اﻋﺘﻤﺎد ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ(ع) را زیر آب، نوح(ع) را روی آب و یوسف(ع) را در  ﻗﻌﺮ چاه، کنار آب ﺣﻔﻆ کرد.اعتماد ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍند از ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ به رود ﻧﯿﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽشود، ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ، ﻫﻤﯿﻦ عصا در جای دﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ می‌خورد و از آن ﭼﺸﻤﻪ جاری می‌شود.ﺍعتماد ﮐﻦ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮعون را در آب و قارون را در خاک غرق کند؛ ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ(ع) را در میان آتش ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ دارد.اعتماد ﮐﻦ ﺑﻪ خداوند... اعتماد ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ‌ﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ.

امام جعفرصادق(ع): میان ایمان و كفر فاصله‌ای جز كم‌عقلی نیست. عرض شد: چگونه‌ ای پسر پیغمبر؟ فرمود: بنده خدا در حاجت خود متوجه مخلوق می‌شود؛ در صورتی كه اگر با خلوص نیت متوجه خدا شود، آنچه خواهد در نزدیک‌تر از آن وقت به او رسد.

(اصول كافی، ج ص 32)

برای امام خمینی(ره)

با آسمان جشن زمینی را که برپا کرد 

خواب ِتمام قاصدک‌ها را شکوفا کرد

چشمان یعقوب وطن سو می‌گرفت انگار 

وقتی که یوسف را دوباره دید و پیدا کرد

مشت سراب ِحیله‌های در خفا واشد 

هر قطره را طوفانی از تصویر دریا کرد

شأن نزول آیه‌های عشق روشن شد 

تفسیر در تفسیر بودن را که معنا کرد

امروزهای تلخ و تار ناامیدی را

امیدوار ِروشنای ناب فردا کرد

با آبرویش ضامن آزادی ِ دل‌ها

دیو سیاه بیشه را محبوس و رسوا کرد

ایران من این کشور ایثار و غیرت را

الگوی آدم‌ها و کشور‌های دنیا کرد

 

شبنم فرضی‌زاده‌اردبیلی

«انیس النقاش»، تحلیلگر سیاسی در شبکه «المیادین» با بیان خاطراتی که «رمضان عبدالله» دبیرکل فقید جنبش جهاد اسلامی فلسطین از دیدار با رهبر معظم انقلاب تعریف کرده بود، بر عمق رابطه میان محور مقاومت و جمهوری اسلامی تأکید کرد.وی در این‎باره می‌گوید: «مرحوم رمضان عبدالله همیشه می‌گفت شک ندارم ملت ما مسیر مبارزه را ادامه خواهد داد و در این مسیر شهید هم می‌دهد.

اکثر رهبران فلسطینی به ملت فلسطین اعتقاد داشتند. مرحوم «یاسر عرفات» (ابوعمار)، ملت فلسطین را ملت استوار و توانا می‌خواند. رمضان عبدالله معتقد بود در حقانیت فلسطین و قدرت مردمش شکی نیست. خب با این اوصاف دیگر به چه چیزی نیاز داریم؟ متحد قوی و صادقی که با ما در سیر مبارزه همراهی کند. بالأخره ما نیاز به متحد داریم؛ برای همین بود که وقتی درباره ایران و حزب‌الله سخن می‎گفت، از صحبت‎‏هایش متوجه می‌شدیم پیوندی جدانشدنی در این هم‎پیمانی وجود دارد. هرازگاهی که در این‎باره صحبت به میان می‎آمد، بیان می‌کرد برادران در ایران و حزب‌الله با چه جدیتی برای فلسطین قدم برمی‏دارند؛ به طوری که به هیچ وجه کمتر از اقدامات یک مجموعه فلسطینی نیست و به‌طور کامل از تحولات در سرزمین‎های فلسطینی آگاهی دارند. در توضیح هم می‎گفت وقتی به دیدار رهبر معظم انقلاب، آقای خامنه‌ای می‎رویم، ایشان درباره بازداشت مثلا فلان شخص یا چگونگی انجام یک عملیات از ما با جزئیات سؤال می‎کردند؛ یعنی ایشان تحولات فلسطین را به صورت روزانه دنبال می‎کنند.»

«یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت و قدرت شخصیت حاج‌قاسم که باعث جذب همه رزمندگان می‌شد، اخلاقش بود. فوق‌العاده متواضع بود و رفتار مؤدبانه داشت، برخوردش صادقانه بود و هر فردی با او ارتباط می‌گرفت، احساس می‌کرد حاج‌قاسم او را بیشتر از همه دوست دارد. نمی‌توانم بگویم حاج‌قاسم اصلاً در کار عصبانی نمی‌شد؛ ولی من در رفتارهای شخصی‌شان عصبانیتی ندیدم. اتفاقاً در شرایط سخت و بحرانی، سکینه و آرامش خاصی در وجودش احساس می‌شد؛ البته بر تعجیل در مقاومت و تحرک بیشتر کار تأکید داشت و گاهی لحن، تُن صدا و برخوردش مثل یک فرمانده مقتدر و باصلابت تغییر می‌کرد؛ ولی در عمق وجودش آرامش احساس می‌شد. ارتباط و ارادت فرماندهان سوری به حاج‌قاسم به گونه‌ای بود که بعضی اوقات ژنرال‏ها به بنده می‏گفتند اگر زمانی حاج‌قاسم آمد، به ما هم خبر دهید تا چند دقیقه ایشان را ببینیم؛ انصافاً وقتی هم که حاج‌قاسم به میان نیروها می‌رفت، قدرت بسیار بالایی از معنویت، شجاعت و توکل به بدنه نیروهای خودمان و دیگران تزریق می‎کرد. من فرماندهی، اخلاق پایه و عاطفه پایه را از حاج‌قاسم یاد گرفتم. حاج‌قاسم در مقام فرماندهی، مخصوصاً برای نیروهای چندملیتی، از در اخلاق و عاطفه وارد می‌شد، نه از در انضباط، دین و علم. اخلاقش جاذبه خاصی در ارتباطاتش با زیرمجموعه و نیروهای تحت امر ایجاد کرده بود و چهره متبسم حاج‌قاسم در برخوردهای شخصی و ارتباطات غیرمدیریتی و غیراداری هر سنگی را آب می‎کرد.»

سردار نوعی اقدم

فرمانده قرارگاه حضرت زینب(س) سپاه در سوریه

سه روز، روزه گرفت. از او پرسیدم: «چی شده؟ چرا روزه‌ای؟» گفت: «دارم خودم رو تنبیه می‌کنم.» گفتم: «مگه چی‌کار کردی که خودت رو تنبیه می‌کنی؟» جوابی نداد. اصرار کردم و بالاخره گفت: «یادت هست اون روزی که بچه‌های تبلیغات لشکر با دوربین اومدن گردان ما؟» گفتم: «خب؟» گفت: «وقتی دوربین سمت من اومد، صاف نشستم و موهام رو مرتب کردم.» خندیدم و پرسیدم: «خب، اشکالی داره؟» آهی کشید و گفت: «بعد از مصاحبه فکر کردم، با خودم گفتم ابراهیم، این مصاحبه‌ها رو مگه کی می‌بینه؟ آدم‌هایی مثل خودت؛ ولی با این حال خودت رو مرتب کردی و درست نشستی و مواظب رفتارت بودی؛ اما می‌دونی که سال‌هاست مقابل دوربین خدا قرار داری و هر طور که می‌خوای زندگی می‌کنی و هیچ‌وقت هم خودت رو جمع و جور نکردی؟ بنابراین خودم رو تنبیه می‌کنم.»

 

به نقل از غلامرضا سالمدوست شهید «ابراهیم محبوب»

 

«ابراهیم محبوب» یکم تیرماه سال ۱۳۳۲ در روستای حسن‌آباد (چناران) مشهد به دنیا آمد. پس از مدتی به همراه خانواده به مشهد مقدس نقل مکان کرد. در ۲۵ سالگی ازدواج کرد و در ۴ دی ماه ۱۳۶۵ در حالی فرزندم سومش تازه به دنیا آمده بود، در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید.

فاطمه‌سادات طلایی

بیماری‌های قلبی یکی از عوامل اصلی مرگ‌و‌میر هستند. بسیاری از این مرگ‌ومیرها قابل پیشگیری‌اند و انتخاب مواد غذایی‌ـ حتی اگر عوامل خطر مختلفی در زندگی داشته باشید‌ـ تأثیر زیادی بر سلامت قلب شما خواهد گذاشت؛ فقط چند عامل خطر، مانند سن، جنس و سابقه خانوادگی قابل کنترل نیستند. بیشتر اوقات میوه، سبزیجات، غلات کامل، حبوبات و ماهی‌های چرب میل کنید. نیمی از بشقاب خود را برای میوه و سبزیجات در نظر بگیرید و هفته‌ای دو بار غذاهای دریایی مصرف کنید. حبوبات، ازجمله لوبیا و عدس منبع بسیار خوبی از فیبر و پروتئین هستند. غلات کامل را غالبا انتخاب کنید و مصرف غلات تصفیه‌شده را به حداقل برسانید. غذاهایی را که نمک، قند و چربی به آنها اضافه شده است، کمتر بخورید. با تهیه غذاها در خانه، میزان مصرف نمک را به حداقل برسانید تا بتوانید میزان سدیم در وعده‌های غذایی خود را کنترل کنید. تا حد ممکن نمک کمتری در وعده‌های غذایی خود داشته باشید. چربی‌های ترانس را پاک و میزان مصرف چربی اشباع را محدود کنید. مهم است که فعالیت بدنی داشته باشید؛ با انجام هر فعالیت بدنی که می‌توانید به مدت 10 دقیقه در روز شروع کنید. استرس را مدیریت کنید و نکته آخر اینکه از مصرف دخانیات بپرهیزید.

