آیت‌الله تحریری گفت: حمد کردن به تنهایی کارساز نیست و باید با شکر تتمیم شود و شکر عبارت است از تعامل صحیح نسبت به نعمت اعطا شده و قرار دادن آن در مسیر اصلی آن مثل خیر رساندن به دیگران. کسی که ذهن و فکر خود را برای هدایت مردم به کار می‌گیرد، در واقع شکر آن نعمت محموده را انجام داده است .شکر یعنی عمل کردن به وظایف در هر مرحله متناسب با مرتبه وجودی شاکر، خواه در شدت باشد و خواه در رخا.
بحث مسجد،‌ بحث مربوط به ساختار جامعه اسلامی است؛ بحثی فرعی نیست. در فقه اسلامی ما سه نوع مسجد داریم. سه نوع مسجد از لحاظ جایگاه در ساختار جامعه اسلامی. 

مساجد مرکزی جهان اسلام
مسجد مرکزی که همان بیت‌الله‌الحرام و مسجدالحرام باشد «جعله للناس امنا» که بیت امامت کبری است «بوّأنا لأبراهیم مکان البیت» و مرکزیت اصلی جامعه جهانی اسلام، مسجدالحرام محور شکل‌گیری جامعه‌ جهانی است؛ لذا مسجد مرکزی است و همچنین مسجد رسول‌الله و مسجدالکوفه این سه مسجد مساجد مرکزی هستند. مساجدی هستند که در جامعه اسلامی مرکزیتی برای همه جامعه اسلامی دارد و لذا احکام خاصه‌ای بر این مساجد بار می‌شود. 
مسجدالاقصی را نیز می‌توان اضافه کرد که در حقیقت مسجد ولی‌عصر(عج) است؛ یعنی مسجدالحرام که بیت‌الله است و مسجد مدینه مسجد رسول‌الله(ص) است و مسجد کوفه مسجد امیرالمؤمنین(ع) و ائمه‌اطهار(ع) است و مسجدالاقصی که مسجد ولی‌عصر(عج) است. در اسلام بنا بر احادیث متواتره هم از منابع شیعه و هم از منابع اهل‌سنت پس از برپایی حکومت جهانی، اولین نمازی که حضرت ولی‌عصر(عج) اقامه می‌کنند، در مسجدالاقصی است که در هنگام نماز صبح حضرت عیسی(ع) هم از آسمان نازل می‌شود و به ولی‌عصر(ع) اقتدا می‌کند. کاری که رسول اکرم(ص) به آن مباهات می‌کند. کمتر حادثه‌ای است که رسول اکرم(ص) به آن مباهات کند. 
جایگاه ویژه این چهار مسجد تنها به لحاظ آثار اخروی نیست. آثار اخروی این مساجد فرع جایگاهی است که این مساجد اربعه در ساختار جامعه اسلامی در همین عالم دنیا دارد. چون جایگاه ویژه‌ای از لحاظ ساختار جامعه اسلامی و تکوین آن جامعه‌ای که مورد نظر خدای متعال است دارد، نماز در این مساجد به منزله این است که جامعه اسلامی را شما احیا کرده‌اید؛ یعنی این دو رکعت نماز با دو رکعت نماز یک فرد معمولی در یک مسجد معمولی نیست.

مسجد مرکز شهرسازی
مسجد مرحله دوم مسجد شهر است. هر شهری یک مسجد مرکزی‌ دارد؛ «تقام فیه الجمعه» بافت اجتماعی شهر با آن مسجد شکل می‌گیرد. این نکته که باید فاصله بین هر نماز جمعه‌ای تا نماز جمعه دیگر لااقل یک فرسخ باشد، این تعیین فاصله در حقیقت مرز شهر اسلامی است. ما اگر بخواهیم شهری بسازیم که با معیارهای اسلامی سازگار باشد،‌ مرکزی برای این شهر معین می‌کنیم که این مرکز مسجد نماز جمعه آن می‌باشد. پس از تمام جهات اربعه شش کیلومتر حساب می‌کنیم که یک فرسخ باشد و می‌گوییم محدوده شهر باید این باشد و اگر از این شش کیلومتر به بعد رفتیم، محدوده شهری دیگر شروع می‌شود که در آنجا باید نماز جمعه دیگری اقامه شود. اینکه ما می‌گوییم مسجد، با ساختار جامعه اسلامی ارتباط دارد، لذا به ساختار شهر اسلامی ارتباط دارد.

