دنیای کودکان و نوجوانان امروز با دنیای کودکان دو یا سه دهه پیش و قبل از آن، حسابی فرق کرده است؛ نه از آن بازیهای کودکانه دهه شصتیها خبری هست و نه حال و هوای بچههای امروزی خیلی شبیه نسل آن روزهاست؛ اما تا دلتان بخواهد ابزارهای نوین سرگرمی در دسترس نسل امروز قرار دارد که گاهی حتی انتخاب را برایشان سخت و پیچیده میکند؛ از بازیهای رایانهای گرفته تا انیمیشنهای رنگارنگ داخلی و خارجی و اسباببازیهای جذاب و البته پرمعنا و مفهوم، همه و همه دنیای سرگرمی و بازی کودکان و نوجوانان امروز را شکل دادهاند. در میان همه این ابزارهای نوین سرگرمی، بازیهای رایانهای بهتنهایی داستان مفصلی دارند. بازیهای رایانهای یک یا حداکثر دو دهه پیش، به چند قلم بازی مهیج آن روزها، مثل آتاری، سِگا و... محدود بود که هم سرگرمی بود و هم رقابتی محدود و سالم میان نوجوانان یک یا چند خانواده؛ اما امروز شرایط کاملاً فرق کرده و سرعت تولید و عرضه انواع مختلف بازیهای رایانهای در دنیا، فراتر از حد تصور رفته و جالب است که طراحان این بازیها برای ایجاد جذابیت ظاهری برای مخاطبان، گوی سبقت را از همدیگر میربایند؛ اما نکته مهم در میان انواع این بازیها، پیام تربیتی و اجتماعی خاصی است که لابهلای مراحل مختلف بازی به کودک و نوجوان ما انتقال میدهند. بیشک، بازیهای بهظاهر سرگرمکنندهای که عادات رفتاری و فکری خاص، از خشونت گرفته تا ابتذال و بیبندوباری اخلاقی را به زیرکانهترین شکل ممکن به کودکان و نوجوانان امروزی آموزش میدهند، پدیدهای نوین برای تغییر در «سبک زندگی» امروز و فردای جامعه ایرانی هستند؛ حالا این وسط هرچقدر هم عدهای بخواهند بر طبل اباحیگری و خوشخیالی بکوبند، از حقیقت ماجرا چیزی کم نمیکند.
سال 1391 «مسعود مینایی» مدیرعامل وقت بنیاد ملی بازیهای رایانهای در گفتوگو با یکی از رسانهها، هشدار داد عمده بازار بازیهای رایانهای در دست صهیونیستها و فراماسونرهاست. حالا هشت سال از آن هشدار گذشته و جای بررسی دارد که اولاً، مدیران و برنامهریزان فرهنگی و هنری کشور چقدر به دفع خطر تهاجمی دشمن در این عرصه اهتمام داشتهاند و مسئولانه کار کردهاند و ثانیاً، چقدر عرصه طراحی بازیهای رایانهای بومی و جذاب برای استعدادهای جوان، خلاق و متعهد فراهم شده است. پاسخ این پرسشها هرچه باشد، قطعاً میتواند سرآغاز یک دوره تحول برای پاسخ به نیاز نسل امروز در دنیای بازیهای رایانهای باشد.
حامد کرمانیزاده
با استقبال نوجوانان «آن مرد با باران میآید» از سوی انتشارات کتابستان معرفت به چاپ نوزدهم رسید. این کتاب روایت داستانی زندگی خانوادهای از طبقه متوسط در کوران انقلاب است و وقایع آن حول یک گروه نوجوان که در رأس آنها شخصیتی به نام «بهزاد» است، اتفاق میافتد. «وجیهه سامانی» در «آن مرد با باران میآید» داستان بهزاد را روایت میکند که ناگهان در مسیر انقلاب قرار گرفته است... .
این رمان در دهه فجر سال گذشته، تأیید و تقریظ رهبر معظم انقلاب را به دست آورد.
نسخه صوتی کتاب «آبنبات دارچینی» نوشته مهرداد صدقی، بهتازگی با صدای میرطاهر مظلومی از سوی انتشارات سوره مهر منتشر و در دسترس علاقهمندان به ادبیات طنز قرار گرفت.این اثر داستان جوانی به نام محسن را روایت میکند که با ماجراهای پیشبینی نشدهای مواجه میشود؛ این ماجراها ناخواسته هم در زندگی خود او و هم در زندگی اطرافیانش تأثیرگذار است. ماجرای «آبنبات دارچینی» که جلد بعدی کتاب «آبنبات هلدار» است، بین سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۴ میگذرد.
