فراز و فرود بهزاد نبوی - ۵

از وقایع مهم ابتدای انقلاب، به‌ویژه دهه ۶۰، انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی و نخست‌وزیری است که با روایت‌های مختلف و نقض و ابرام‌ها مواجه شد و هنوز هم درباره نقش برخی افراد در آن فاجعه خسارت‌بار برای انقلاب اسلامی علامت سؤال بزرگی مطرح است. «بهزاد نبوی» یکی از این افراد است. «خبرگزاری فرانسه» به نقل از «خبرگزاری پارس»، که بعدها به «خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)» تغییر نام داد،‌ اعلام کرد گروه مجاهدین خلق(منافقین) در انگلستان طی اطلاعیه‌ای مسئولیت انفجار دفتر نخست‌وزیری را پذیرفته‌اند؛ با این حال بهزاد نبوی در مصاحبه خود مندرج در کتاب «بیم‌ها و امیدها» تأکید می‌کند: «توجه کنید! منافقین(مجاهدین خلق) هرگز مسئولیت فاجعه انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست‌وزیری را که طی آن بسیاری از چهره‌های شاخص نظام و انقلاب به شهادت رسیدند، برعهده نگرفتند!» یکی دیگر از نقاط مبهم در این پرونده، اصرار برخی اعضای دفتر اطلاعات نخست‌وزیری بر شهادت «کشمیری» است. بعد از ارسال این پرونده به دادگستری، جلوگیری از رسیدگی به آن از سوی «سید اسدالله ‌لاجوردی» یکی دیگر از نقاط مبهم این پرونده است؛ درحالی‌که پرونده‌های مرتبط با منافقین همگی در اختیار وی، به عنوان دادستان انقلاب تهران، قرار می‌گرفتند. ورود کشمیری به بدنه امنیتی کشور یکی از موارد مشکوک در این پرونده است. بهزاد نبوی می‌گوید: «ما در اوایل انقلاب یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نداشتیم. «آقای تهرانی» که از طرف «شهید رجایی» به عنوان معاون اطلاعاتی و امنیتی حکم گرفته بود، از صفر شروع کرد... با توجه به چنین شرایطی تعجب‌آور نبود که نظام نتواند کشمیری‌ها را شناسایی کند.»1 این ادعاها در حالی مطرح می‌شود که گزارش‌های مکرر در زمینه سوابق همکاری کشمیری با منافقین، دستگیری وی هنگام خروج غیر قانونی اسناد از اداره دوم ارتش و... حداقل اطلاعاتی بود که می‌توانست حتی کسانی را که داعیه فعالیت اطلاعاتی و امنیتی نداشتند، به تأمل وادار کند، امری که درباره کشمیری رخ نداد. در میان اظهار نظر برادر شهید رجایی درباره ارتباط کشمیری با بهزاد نبوی، جالب است که در مصاحبه‌ای با «خبرگزاری فارس» مورخ ۱۱ تیرماه ۱۳۹۰ می‌گوید: «معرف کشمیری به شهید رجایی، شخص بهزاد نبوی است.»

پی‌نوشت:

۱ـ بازخوانی تبرئه مسعود کشمیری از سوی بهزاد نبوی، محمدمهدی اسلامی، سایت خبری رجانیوز، ۹ شهریور ۱۳۸۸.

نظریه نظام انقلابی‌ - ۷

با الهام از اندیشه امامین انقلاب، می‌توان به تعاریف ذیل از انقلاب اسلامی در راستای نظریه نظام انقلابی توجه کرد:

۱ـ انقلاب اسلامی عبارت است از تغییر بنیادین در ارزش‌ها و ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی که با حضور توده مردم و با رهبری انسان صالح و تربیت‌شده مکتب اسلام صورت گرفته است.

۲ـ دگرگونی بنیادی در ساختار کلی جامعه و نظام سیاسی آن منطبق بر جهان‌بینی، موازین و ارزش‌های اسلامی، و نظام امامت بر اساس آگاهی و ایمان مردم، حرکت پیش‌گام متقیان و صالحان و قیام قهرآمیز توده‌های مردم.

۳ـ حرکت امت مسلمان در جهت تغییر نظام غیراسلامی موجود، و جایگزین کردن یک نظام جامع و کامل اسلامی، همچنین تلاش برای اجرای مقررات، قوانین و برنامه‌های اسلامی در کلیه شئون زندگی خویش.

۴ـ راهی که هدف آن اسلام و ارزش‌های اسلامی است و انقلاب و مبارزه فقط برای برقراری ارزش‌های اسلامی انجام می‌گیرد.

۵ـ انقلاب اسلامی ایران یک تحول بزرگ سیاسی‌ـ اجتماعی بود که با جایگزین کردن نظام سیاسی نوین و انتقال قدرت سیاسی در جامعه ایران به وقوع پیوست و برخلاف ویژگی‌های خاص انقلاب‌های بزرگ فرانسه و روسیه که بر مبنای جدایی از دین استوار بودند، انقلاب ایران بر مبنای مذهبی و مردمی بودن و نفوذ معنوی رهبری با تکیه بر عقاید مذهبی افراد جامعه شکل گرفت و اسلام به مثابه باور قلبی مردم سبب پیروزی انقلاب شد.

۶ـ انقلاب اسلامی، حرکت به جلوست. «رکود و سکون و سکوت موجب می‌شود که جمود و تحجر و کهنگی به وجود آید و ارزش‌ها کارایی خودش را از دست بدهد؛ کهنگی، دنباله‌اش ویرانی است؛ اگر بخواهند کهنگی به وجود نیاید، باید پیشرفت و حرکت به جلو باشد.» انقلاب اسلامی، یک تحول همیشگی و تمام‌نشدنی است و نباید آن را به دوره‌های فرضی و خیالی تقسیم کرد.