محله و مسجد
مساجد رتبه سوم مساجد محلّه است. محلّه تعریف دارد. مسجد محلّه هم تعریف دارد. اینکه ما در روایات داریم که «حدّ الجوار أربعین بیتا» مرز همسایگی چهل خانه است. این تعریفی برای محله است. بنابراین معنای آن این است که ما باید شهر را محله به محله بسازیم. در مرکز هر محله‌ای باید مسجدی باشد و فاصله هر محله با محله دیگر باید این‌طور تعیین شود که ما این مسجد مرکزی محله را اگر تعیین کردیم، چهل خانه را از هر سمت حساب می‌کنیم و پس از این چهل خانه محله دیگر شروع می‌شود که در آن‌ باید مسجد مرکزی دیگری داشته باشیم و بعد شهر را این‌گونه می‌سازیم. مردم این محل باید همه در این مسجد روزی سه یا پنج بار اجتماع پیدا کنند. 
ساختار تشکیلاتی اسلام
اینجاست که ساختار جامعه اسلامی شکل می‌گیرد. امام مسجد محل و بعد امام جمعه و بعد امام جامعه. این ساختار به وجود می‌آید که یک ساختار تشکیلاتی است؛ لذا مساجد بیوت‌الله، بعد بیوت‌الامام هستند. مساجد بیوت‌الامامه و بیوت رهبری هستند و رابطه امام با امامت از طریق ساختار مساجد شکل می‌گیرد؛ لذا این مساجدند که جامعه را می‌سازند.

نقش بیت در تربیت
بیت مرکز پرورش انسان است. انسان را بیت می‌سازد. یک بیت داریم که این بیت، بیتی است که شخصیت فردی انسان در آن شکل می‌گیرد و آن بیت خانواده است. یک بیت دیگر داریم که آن بیت‌الجماعه است، بیت جامعه اسلامی است. مساجد ما تنها مکان نماز نیست. مصلی نیست. مسجد است و مسجد، بیت‌الله است و بیت‌الناس و بیت‌الامامه است. ما اگر بخواهیم جامعه اسلامی داشته باشیم باید اول جایگاه مسجد را در جامعه تعریف کنیم و این جامعه و شهر را بر مبنای تعریفی که از مسجد داریم می‌سازیم. یعنی شکل شهر در مبنای جایگاه مسجد تعیین می‌شود. وقتی تعریف مسجد را را روشن کردیم، شهر‌سازی ما روشن می‌شود.

نظام تربیتی بر اساس بیت
ما اگر تعلیم و تعلّم را در خانه‌ها برقرار می‌کردیم، اگر در مساجد برگزار می‌کردیم، البته در کنار استقرار مدارس بسیار نتیجه‌بخش‌تر بود. در مدرسه‌ای با چهارصد، پانصد دانش‌آموز، نه فرصت تعلیم میسّر می‌شود و نه فرصت تربیت. هیچ‌گاه تعلیم از تربیت نمی‌تواند جدا باشد. تعلیمِ جدای از تربیت خطرناک است. ما باید خانه‌ها را برای تعلیم و تربیت آماده کنیم. چه مانعی دارد که نظام ما، قانونی را تصویب کند که در خانه‌ها تعلیم و تعلّم صورت بگیرد. ما الآن چقدر خانم ِمتدیّنه پاکِ مقیّدِ به موازین داریم که در خانه‌هایند و یک نیروی عظیم تربیتی هستند که بدون استفاده رها شده‌اند. ما مجوّز بدهیم اینان در خانه‌ها، تدریس کنند. برای ده دوازده نفر و به اندازه گنجایش خانه‌ها تدریس داشته باشند. آن‌گاه می‌توانیم تعلیم و تربیت مطلوبی داشته باشیم.
