را برای انجام عملیاتهای تروریستی خود فعال کرده است. از نظر سیاسی، پس از استعفای «عادل عبدالمهدی»، ماههاست که عراق از سوی دولت پیشبرد امور که فقط باید امور روزمره دولت را پیش ببرد، اداره میشود. همزمان با اوضاع سیاسی ناپایدار عراق، وضعیت اقتصادی این کشور نیز بر اثر شیوع کرونا و هزینههای مقابله با آن و سقوط بیسابقه قیمت نفت به زیر ۲۰ دلار در هر بشکه دچار چالشهای جدیدی شده است.
از سوی دیگر، کشوری که در بالاترین ردههای سیاسی خود دچار بحران شده و تشکیل دولت در آن برای چند ماه با چالش روبهروست، از نظر امنیتی نیز دچار چالشهایی خواهد شد؛ زیرا تصمیمگیری جدی برای مقابله با بحرانهای اجتماعی و امنیتی در سطوح بالای مدیریتی با موانع و مسائلی روبهرو خواهد شد؛ همین موضوع سبب تعمیق و گسترش بحرانهای اجتماعی و بیداری هستههای تروریستی خواهد شد.یکی از سدهای مهم مقابله با داعش، حشدالشعبی بود که طی چند سال گذشته با تقدیم شهدای بسیار، مانع پیشروی این گروه در مرحله اول، سپس مبارزه و نابودی آن شد.
طی ماههای گذشته تلاش زیادی از سوی گروههای مختلف سیاسی داخلی و خارجی در عراق صورت گرفت تا نقش این سازمان را کمرنگ کنند یا آن را به حاشیه ببرند. تضعیف حشدالشعبی نیز از جمله عوامل امنیتی تأثیرگذار بر قدرتگیری گروه تروریستی داعش است.به این موارد باید انگیزه برخی کشورهای منطقهای و بینالمللی برای احیای تروریسم در عراق را نیز اضافه کرد تا عراق همچنان در آشوب بماند؛ زیرا این آشوب و ناامنی میتواند دلیل متقنی برای ادامه حضور نیروهای آمریکایی در کشور باشد؛ به ویژه اینکه گزارشهایی از حمایت هوایی نیروهای آمریکایی و هدایت تروریستهای داعش از سوریه به سمت صحرای الانبار عراق منتشر شده است.
همانطور که «قیس خزعلی» دبیرکل عصائب اهلالحق اعلام کرد، حملات داعش برای توجیه تداوم اشغالگری آمریکا در عراق در چارچوب محاسبات مربوط به امنیت رژیم صهیونیستی و سیطره بر نفت است. حملات داعش پیش از مذاکرات واشنگتن با دولت عراق در ماه ژوئن درباره خروج نیروهایش از عراق انجام شده که قابل تأمل است.
آمریکا شاید تنها کشوری باشد که از ناامنی در عراق در شرایط فعلی خرسند خواهد شد؛ زیرا بهانه کافی و لازم برای تمدید حضور در عراق را خواهد یافت.بنابراین با دست به دست دادن همه این شرایط شاهد سربرآوردن هستههای خفته داعش در استانهای شمالی عراق هستیم که با انجام عملیات تروریستی و حملات، خود را نشان داده است و احتمالاً در روزها و هفتههای آینده در بخشهای دیگر نیز کار خود را دنبال خواهد کرد.