تازهترین تدارک رسانه ملی برای مجموعههای تلویزیونی سریال با کارگردانی محمدحسین لطیفی است. سریال که ابتدا قرار بود با نام «پله پله» به نویسندگی حسن وارسته و امیرعباس پیام ساخته شود، اکنون به «بوقلمون» تغییر نام داده است.
نگارش این سریال ۳۰ قسمتی در این روزها در مرحله طرح قرار دارد و برای شبکه دو آماده میشود. این سریال از مضمون طنز برخوردار است و با پایان مرحله نگارش، وارد پیشتولید و انتخاب بازیگران خواهد شد.
نعمت چگینی نیز تهیهکنندگی «بوقلمون» را به عهده دارد.
امروز کاغذ بخش جداییناپذیر زندگی انسان شده است. این محصول در سالهای اخیر در کشور ما چنان در پیچ و تاب بازار گرفتار شده که هر روز بیشتر از روز قبل گران میشود؛ اما مدتی آرامش به این بازار بازگشته بود تا اینکه بار دیگر و در چند هفته گذشته، بازار کاغذ با افزایش قیمتی 50 تا 70 هزار تومانی ملتهب شد و این معنایی نخواهد داشت جز کاهش مجدد قدرت خرید ناشران. در چنین شرایطی، به طور حتم بازار کتاب نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و این به معنای گرانی و کمپیدا بودن یکی از اساسیترین محصولات فرهنگی تعریفشده برای انسان امروز است. به همین بهانه گفتوگوی کوتاهی با «بابک عابدینی» رئیس اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ ایران و عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران داشتیم و از او پرسیدیم چرا قیمت کاغذ بار دیگر و به صورت غیرمنطقی افزایش پیدا کرده است.
بابک عابدینی در گفتوگو با خبرنگار «صبح صادق» گذشته داستان گرانی کاغذ در کشورمان را چنین مرور کرد: «گرانی کاغذ از دو سال پیش با دخالت دولت و به هم ریختن عرضه و تقاضا شروع شد و با توجه به کاهش عرضه، قیمت کاغذ به گونهای نابه سامان شد که حتی با قیمت دلار نیز هماهنگی نداشت. بعد از رفع و رجوع نسبی وضعیت و آزاد شدن عرضه و تقاضا، عرضه تا حدودی بیشتر و قیمت کاغذ برای مدتی متعادل شد. هماکنون نیز با توجه به اینکه مدتی مرزها به دلیل شیوع ویروس کرونا بسته بودند، عرضه یا موجودی کاغذ در بازار کاهش یافت و این موجب سیر صعودی نرخ کاغذ شد. افزایش قیمت ارز نیز تأثیر زیادی روی قیمت کالاهای وارداتی چون کاغذ و مقوا گذاشت.»
او بیان کرد: «کاغذ انواع مختلفی دارد و ما در ایران مزیت تولید کاغذ را نداریم؛ زیرا تولید کاغذ جدا از آنکه به پالپ و چوب نیاز دارد، صنعت آببری است و کشور ما منابع زیاد آب شیرین برای تولید کاغذ ندارد؛ اما صنایع تبدیلی کاغذمان قوی است؛ بنابراین باید منبعمان را به گونهای مدیریت کنیم که بتوانیم کالاهای استراتژیکی دیگرمان را وارد کنیم؛ از طرف دیگر اگرچه کشور در شرایط اضطرار است و ما درگیر جنگ اقتصادی هستیم، بانک مرکزی اعلام میکند بدون انتقال ارز اجازه واردات کالا را نمیدهم؛ این در صورتی است که کالاهایی، از قبیل ماشینآلات و مواد اولیه در راه و بنادر داریم که اجازه ورود به کشور را ندارند؛ ما در شرایط اضطرار و تحریم نباید خودمان را تحریم کنیم.»
عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: «هماکنون در خصوص ماشینآلات خطوط تولید چاپ و بستهبندی نیز تصمیم دیگری گرفته شده و گفته میشود اجازه ورود ماشینآلاتی که بیشتر از 10 سال قبل تولید شده باشند، داده نمیشود. این در صورتی است که ما تولید داخلی این ماشینآلات را نداریم و در چنین شرایطی باید ارز کافی برای خرید دستگاه چاپ داشته باشیم و این دستگاه بسیار گران است. هماکنون هیچ چاپخانهداری نمیتواند برای ادامه بقای خود و افزایش توان تولیدش از 1 تا 20 میلیون یورو برای آوردن یک دستگاه چاپ هزینه کند. این تصمیمات به اقتصاد بخش خصوصی کشور لطمه میزند.»
بهاره سحری