خانه جایگاه تربیت بشر است. خانه قبل از شکل‌گیری خانواده است. خانواده در خانه شکل می‌گیرد. بشر در خانه تربیت می‌شود، نه در بازار. بشر در خانه تربیت می‌شود، نه در خیابان. بشر در خانه تربیت می‌شود، نه در مدارس هزار نفری، پانصد نفری و چهارصد نفری. یکی از آسیب‌های فرهنگ غرب به بشریت، قبل از متلاشی کردن نهاد خانواده، متلاشی کردن نهاد بیت و خانه است. خانواده متلاشی شد چون بیت متلاشی شد.

اهمیت معاشرت
مسئله‌ای که در مسجد باید باشد، اجتماع اهل مسجد و انس گرفتن با یکدیگر است. مسئله معاشرت مسئله مهمی است. مسجد، محل معاشرت، ملاقات و دیدار است. دیدن یک عبادت‌کننده در مسجد، انسان را تعلیم می‌دهد و در او اثر می‌گذارد.
مرحوم ابوی ما نقل می‌کند که در آن مواقعی که نجف بودیم،  زیارت کردن مرحوم کمپانی در ما اثر زیادی می‌گذاشت. ایشان به حرم مشرّّف می‌شدند و روبه‌روی ضریح می‌نشستند، سر را به پایین می‌انداختند و اشک می‌ریختند. گاهی از شدت اشک سینه ایشان خیس می‌شد. ایشان می‌فرمود نیازی نبود مرحوم کمپانی به کسی درس اخلاق بدهد؛ همین منظره ایشان آدم را منقلب می‌کرد و به یاد آخرت می‌انداخت. مرحوم پدر، زیارت مرحوم علامه امینی را هم نقل می‌کردند که ایشان وقتی به در حرم  امیرالمؤمنین(ع) می‌رسیدند، اذن دخول که می‌خواندند بی‌اختیار اشک از چشمان‌شان جاری می‌شد و بعد با صدای بلند مثل مادر فرزند از دست داده گریه می‌کردند. این حالتِ علامه امینی، هر زائر و هر عابری را منقلب می‌کرد. این‌گونه ملاقات‌ها در مسجد صورت می‌گیرد. آمدن به مسجد تقویت‌کننده است. کسی که وارد مسجد می‌شود همه چیز مسجد برای او ذکر است. باید [برنامه‌ریزی شود تا] به‌تدریج، مساجد همه وقت باز باشند. این اشتباه است که درِ مساجد، فقط برای صلاه یومیه باز باشد. مردم باید به مراوده در مسجد تشویق شوند. خیلی از درس و بحث‌ها باید در مسجد برگزار شود. 

صعصعه از راویان معروف حدیث بوده است و معارف والایی را از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده و به ما رسانده است.
او در جایی بیان کرده است: «نماز صبح را با على(ع) بجا آورديم. حضرت پس از سلام بدون آنكه به راست و چپ توجه كند، ذكر خدا را می‌فرمود تا آن‌گاه كه خورشيد، به اندازه يك نيزه از ديوار اين مسجد (مسجد كوفه) بالا آمد. آن‌گاه رو به ما كرد و فرمود: «مردمانى را در زمان خليل خود (رسول خدا) ديدم كه در اين شب (شايد مقصود همه شب‌ها باشد) ميان پيشاني‌ها و زانوهاي‌شان نوبت گذارده بودند. (از عبادتى كه خسته می‌شدند، به عبادتى ديگر مشغول می‌گردیدند.) و چون بامداد می‌شد، ژوليده‌مو و گردآلود بودند. پيشانى آنان مانند زانوهاى بز (پينه بسته) بود و چون ياد مرگ می‌کردند، می‌لرزیدند؛ چنانكه درخت به هنگام وزيدن باد می‌لرزد. سپس اشك از ديدگان‌شان جاری می‌شد؛ به طوری که جامه‌های‌شان تر می‌شد. اين سخنان را فرمود، سپس برخاست و با خود گفت: گويا اين مردم در حال بى‌خبرى شب را به روز آورده‌اند.»