علی کریمی
مکانیسم ماشه (snapback) سازوکاری مبتنی بر برجام است که بر اساس آن در فرایندی چندمرحلهای (مبتنی بر بندهای 36 و 37 برجام) پرونده یکی از کشورهای عضو به دلیل «عدم پایبندی اساسی»ـ در صورت رفع نشدن موضوع در کمیسیونهای پیشبینیشده در توافقنامهـ به شورای امنیت ارجاع داده میشود و در صورتی که در کمتر از 30 روز قطعنامه جدیدی برای لغو یا تعلیق تحریمها تصویب نشود، به صورت اتوماتیک قطعنامههای قبلی شورای امنیت که بهوسیله قطعنامه 2231 تعلیق شده بودند، قابلیت اجرا پیدا خواهند کرد و میتوان آن را پایان رسمی برجام تلقی کرد. جمهوری اسلامی ایران در آذر 1398 با ابراز ناخشنودی عمیق از عدم توانایی کشورهای اروپایی برای راهاندازی سازوکار مالیـ تجاری ویژه و عدم اجرای شرایط متعهدشده بعد از خروج آمریکا از برجام، گام پنجم کاهش تعهدات برجامی خود را عملیاتی کرد. با انجام گام پنجم از سوی تهران و لغو همه محدودیتهای عملیاتی در برجام (ظرفیت غنیسازی، درصد غنیسازی، میزان مواد غنیشده و تحقیق و توسعه)، اروپاییها اعلام کردند مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد که این امر به معنای شروع فرایند ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت بود؛ اما در جلسهای که با حضور معاونان وزارت خارجه کشورهای عضو برگزار شد، طرفین تصمیم گرفتند مکانیسم ماشه فعال نشود و «جوزف بورل» مدعی شد: «اروپا مهلت حل اختلاف برجامی را تمدید میکند.» آمریکا که با توجه به خروج از توافقنامه دیگر عضو برجام نیست و به صورت حقوقی توانایی استفاده از این سازوکار برجامی را ندارد، در تلاش است با استفاده از اهرمهای اقتصادی و سیاسی، کشورهای عضو، ازجمله اروپاییها را برای فعال کردن مکانیسم ماشه، تمدید تعهدات برجامی ایران، واردن کردن موضوعات دیگر به این توافقنامه و درنهایت لغو برجام متقاعد کند که نمونه عینی آن را میتوان در تهدید تجاری اروپا از سوی آمریکا و مذاکره با این کشورها به منظور تمدید زمان برداشته شدن تحریم تسلیحاتی ایران دانست.هدف کشورهای اروپایی وادار کردن ایران به پایبندی به تمام تعهدات هستهای در مقابل بیتعهدی اروپا و آمریکا است. تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه (ابزار تهدید) و راهاندازی سازوکار مالی اینستکس (ابزار ترغیب) در همین راستا قابل فهم است. بر اساس چنین نگرشی، اروپاییان خواستار حفظ برجام هستند، اما حاضر نیستند هزینهای در این زمینه پرداخت کنند. به نظر میآید آنها دچار «فقر تصمیمگیری راهبردی» شدهاند و هر نوع تصمیمی در این رابطه را به سرنوشت انتخابات ایالات متحده گره زدهاند که با پیروزی دموکراتها بتوانند سیاست یکپارچهای را در قبال جمهوری اسلامی با محوریت «نرمالیزاسیون ایران» و با تأکید بر محدود کردن قدرت منطقهای، قدرت موشکی و افزایش تعهدات هستهای ایران در پیش بگیرند. این در حالی است که روسیه و چین با اجرایی شدن سازوکار مکانیسم ماشه مخالفت کردهاند و در صدد هستند برجام حفظ شود. با توجه به افزایش تنشها در بحران کرونا میان چین و ایالات متحده و از سوی دیگر نگاه سیاست خارجی روسیه به ایران و نیازمندی آنها به ایران در سوریه و غرب آسیا، شرایط تا حدود زیادی میتواند به نفع ایران باشد. اما عامل اصلی تأثیرگذار بر فعال نشدن مکانیسم ماشه، قاطعیت و جدیت تصمیمگیری جمهوری اسلامی و تهدید به اقدام متقابل (خروج احتمالی از انپیتی) است که کشورهای اروپایی را واداشته است از تصمیم خودـ فعال کردن مکانیسم ماشهـ کوتاه بیایند. همانطور که قاطعیت جمهوری اسلامی تا به امروز موجب عقبنشینی اروپا از تصمیمهای احتمالی شده است، استمرار آن به صورت عملی و دیپلماتیک نیز میتواند مانعتراشیهای آمریکا در مقابل برداشته شدن تحریمهای تسلیحاتی را نیز به شکست بکشاند.
یعقوب قلندری
خاورمیانه بدون نفوذ ایران، یک رویاست
شورای آتلانتیک: جمهوری اسلامی تاکنون بارها و بارها ثابت کرده است که تهدیدها را به فرصت تبدیل میکند. ایران مطمئناً میداند چطور بازی منطقهای خود را متناسب با سایر بازیکنان اطراف خود تنظیم کند. تهران صبر استراتژیک فوقالعادهای دارد که تا زمان تحقق اهداف خود منتظر بماند و بسیار مصمم و عملگرا باشد. جمهوری اسلامی بهخوبی میداند چگونه استراتژی خود را برای رفع چالشهای جدید تطبیق دهد. ایران بازیگری نیست که با فشارهای خارجی و داخلی، دست از اهداف استراتژیک خود بردارد و تسلیم شود. سالها تحریم اقتصادی، ایران را در برابر فشارهای اقتصادی و خارجی مقاوم کرده است. خاورمیانه جدید بدون حضور و نفوذ ایران یک رویاست؛ دهها سال است رویای «در آستانه فروپاشی» ایران تکرار میشود، اما به فرجامی نمیرسد و تنها ترویجدهندگان این ایده را ناامیدتر میکند. ایران کشوری پیچیده با سابقهای طولانی و مراکز قدرت متکثر است و به همین دلیل است که باید ایران را هوشمندانه و واقعبینانه تجزیه و تحلیل کرد.
