علیاصغر نصیری ـ عبدالله شمسی/زنان روشنفکر بسیاری در دوره پهلوی دوم، در راه تحقق و پیشبرد اهداف آزادیخواهانه و برابریخواهانه جریان فمینیسم فعالیت داشتند. اشرف پهلوی، صفیه فیروز، مریم فیروز، مهناز افخمی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، مهرانگیز دولتشاهی، مهرانگیز منوچهریان، فرّخرو پارسا، هاجر تربیت، صدیقه دولتآبادی، ایراندخت تیمورتاش و زهرا اسکندری بیات، از جمله زنان برجسته و فعال جریان فمینیسم در دوره پهلوی دوم بودند.
۱ـ اشرف پهلوی
اشرف پهلوی، فرزند سوم رضاخان در سال 1298 متولد شد. وی تحت نظر مادام ارفع که به دستور رضاخان برای تربیت عمومی فرزندانش به کاخ آورده شده بود، زبان فرانسه آموخت. اشرف همچنین در مدرسه زرتشتیها تحصیل کرد. وی خواهر دوقلوی محمدرضا پهلوی است و همین امر نیز، یعنی تولد اشرف در سایه محمدرضا سبب کمتوجهی پدر و مادرش نسبت به وی و اطلاق لقب «جوجه اردک سیاه» به وی شده بود. در واقع، دیده نشدن اشرف پهلوی از همان ابتدای تولد، تأثیرات مخرّبی بر شخصیت و رفتار وی در آینده گذاشت. اشرف زندگی زناشویی ناموفقی را تجربه کرد. وی در ابتدا با اجبار پدرش رضاخان با علی قوام، پسر قوامالملک شیرازی ازدواج کرد که ۲۰ شهریور 1320 از او طلاق گرفت. اشرف پس از مدتی با احمد شفیق مصری، پسر وزیر دربار فاروق ازدواج کرد و پس از چند سال بدون اینکه رسماً طلاق بگیرد، از وی جدا شد و با مهدی بوشهری ازدواج کرد. بیبندوباری، فساد اخلاقی و نیز فساد مالی از ویژگیهای بارز اشرف پهلوی در ادوار زندگیاش است.(۱) ریاست شورای عالی زنان و ریاست سازمان زنان ایران، از مهمترین سِمتهای اشرف در ارتباط با جریان فمینیسم در ایران است.(۲)
۲ـ صفیه فیروز
صفیه فیروز در سال 1287 در هنگکنگ متولد شد. وی فرزند حاج محمدحسین نمازی و همسر محمدحسین فیروز از شاهزادگان قاجار بود.(۳) او از جمله زنان روشنفکر غربگرا در ایران به شمار میآید که در راستای حقوق زنان، بهویژه کشف حجاب تلاش کرد. اداره درمانگاه زنان در خلال سالهای جنگ جهانی دوم، تأسیس انجمن بانوان افسران در سال 1320، شرکت در نشست ژنو به نمایندگی از ایران در سال 1321، فعالیت در سازمان شیر و خورشید، تشکیل شورای زنان در سال 1322، شرکت در کنگره دهلی در سال 1326 و حضور در اجتماع بینالمللی زنان در نیویورک در سال 1335، از جمله اقدامات و فعالیتهای صفیه فیروز است.(۴)
۳ـ مهناز افخمی
مهناز افخمی از فمینیستهای دوره پهلوی دوم بود که در سال 1319، در خانوادهای با گرایشات شیخی(۵) در بافت کرمان به دنیا آمد. وی از سوی جدّ پدریاش به یکی از شاهزادگان قاجار میرسید. پدر وی مجید امیرابراهیمی نیز تحصیلکرده فرانسه، خوشگذران و از اهالی موسیقی بود و نسبت به انجام فرایض دینی، بهویژه نماز و روزه بیتفاوت بود. مادرش فردوس نفیسی نیز در دوران نوجوانی وی، از پدرش طلاق گرفته بود و در تهران و سپس در آمریکا زندگی میکرد. مهناز افخمی پس از طلاق مادرش با وی زندگی کرد.
او تحصیلات ابتداییاش را در مدرسه زرتشتیان گذراند؛ از این رو میتوان گفت، روشهای تعلیم و تربیت زرتشتی در شکلگیری شخصیتش تأثیرگذار بود. وی در تهران نیز به مدرسه انوشیروان دادگر رفت. دکتر احسانالله یارشاطر، بهایی متعصّب دوران پهلوی و نویسنده دایرهالمعارف ایرانیکا، از جمله کسانی است که در جهتگیری فکری افخمی تأثیرگذار بود. افخمی در اینباره مینویسد: «در دوران کودکی، دوست مادرم، دکتر احسانالله یارشاطر، خیلی کمک میکرد. او میآمد و یکسری کتابها برایم میآورد و تشویقم میکرد که کتاب بخوانم...»(۶)
افخمی پس از مدتی زندگی در تهران، با مادرش راهی آمریکا شد و تحصیلات دوران متوسطه خود را در مدرسه سیاتل آمریکا ادامه داد؛ سپس وارد دانشگاه کلرادو شد. به همین دلیل مجبور شد در کنار خانوادهای آمریکایی زندگی کند. بالتبع از این طریق نیز سبک زندگی آمریکایی در شخصیت وی تأثیر گذاشت. او در سال 1959 م/ 1338 با غلامرضا افخمی استاد دانشگاه ملی ایران و معاون وزیر کشور(۷) ازدواج کرد.