 

زهرا وحیدی نیا

با شیوع کرونا، پخش ترانه‌ای از «امیر عظیمی» منتشر شد که سرایش این رباعی داستان بسیار جذابی دارد که شنیدنی است:

هوارد باسکرویل، شهید آمریکایی مشروطه، ﻣﻌﻠﻢ ۲۳ ﺳﺎﻟﻪ‌ای بود ﮐﻪ در ﭘﺎﯾﯿﺰ ۱۹۰۸ ﺑﻪ دعوت مدرسه مموریال ﺗﺒﺮﯾﺰ برای تدریس تاریخ به ایران دعوت شد. ورود او به ایران هم‌زمان با اقدام ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ‌ﺷﺎﻩ قاجار در به توپ بستن ﻣﺠﻠﺲ بود که اساس مشروطه را برچید و دوره استبداد ﺻﻐﯿﺮ را در ایران حاکم کرد. هم‌زمان مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان برای اعاده مشروطیت ﺑﻪ پا خاستند و به دنبال ﺍﯾﻦ حوادث، دسته‌ای در تبریز به نام «فوج نجات» به منظور شکستن محاصره شهر در سال ۱۲۸۸ خورشیدی تشکیل شد؛ رهبری این گروه را هوارد باسکرویل برعهده داشت. در همین ایام، اتفاقات تبریز چنان او را متأثر و خشمگین کرد ﮐﻪ در جواب همسر کنسول آمریکا ﮐﻪ از او خواسته بود از ﺻﻒ مشروطه‌خواهان جدا شود، ﺿﻤﻦ پس دادن پاسپورتش گفت: تنها فرق‌ من با این مردم، زادگاهم است و این فرق بزرگی است. باسکرویل در ۳۰ فروردین ۱۲۸۸ در نبرد فوج نجات برای شکستن محاصره تبریز، ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺷﻠﯿﮏ گلوله‌ای به سینه‌اش کشته شد. شنیدن این ترانه علاوه بر زنده شدن یاد عزیزان آزاده‌ کشورمان، حس غرور و افتخار را برای هر ایرانی به ارمغان می‌آورد.

دلم سوخت؛ شبیه لاله‌ اردیبهشتی که نسیم سرخوش بهاری را به خیال جاودانگی ابدی ذره‌ذره می‌نوشید؛ ولی نمی‌دانست که او را همچون اسیری ناخواسته به آفتاب سوزناک خردادی می‌کشانند؛ من همان لاله خردادی‌ام که جان دادن و پژمردن خویش را، آن بخار مرگ که ذره‌ذره وجودم را خشک می‌کرد، به چشم دیده‌ام.

مولای من

این دنیا همان نسیم خوش بهاری است که از راه‌های دور با آمال‌ و آرزوهای بی‌انتها به سراغ‌مان آمده، وجودمان را لبریز کرده، ذهن‌مان را مشغول و خواسته است ما را آرام و بی‌صدا با خوش‌خیالی‌های خام به کوره‌‌راه‌های دور و صعب بکشاند. باید برای گذر از این خوشی‌های تلخ، سوار بر کشتی مودت شما شد که ابدیت را به لاله‌ سرخ زندگی هدیه می‌دهد و چه خوش فرمودند امام صادق(ع) از زبان لقمان حکیم: «اى پسرم، دنیا دریاى عمیقى است که بسیارى در آن هلاک گردیده‌اند؛ پس کشتى‌‌ات را در دنیا، ایمان به خدا، بادبان آن را توکل بر خدا و توشه راهت را تقواى خداوند عزوجل قرار بده؛ اگر نجات یافتى، از رحمت خداست و اگر هلاک شدى، به سبب گناهانت خواهد بود.»

نکته: تقید و التزام حضرت امام خمینی(ره) به قوانین و مقررّات، منحصر به نظام اسلامی نبود؛ ایشان حتّی در رژیم پهلوی نیز این روش را پی می‌گرفتند. مرحوم حاج‌آقا مصطفی خمینی نقل می‌کردند امام(ره) هنگام عبور از عرض خیابان، مسافت زیادی را طی می‌کردند تا از تقاطع یا خط عابر پیاده عبور کنند و هیچ وقت هم قدم روی چمن‌ها نمی‌گذاشتند.

نظر: فردی مثل امام (ره) در جایگاه شخص اول نظام و انقلاب اسلامی، با تمام وجود نسبت به رعایت و اجرای قانون مقید و ملتزم بودند. این درحالی است که تجربه تاریخی و تحولات سیاسی در کشور نشان داده که برخی از کسانی که از امام(ره) و خط امام(ره) دم می‌زنند، در مقاطع مختلفی به دنبال بی‌قانونی و دور زدن قانون بودند. این درس بزرگی برای مدعیان حرکت در مسیر امام(ره) می‌تواند باشد که خود را مقید به قوانین حاکم بر کشور بدانند و به خاطر مصالح فردی و جناحی قانون را زیر پا نگذارد.