یا می‌گوید: «شبى نزد على(ع) رفتم، حضرت را ديدم كه نصفى از انار در دست دارد. مقدارى از آن را به من داد و فرمود: انار را با پيه آن بخور؛ چراكه زردى بن دندان و بوى بد دهان را از بين می‌برد و خون را پاك می‌کند.» نجاشى، صعصعه را راوى عهدنامه مالك‌اشتر نيز می‌داند.
فرزندان صعصعه نیز جز راویان حدیث بوده‌اند. صوحان‌بن‌صعصعه پس از واقعه كربلا كه امام سجاد(ع) در اجتماع مردم شهر مدينه با چشمانى اشكبار اخبار جانسوز كربلا را بيان می‌کرد، در ميان حاضران بود و از اينكه به واسطه بيماري‌اى كه در دو پايش وجود داشت، نتوانسته بود در كربلا حضور يابد و مولايش را يارى كند، عذرخواهى كرد. امام سجاد(ع) عذر او را پذيرفته و در حق او و پدرش دعا كرد.
شيخ‌صدوق در كتاب «توحيد» روايتى را ذكر كرده است كه در سند آن، عمروبن محمدبن صعصعه‌بن صوحان از پدرش محمد نقل می‌کند. آن روايت درباره شخصى است كه خدمت على(ع) می‌رسد و از آن حضرت می‌خواهد تا خداوند را برايش توصيف كند. از یادگارهای این یار باوفای حضرت امیر(ع)، مسجد صعصعه‌بن‌صوحان است. شيخ‌عباس قمي در این‌باره نوشته است: «مسجد صعصعه از مساجد شريف کوفه است و جماعتي امام زمان(ع) را در ماه رجب در آن مسجد مبارک مشاهده کرده‌اند.»
محمدبن ابي‌داود رواسي نیز می‌گوید: «در ماه رجب، با محمدبن جعفر دهّان به طرف مسجد سهله خارج شديم. وي گفت بيا با هم در مسجد صعصعه نماز بگزاريم؛ چراکه آن، مسجدي مبارک است و اميرالمؤمنين (ع) در آن نماز گزارده است. وارد مسجد شديم، در حال نماز، مردي را ديديم که از شتر خود پياده و داخل مسجد شد، نمازي طولاني بجا آورد، سپس دو دستش را بلند کرد و پس از پايان دعا، سوار بر مرکب خود شد. جعفر دهّان به من گفت: او کيست؟ به طرف او رفتيم و گفتيم: تو را به خدا قسم می‌دهیم بگو کيستي؟ فرمود: شما چه گمان می‌کنید؟ گفتيم: گمان داريم خضر(ع) باشي. گفت: من کسي هستم که خضر محتاج ديدن روي اوست. من امام زمان شما هستم.»
سيدبن‌طاووس و شهيد اول و ديگران، اعمال مخصوص اين مسجد را در کتاب‌هاي خود آورده‌اند. تاريخ‌نگاران، رحلت صعصعه‌بن‌صوحان را در حدود سال 60  قمری در كوفه (در ايام خلافت معاويه) نگاشته‌اند. بنابراين، با توجه به اينكه او در زمان پيامبر(ص) خردسال بود، می‌توان سنّ وى را در زمان فوت، حدود 60 سال يا بيشتر دانست. با توجه به تهدیدهای مکرر معاویه بعید نیست مرگ او به دست عُمّال معایه رقم خورده باشد.

