کانَّه فرهنگ سایهای است از نبوت؛ و فرهنگیها سایهای هستند از نبی. این سایه باید عمل کند به آن طوری که ذی ظل عمل کرد. اینکه میگویم «سایه»، برای این است که سایه از خودش هیچ نباید داشته باشد؛ همان طوری که یک سایهای وقتی که میافتد روی زمین از یک شخص، حرکت، حرکت شخص است و سایه به حرکت شخص حرکت میکند... ظل خداـ بایدـ وقتی «ظلالله» است که حرکتش حرکت خدا باشد؛ از خود هیچ نداشته باشد. پیغمبر اکرم«ظلالله» است؛ هر حرکتی پیغمبرها میکنند همانی است که مطابق رضای خداست. به حرکت او، به تحریک او حرکت میکنند. از خودشان حرکت ندارند؛ به تحریک او حرکت میکنند. شما هم، فرهنگیها هم، ظل انبیا باید باشید.
سخنرانی در جمع فرهنگیان اصفهان، ۱ خرداد ۱۳۵۸
همه معلمین در فکر این باشند که خودشان را تهذیب کنند، باید خود را مهذب کنند تا حرفشان در دیگران اثر کند. معلمین و همه کسانی که در شغل معلمی به سر میبرند باید بدانند که شغلشان بسیار مهم است؛ باید توجه کنند که بچهها را از ابتدا خوب بار بیاورند، که دانشگاه دیر است. معلمین باید احساس کنند که پیش خدا مسئولند، اگر بچهها بد تربیت شوند اینها هم مسئولند، اگر در این مورد من و شما هم سکوت کنیم مسئولیم.
سخنرانی در جمع مسئولان وزارت آموزش و پرورش، صبح ۲۸ اسفند ۱۳۶۳
علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسائل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند. اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی به عنوان علوم قرآن و اسلام و اهل بیت(علیهمالسلام) به خورد تودهها داده بودند.... امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و کتب با برکتی همچون «کتب اربعه» و کتابهای دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و کلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشتههای متنوع علوم مشاهده میکنیم. اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیل الله نگذاریم، چه باید بگذاریم؟روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشستهاند؛ بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شدهاند. اگر طلبهای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه میشود....اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است؛ ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیینکننده در اجتهادند...
پیام به روحانیون، مراجع، مدرسین، طلاب و ائمه جمعه و جماعات، 3 اسفند ۱۳۶۷
دوم شخص اسلام، علی بنابیطالب (سلاماللهعلیه) است. خودش یک کارگر بوده؛ یعنی قنات حفر میکرده، لکن برای خودش نه، وقف میکرده برای مستمندان...، شما مقایسه کنید این احترامی که کارگر در اسلام به واسطه عمل این دو بزرگمرد تحقق پیدا کرده و این ارزشی که به شما داده است که خودش هم در عرض شما آمده است....حضرت صادق، حضرت باقر، آنها هم، از آنها نقل کردهاند که در یک محلی که داشتند، میرفتند کار میکردند. به حضرت صادق بعضی میگفتند آقاـ حضرت صادق شغلش خیلی بود. شغل معنویش زیاد بود و کار تبلیغاتی و کار تعلیماتیاش زیاد بود، مع ذلک، خودش تشریف میبرد به حسب این نقل و در آن جایی که داشت، کار میکردـ به او عرض کردند که خوب، این را به ما واگذار کن. فرمود: من میل دارم که کاری که میخواهم برای خودم بکنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس کنم. این چقدر ارزش میدهد که یک نفر، که در زمان خودش شخص اول بود و دارای آن مقامات بود، خودش کار میکند و تعلیم میدهد که ارزش کار چی است!
سخنرانی در جمع مسئولان وزارت کار و کارگران، ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱
در هر کشور کارگر و کشاورز اساس آن کشور است. اساس اقتصاد یک کشور بسته به کار کارگر و کار کشاورز است... شما کارگران محترم و کشاورزان محترم، برادران! شما که اساس اقتصاد ایران در دست شماست، همان طوری که در سابق در تحت نظارت طاغوت بودید و کارهای شما نادیده گرفته میشد، امروز ان شاءالله در رژیم اسلامی هستید و اسلام به کارگر و کشاورز بسیار اهمیت میدهد. دولت در فکر شما هست. ما دعاگوی شما و در فکر شما هستیم. لکن خرابیها به اندازهای است که به این زودی ترمیم نمیشود. گرفتاریها به اندازهای است که به این زودی از چنگال آن نمیتوانیم خودمان را نجات بدهیم. قدری صبر لازم دارد.
سخنرانی در جمع کارکنان کارخانه اتمسفر ایران، ۴ تیر ۱۳۵۸
به تو و سایر جوانها که طالب معرفتند وصیت میکنم که شما و همه موجودات جلوه او و ظهور وی هستند، کوشش و مجاهدت کنید تا بارقهای از آن را بیابید و در آن محو شوید و از نیستی به هستی مطلق رسید. مأیوس نباش، که یأس از اقفال بزرگ است، به قدر میسور در رفع حُجُب و شکستن اقفال برای رسیدن به آب زلال و سرچشمه نور کوشش کن. تا جوانی در دست تو است، کوشش کن در عمل و در تهذیب قلب و در شکستن اقفال و رفع حُجُب، که هزاران جوان که به افق ملکوت نزدیکترند موفق میشوند.