مهناز افخمی پس از دانشآموختگی و دریافت مدرک فوقلیسانس از دانشگاه کلرادو، در سال 1967 م/ 1346 به ایران بازگشت و با سِمت استادیار زبان انگلیسی در دانشگاه ملی ایران مشغول به کار شد.(۸)
وی از جمله فمینیستهایی است که در جهت گسترش کشف حجاب در ایران پیشقدم بود و طرحها و پیشنهادهایی را نیز در اینباره ارائه کرد.
گفتنی است، عناوین، سِمتها و مشاغل مهناز افخمی تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران عبارتند از: عضو شورای عالی بهداشت و تنظیم خانواده در ایران، عضو کمیته عالی رفاه اجتماعی، رئیس هیئت عامل آموزشگاه مددکاری سازمان زنان ایران، عضو مؤسس سازمان انتقال خون، رئیس هیئتمدیره جمعیت دختران دانشجو وابسته به سازمان زنان، عضو هیئتمدیره بررسیها و نوآوریهای سازمانها تحت ریاست اشرف پهلوی، نایبرئیس هیئت اجرایی حزب رستاخیز ملت ایران، عضویت در هیئتامنای دانشگاههای فرح پهلوی، کرمان و نیز بنیاد فرهنگی آرشام، عضویت در هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد در سال 1349 و دبیر کل سازمان زنان ایران از سال 1350 به بعد.(۹)
۴ـ مریم فیروز
مریم فیروز، دختر عبدالحسین میرزا فرمانفرما از نوادگان عباسمیرزا و از مردان مقتدر و سیاستمدار دوره قاجار است که در سال 1292 در کرمانشاه متولد شد. بتول احشمی، مادر وی نیز زنی باسواد و از خانوادههای سرشناس کرمانشاه بود. (۱۰)مریم فیروز تحصیلاتش را ابتدا در منزل به واسطه معلمانی که پدرش استخدام کرده بود، شروع کرد. مدارس دخترانه ناموس، ژاندارک و دارالمعلمات، از جمله مراکز آموزشی بودند که وی در آنها تحصیل کرد. وی در کنار زبان فارسی به فراگیری دو زبان عربی و فرانسه نیز پرداخت.(۱۱) مریم فیروز همانند بسیاری از فمینیستهای ایرانی، زندگی زناشویی ناموفقی را تجربه کرد و ازدواج اول وی به طلاق منتهی شد.(۱۲)
وی پس از برکناری رضاخان از قدرت، با دو هدف از جمله؛ انتقام از رژیم پهلوی و نیز دفاع از حقوق زنان به عضویت حزب توده درآمد و فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد.(۱۳) صادق هدایت، عبدالحسین نوشین، بزرگ علوی و کیانوری، از جمله روشنفکرانی هستند که مریم فیروز با آنها در ارتباط بود.(۱۴) این ارتباطات سرانجام به ازدواج وی با کیانوری منجر شد.(۱۵) همچنین، آشنایی فیروز با بزرگ علوی سبب پیوستن وی به تشکیلات زنان ایران، شاخه زنان حزب توده شد.(۱۶) حضور در انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی با معرفی عبدالحسین نوشین در سال 1324ـ1323 و عهدهداری مسئولیت کمیسیون هنرهای آن انجمن، برگزاری نمایشگاههای نقاشی و جلسات سخنرانی در زمینه فرهنگ ایران(۱۷)، حضور در کنگره اول حزب توده در سال 1323 در سِمت نماینده تشکیلات زنان ایران، شرکت در کنگره زنان در سال 1327 در مجارستان(۱۸)، از جمله اقدامات مریم فیروز در مدت حضور وی در ایران است. وی پس از غیرقانونی اعلام شدن حزب توده و تحت تعقیب و محاکمه قرار گرفتن سران آن، همانند همسرش کیانوری به طور مخفیانه از کشور خارج شد و پس از مدتی اقامت در ایتالیا و شوروی به همراه خانوادهاش به برلین آلمان مهاجرت کرد... تألیف کتاب «چهرههای درخشان»، از جمله فعالیتهای مریم فیروز در خارج از کشور است.(۱۹)
مریم فیروز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در فروردین 1358 به ایران بازگشت و به سازماندهی تشکیلات دموکراتیک زنان پرداخت(۲۰) و مسئولیت تشکیلات دموکراتیک زنان ایران را برعهده گرفت. فیروز اولین زنی است که در سال 1360 به عضویت سیاسی کمیته مرکزی حزب توده انتخاب شد. وی و کیانوری در سال 1361 به اتهام خیانت و براندازی نظام جمهوری اسلامی به زندان محکوم شدند(۲۱)؛ مریم فیروز سرانجام در 94 سالگی در سال 1386 در ایران درگذشت.(۲۲)
* پینوشتها در دفتر نشریه موجود است.