پرونده ترور شهیدان «رجایی» و «باهنر» از جمله مسائل و پروندههایی است که با نام بهزاد نبوی گره خورده است. در روز 8 شهریور 1360، ساعت 3 بعدازظهر و در جلسه شورای امنیت ملی، ضبطصوت بزرگ کشمیری که مخصوص ضبط جلسات بود، درست نزدیک رجایی و باهنر قرار گرفت و در اثنای جلسه منفجر و موجب شهادت رجایی و باهنر شد. بهزاد نبوی حکایت مظنون بودنش را در واقعه انفجار دفتر نخستوزیری به این صورت بیان میکند: «قرار بود من به عنوان سخنگوی دولت مصاحبه کنم و برای اینکه این امر موجب تضعیف روحیه رزمندگانی که قرار بود فردا حصر آبادان را بشکنند، نشود، این موضوع را برملا نکنم... البته بعدها با استفاده از این سخنان علیه من پروندهسازی شد؛ ضمن اینکه آن مصاحبه هم خاصیتی نداشت و رزمندگان از این جریان مطلع شدند.»
باید در نظر داشت صرفاً سخنان بهزاد نبوی نبود که علیه وی شک و شبهه ایجاد میکرد، بلکه مجموعهای از رفتارها و عملکردهای وی تردیدبرانگیز بود. امام جمعه موقت تهران «آیتالله امامیکاشانی» در خاطراتش که در ماهنامه «شاهد یاران» به چاپ رسیده است، میگوید: «این سؤال پیوسته مطرح خواهد شد که عوامل نفوذی چگونه توانستند در این سطح رسوخ کنند... اندکی دقت نشان میدهد که وسعت اقدامات این گروه تا بدان پایه است که از عامل واقعی جنایت دفتر نخستوزیری، شهید میسازد. بسیار سادهلوحانه است اگر گمان کنیم این اشتباه سهواً پدید آمده که تکههایی به عنوان تکههای بدن «کشمیری» در یک کیسه پلاستیکی جمع شده که با عنوان شهید کشمیری مطرح شود، ولی جسد سالم برادر شهیدمان «دفتریان» تا 48 ساعت به عنوان یکی از شهدای حادثه، اعلام نشود. شهید «لاجوردی» جزو افرادی بود که همواره اعتقاد داشت مجرم اصلی و کلیدی در پرونده 8 شهریور، شخص بهزاد نبوی و تیم وی در دفتر اطلاعات نخستوزیری است...»
درنتیجه امام(ره) با توجه به شرایط حساس کشور در سال 1360 و شدت گرفتن درگیریهای جمهوری اسلامی در دو جبهه داخلی(گروهکها) و خارجی(جنگ با عراق) و همچنین پیچیدگی پرونده که میتوانست ابهامات بیشتری به وجود آورد، ادامه رسیدگی به این پرونده را در آن سالها به صلاح ندانستند و آن را مختومه اعلام کردند. شهید لاجوردی در زمان رسیدگی به پرونده 8 شهریور، با دستگیری برخی عناصر مشکوک به سرعت به هسته اصلی طراحان این فاجعه نزدیک میشد؛ ازجمله دستگیرشدگان فردی به نام «تقی محمدی» بود که نزدیکترین فرد به کشمیری دانسته میشد و میتوانست اطلاعات ذیقیمتی را درباره طراحان اصلی ترور شهیدان باهنر و رجایی در اختیار قرار دهد؛ اما در همان روزهای اولیه پس از دستگیری به صورت مشکوکی در سلول خود به قتل رسید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان واضع نظریه نظام انقلابی، در مکتب امام خمینی(ره) پرورش یافتهاند؛ ازاینرو در همان چارچوب عقائد و اندیشه حضرت امام(ره) که برگرفته از مکتب اسلام ناب است، اندیشهورزی نمودهاند و میتوان گفت دیدگاههای معظمله در حوزههای مختلف، صورت تکاملیافته اندیشه امام راحل است.
امام خمینی(ره) تحقق انقلاب با هدف مقابله با وضعیت موجود زمان طاغوت را وظیفهای شرعی و بیداری و آگاهی مردم و جامعه را مقدمه لازم برای تحقق انقلاب اسلامی میدانستند؛ از این رو علاوه بر تحول اساسی در تمام ارکان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، بر جنبههای معنوی و محتوایی انقلاب، مانند تحول فکری، عقیدتی و فرهنگی تأکید داشتند. از نگاه امام خمینی(ره) برخی انقلابها به دنبال تغییر قدرت سیاسی هستند، درحالیکه انقلاب اسلامی ایران علاوه بر انتقال قدرت، خواهان ایجاد تغییرات بنیادین در ارزشها و دگرگونی در تمام ابعاد وجودی جامعه و فرد بود. علاوه بر این، حضرت امام(ره) بر خاستگاه مردمی انقلاب به عنوان یکی از ویژگیهای مهم انقلاب اسلامی تأکید داشتند؛ ایشان انقلاب اسلامی را نه محصول حزب یا جریان خاص، بلکه محصول تلاش و خواسته ملت مسلمان ایران میدانستند. عدم وابستگی به جریانهای فکری و ساختار دو ابرقدرت شرق و غرب، از دیگر نکات برجسته در اندیشه امام راحل بود و ایشان انقلاب اسلامی را از هرگونه وابستگی غیرتوحیدی رها میخواستند؛ به همین ترتیب به عدالت اجتماعی، حفظ ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، استقلالطلبی، آزادیخواهی، معنویت اخلاقی و... در فرمایشهای امام(ره) مکرراً تأکید شده است. رهبر معظم انقلاب با تأسی از سیره امام راحل(ره) انقلاب اسلامی را پایگاهی برای نجات دنیا از فساد، تباهی و رنجهای روحی مردم میدانند که با این هدف، کعبه آمال و آرزوهای مستضعفان جهان است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، انقلاب یک حرف و یک حرکت دفعی نیست، یک حرکت مستمر است و اقتضائاتش در زمانهای مختلف متفاوت است. کسانی که با انقلاب دشمنی میکنند، با آنچه در بهمن ۱۳۵۷ اتفاق افتاد دشمن نیستند؛ آن که گذشت و رفت؛ آنها با یک موجود زنده حی و حاضر دشمن و مخالف هستند؛ پس انقلاب تداوم و حضور دارد، انقلاب زنده و پویاست، انقلاب پیشرونده و پیشبرنده است و حفظ انقلاب یعنی حفظ همین حالت پیشروندگی و پیشبرندگی.
