مروری بر مبارزات انقلابیون و مطالعات سیره اهل بیت(ع)

مجموعه گفتارهایی که با عنوان «همرزمان حسین(ع)» منتشر شده است، سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای در هیئت انصارالحسین(ع) در سال ۱۳۵۱ است که رسالت و مبارزات سیاسی ائمه(ع) را تحلیل می‌کند. در بخشی از این اثر درباره امام‌زادگان انقلابی آمده است: «از روزگار امام باقر(ع) تا امام حسن عسگری(ع) در هر برهه‌ای از زمان، یکی از فرزندان ائمه در مقابل دستگاه خلافت قیام کرده و دست به شورش مسلحانه زده‌اند و دیر یا زود هم غالباً سرکوب و مغلوب شده‌اند. دو قضاوت درباره شورش و انقلاب امام‌زاده‌ها وجود دارد:

۱ـ صحیح بودن انقلاب‌های امام‌زادگان: گروهی معتقد بوده‌اند که کار درست و لازمی بوده است. برخی هم در این میان معتقد بودند اگر کسی این کار را نمی‌کرد، از حوزه تشیع خارج بود. ۲ـ نادرست و تندروانه بودن اقدامات امام‌زادگان: گروهی هم معتقد بودند که این امام‌زاده‌ها، مردمان افراطی و تندرویی بوده‌اند و وظیفه در آن زمان اساساً قیام نبود، بلکه باید سکوت می‌کردند.»

در ادامه به بحث بدنامی امام‌زادگان انقلابی در تاریخ اشاره و علت آن چنین بیان شده است: «یکی از شیوه‌های معمول حکومت‌های ظالم، بدنام کردن دشمنان خود در میان مردم است. روایات ضد امام‌زاده‌ها را دشمنان این انقلابیون درست کرده‌اند تا این انقلابیون را از نظرها بیندازند. امام‌زادگان انقلابی به دو دسته تقسیم می‌شوند:

۱ـ امام‌زادگان دنیاطلب که برای رسیدن به مال یا مقام دنیوی قیام می‌کردند و پس از مدتی با حکومت آشتی می‌کردند، مانند زیدبن‌موسی الکاظم (برادر امام رضا)؛ ۲ـ امام‌زادگان دین‌دار و حق‌طلب که ایشان وقتی وضع اجتماع خود را بر خلاف اسلام و قرآن می‌دیدند، در صدد امر به معروف و نهی از منکر برمی‌آمدند و قیام می‌کردند، مانند علی‌بن‌حسین (برادر امام باقر(ع)) و محمدبن‌عبدالله (صاحب نفس زکیه).»

نگاهی به استقلال‌خواهی هفت ایالت آمریکا

در سال1860، انتخاب «آبراهام لینکلن» به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا که جمهوری‌خواه و طرفدار الغای بردگی بود، موجب شد ایالت کارولینای جنوبی از ایالات متحده جدا شود. در 12 آوریل، نیروهای ائتلاف جنوب به سربازان ایالات متحده که حاضر به تخلیه پادگان «سامتر» در چارلستون واقع در کارولینای جنوبی نشده بودند، حمله بردند و جنگ داخلی آمریکا آغاز شد. هفت ایالت مستقل آمریکا بلافاصله «جفرسون دیویس» سناتور سابق را به عنوان رئیس‌جمهور ایالات کنفدرال آمریکا انتخاب کرد. ایالات ویرجینیا، آرکانزاس، تنسی و کارولینای شمالی نیز به سرعت اعلام استقلال کردند و به دولت کنفدرال پیوستند.

در این میان، چندین ایالت دیگر که به عنوان ایالات مرزی شناخته می‌شدند، اگرچه در برخی حوزه‌ها با جنوب هم‌‌رأی بودند، اما به ایالات متحده وفادار ماندند؛ البته تعداد زیادی از ساکنان این ایالت‌ها در دوران جنگ داخلی به ارتش جنوب پیوستند.