۷ـ نظام اسلامی مبتنی بر ارزش‌هایی است که انقلاب بر اساس آنها پدید آمده است؛ این ارزش‌ها باید با هم دیده شوند. «این‌طور نباشد که یکی به استقلال سیاسی و فرهنگی و اقتصادی توجه کند، اما به دین‌داری توجه نکند، یا به دین‌داری توجه کند، اما به آزادی فکر توجه نکند، یا به آزادی فکر و بیان توجه کند، به حفظ دین و ایمان مردم توجه نکند؛ اگر این‌طور باشد، کار ناقص انجام می‌گیرد.»

در مجموع می‌توان گفت انقلاب اسلامی یعنی تحول همه‌جانبه و مستمر در امتداد بعثت تا ظهور منجی(عج) در باورها و رفتارهای فردی و ساختارهای اجتماعی همراه با صدور ارزش‌های آن در سطح جهانی با هدف ساخت تمدن نوین اسلامی. این انقلاب در جهت تغییر قبله از ارزش‌های طاغوتی و جاهلانه به سمت ارزش‌های توحیدی است و ماهیتی مستمر، همیشگی و تمام‌نشدنی دارد. هدف نهایی این انقلاب ایجاد تحول در انسان‌ها به منظور دستیابی به کمال نهایی و تشکیل جامعه آرمانی برخوردار از همه مواهب مادی و معنوی است.

محسن‌محمدی‌الموتی

اندیشه سیاسی علامه نائینی- ۶

همان‌ طور که در شماره گذشته اشاره شد، «علامه نائینی» پس از تقسیم حكومت به استبدادی و مشروطه، تبدیل حكومت اسبتدادی به مشروطه را سفارش می‌كند و با عمل سیاسی در کنار استاد و هم‌مباحثه‌ای خود «آخوند خراسانی»، در نهضت مشروطه مردم ایران قرار می‌گیرد و اندوخته‌ها و یافته‌های علمی خود در اندیشه سیاسی را با استفاده از الگو و تجربه حمکرانی اسلامی و عرفی در کتاب «تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله» تدوین و به مثابه نقشه راه انقلابیون در اختیار نهضت قرار می‌دهد. از این منظر، مقطع مشروطه در تاریخ سیاسی ایران حائز اهمیت ویژه‌ای است.  در نگاه نائینی حكومت مشروطه، حكومت مقید مسئول و شورایی است و در چنین نظامی استبداد مالكیت بی‌حدومرز راه ندارد؛ بلكه اساس حكومت بر وظایف و مصالح نوعی پایه‌ریزی شده است. قدرت حاكم محدود به انجام كارهایی است كه بر عهده دارد. حقیقت چنین نظامی عبارت است از ولایت بر اقامه نظم و پاسداری از كشور، نه مالكیت. در چنین نظامی همه مردم، ازجمله حاكم، در امور مالی و دیگر امور كشور دارای حقوقی مساوی و با شخص حاكم در اداره امور شركت دارند و به اندک دست‌اندازی مردم، حق بازخواست دارند؛ به عبارت دیگر، این‌گونه حكومت از مقوله ولایت و امانت است و مانند دیگر اقسام ولایت‌ها و امانت‌ها محدود است به عدم درازدستی و زیاده‌روی نكردن.۱ نائینی حكومت مشروطه را برتر از حكومت استبدادی می‌داند و بر مشروع بودن و بایستگی تشكیل حكومت مشروطه دلیل‌هایی نیز اقامه می‌كند، ازجمله:

۱ـ سیره خردمندان: همه مردم، چه آنان كه به دین و شریعتی باور دارند و چه آنان كه به دینی پایبند نیستند، حكومت استبدادی را نمی‌پسندند و به حكومت معتدل سفارش می‌كنند. درحقیقت سلطان و حاكم به‌سان امین در امانت و متولی موقوفه سلطنتش اندازه و قلمرو دارد و وظیفه‌اش نگهبانی و انجام كارهاست. او حق تصرف دل‌بخواهانه و شخصی را ندارد؛ از این روی معصومان(ع) از سلطان با نام ولی، والی، راعی و و از ملت با عنوان رعیت یاد كرده‌اند. مرحوم نائینی در فرازی از کتابش می‌نویسد: «اگر حاكم به جای آنكه شبانی گله كند، گرگ خون‌خواری باشد، همه مردم به هر دین و آیینی كه اعتقاد داشته باشند سكوت را روا نمی‌دانند.»۲ از نظر نائینی اسلام بیش از دیگر آیین‌ها و ملت‌ها به اندازه‌داری و قلمرو داشتن كارهای حاكم و قانونمند بودن زندگی او حساس است و اهمیت می‌دهد؛ بنابراین اندازه‌دار كردن نظام استبدادی و تشكیل حكومت مشروطه به اتفاق همه مسلمانان واجب است.

۲ـ اصل شورا: ماهیت حكومت اسلامی، بلكه بنیاد آن، بر مشاركت مردم در اداره امور كشور و بر رایزنی با خردمندان امت است. در آیه «وشاورهم فی الأمر». خداوند پیامبرش را به رایزنی با خردمندان امت امر كرده است. آیه شریفه «وأمرهم شوری بینهم» نیز دلالت بر این موضوع دارد كه امور نوعیه باید با رایزنی با نوع مردم باشد.

منبع:

۱و ۲ـ علامه نائینی، ‌تنبیه‌الأمه و تنزیه‌المله، ترجمه سیدمحمود طالقانی، ص ۱۳۵ـ۱۲۰.

فتح‌الله پریشان