  آیت‌الله جعفر سبحانی/ مسلمان‌هایی که به رسول خدا(ص) دلبسته هستند، وقتی موفق می‌شوند قبر مطهّر ایشان را زیارت کنند، هنگامی که چشم آنها به ضریح ایشان می‌افتد ناخودآگاه اشک می‌ریزند.
گریه در چنین لحظه‌هایی امری طبیعی و فطری است و مبارزه با آن مبارزه با آفرینش است. حتی رسول خدا(ص) هنگامی که فرزند خویش، ابراهیم را در تب دیدند، فرمودند: «چشم اشک می‌ریزد و دل می‌سوزد و چیزی به زبان نمی‌آوریم، جز آنکه رضای خدا در آن است و ما برای حال تو ای ابراهیم غمگین هستیم.
عوف به پیامبر(ص) گفت: «شما ما را از گریه بازمی‌دارید،‌ چگونه برای فرزند خود گریه می‌کنید؟» حضرت رسول(ص) فرمودند: «من هرگز شما را از گریه بر عزیزان نهی نکرده‌ام، من شما را از سخنانی که خشم خدا را برمی‌انگیزد، بازداشتم.»
پس از به شهادت رسیدن حضرت حمزه(ع)، پیامبر(ص) به زنان انصار دستور داد که برای ایشان نیز سوگواری کنند. به همین دلیل هنگام گریه بر کشتگان خویش نام حمزه را می‌آوردند و اشک می‌ریختند.
عمربن‌خطّاب از رسول خدا(ص) نقل کرده است: «گریه بازماندگان میّت سبب عذاب او می‌شود. در مرحله اول باید این حدیث را با آیات قرآن مقایسه کرد. خداوند در آیه ۳۸ سوره نجم می‌فرماید هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد. بنابراین، چرا باید میّت به وسیله عمل بازماندگان عذاب ببیند، در حالی که کوچک‌ترین نقشی در گریه آنها ندارد.»
خداوند در آیه ۵۱ سوره طه نیز می‌فرماید: «تا هر کس در برابر سعی و کوشش خود،‌ جزا داده شود!» این آیه نیز مانند آیه قبل است. بنا بر این دو آیه، اگر حدیث معنای صحیحی نداشته باشد،‌ مردود است. هنگامی که این حدیث را برای عایشه خواندند، گفت: «ناقل این حدیث دروغ نگفته است، اما خطا کرده؛ زیرا پیامبر خدا(ص) این حدیث را درباره موضوع دیگری فرموده است.»

مصطفی افضل‌زاده/ حدود دو هفته پیش (۱۰ مرداد / ۳۱ ژوئیه) «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با «مریم رجوی» سرکرده منافقین در پاریس دیدار کرد. بر اساس خبرهای منتشر شده، این دو درباره بحران‌های منطقه با هم گفت‌وگو کرده‌اند. این در حالی است كه تجمّع منافقین در تاریخ ۹ ژوئیه در پاریس، یعنی سه هفته پیشتر نیز میزبان «ترکی الفیصل» رئیس سابق سازمان اطلاعات عربستان سعودی و برخی نمایندگان مجلس مصر بوده است. پس از دیدار محمود عباس و رجوی گمانه‌زنی‌ها درباره علت این دیدار به سرعت بالا گرفت، تا جایی که برخی منابع از نقش مستقیم عربستان در تن دادن محمود عباس به این دیدار خبر دادند. شرکت ترکی الفیصل، رئیس سابق اطلاعات عربستان از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۱ در تجمع منافقین، حرف‌شنوی محمود عباس از عربستان سعودی، انتشار خبر دیدار مریم رجوی با برخی از مقامات رژیم صهیونیستی در منزل سفیر ریاض در پاریس، شرکت نمایندگانی از مجالس بحرین و مصر در تجمع آنها و پوشش گسترده رسانه‌ای آنها از رسانه‌های سعودی حاکی از