هر دو طرف به امید پیروزی وارد جنگ شدند. در حوزه منابع مادی، نیروهای شمال از تفوّق سرنوشت‌سازی برخوردار بودند. 22 ایالت با جمعیتی بالغ بر 22 میلیون نفر در برابر 11 ایالت با جمعیت 9 میلیون نفری صف کشیده بودند. برتری صنعتی شمال، حتی بالاتر از تفوّق جمعیتی آن بود. خطوط راه‌آهن در شمال نیز سامان‌یافته‌تر از جنوب بود و به این ترتیب ارسال نیرو با سرعت بیشتری انجام می‌گرفت. جنوب نیز دارای مزایایی بود؛ نیروهای جنوبی در داخل قلمروی خود دفاع می‌کردند و از سازمان نظامی منسجم‌تری برخوردار بودند.

در این جنگ که تا سال 1985 طول کشید، حدود 450 هزار نفر کشته و 335 هزار نفر نیز زخمی شدند. این جنگ داخلی، دومین جنگ پرتلفات تاریخ آمریکا شد. جنگ داخلی آمریکا درنهایت با پیروزی نیروهای شمال و اعاده اتحادیه پایان یافت.

«قرارداد کاپیتولاسیون» قانون مصونیت قضائی برای تبعه آمریکا بود؛ بر این اساس آنها هر جرم یا جنایتی هم که مرتکب می‌شدند، مقامات امنیتی و قضائی ایران حق دستگیری و مجازات‌شان را نداشتند و الزاماً باید به کشور خود فرستاده می‌شدند تا طبق قوانین آن کشور محاکمه و مجازات شوند. با دادن این حق به کشورهای استعمارگر ضربات سهمگینی به استقلال ملی و حیثیت ایرانیان وارد می‌شد. امتیازی که در مهر ماه سال ۱۳۴۳ و در دولت حسنعلی منصور، به آمریکایی‌ها داده و طی لایحه‌ای محرمانه به مجلس شورای ملی و سنا برده شد و به تعبیر امام خمینی(ره) «با یک قیام و قعود کار را تمام کردند»؛ اما وقتی این خبر به طور غیررسمی پخش شد، با واکنش‌های متعددی مواجه شد؛ به ویژه حضرت امام خمینی(ره) در ابتدا با صدور پیامی آن را محکوم کردند و در روز چهارم آبان ۱۳۴۳، در سخنرانی افشاگرانه‌ای فرمودند:

«قانونی در مجلس بردند که در آن اولاً، ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیاً، الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده‌ها‌ی‌شان با کارمندان فنی‌شان و با هر کس که وابستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند، مصون هستند. اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاه‌های ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند؛ باید برود آمریکا، آنجا در آمریکا ارباب‌ها تکلیف را معین کنند... دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگ‌های آمریکایی پست‌تر کردند. چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگ‌ترین مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد...»

همان‌طور که ارتشبد حسین فردوست در خاطراتش توضیح داده است، همین اعتراض به دستگیری امام(ره) به دستور آمریکایی‌ها، در 13 آبان آن سال و آغاز تبعید وی منجر شد. اما قانون کاپیتولاسیون در ایران پابرجا بود تا زمانی که تحولات انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ اوج گرفت و آینده رژیم شاهنشاهی به سرنگونی رقم خورد، انقلاب به پیروزی رسید و نظام جایگزین تأسیس شد.

در اواسط اردیبهشت سال ۱۳۵۸ بررسی این موضوع در دستور کار دولت موقت قرار گرفت و پس از بحث و بررسی، در نهایت به پیشنهاد هیئت وزیران و با تصویب شورای انقلاب، حق کاپیتولاسیون و امتیازات و ملحقات آن برای همیشه لغو شد و این پیروزی بزرگی برای ملت ایران بود که موفق شد یکی از ابزارهای سلطه استعماری را از حاکمیت ایران بردارد و یکی از شعارهای اصلی انقلاب، یعنی «استقلال» را در عمل به دنیا اعلام کند.

سیدمهدی حسینی