شکست ترامپ در منطقه!
نشنالاینترست: آمریکا تریلیونها دلار صرف حضور و برتری نظامی در خاورمیانه کرده و در جنگهای دیگر کشورهای منطقه مشارکت داشته است. این اقدامات به نام برقراری ثبات در منطقه و امنیت برای آمریکا صورت گرفته، درحالی که هیچ یک از این اهداف به دست نیامده است. دخالتهای آمریکا در خاورمیانه، منطقه را بیثبات کرده و سبب شده است متحدان آمریکا دیپلماسی منطقهای را کنار بگذارند و به جای آن برای متقاعد کردن واشنگتن برای مشارکت در جنگهای مورد نظر آنها، به لابیگری مالی رو بیاورند. واقعیت این است که ترامپ تاکنون به هیچ یک از جنگهای بیپایان خاتمه نداده است. ترامپ حتی به یک هدف خود در برابر ایران نیز نرسیده است.
پیام نور به واشنگتن!
مؤسسه بینالمللی مطالعات راهبردی: به جز رساندن این پیام به آمریکا که تحریمها نمیتواند اهداف راهبردی ایران را تغییر دهد یا آن را از پیگیری فناوریهای پیشرفته باز بدارد، پرتاب موفقیتآمیز ماهواره از سوی سپاه این پیام را به متحدانش در منطقه میرساند که جمهوری اسلامی حتی در هنگامه کشمکش با همهگیری کروناویروس، محکم و استوار باقیمانده است و تابآوریاش را حفظ میکند. این اقدام همچنین پیامی قدرتمند برای رقبای منطقهای ایران نیز دارد.
وضعیت دشوار پنتاگون در خلیجفارس!
مؤسسه کارنگی: در حال حاضر، ایرانیها اقدامات خود را به گشت زدن در نزدیکی کشتیهای نیروی دریایی ایالات متحده با قایقهای کوچک و مسلح به اسلحههای سبک محدود کردهاند؛ اما اگر این قایقهای تندرو جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکاییها هدف گرفته شوند، ایران با نیرویی بسیار قدرتمندتر و با استفاده از قایقهای سریعالسیر مسلح به موشکهای ضد کشتی پاسخ میدهد. ایران ممکن است تصمیم بگیرد همزمان به چند کشتی حمله کند؛ به این ترتیب، شرایط برای نیروهای آمریکایی در دفاع از خودشان دشوارتر میشود.
روابط براساس سلاح و نفت!
آبزرور: روابط عربستان و انگلیس بر پایه نفت و تمایل عربستان برای خرید تسلیحات استوار است. بسیاری از این تسلیحات در جنگ یمن استفاده شدهاند و در ژوئن سال گذشته میلادی، دادگاه انگلیس در حکمی این فروشهای تسلیحاتی را متوقف کرد. حال چه چیزی انگلیس را ملزم به ادامه روابط با عربستانی خواهد کرد که متهم به سرکوب و سوءاستفاده از حقوق بشر است؟
بازی خطرناک کاخ سفید در بیروت
الاخبار: گرچه رسیدگی به مسئله کرونا و بحران اقتصادی به عنوان اولویت اساسی در رأس برنامههای دولت آمریکا قرار دارد، اما مانع از توجه تیمهای دیپلماتیک و امنیتی این کشور به مسائل لبنان نمیشود؛ از اینرو در حالی که معترضان لبنانی فقط دغدغه معیشتی دارند، آمریکا دنبال سوءاستفاده از خشم مردم از فروپاشی اقتصادی است و با این حربه چراغ سبزی را به احزاب مخالف حزبالله برای مقابله با آن نشان داد؛ بازی خطرناکی که احتمال فروپاشی امنیت در لبنان را به همراه دارد.