نامه به خانم طباطبایی، 5 خرداد ۱۳۶۳
هر چه میتوانید مردم و جوانان را تهذیب کنید و متوجه سازید که وقتی برای اسلام کار میکنیم؛ باید به طور مهذب باشد که اگر خدای نخواسته، کارها با خودخواهی و غرور همراه شد، مبدأ شکست انسان است. باید اتکال به خدا باشد و خدمت برای خدا؛ خدمتی که در هر جا انجام شد، عبادت باشد.
سخنرانی در جمع مسئولان بسیج، صبح ۲۵ فروردین ۱۳۶۴
این جوانان جهادگرند که بذر انقلاب را در دل هر روستایی میکارند و با آبادانی مناطق محروم است که هر روستایی و شهری محروم، سربازی میشود پاسدار انقلاب اصیل اسلامی خویش؛ چرا که آمریکا و ایادی مزدبگیرش، خوب به این نتیجه رسیدهاند با جهاد مقدس فرزندان اسلام است که نهال انقلاب اسلامی در روستاها و شهرهای دورافتاده این آب و خاک به گل مینشیند.آفرین بر شما که این گونه به اسلام و انقلاب اسلامی آبرو دادید.
پیام به ملت ایران در سالروز تأسیس جهاد سازندگی، 27 خرداد ۱۳۶۱
بازار یکی از قشرهای عظیم متعهد به اسلام و در هر غائلهای که برای اسلام پیش آمده است، این بازار است که پیشقدم است. در قضیه تنباکو و حکم مرحوم میرزایشیرازی«۱»(اعلی الله مقامه) این بازار بود که همراهی کرد و منتهی به قیام شد... پس از آن، در طول مشروطیت و استبداد به صورت مشروطیت، باز در هر زمینه، این بازار است که پیشقدم است و همراه با سایر قشرهای ملت از کارگران و کشاورزان و امثال اینها، مجاهده کرده است و مشکلات را تحمل کرده است و در پیشبرد مقاصد اسلام آنچه که توان داشته است، عمل کرده است... در این نهضت، بازار یک حظّ وافر در امور داشت از تعطیلیهایی که کرد، از اعتصاباتی که کرد... و در این جنگ هم، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه خدمت کرد و الآن هم باز، بازار است که خدمت میکند و از اسلام عزیز و از جمهوری اسلامی نگهداری میکند.
سخنرانی در جمع اصناف و بازاریان سراسر کشور، صبح ۱۰ بهمن ۱۳۶۱
دولتهای رژیم سابق و خود رژیم سابق چون با مردم نبود و مردم هم با او نبودند، شاید جرئت نکرد یک دفعه محمدرضا تو بازار بیاید؛ اما اکنون این طور نیست، برای اینکه دولت و بازار، رئیسجمهور و بازاریها اینها برادر هستند و از خود این مردم هستند. این طور نیست که در آن ردههای به اصطلاح خودشان بالا باشند و به حسب واقع منحط باشند که مردم آنها را نپذیرند. در طول تاریخ هر مشکلی که پیدا میشد برای اسلام و برای علمای بزرگ اسلام کافی بود که نصف روز بازار برای یک همچو امری بسته بشود و مشکل حل بشود. یک پشتوانه عظیمی است بازار برای اسلام و بازاریها باید با کمال دقت این مسئله را حفظ کنند... بازار باید یکدل دنبال جبهه باشد و از پشت سر جبهه را تقویت بکند.
سخنرانی در جمع بازاریان تهران، ۲۵ دی ۱۳۵۹
ورزشکارها دو وظیفه دارند: یک، ورزش جسمانی برای قوه پیدا کردن، قدرت پیدا کردن. وقتی قدرت جسمانی پیدا شد، دفاع از مملکت میتوانند بکنند؛ دفاع از مخالفینی که میخواهند به آنها حمله کنند میتوانند بکنند و یکی هم پرورش روحانی که اگر پرورش روحانی در انسان پیدا بشود، آن وقت قدرت جسمانیش هم مضاعف میشود. و شما کوشش کنید که آن قدرت را هم، که قدرت الهی است، آن قدرت هم به برکت اسلام و به برکت مولا امیرالمومنین(سلامالله علیه) در شما پیدا بشود.
سخنرانی در جمع ورزشکاران و قهرمانان کشور، ۱۷ مهر ۱۳۵۸
عقل سالم در بدن سالم است. ورزش همان طور که بدن را تربیت میکند و سالم میکند، عقل را هم سالم میکند و اگر عقل سالم شد، تهذیب نفس هم دنبال او باید باشد. شما همان طور که ورزش میکنید و اعصاب خودتان را قوی میکنید، و انشاءالله برای مملکت و آتیه مملکت مفید واقع خواهید شد، لازم است که همه ابعاد وجودی خودتان را تحت تربیت ورزشی درآورید. این علی(علیهالسلام) که در هر جا میرویم اسم او هست... میگویند که حضرت این بازوی ایشان مثل اینکه آهن بوده است! و قدرتهایی هم در شمشیرزنی به کار میبرده است که ضربتهای علی را میگویند که «یکی بوده»... و ما همه باید تابع او باشیم. در عبادت، فوق همه عبادتکنندگان هست؛ در زهد، فوق همه زاهدها هست، در جنگ، فوق همه جنگجویان هست؛ در قدرت، فوق همه قدرتمندان هست...ـ این یک موجودی است که نمونه استـ در عین حالی که زهدش را همه بالاتر از همه میدانند.
سخنرانی در جمع اعضای تیم ملی و هیئت وزنهبرداری تهران، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۸
انشاءالله هر جا میروید قهرمان باشید و موفق شوید انقلاب را در تمام معانی آن صادر کنید.
بیانات در جمع ورزشکاران و وزنهبرداران، ۴ مهر ۱۳۶۲