حسن خدادی/ در عصر حاضر، تغییر جهت قدرت از بُعد سختافزارانه به بُعد نرمافزارانه ایجاب میکند تا جمهوری اسلامی ایران از پیشرفتهای چشمگیر علمی و فناوری خود در سالهای اخیر برای تعقیب منافع ملی در فراسوی مرزهای بینالمللی بیش از پیش استفاده کند. انقلاب اسلامی ایران به مدد نگرشهای مذهبی و شیعی خود، دغدغه صدور انقلاب خود را دنبال میكند که یکی از ابزارهای آن استفاده از «دیپلماسی علمی» است. در همین راستا، امام خامنهای (مدظلهالعالی) فرمودند: «توصیه بعدی؛ مسئله دیپلماسی علم مهم است. ... منتها توجه بکنید در دیپلماسی علم ـ ارتباطات علمی، که بنده هم با آن موافقم ـ فریب نخوریم. ببینید یک نفری به عنوان تاجر میآید مینشیند با یک اقتصاددان ما، با یک تاجر ما در مثلاً فلان رستوران یا فلان هتل فلان کشور بنا میکند صحبت کردن و قرار معامله گذاشتن، بعد که تحقیق میکنیم معلوم میشود ایشان یک مأمور امنیتی رژیم صهیونیستی است در لباس یک تاجر، که مقاصدی را دارد دنبال میکند». (۲۹/۳/۱۳۹۵)
دیپلماسی علمی كه به نوعی توان جذب دیگر كشورهاست، به دو شكل میتواند در خدمت جمهوری اسلامی برای صدور اندیشههای خود باشد. یكی از طریق نشان دادن ایران به منزله یك الگو، كه در آن توان و قدرت علمی در سطح بالایی است؛ دیگری از طریق ارتباط مستقیم با این كشورها و صدور علم و از این طریق، استفاده از فناوری علمی برای صدور اندیشه.
رویکردهای سهگانه به دیپلماسی علمی
سه برداشت عمده از واژه «دیپلماسی علمی» مطرح است؛ یکی استفاده از علم و فناوری به مثابه «ابزار» در اختیار دستگاه دیپلماسی که از طریق آن کشورها به اهداف سیاست خارجی خود برسند. برداشت دیگر از این اصطلاح، استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک برای «اثرگذاری علم بر زندگی» است و در نهایت برداشت سوم، استفاده از دیپلماسی برای «خدمت و رشد علم و فناوری» است.
رویکرد غربیها به دیپلماسی علمی در ارتباط با کشور ما عمدتاً به برداشت اول و دوم از این اصطلاح معطوف است؛ اما رویکرد جمهوری اسلامی ایران به دیپلماسی علمی عمدتاً به برداشت سوم از این اصطلاح متمرکز است.
رویکرد اول؛ استفاده از علم و فناوری به مثابه «ابزار دیپلماسی»
این رویکرد خود در قالب چهار شیوه قابل تبیین است. اول، بهرهگیری از دیپلماسی علم به مثابه «ابزاری تشویقی» است. کشورهای پیشرفته از این ابزار برای تأثیرگذاری بر تصمیم کشوری دیگر به شیوه نرم استفاده میکنند.
دوم، «ابزار تنبیهی» دیپلماسی علم است که با تحریم علم و فناوری در یک کشور به انواع و اقسام روشها اتفاق میافتد. تحریم همکاریهای علمی ایران در سالهای اخیر نمونه آشکاری از این ابزار است.
سوم، بهانهای برای «بهبود روابط» میان دو طرف یا دو کشور است. برای نمونه، تلاش اوباما برای بهبود روابط با جهان اسلام در ابتدای دوره اول ریاست جمهوری که بهویژه در سخنرانی وی در قاهره مشهود بود و سپس با سازوکارهای علمی ـ آکادمیک پیگیری شد، در این قالب قابل بررسی است.
چهارم، «ایجاد وابستگی» میان کشورهایی است که اقمار کشورهای قدرتمند به شمار میروند. در این زمینه کرهجنوبی و کشورهای آسیای جنوب شرقی میتواند نمونه برجستهای از دیپلماسی علمی در راستای واکسینه کردن کشورهای اقماری از پیوستن به رقیب قلمداد شود.
رویکرد دوم؛ استفاده از ظرفیتهای دیپلماتیک برای اثرگذاری علم بر زندگی
این رویکرد ابتدا در کارهای «جوزف نای» اندیشمند سیاسی آمریکایی مطرح شد. استفاده از منابع علم در جهت اثرگذاری، نفوذ و ایجاد مطلوبیت در مردم دیگر کشورها، پیوندی عمیق میان «سیاست خارجی» و «علم» ایجاد کرده است که به نظر میرسد، آمریکا در این زمینه پیشتاز است. مرکز دیپلماسی علم انجمن پیشرفت علم آمریکا، نماینده تلاش ایالات متحده برای برقراری ارتباط با کشورهایی است که مناسبات سیاسی محدودی با آمریکا دارند.
رویکرد سوم؛ بهرهگیری از دیپلماسی در خدمت «علم و فناوری»
بر این اساس بازاریابی، تأمین نیازمندیهای علمی و فناوری و حمایت دیپلماتیک در سازمانها و معاهدات بینالمللی معنا پیدا میکند. در واقع، در این رویکرد تمام تلاش دولتها برای استفاده از ظرفیتها و ظرایف دیپلماسی به منظور افزایش سطح علمی کشورها صورت عمل به خود میگیرد؛ رویکردی که در زمینه تجربه ایران موفقیتآمیز بوده است.