بنابراین، مطابق با نگاه رهبر معظم انقلاب، در انقلاب صرفاً نفی و سلب مد نظر نیست، بلکه افزون بر آن طراحی، اجرای وضع مطلوب، بازسازی و حرکت مستمر را نیز شامل میشود.
محسنمحمدیالموتی
همانگونه كه در شماره پیشین اشاره شد، میرزای نائینی پس از طرح بحثی مبسوط و استدلالی درباره بایستگی تأسیس حكومت، درباره چگونگی حكومت و بنیانگذاری حكومتی شایسته بحث میکند و پس از تقسیم حكومت به استبدادی و مشروطه، تبدیل حكومت اسبتدادی به مشروطه را سفارش میكند و آن را در روزگار خود بهترین گونه حكومت ممكن میشمارد. از دیدگاه وی، حاكم در چگونگی حاكمیت دوگونه است: الفـ تملیكیه كه با واژگانی همچون دلبخواهانه، خودسرانه، استعبادیه(برده ساختن)، اعتسافیه(اجباری)، تسلطیه، تحكمیه و استبدادیه از آن یاد می كند؛ بـ ولایتیه كه با واژههایی چون مقیده، محدوده، عادله، دستوریه، مسئوله و مشروطه از آن یاد میكند. نائینی واژههای گوناگونی را به كار میگیرد تا شیوه حكومت استبدادی را توصیف كند. او پس از شناساندن چنین نظامی و نسبت دادن صفتهای گوناگونی به آن، سرانجام واژه استبداد را برمیگزیند و آن را بارها به كار میبرد.
مطابق با دیدگاه علامه نائینی در کتاب «تنبیهالأمه» حاكم مستبد، كشور و مردم را از اموال شخصی خود به شمار میآورد و با مردم به سان بردگان، بلكه حیوانهایی كه باید خواستههای او را برآورند، رفتار میكند؛ بر این اساس هر آنكه در رساندن وی به هدف تلاش ورزد، از نزدیكان میشود و هر فردی را ناسازگار با هدفهای خود یابد، تبعید یا نابودش میكند. از نظر نائینی، در چنین نظامی شدت و ضعف استبداد و ظلم به ویژگیهای شخصی حاكم و افراد پیرامون وی از یک سو، و میزان و حدود آگاهی مردم از حقوق خود و وظایف حكومت از سوی دیگر، بستگی دارد.
نائینی برای بدی استبداد و نامشروعی آن به پیامدهای زیانبارحكومت استبدادی و تجربه تاریخی صدر اسلام اشاره می كند و سرمنشأ بدیها و زشتیهای خانمان برانداز، ستم، تجاوز به حقوق مردم، كژیها و كژراهههای مذهبی، هرجومرجها و... را كه تا عصرخود دامنگیر ملت ایران شده بود، حكومت استبدادی میداند و عامل گسترش اسلام در صدر اسلام را به بركت حكومت بر اساس شورا و احترام به دیدگاهها میداند كه با آمدن بنیامیه تاروپود آن در هم پیچیده شد و مردمان به دوران جاهلیت برگردانده شدند.
مبانی نظری نائینی در نامشروع بودن حكومت استبدادی را میتوان در استنادات وی به آیات قرآن کریم و روایات و احادیث رسیده از معصومان(ع) جستوجو کرد.
سپس نائینی به روایات و احادیثی از ائمه(ع) به ویژه امام علی(ع) در نهجالبلاغه و خطابههای امام حسین(ع) در برابر سپاه یزید نیز استناد میجوید؛ ازجمله به بخشی از خطابه آن حضرت در روز عاشورا، هنگامی كه سران كوفه پیشنهاد كردند به حكم پسرعمویت تن بده (انزل علی حكم بنی عمّک) و خود را تسلیم كن. آن حضرت در پاسخ، ابتدا به حكومت استبدادی بنیامیه و جنایات آنان اشاره میكنند و تن دادن به خواست آنان را بندگی میدانند.
فتحالله پریشان