تلاش وسیع و آگاهانه عربستانی‌ها برای تصویرسازی و بزرگ‌نمایی منافقین است. حضور شركت‌كنندگان در تجمع منافقین، ملاقات محمود عباس با مریم رجوی و اقدام هماهنگ، برنامه‌ریزی شده و گسترده رسانه‌های وابسته به عربستان سعودی برای پوشش این موضوع، همگی حاکی از سناریوی هدفمند و برنامه‌ریزی شده برای فشار به جمهوری اسلامی ایران و برجسته كردن مخالفان آن است. احتمالاً سعودی‌ها از این به بعد تلاش بیشتری خواهند کرد تا با بهره‌گیری از دیپلماسی دلار، كشورها و گروه‌های بیشتری را به دیدارهای علنی با مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران ترغیب كنند تا به گمان خود این‌گونه به مشروعیت‌سازی برای گروه‌های ورشکسته سیاسی که طرفدارانی در داخل ندارند، اقدام کنند. «جاستین کینگ» سردبیر نشریه آمریکایی ستون پنجم در گفت‌وگو با خبرنگار نشریه صبح صادق درباره علت دیدار مریم رجوی، سرکرده گروهک منافقین با محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان معتقد است که این دیدار به درخواست مریم رجوی صورت گرفته باشد و با انتشار اخبار این دیدار که قرار بوده محرمانه باشد تلاش کرده‌اند توجه دیگران را به خود جلب کنند و در این دیدار که عربستان سعودی پشت پرده آن قرار دارد، بازنده اصلی محمود عباس و تشکیلات خودگردان است. در ادامه گفت‌وگوی ما با جاستین کینگ را بخوانید:
* به نظر می‌رسد که گروه مجاهدین خلق (منافقین) پس از ناکامی در جلب حمایت کشورهای غربی به سمت عربستان متمایل شده است، دلیل این اقدام چیست؟
گروه مجاهدین خلق (منافقین) پس از سرنگونی صدام و اخراج آنها از عراق، تلاش زیادی کردند تا به عنوان حکومت ایران در خارج از ایران از سوی دولت‌های جهان به رسمیت شناخته شوند، ولی از آنجا که ایران روزبه‌روز درحال تبدیل شدن به کشوری مقتدرتر در عرصه بین‌المللی است، حمایت از مخالفان ایران، به ویژه گروه مجاهدین خلق که یک گروه تروریستی است برای کشورهای غربی پرهزینه‌تر می‌شود. البته، این به آن معنا نیست که دولت آمریکا و سایر کشورهای غربی مشکلی با ایران ندارند و به دنبال ادامه دشمنی خود نیستند؛ بلکه آنها سعی می‌کنند روش‌های خود را برای برخورد با ایران تغییر دهند. در حال حاضر به نظر می‌رسد حمایت مستقیم از گروه مجاهدین خلق در دستور کار دولت‌های غربی نباشد. همین مسئله سبب شده است تا این گروه برای کسب مشروعیت و حمایت رسمی به سمت عربستان و رژیم صهیونیستی برود. پیام تسلیت مریم رجوی، سرکرده گروهک تروریستی مجاهدین خلق در پی اعدام عده‌ای از اعضای گروهک تروریستی «توحید و جهاد» در ایران نیز نمونه‌ای از تلاش این گروه برای خودنمایی رسانه‌ای است.
از سوی دیگر، باید در نظر داشت که عربستان نیز اوضاع خوبی در عرصه بین‌الملل ندارد و هر روز شاهد نفوذ بیشتر ایران در منطقه است، به همین دلیل از هر عاملی که سبب تضعیف ایران شود استقبال می‌کنند، حتی اگر این عامل یک گروه منزوی مانند گروه مجاهدین خلق باشد.
 
* تحلیل شما از علت دیدار محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین با مریم رجوی، سرکرده گروه مجاهدین خلق چیست؟
برخی گفته‌اند دلیل این دیدار این است که این گروه تلاش می‌کند خود را حامی مردم فلسطین جلوه دهد؛ ولی به نظر من این صحیح نیست؛ بلکه این دیدار می‌تواند دلایل دیگری داشته باشد، مانند اینکه برای نمونه گروه مجاهدین خلق با همکاری تشکیلات خودگردان و عربستان سعودی مانع از حمایت‌های ایران از گروه‌های فلسطینی شوند و عملاً در این جبهه با ایران مقابله کنند. اما به نظر من محتمل‌ترین دلیل برای این دیدار این است که گروه مجاهدین درخواست‌هایی از تشکیلات خودگردان داشتند که در این دیدار به خواسته‌های خود نرسیدند، دلیل من هم این است که تشکیلات خودگردان فعلاً هیچ بیانیه صادر نکرده یا تغییر موضعی از خود نشان نداده است و تلاش کردند که این دیدار محرمانه صورت بگیرد تا هزینه‌ای از این ملاقات متوجه آنها نشود. از سوی دیگر عباس زکی، عضو کمیته مرکزی جنبش فتح طی یک مصاحبه با یک شبکه ایرانی اعلام کرده است که مسئله دیدار محمود عباس و رجوی نباید تا این حد بزرگ می‌شد؛ چراکه رئیس تشکیلات خودگردان در آن زمان در سفر به فرانسه به سر می‌برد و همزمان رجوی هم در آنجا بود و وقتی وی به محل اقامت عباس به عنوان میهمان فرانسه می‌آید، این دیدار نمی‌تواند معنای خاصی داشته باشد، به‌ویژه که رئیس تشکیلات خودگردان مخالف هر گونه دخالت در امور داخلی کشور دیگر است.

* پس به نظر شما چرا این دیدار رسانه‌ای و تصاویر آن منتشر شد؟ آیا انتشار این اطلاعات برنامه‌ریزی شده بود، به صورت اتفاقی منتشر شده است؟
انتشار خبر دیدار محمود عباس و مریم رجوی به همان اندازه که به ضرر تشکیلات خودگردان است، به نفع گروه مجاهدین خلق و عربستان است. این احتمال وجود دارد که این دیدار به صورت محرمانه برگزار شده است، ولی گروه مجاهدین خلق یک‌طرفه اقدام به انتشار اخبار آن کرده‌اند تا پس از مدت‌ها شکست در عرصه سیاسی و تروریستی بتوانند توجه‌ها را به سمت خود جلب کنند. برای همین معتقدم که این دیدار به احتمال زیاد به درخواست گروه مجاهدین خلق صورت گرفته است تا بتوانند جایی در اخبار و تحلیل‌ها پیدا کنند. فلسطینی‌ها در سراسر جهان حامیان و طرفداران زیادی دارند و شاید آنها بنا دارند با گره زدن خود به گروه‌های فلسطینی حمایت بیشتری را به دست بیاورند.
* اکنون وضعیت این گروه تروریستی را چطور ارزیابی می‌کنید؟
گروهک مجاهدین روزبه‌روز در حال تنزّل و سقوط بیشتری است. سفیر ایران در عراق هم به تازگی اعلام کرده است که دولت عراق با همکاری سازمان ملل تاکنون 65 درصد از نیروهای گروهک تروریستی منافقین را از خاک خود اخراج کرده است و مابقی آنان به زودی از این کشور خارج می‌شوند. این گروه نفس‌های آخر خود را می‌کشد و به نظر می‌رسد که نتوانند کمک زیادی به سعودی‌ها بکنند و عربستان بیشتر از آنها در حوزه عملیات روانی استفاده می‌کند.